استیصالِ نشریة ضد تودهایِ ”راه توده“ در عرصة انتخابات: عاقبتِ ”کاسة داغ تر از آش“ بودن!
واقعیت این است که، نشریة ”راه توده“ نشریهیی مخالف رژیم استبدادی ولایت فقیه نیست، بلکه نشریهیی است که هدفها و برنامههای تبلیغاتیاش را نیاز مرتجعان حاکم تعیین می کند. حمله پیگیر نشریة ضد تودهایِ ”راه توده“ به ارگان مرکزی حزب ما و رهبری حزب، پیش و بیش از هر امری نشانگرِ خشمِ دستگاههای امنیتی رژیم از ادامه فعالیت انقلابی و مؤثر حزب ما و تأثیر عمیق آن بر مبارزة جنبشِ مردمی و نیروهای اجتماعی میهن مان است.
نشریة ضدِ تودهایِ ”راه توده“، در مطلبی در آخرین شمارهاش، درباره موضعگیریهای اخیر حزب ما در زمینة یازدهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۹۲)، موضوعهایی را مطرح کرده است که پاسخی هرچند کوتاه به آن ضروری می نماید.
در مقالهیی با عنوان: ”در نشریه نامه مردم آنها که عزای رد صلاحیت هاشمی را گرفته اند اتهامات خود را به یاد دارند؟“، از جمله می خوانیم: ”همه ما میدانیم که در روزهای پس از ثبت نام هاشمی چه سونامی در ایران جریان یافت برای شرکت در انتخابات و همه ما میدانیم که پس از رد صلاحیت او چه واکنشی در جامعه داشت. در این میان، آنها که نامه مردم را ارگان خود کرده اند، به یکباره عزای رد صلاحیت هاشمی را گرفته و در واکنش به این رد صلاحیت اعلام تحریم انتخابات کردند…“ [به نقل از: نشریه ”راه توده“، شماره 409، ۹خرداد ماه ۱۳۹۲].
در همین نشریه، در بخش خاطرات پر از دروغهای گوبلزی زیر نام ”یادماندههای علی خدایی“، مطلب به شکل دیگری تکرار می شود؛ و او از جمله می گوید: ”من امروز وقتی نگاه می کنم و می بینیم چطور عزای رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی را در نامه مردم گرفته اند و مقایسه می کنم مطالب همین نامه مردم در سالهای گذشته علیه راه توده و اتهام وابستگی و یا دنباله روی راه توده از هاشمی رفسنجانی، بر این عقیده خودم مصمم تر می شوم. شاید به روی خودشان نیاورند که چه کردند و چه گفتند و حالا چه می گویند و چه می کنند، اما ته دلشان که می دانند راه توده درست گفته بود و درست عمل کرده بود“ و سپس نتیجه گیری میکند: ”مثلا در جریان انتخابات مجلس پنجم و بی اعتنائی به تشکل کارگزاران سازندگی و یا در انتخابات ۸۴ که احمدی نژاد و هاشمی به دور دوم کشیده شدند و راه توده با قاطعیت اعلام کرد باید در این مرحله پشت هاشمی جمع شد و از رئیس جمهور شدن احمدی نژاد جلوگیری کرد که رئیس جمهور شدن او یک فاجعه است. متاسفانه نامه مردم که ابتدا از معین حمایت کرده بود در مرحله دوم سکوت کرد و پایش را از انتخابات بیرون کشید. این نگرش و این شیوه و روش غیر توده ای را شما در همین انتخابات جاری هم شاهدید. هنوز نه به دار است و نه به بار، تا هاشمی رد صلاحیت شد، آقایان اعلام تحریم انتخابات کردند“ [همانجا].
و اما بهانة همه این مدعیات مسخره که ما به آن خواهیم پرداخت، چاپ و تبلیغ مقالهیی است که گویا نورالدین کیانوری، در حمایت از هاشمی رفسنجانی، در سال ۱۳۷۳ نوشته است و در شماره ۲۴ ”راه توده“، شهریور ۱۳۷۳، به چاپ رسید. خدایی در نشریه شماره ۴۰9 ”راه توده“، در توجیه ضرورت چاپ دوبارة این مقاله از جمله می نویسد: ” واقعیت همان بود که همان زمان کیانوری نوشت. یعنی علیرغم همه انتقاداتی که به هاشمی داریم، حزب ما او را جزو نیروهای ارتجاعی درحاکمیت جمهوری اسلامی نمی داند و ایکاش معنای این سخن را همان زمان درک کرده بودند که اگر کرده بودند کار به نوسانها و اشتباهات پیاپی در درک اوضاع ایران نمی کشید و نیازی به رودررو قرار گرفتن راه توده و نامه مردم هم نبود. یک سیاست واحد و منطبق با شرایط ایران، حلقه پیوند همه تودهایها بود. حالا عین آن پیشنهاد به قلم کیانوری که اصل آن مقاله تحلیلی و این فرازهای پیشنهادی به خط کیانوری در آرشیو راه توده موجود است را اگر خوانده اید یکبار دیگر بخوانید و اگر خوانده اید و فراموش کردید دوباره بخوانید تا بخاطر بیآورید و اگر تاکنون نخوانده اید حالا بخوانید….“
جالبتر اینکه، در پی انتشار این مطلب [در راه توده، شماره ۲۴، شهریور۱۳۷۳]، که امروز اثبات شده است از سوی وزارت اطلاعات رژیم تهیه و تنظیم شده بود، ارگان مرکزی حزب ما در مطلب افشاگرانه و دقیقی با عنوان: ”راه توده در راه جمهوری اسلامی“ (”نامه مردم“، شماره 436، 22 شهریور ماه ۱۳۷۳)، از روی ماهیت این حرکت و برنامههای رژیم برای ضربه زدن به حزب ما پرده برداشت. تأثیرِ مقالة ”راه توده در راه جمهوری اسلامی“ در افشایِ تُرهاتِ نویسندگان وزارت اطلاعات آنچنان بود که نشریة ضد تودهایِ ”راه توده“ در شماره بعدیاش ناچار شد توضیحهایی را از زبان نویسندة مقاله یعنی ”آ.ک“، منتشر کند که دربردارندة نکتههای جالبی است. تکرارِ توضیحهای نویسندگان آن نامه از آن جهت جالب است که، دستگاههای امنیتی رژیم برای مقابله با مقاله کوبنده و افشاگرانه ارگان مرکزی حزب و برای آنکه بتوانند به برنامه و هدفهای خود در چارچوب آن مطلب- یعنی فراخواندن تودهایها به ”شورش“ برضد رهبریِ حزب- ادامه دهند، فوراً خط سیاسی مندرج در مقاله را عوض کردند، و حضرات منتشر کنندة این ”سند تاریخی“ هم بر همین اساس، در شمارة بعد از این شماره ”راه توده“، تحلیلهایشان را بیآنکه ”خم بر ابرو بیاورند“ تغییر دادند. این شیوه عملکرد، درعینحال که پوچ بودن ادعاهای خدایی آشکار کرد، نشانگرِ ماهیت و شیوة عملکرد او در برخورد به مسایل سیاسی در چارچوب وظیفههایی است که برعهده دارد.
در توضیحهای ”آ.ک“ در”راه توده“ شماره ۲۵، که در پاسخ به مقاله روشنگر ارگان مرکزی حزب ما بود، از جمله می خوانیم:
”آنچه که در مورد رفسنجانی چاپ شده است شاید از جهاتی بتواند در صورت تغییر مسیر او درست باشد. اما فرمولبندی آن بسیار نارسا چاپ شده است و می توان از آن نتایج نادرستی اتخاذ کرد، از جمله از آن نوشته می تواند این طور استنباط شود که هاشمی رفسنجانی نماینده بورژوازی صنعتی داخلی یا ملی است. در حالی که وی در واقع مجری دستورات صندوق بینالمللی پول و نماینده تمام عیار و بیشک و شبهه سرمایهداری بزرگ است… از رفسنجانی تنها در مواردی که مواضع او احتمالا بتواند به جناح ارتجاع و سرمایهداری کلان و وابسته لطمه وارد آورد می شود پشتیبانی کرد، که اکنون اصلا این طور نیست.“
مقالهیی که علی خدایی امروز مطالعه آن را مجدداً به همه تودهایها توصیه میکند، سندی ضد تودهای است که بر اساس گفتة روشنِ منتشرکنندة آن، یعنی فرهاد عاصمی، در مقام سردبیر وقت نشریه ”راه توده“، از سوی وزارت اطلاعات تنظیم شده بود. به گفتة عاصمی، این مطلب حتی مورد اعتراض اولیه آقایان هم قرار گرفته بود و کیانوری در پاسخ به آنان و برای آنکه روشن کند که این نوشتهها کار او نیست، می گوید از این تیپ نظرات اینجا هست. پاسخ این سئوال که حالا چرا علی خدایی در چنین شرایطی و آن هم پس از قطعی بودنِ تهیه این مطالب از سوی وزارت اطلاعات رژیم، به تبلیغ دوبارة آن دست می زند، برای ما روشن است. همان طور که اسناد ششمین کنگره حزب ما به روشنی مشخص می کند، جز این گونه عملکردها از او نمیتوان انتظار دیگری داشت.
و اما پاسخ به برخی مدعیات ”راه توده“. علی خدایی و همکارانش در مطالب این شماره نشریهشان تلاش دارند دو موضوع را اثبات کنند. یکی اینکه حزب ما نظرش را راجع به رفسنجانی عوض کرده است، و چون رفسنجانی ردِ صلاحیت شده است حزب ما تصمیم به تحریم انتخابات گرفته است. نکته جالب اینکه، در تمامی هفتههای اخیر، در این نشریه که خود را هوادار پر و پا قرص جنبش اصلاحات میداند، از هیچیک از تحلیلهای رهبران جنبش اصلاح طلبی، از جمله تحلیل خاتمی درباره انتخابات پیشِ رو- که اتفاقا شباهت بسیار نزدیکی به تحلیلهای حزب ما دارد- نشانی نیست، و ”راه توده“ ضد تودهایِ فرومانده از شرکت در انتخابات و عاجز از فهمِ واقعبینانة رویدادهایِ کشور، برای نفیِ واقعیتِ روزِ جامعه ما که نشاندهندة دیکتاتوریِ عریان ولی فقیه رژیم است (واقعیتی که به گفته علی خدایی در ایران موجود نیست. یعنی ما نه دیکتاتور داریم و نه دیکتاتوری – نگاه کنید به مدعیات علی خدایی در ”راه توده“، شماره 341، 30 آبان ماه، 1390 ) بخش عمدة نشریهاش را به حمله به حزب توده ایران و تبلیغِ سندِ ساخته و پرداختة وزارت اطلاعات رژیم اختصاص داده است.
و اما اشارهیی کوتاه درباره موضعگیریهای حزب ما:
در شادباش نوروزی کمیته مرکزی (”نامه مردم“، شماره ۹۱۷، ۶ فروردین ماه ۱۳۹۲)، یعنی زمانی که هنوز هیچ یک از سران جنبش اصلاح طلبی نظر روشنی درباره انتخابات نداده بودند و ”راه توده“ کار تبلیغاتی برای شرکت در انتخابات را آغاز کرده بود، و ادعا می کرد: ”نه حکومت و نه مردم نمی دانند با انتخابات چه کنند“، حزب ما از جمله به روشنی این ارزیابی دقیق را ارائه داد:
”به گمان ما ارتجاع حاکم به دنبال برگزاری انتخاباتی است که بتواند در آن هم نامزدها و هم رای دهندگان را کنترل کند و آن را به نمایشی تبلیغاتی به نفع رژیم تبدیل نماید. تجربه برگزاری انتخابات در دهه اخیر، در میهن ما، نشانگر دو ویژگی اساسی است. نخست آنکه رژیم تلاش خواهد کرد تا جلوی شرکت نامزدهای مردمی و اصلاح طلب در انتخابات را سد کند و دوم آنکه در صورت وادار شدن به قبول نامزدهای اصلاح طلب، با استفاده از نیروهای سپاه و انتظامی روند برگزاری انتخابات و نتیجه آن را با لگدمال کردن رای میلیون ها شهروند به سمت خواست های ارتجاع حاکم، و در رأس آن ولی فقیه رژیم، تغییر دهد. به چالش کشیدن برنامههای مرتجعان حاکم از جمله: خواستِ حذفِ نظارت استصوابی مزدوران شورای نگهبان، تأمینِ عدم دخالت نیروهای سپاه و امنیتی در انتخابات، آزادیِ فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، و پایان دادن به حصرِ زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، و مهدی کروبی، عرصههای مهم مبارزاتی هستند که جنبش مردمی و تمامی نیروهای اصلاح طلب و آزادیخواه باید برای عملی کردن آن، با صفهایی منسجم، به میدان آیند. تبدیلِ صحنه انتخابات به عرصه چالش جدی با ادامه حاکمیت کنونی و سیاست های نابخردانه و خانمان سوز ولی فقیه و شرکا، مهمترین وظیفهیی است که بسیج در راه تحقق آن می تواند شرایط کنونی سیاسی کشور را به کلی دگرگون کند. ..“
حال نگاه کنید به ارزیابی آقای خاتمی از روند برگزاری انتخابات: ”اگر بنا باشد اصلاح طلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنند! آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم. …“
بر این اساس، روشن است که مسکوت گذاشتن سخنان خاتمی و دیگر اصلاح طلبان در نشریه ”راه توده“ از سر بیاطلاعی دست اندرکاران این نشریه از موضعگیری آنان نیست، بلکه به این دلیل روشن است که، برخلاف مدعیات دروغ خدایی، نظرات حزب ما درباره وضعیت کنونی و انتخابات پیشِ رو بر واقعیتهای کشور متکی است و بازتاب آن را می توان به روشنی مشاهده کرد.
نکته دیگری که علی خدایی تلاش می کند به خوانندگان خود بقبولاند این است که، نظر حزب درباره رفسنجانی عوض شده است، و همچنین رفسنجانیِ امروزی و رانده شده از هرم حاکمیت کنونی، همان رفسنجانی سال ۱۳۷۳، یعنی ”سردار سازندگی“، رئیس جمهورِ مقتدر و تقسیم قدرت کرده با ”ولی فقیه“ رژیم است، که ایران را به سرعت به سمت سرمایهداری افسارگسیخته میکشانید، و با اجرای سیاستهای مخرب نولیبرالی ضربههای خردکنندهای به زیر ساختار اقتصادی- اجتماعی کشور وارد کرد. سیاستهای مخرب ”تعدیلِ اقتصادی“ و ”سپردن کار مردم به دست مردم“- که اسم رمزِ آزاد گذاشتن دست سرمایهداران بزرگ برای چپاول میهن بود- یادگار این دوران حکومت مشترک خامنه ای- رفسنجانی بر میهن ما بود.
حزب ما در همین هفتههای اخیر نظرات خود را درباره رفسنجانی اعلام کرد که بازگو کردن آن برای روشن ساختن مدعیات دروغ علی خدایی و شرکایش می تواند مفید باشد. ما در سرمقاله ”نامه مردم“ شماره ۹۲۱، با عنوان: ”باید روند برگزاری انتخابات را به عرصة مبارزه بر ضد رژیم ولایت فقیه تبدیل کرد! ” از جمله نوشتیم:
”بدیهی است که هاشمی رفسنجانی، به عنوان یکی از چهره های اساسی حکومت جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته کارنامه مشخصی دارد و رانده شدن او از هرم اصلی قدرت که زمانی تنها در دست او و خامنه ای انحصار یافته بود، وی را به یکی از منتقدان حاکمیت کنونی و نقش روز افزون فرماندهان سپاه در کنترل شریان های اساسی سیاسی-اقتصادی کشور تبدیل کرده است. ولی این انتقاد ها نه او را طرفدار جدی اصلاحات می کند و نه مخالف جدی شیوه مخرب حاکمیت کنونی. شرکت رفسنجانی در انتخابات گذشته به عنوان نامزدی در مقابل نامزد اصلاح طلبان، در انتخابات سال ۸۴، به خودی خود در این زمینه روشنگر است..“
بنابراین، برخلاف مدعیات ”راه توده“، دربارة رفسنجانی و نقش مخرب او در حاکمیت رژیم ولایت فقیه – حتی با توجه به حوادث پس از خرداد ۸۸ و انتقادهای ضمنی او از کودتای انتخاباتی ولی فقیه رژیم و سپاه و نیروهای امنیتی- حزب ما همچنان بر سر نظرات خود پابرجاست و آن را به روشنی اعلام می کند. نکته جالب دیگر اینکه، علی خدایی و دست اندرکاران این نشریة ضد تودهای، با توجه به رهنمود ولی فقیه و دیگر سران ارتجاع و به مصداقِ مثلِ معروف ”کاسة گرم تر از آش“، دنبال گرم کردنِ ”تنور انتخابات“ و پیدا کردن نامزدی برای اعلام حمایتاند. این عملکرد، حتی در صورتی که تصور کنیم که این افراد بهطورِاصیل و واقعی چنین باورها و ارزیابیهایی را دارند، در بهترین حالت نماد روشنی از استیصال و فقر فکری گروهی است که همچنان مدعیاند که رویدادهای ایران در سالهای نخست پس از انقلاب متوقف مانده است، و باید با شناساییِ ”جناحِ مترقی رژیم“، همانگونه که در مقاله منتسب به نورالدین کیانوری طرح شده است، به دفاع از این نیروها برخاست. مشکل اساسی این ”تزهای“ بیپشتوانه و خیالپردازانه، همانطور که اعلامیه اخیر کمیته مرکزی حزبمان نیز به آن اشاره کرده است، این است که امروز رژیم ولایت مطلقه فقیه، آنچنان در انحصار قدرت و اِعمال دیکتاتوریِ عریان پیش رفته است که حتی کسانی همچون رفسنجانی- که زمانی او را عمودِ خیمة نظام می خواندند- را در هرم حاکمیت تحمل نمیکند، چه رسد به تحمل یک ”جناحِ چپِ“ مردمی که گویا ما و نیروهای مترقی باید به حمایت از آنها برخیزیم.
بررسی صفحههای ”راه توده“ در طول همة این سالها و بالا پائین زدنهای علی خدایی و همکارانش روشن گر این واقعیت است که این نشریه وظیفه اساسیاش، حمایت از رژیم ولایت فقیه، و درعینحال ضربه زدن به حزب توده ایران و اعتبار آن بوده و هست. نمونة تلاش ”راه توده“ برای اثبات اینکه در ایرانِ امروز نه دیکتاتور وجود دارد و نه دیکتاتوری، و اینکه برضدِ سیاست کلیدی حزب در زمینه طردِ رژیم ولایت فقیه و تشکیل جبهة واحد ضد دیکتاتوری باید رویارویی و مبارزه کرد، از جمله روشنترین سندهاست که برعهده داشتنِ این وظیفة مهم تبلیغاتی از سوی این نشریه ضدِ تودهای و ضدِ جنبش مردمی میهنمان را گواهی میدهد. به تلاش عبث راه توده بهمنظور بهگمراهی کشاندن جنبش مردمی در خطوط زیر توجه کنید :
”باید به صراحت و به روشنی معلوم شود که منشأ دیکتاتوری کیست و در مقابله با چه کسانی قرار است جبهه ضد دیکتاتوری تشکیل شود؟ دیکتاتور علی خامنهای و بیت رهبری است؟ احمدی نژاد و دولت اوست؟ قوه قضاییه یا مجلس است؟ نظامیان هستند؟ حزب موتلفه است؟ یا جبهه اصولگرایان یا جبهه پایداری؟ یا همه اینها با هماند؟ اگر یکی از اینهاست مثلاً علی خامنهای دیکتاتور یا منشأ دیکتاتوری است در آنصورت میخواهیم مثلا با احمدی نژاد علیه خامنهای جبهه ضد دیکتاتوری تشکیل دهیم؟ و اگر همه اینها با هم اند پس با چه کسی میخواهیم جبهه تشکیل دهیم؟ فقط خودمان و اصلاح طلبان؟“
و نتیجه اینکه: ”جبهه واحد ضد دیکتاتوری از سوی یک جریان جدی سیاسی یعنی تعیین کردن نیروهایی که میتوانند بالفعل یا بالقوه عضو این جبهه باشند و این کار در شرایط کنونی ایران عملی نیست. زیرا حاکمیت در ایران یکپارچه نیست و ما نیز قادر به تعیین یک نیروی معین به عنوان ”دیکتاتور“ و منشأ دیکتاتوری نیستیم. …“ (به نقل از: ”راه توده“، شماره ۳۴۱، ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۰).
ادامه همین دست نظریهها را در شماره آخر این نشریه، در ارزیابی از وضعیت خامنهای، نیز می توان مشاهده کرد. علی خدایی با دلسوزی درباره سرنوشت او چنین می نویسد: ”سخنان رهبر در واقع موقعیت متزلزل وی را در این انتخابات و در مجموعه حکومت نشان داد. مجموعه ای که ظاهرا بیش از پیش معتقد می شود که رهبری ایشان و دخالت بیت و دربار وی در امور کشور و خیز مجتبی خامنهای برای جانشینی رهبر به هر قیمت می رود که کشور را به سمت یک فاجعه بزرگ هدایت کند. حوادث چند هفته اخیر و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی تردیدی در این سرنوشت برای کسی باقی نگذاشته است، مگر اینکه رهبری را بتوان حداقل در شرایط کنونی در چارچوب قانون قرار داد و کنترل کرد. …“
جالب اینکه حضرات، پس از ردِ صلاحیت رفسنجانی، تازه کشف کردهاند که خامنهای کشور را ممکن است به سوی فاجعه هدایت کند و راه حلِ مسئله هم قرار دادنِ رهبر در چارچوب ”قانون“ است[!!!] (نگاه کنید به: مقاله ”آقای خامنهای توطئه می کند ولی نظر ندارد“،”راه توده“، شماره ۴۰9، ۹ خرداد ماه ۱۳۹۲).
البته خدایی روشن نمیکند که منظورش کدام ”قانون“ است. بر اساس قانون اساسی کنونی ساختار قرون وسطایی رژیم ولایت فقیه، عملکردِ خامنه ای، در مقامِ ولی فقیه مطلقه، و شورای نگهبان، در مقامِ برگماردگان او، بهطورِکامل در چارچوبهای ”قانونی“ جمهوری اسلامی است، و درست از همین روست که ولی فقیه و سران ارتجاع مدام از تمکین کردن مخالفان به قانون داد سخن میدهند.
واقعیت این است که، نشریة ”راه توده“ نشریهیی مخالف رژیم استبدادی ولایت فقیه نیست، بلکه نشریهیی است که هدفها و برنامههای تبلیغاتیاش را نیاز مرتجعان حاکم تعیین می کند. حمله پیگیر نشریة ضد تودهایِ ”راه توده“ به ارگان مرکزی حزب ما و رهبری حزب، پیش و بیش از هر امری نشانگرِ خشمِ دستگاههای امنیتی رژیم از ادامه فعالیت انقلابی و مؤثر حزب ما و تأثیر عمیق آن بر مبارزة جنبشِ مردمی و نیروهای اجتماعی میهن مان است.
به نقل از “نامه مردم”، شماره 922، 13 خرداد ماه 1392