باید روند برگزاری انتخابات را به عرصه مبارزه بر ضد رژیم ولایت فقیه تبدیل کرد!
”اگر بنا باشد اصلاح طلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنند! آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم!“ محمد خاتمی
برخلاف مدعیات دروغ ولی فقیه رژیم، ایران در شرایطی بسیار بحرانی به سمت انتخابات ریاست جمهوری می رود. ورشکستگی اقتصادی که حاصل سیاست های کلان تحمیل شده از سوی رهبری رژیم است، در کنار فساد بی سابقه دستگاه دولتی، بی ارزشی ارز داخلی، سقوط تولید و ورشکستگی واحدهای تولیدی کشور، بیکاری میلیون ها، فقر و محرومیت بی سابقه، و ناهنجاری های دردناک اجتماعی، تنها نمایشگر بخشی از فاجعه ای است که از سوی رژیم ضد مردمی کنونی بر میهن ما تحمیل شده است. خامنه ای در سخنان اخیر خود ضمن تهدید مجدد مخالفان و دگراندیشان مدعی شد که گویا کسانی می خواند ایران را به عقب برگردانند. طرح این سخنان عوام فریبانه از سوی رهبر رژیمی که ایران را به وضعیت فاجعه بار کنونی کشانده است تنها یک معنای می تواند داشته باشد و آن اینست که مرتجعان حاکم نه تنها منکر واقعیت های سخت و تکان دهنده پیش روی مردم اند بلکه همچنین مترصدند که این شرایط را به قیمت نابودی بیشتر کشور و با استفاده از همه امکانات و اهرم هایی که در دست دارند ادامه دهند. کودتای انتخاباتی سال 1388، که در جریان آن رأی میلیون ها ایرانی با زور سرکوب و سرنیزه نیروهای سپاه و بسیج پایمال گردید نشانگر سیاست ها و شیوه هایی است که حکومت مداران کنونی آماده اند برای حفظ نظام سیاسی کنونی به کار گیرند. برای ما و اکثریت قاطع مردم میهن روشن است که برخلاف مدعیات دروغین ولی فقیه رژیم و دیگر مجیزگویان استبداد، حکومت کنونی نه یک حکومت ”الهی“ است و نه حکومتی مردمی بلکه حکومت جنایتکاران، اوباشان و نمایندگان سیاسی کلان سرمایه داری تجاری و سرمایه داری دیوان سالار ایران است که سد اساسی راه هرگونه تحول اجتماعی-اقتصادی به سمت نجات ایران از وضعیت فاجعه بار کنونی است.
با پایان مهلت ثبت نام نامزدهای انتخاباتی و روشن شدن نامزدهای اصلی صحنه مبارزاتی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، بحث بر سر حمایت یا عدم حمایت از این یا آن نامزد انتخاباتی و همچنین موضوع شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات در مرکز توجه افکار عمومی و نیروهای سیاسی کشور قرار گرفته است. انصراف آقای خاتمی، به عنوان نامزد اصلی نیروهای اصلاح طلب، از ثبت نام و سخنان روشن و افشاگرانه او در زمینه دلایل عدم شرکت نامزد مستقیمی از طرف این نیروها در انتخابات، نباید جای شکی برای کسی مبنی بر برنامه های مرتجعان حاکم برای مهندسی انتخابات و برگماری مزدوری از قماش احمدی نژاد، همچنان که در انتخابات 88 انجام دادند، باقی بگذارد.
محمد خاتمی در این زمینه با جسارت می گوید: ”اگر بنا باشد اصلاح طلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنند! آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم!“ این سخنان نیازی به تفسیر ندارد و همان ارزیابی و نتیجه گیری است که حزب ما نیز در هفته های اخیر بر آن تأکید کرده است. رد صلاحیت نزدیک به 3000 نفر از نامزدهای شوراهای شهر و محروم کردن اکثریت اصلاح طلبان و نامزدهای دگراندیش از شرکت در انتخابات شوراهای شهری نیز موید دیگری بر برنامه ها و شیوه عملکرد حاکمیت در شرایط کنونی است. بر اساس این ارزیابی باید به این نتیجه رسید که ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه رقابت های انتخاباتی، با تأیید ضمنی خامنه ای، جایگزینی است که حاکمیت در چارچوب مخالفت جدی با شرکت نامزد مستقیمی از سوی اصلاح طلبان به آن تن داده است. بدیهی است که هاشمی رفسنجانی، به عنوان یکی از چهره های اساسی حکومت جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته کارنامه مشخصی دارد و رانده شدن او از هرم اصلی قدرت که زمانی تنها در دست او و خامنه ای انحصار یافته بود، وی را به یکی از منتقدان حاکمیت کنونی و نقش روز افزون فرماندهان سپاه در کنترل شریان های اساسی سیاسی-اقتصادی کشور تبدیل کرده است. ولی این انتقاد ها نه او را طرفدار جدی اصلاحات می کند و نه مخالف جدی شیوه مخرب حاکمیت کنونی. شرکت رفسنجانی در انتخابات گذشته به عنوان نامزدی در مقابل نامزد اصلاح طلبان، در انتخابات سال 84، به خودی خود در این زمینه روشنگر است. اعلام حمایت خاتمی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز از رفسنجانی زمانی صورت گرفت که برای اصلاح طلبان مشخص گردید که امکان شرکت در انتخابات را ندارند و به قول خاتمی: ”آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم“.
تجربه انتخابات در میهن ما
در 16 سال گذشته مردم ما تجربیات ارزنده و گوناگونی را درباره انتخابات در رژیم ولایت فقیه تجربه کرده اند. حماسه خرداد 1376 و راِی 20 میلیونی مردم بر ضد نامزد اصلح ولایت فقیه، ناطق نوری، پایه های رژیم ولایت فقیه را لرزاند. دوران حکومت 8 ساله اصلاحات، اگرچه در اساس نتوانست پایه گذار تغییرات بنیادین و دموکراتیک در میهن ما گردد ولی توانست فضای سیاسی کشور را دگرگون کرده و امکان سازمان دهی اجتماعی را پدید آورد. سران ارتجاع دوران هشت ساله دولت اصلاحات را خطری جدی برای خود ارزیابی کردند و از این رو با نزدیک شدن پایان دوران ریاست جمهوری خاتمی مصمم بودند که هیچگاه دیگر اجازه ندهند تا این تجریه تکرار گردد.
تجربیات سه انتخابات متفاوت در طول 9 سال گذشته، از انتخابات ریاست جمهوری سال های 84 و 88 تا انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 90، نمایشگر عملکرد روشن حاکمیت و رهبری سپاه و نیروهای سرکوبگر در مهندسی انتخابات، لگدمال کردن خشن رای میلیون ها شهروند و در انتها برگماری مزدورانی همچمون احمدی نژاد و دیگرانی همچون او بر کرسی منتخبان مردم است. سرکوب خونین اعتراض های میلیون ها ایرانی که با شعار ”رای من کجاست“ به خیابان ها آمده بودند و تأیید روشن این سرکوب گری ها از سوی ولی فقیه رژیم و مرتجعان حاکم، که شماری از آنها امروز در لباس نامزدهای انتخاباتی به میدان مبارزه سیاسی آمده اند نباید جای هیچگونه خوشبینی کاذبی را درباره برنامه های رژیم باقی بگذارد. همچنان که ما در هفته های اخیر گفته ایم برنامه ارتجاع حاکم برگزاری یک انتخابات مهندسی شده، در چارچوبی ”آبرومند“، یعنی عدم تحریم گسترده آن توسط مردم، و برگماری عنصری ذوب شده در ولایت بر کرسی ریاست جمهوری است. باتوجه به این واقعیات انکار ناپذیر، موضوع اساسی این است که در چنین اوضاع و احوالی چه باید کرد.
حزب ما بر این اعتقاد است که باید با بهره جویی از همه امکانات موجود انتخابات را به عرصه مبارزه جدی با رژیم ولایت فقیه تبدیل کرد. سخنرانی روزهای اخیر خامنه ای، و فراخواندن مردم به تمکین در مقابل تصمیم های شورای ارتجاعی نگهبان همه حاکی از برنامه ریزی ارتجاع برای حذف اکثریت نامزدهای انتخابات و در صورت امکان تنها باقی گذاردن مزدوران ارتجاع در صحنه است. بر این اساس نخستین عرصه مبارزه با ارتجاع، سازمان دهی اعتراض های گسترده به تصمیم گیری های شورای نگهبان ارتجاع است که وظیفه ای جز خدمت به ارتجاع و حکومت دیکتاتوری حاکم ندارد. آنچه روشن است اینکه سران رژیم در حال سبک و سنگین کردن تبعات رد صلاحیت شماری از نامزدها، از جمله رفسنجانی، در افکار عمومی جامعه هستند.
به گمان ما انتخابات را باید به عرصه مطرح کردن خواست های جدی مردمی، و به چالش کشیدن برنامههای مرتجعان حاکم از جمله: خواستِ حذفِ نظارت استصوابی شورای نگهبان، تأمین عدم دخالت نیروهای سپاه و امنیتی در انتخابات، آزادیِ فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، و پایان دادن به ”حصرِ“ زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، و مهدی کروبی، تبدیل کرد. بدون طرح این شعارها، بدون افشاگری در زمینه وضعیت وخیم اقتصادی-اجتماعی که اکثریت مردم ما با آن دست به گریبان هستند و بدون معرفی عاملان اساسی این وضعیت فاجعه بار، یعنی ولی فقیه، فرماندهان سپاه و نیروهای سرکوبگر و دیگر سران ارتجاع، نمی توان مردم را به بسیج و به میدان مبارزه آورد. روند برگزاری انتخابات می تواند عرصه مهم مبارزاتی باشد که جنبش مردمی و تمامی نیروهای اصلاح طلب و آزادیخواه با صفهایی منسجم، به میدان آیند و ادامه حاکمیت کنونی و سیاست های نابخردانه و خانمان سوز ولی فقیه و شرکاء را به چالش کشند. به گمان ما این مهمترین وظیفهیی است که بسیج در راه تحقق آن می تواند شرایط کنونی سیاسی کشور را دگرگون کند.
به نقل از “نامه مردم”، شماره 921، 30 اردیبهشت ماه 1392