شرکت هیئت نمایندگی کمیته مرکزی حزب تودة ایران در نشست حزب های کارگری و کمونیستی خاورمیانه، در آتن
گزارش شرکتِ حزب توده ایران در نشستِ حزبهای کمونیست خاورمیانه
گزیده ای هایی از سخنرانی نماینده حزب توده ایران در:
نشستِ حزبهای کمونیست و کارگری منطقه خاورمیانه
بیانیه مشترک گردهماییِ حزبهای کمونیست و کارگری منطقه خاورمیانه
در مخالفت با جنگ، در همبستگی با مبارزه خلقهای منطقه!
گزارش شرکتِ حزب توده ایران در نشستِ حزبهای کمونیست خاورمیانه
با توجه به عمیقتر شدن بحران سیاسی در منطقه در ماههای اخیر و به ویژه وسعت یافتن بُعدهای رخدادهای خطرناک در سوریه و خطر شرکتِ مستقیم نیروهای کشورهای امپریالیستی در این درگیریها، جلسه مشورتی اضطراری حزبهای کمونیست و کارگری منطقه خاورمیانه، ۳۰ تا ۳۱ خردادماه، در آتن، پایتخت یونان، برگزار شد. میزبانیِ این همایش با عنوان: ”در حمایت از حق مردم به: انتخابِ مسیر توسعه کشورشان، مخالفت با جنگ امپریالیستی و بهرهکشیِ سرمایه داری“ را حزب کمونیست یونان برعهده داشت. برگزاری این همایش در زمانی که رخدادهای چشمگیر و مهمی در منطقه خاورمیانه- از خلیج فارس گرفته تا شرق مدیترانه شرقی- در حال شکل گیریاند، از جمله شدت پیدا کردن رقابتهای درونیِ بینامپریالیستی، بالا گرفتن شدت تجاوز امپریالیستی برضد سوریه و ایران، خطر شعلهور شدن جنگ امپریالیستی جدید، اعتراض مدنی هفتههای اخیر مردم در ترکیه و کشورهای دیگر به سیاستهای ضدمردمی محفلهای حاکم، اهمیت بحث ها و تصمیم گیریهای آن را بیشتر میکند.
یازده حزب کمونیست منطقه در این اجلاس شرکت داشتند که عبارت بودند از: حزب توده ایران، حزب کمونیست ترکیه، حزب کمونیست لبنان، حزب کمونیست سوریه، حزب کمونیست اردن، حزب مردم فلسطین، حزب کمونیست فلسطین، حزب کمونیست اسرائیل، حزب دموکراسی و سوسیالیسم الجزایر، حزب زحمتکشان مترقی قبرس (آکل) و حزب کمونیست یونان. نمایندگان حزب کمونیست سوریه (متحد) و حزب کمونیست مصر به دلیل شرایط دشوار مبارزه در کشورهایشان نتواستند در این اجلاس شرکت کنند. آنها با ارسال پیامهائی حمایت خود را از این نشست و مصوبههای آن اعلام کردند. با سخنرانی رفیق “دیمتری کوتسوبا“، دبیرکل جدید حزب کمونیست یونان، که در نوزدهمین کنگره حزب برادر در اواخر فروردین به این سمت انتخاب شد، همایش آغاز گردید. رفیق کوتسوبا در سخنرانیاش درباره بحران کنونی سرمایهداری، تضادهای بینامپریالیستها در منطقه، مداخلههای وقیحانه امپریالیستها در تحولهای داخلی کشورها، و خطر شعلهور شدن جنگ حهانیای تازه از سوی امپریالیسم، بهتوضیح پرداخت. او به نقش مهم سندیکاهای کارگری مستقل و مبارز، و همچنین ضرورت بسیج جنبش زنان و جوانان در اتحاد با کارگران، اشاره کرد.
رفیق ماری ناصیف دبس، معاون دبیرکل حزب کمونیست لبنان، در سخنانش به تشریح اثرهای مداخله در سوریه بر اوضاع لبنان و از جمله دخالت نیروهای مذهبی در درگیریهای سوریه از هر دو طرف پرداخت. او به ضرورت تقویت مقاومت در برابر برنامههای امپریالیستی در منطقه اشاره کرد و یادآور شد که، قدرت گیری ”اخوان المسلمین“ به این طرحهای امپریالیستی کمک میکند. رفیق عاقل طغز، نماینده حزب مردم فلسطین، به نقش مخرب ”اخوان المسلمین“ و اسلام سیاسی در کشورهای خاورمیانه پرداخت، و گفت که چگونه این نیروها در جریان قیامهای موسوم به بهارعربی، با سوار شدن بر امواج نارضایتیهای برحق مردم [بهقدرت رسیدند] و اینک در حمایت از طرحهای امپریالیستی عمل می کنند.
رفیق عمار بگداش، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست سوریه، در سخنرانی خود به تصویر جنبههای مختلف مقاومت قهرمانانه مردم سوریه پرداخت و به آسیب عظیم ناشی از عملیات مسلحانه گروههای تروریستی این کشور که از سوی امپریالیستها حمایت و تسلیح میشوند، و در رابطه با پایههای تولیدی و اقتصاد کشور اشاره کرد. او به سیاستهای نولیبرال دولت بشار اسد که صدمههای سختی به استانداردهای زندگی مردم از جمله از راه افزایش قیمت کالاهای اساسی وارد آمد، اشاره کرد. رفیق بگداش در رابطه با شرایط بسیار دشوار مبارزه توضیحاتی داد و اظهار داشت که، بحث مسئله مرگ و حیات کشور مطرح است. او در رابطه با سیاست دولت سوریه برای تشدید فعالیتهای نظامی برای پس گرفتن کنترل برخی شهرها و مناطق کلیدی توضیح داد و آن را برای دفاع از تمامیت ارضی سوریه ضروری دانست. در این رابطه در هفتههای اخیر نیروهای دولتی موفقیتهایی داشته اند. به موازات این امر کشورهای امپریالیستی و بهویژه آمریکا، انگلستان، و فرانسه سیاست خطرناک مداخله مستقیم در درگیریها و حمایت از نیروهای اسلامی مرتجع مخالف دولت را در پیش گرفتهاند.
مسئله نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران وسیعاٌ مورد توجه حزبهای شرکت کننده بود، و تحلیل حزب توده ایران در رابطه با شرایط برگزاری آن، بحران اقتصادی و سیاسی کشور، اثر مخرب تحریمها، موضعگیریهای طبقاتی کاندیداهای مجاز به شرکت در انتخابات، سیاست رژیم برای تخفیف فشار بحران، در سخنرانیای مفصل برای نمایندگان حزبهای برادر و کادرها و رهبران حزب کمونیست یونان، که در اجلاس حضور داشتند، ارائه شد. این تحلیل مورد توجه زیاد قرار گرفت. گزیده هایی از این سخنرانی در این شماره نامه مردم منتشر شده است.
در حاشیه اجلاس، ملاقاتها و بحثهای مفیدی با نمایندگان حزبهای برادر از ترکیه، سوریه، اسرائیل، لبنان، پاکستان، و قبرس انجام گرفت. مسئله نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران در این بحث ها مطرح شد. در حاشیه برگزاری همایش، به درخواست رهبری حزب کمونیست یونان، جلسه تبادل نظر با رفیق مارینو، عضو هیئت سیاسی و دبیرخانه حزب برادر، برگزار شد. در این ملاقات که در محل دفتر مرکزی حزب برادر در آتن برگزار شد، رفیق مارینو سیاستهای حزب کمونیست یونان در رابطه با شرایط دشوار یونان، در رابطه با بحران عمیق و همه جانبه اقتصادی- مالی در اتحادیه اروپا که اقتصاد این کشور را ورشکسته کرده است، و مسیر استراتژیک مبارزه کمونیستهای یونان برای سرنگونی حاکمیت سرمایه را تشریح کرد. ایشان به طور مشخص در مورد کوشش حزب برای گسترش نفوذش در اتحادیههای کارگری در حکم نقشه راهی توضیح داد. نماینده حزب توده ایران در سخنان و توضیحات خود به مبارزه حزب در شرایط ویژه مرحله کنونی تحولها، فعالیت حزب در شرایط غیرقانونی، ضرورت مبارزه برای دموکراسی در مسیر ایجاد پیش شرطهای مبارزه برای تحول های بنیادین، سیاست محوری حزب در رابطه با جبهه واحد ضد دیکتاتوری، برگزاری کنگره ششم حزب، تصویب برنامه و اسناد مهم، از جمله در باره توطئه های رژیم برای مختل کردن مبارزه حزب در جامعه، اشاره کرد. رفیق جورج مارینوس، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان، در خاتمه بحثهای حزبهای شرکت کننده و ارائه نظرهای آنها، در جمعبندی بحثهای همایش تاکید کرد که، این جلسهها به مطالعه و درک بهتر و همه جانبهتری در رابطه با تحولهای پیچیده منجر میشود. وی تاکید کرد که، به این مطالعه و تبادل نظرها باید ادامه داد تا با معیارهای طبقاتی غنی بشود. او افزود: کمونیست ها در خط مقدم سازماندهی مبارزههای تودهای برای سرنگونی سرمایهداری قرار دارند. نمایندگان حزب های شرکت کننده در اجلاس در انتها و پس از بحث و تبادل نظرهای ضرور، بیانیه نهایی نشست را به تصویب رساندند. به پیشنهاد نماینده حزب، مسئله ضرورت همبستگی با مبارزات مردم و زحمتکشان ایران و حزب توده ایران و محکوم کردن سیاستهای رژیم ولایت فقیه در رابطه با اتحادیههای کارگری و سندیکائی در این بیانیه مورد تاکید قرار گرفت. بیانیه مصوب همچنین تهدید جنگ و مداخله خارجی در ایران از سوی امپریالیسم را مردود شمرد، و تعیین مسیر مبارزه برای آینده کشور را حق مردم ایران دانست.
هیئت نمایندگی حزبمان در طول اقامت خود در آتن همچنین با رفیق جورج ماوریکوس، دبیرکل فدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری و رفیق ایراکلیس، دبیر اجرائی شورای جهانی صلح، ملاقاتهائی داشت. در دیدار با دبیرکل فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری، که با همراهی عضوی از هیئت اجرائیه فدراسیون برگزار شد، مشکلهای کارگران کشور و از جمله سرکوب سندیکاهای مستقل کارگری و دستگیری فعالان کارگری، بیکاریهای گسترده و خصوصی سازی صنایع و کارخانجات تولیدی، و همچنین مسئله نیاز به مبارزه برای برداشتن تحریمهای اقتصادی مورد توجه و تبادل نظر قرار گرفت. در این نشست که در فضائی بسیار رفیقانه برگزار شد، رفیق ماوریکوس حمایت فدراسیون بین المللی اتحادیههای کارگری از مبارزه سندیکالیستها و فعالان کارگری ایران را مورد تاکید قرار داد. در ملاقات با رهبری شورای جهانی صلح، که در محل دفتر شورای جهانی صلح انجام شد، با دبیر اجرائی شورا و همچنین مسئول کمیته خاورمیانه آن و در رابطه با خطرهایی که صلح منطقه را تهدید می کند و راه های موثر بسیج افکار بین المللی برای مقابله با آنها، گفتوگو و همفکری شد.
گزیده ای هایی از سخنرانی نماینده حزب توده ایران در:
نشستِ حزبهای کمونیست و کارگری منطقه خاورمیانه
همصداییِ آمریکا، اتحادیه اروپا، و ترکیه ـ هوادار دموکراسی لیبرالی- با دیکتاتوریهای عربستان و قطر، در حمایت از عقبماندهترین نیروهای کهنهگرای مذهبی و نیروهای اسلامی سرکوبگرِ سَلَفی بهمنظور سرکوب و محو هرگونه نوگرایی، حقوق بشر، و حقوق دموکراتیک
”رفقای گرامی،
از طرف حزب توده ایران، از این فرصت استفاده میکنم و از حزب کمونیست یونان برای پیشقدم شدن در برگزاریِ نشست منطقهای حزبهای کمونیست و کارگری خاورمیانه، تدارک، و میزبانیِ آن، تشکر میکنم. ما به موضعگیریِ حزب کمونیست یونان در دفاع از مبارزه مردم این منطقه در راه صلح، حقوق بشر، حقوق دموکراتیک، و عدالت اجتماعی، ارج فراوان مینهیم. ما برای حزب کمونیست یونان در مبارزه دشوارش در راه صلح و سوسیالیسم در یونان، آرزوی موفقیت کامل داریم.
خاورمیانه این روزها فصل بسیار حسّاس و خطرناکی از تاریخش را میگذراند، و رخدادهای اخیر میتواند پیامدهای پُراهمیتی برای ملّتهای سوریه و فلسطین دربرداشته باشد. بهعلاوه، ترکیه، ایران، و عراق نیز از اثر این پیامدها برکنار نخواهند ماند. این نشست مهم در دهمین سالگرد جنگ جنایتکارانه آمریکا و بریتانیا برضد عراق و اشغال آن کشور، برگزار میشود. ما همچنین تنش بیسابقهیی را در منطقه شاهدیم که افزایش برخوردهای نظامی در سوریه، تهدیدهای آشکار به حمله نظامی برضد ایران، بیثباتی در پاکستان و عراق، و اعتراضهای مردمی فزاینده در ترکیه از نشانههای آن است. در اواخر فروردین ماه (آوریل)، چاک هَگِل، وزیر دفاع جدید آمریکا، در جریان دیدارش از اسرائیل اعلام کرد: ”کلام آخر اینکه ایران یک عامل تهدید است، یک تهدید واقعی.“ این گفته بسیار تحریک کننده و خطرناک فقط دو روز پس از زمانی بیان شد که پنتاگون اعتراف کرد که، در حال نهایی کردن قراردادهای فروش تسلیحاتی به مبلغ ۱۰ میلیارد دلار است تا توان نظامی اسرائیل و دو کشور کلیدی خصم ایران- یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی- را تقویت کند. توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که، تهدید ایران به بهاصطلاح ”ضربه نظامی محدود“ی از سوی آمریکا یا دست نشاندهاش، یعنی دولت دستراستی اسرائیل، هنوز در دستور کار محفلهای افراطی امپریالیستی باقی است، و همین اخیراً هم سنای آمریکا اعلام کرد که، در صورتی که اسرائیل تصمیم بگیرد بهتنهایی به ایران حمله کند، از آن کشور حمایت خواهد کرد. در سه سال گذشته، و در پی شکلگیری جنبشهای مردمی در کشورهای عربی که به سرنگون شدن رژیمهای آمریکایی حسنی مبارک در مصر و بنعلی در تونس انجامید، ما مداخله مستمر امپریالیستها در خاورمیانه را به شکلهای گوناگونی شاهد بودهایم: از بهکارگیری شیوههای خشونتآمیز و نیروی نظامی مستقیم در لیبی و بحرین، تا جنگهای وکالتی پنهانی در سوریه (تا این لحظه). پیامدهای این سیاستهای برتریطلبانه همیشه یکسان بوده است: مرگ و ویرانی برای ملّتهای این کشورها و عقبگردِ بیشتر در مبارزهشان در گذار به مرحله دموکراتیک ملی.
رفقای گرامی،
ما زمانی در این کنفرانس گرد هم آمدهایم که چند هفته پیش، نمایندگان سیاسی قدرتهای ”ناتو“، صنایع تسلیحاتی فراملی، و سلطاننشینهای دیکتاتوری عرب، در ترکیه با یکدیگر دیدار کردند تا نقشههای توطئهگرانهشان برضد مردم سوریه و آینده آن کشور را تنظیم کنند. رویدادهای سوریه را بدون ارتباط با آنچه در کل منطقه خاورمیانه میگذرد نمیتوان ارزیابی کرد. جان کِری، وزیر امور خارجه آمریکا، که در اواخر فروردین ماه (آوریل)در نشست بهاصطلاح ”دوستان سوریه“ در ترکیه شرکت داشت، خیلی صریح گفت که، آمریکا قصد دارد کمکهای خود به مخالفان دولت سوریه را دو برابر کند. او از مناسب بودن موقع برای ”دخالت در برخوردهای سوریه“ صحبت کرد. در جایی که شورشیان ارتجاعی جهادی که بهوسیله دیکتاتوریهای عربستان و قطر تا بُنِ دندان مسلّح شدهاند و عمدهترین نیروییاند که ترور، وحشت، و ویرانی را بر شهرهای سوریه بههمراه میآورند، وزیر امور خارجه آمریکا خواستار آن میشود که ”همه با هم هماهنگ باشند“.این یعنی اینکه ”قطریها، سعودیها، اماراتیها، ترکها و اروپاییها“ همه باید هدفی یکسان را دنبال کنند. توجه به این نکته مهم است که اعتراف جان کِری به این موضوع، بهطورِتلویحی به این معناست که آمریکا، اتحادیه اروپا، و ترکیه- که همگی هم ظاهراً هوادار دموکراسی لیبرالیاند- همان هدفی را دنبال میکنند که حکومت عربستان سعودی و قطر هم- یعنی حکومتهایی که عقبماندهترین نیروهای کهنهگرای مذهبی و نیروهای اسلامی سرکوبگر سَلَفی را بهمنظور سرکوب و محو هرگونه نوگرایی، حقوق بشر، و حقوق دموکراتیک به کشورهای دیگر صادر میکنند- درپیِ آنند. اینک که اتحادیه اروپا تحریم ارسال تسلیحات به سوریه را برداشته است تا فروشِ اسلحه به شورشیان ضددولتی بهاصطلاح ”میانهرو“ امکانپذیر گردد، بیتردید برخوردها و تنش بهطورِچشمگیری شدت خواهد یافت. هفته پیش، آمریکا این ادعا را که دولت سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است دستاویز قرار داد و اعلام کرد که، به نیروهای بهاصطلاح ”رزمندگان آزادی“ اسلحه خواهد داد. دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا، نیز از تصمیم اوباما به قرار دادن اسلحه در اختیار شورشیان استقبال کرد. این شورشیان چشمشان به دست ”ناتو“ است تا مشابه همان پیروزیای را که دودستی به نیروهای ضدقذافی در لیبی تقدیم کردند، برای اینان نیز فراهم کنند. تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا و یکی از طراحان تجاوز به عراق، در سال ۱۳۸۱، روز شنبه ۲۵ خردادماه، اظهار داشت که، بریتانیا باید شورشیان سوری را مسلّح کند و درباره برقراری یک منطقه پرواز ممنوع در آسمان سوریه تصمیم بگیرد تا از این طریق از ”پیامدهای فاجعهبار“ جلوگیری شود. نخستوزیر پیشین بریتانیا گفت که، کاربردِ سلاحهای شیمیایی از سوی دولت سوریه و درگیر شدن ایران در جنگ داخلی سوریه به معنای آن است که دخالت غرب ضرورت یافته است.
واقعیت این است که، سیاستهایی که آمریکا و متحدان آن در کشورهای عضو اتحادیه اروپا دنبال میکنند، پشتوانِ بهوجود آمدن بیثباتی و تداوم آن در این منطقه بوده است. لیبی، مصر، لبنان، و عراق، همه به میزانهایی متفاوت در بحران سیاسی دستوپا میزنند، بحرانی که بهطورِعمده از دستدرازی و دخالتهای مستقیم امپریالیستی ناشی شده است. اوضاع سوریه به طور مستقیم زیر تأثیر رخدادهای کشورهای همسایه آن و سیاستهای ارتجاعی و شرمآوری است که از سوی ترکیه دنبال میشود. و در ایران، مردم بر اثر تحریمهای اقتصادی بیرحمانه و تهدید نظامی بهمنظور ”تغییر رژیم“ به بهانه خطر ایران هستهای، زیر فشار سنگینی قرار دارند. آمریکا مصمّم است که اجازه ندهد هیچ نیرویی در این منطقه، حاکمیت برتریگرایانه آن یا سیاستهای تجاوزکارانه متحد راهبردی آن، یعنی دولت اسرائیل، را به چالش کشد….“
”آنچه آمریکا و متحدانش میخواهند، خاورمیانهیی بیثبات است که سالهای سال دخالت مستقیم سیاسی- نظامی و اقتصادی آمریکا را در منطقه توجیه خواهد کرد؛ و هدف دیگر نیز، نظامی شدن منطقه است که وضعیت سیاسی-اجتماعی توسعهنیافته کنونی منطقه خاورمیانه را تداوم خواهد بخشید. ذخیرههای نفت و گاز خاورمیانه، بازارهای گسترده و دستنخورده آن، و موقعیت راهبردیِ ژئوپولتیک[جغرافیایِ سیاسی] آن، سبب شدهاند که امپریالیسم این منطقه را برای طرحهای خود در راستای تأمین و تضمین تسلط و سرکردگیاش، منطقهیی حیاتی محسوب کند.
رفقای گرامی،
حزب توده ایران، همراه با همه نیروهای ترقیخواه ایران، با هرگونه ماجراجویی نظامی در منطقه قاطعانه مخالف است، ماجراجوییای که بیتردید پیامدهای فاجعهباری برای همه مردمی دربرخواهد داشت که در راه دموکراسی واقعی، پیشرفت، و عدالت اجتماعی مبارزه میکنند. به اعتقاد ما، خدمت واقعی ما به صلح جهانی و ایجاد خاورمیانهیی پیشرو و صلحآمیز، بهطورِعمده از راه تأمین و تضمینِ ایرانی مستقل، دموکراتیک، شکوفا، و صلحآمیز میسّر خواهد شد.
در ۳۴ سال گذشته ما در برخورد با شکلهای گوناگون مداخلههای امپریالیستی تجربه مستقیمی داشتهایم. از زمان پیروزی انقلاب بزرگ ایران در سال ۱۳۵۷ تا امروز، ما تقریباً بهطورِمداوم با مداخله در امور کشورمان روبهرو بودهایم. جنگ ایران- عراق، که در سال ۱۳۵۹ از سوی امپریالیسم و به دست صدام حسین به راه انداخته شد و ۸ سال به درازا کشید، بیشتر از یک میلیون کشته و زخمی بهجا گذاشت و سبب ویرانی عظیم زیرساختارهای کشور و بیخانمانی و آوارگی میلیونها تن در هر دو کشور شد. آمریکا و متحدان آن از حق ایران در دستیابی به فناوری هستهای برای هدفهای صلحآمیز سوءاستفاده کرده و به بروز تشنج در ارتباط با ایران دامن زدهاند، که امنیت کشور ما را به خطر انداخته است. این امر خود موجب تقویت دیکتاتوری حاکم بر ایران و انحراف توجهها از تضادهای داخلی کشور شده است. امروزه، مردم ایران با تحریمهای اقتصادی مداخلهگرانه و ویرانگر آمریکا دست به گریبانند که ارمغان آن برای مردم عادی کشور چیزی نبوده است جز فقر، بیکاری و تیرهروزی میلیونها تن از جمعیت. مردم کشور ما معنای دخالت امپریالیستی را با تمام وجود درک میکنند. پیامدهای ویرانگر و غیرانسانی این تحریمها ناگزیر بر شیوههایی که مردم از روی ناچاری برای کاهش دادن تیرهروزی تحمیل شده بر آنان به کار میبرند، تأثیر گذاشته است …“
”… مسئله واقعی در رودررویی کنونی، به نقشههای راهبردیِ درازمدتِ امپریالیسم آمریکا بهمنظورکنترلِ خلیج فارس و ذخیرههای گسترده انرژی آن بیشتر مربوط است. اشغال نظامی عراق، سرنگون کردن رژیم لیبی، تلاش برای ”تغییر رژیم“ در سوریه، و حضور گسترده نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس، همگی گواه روشنیاند بر نقشههای درازمدت آمریکا. افزون بر اینها، سیاستهای دولت دستراستی اسرائیل در برابر آرمان فلسطین، که از سوی آمریکا نیز پشتیبانی میشود، همچنان یکی از علتهای اصلی تشنج و برخورد نظامی در منطقه ماست.
بنابراین، روشن است که ادعاهای آمریکا و متحدانش در مورد نگرانی آنها از خطر وجود سلاحهای هستهای در منطقه، چیزی نیست جز پوششی از برای پنهان داشتن نقشههای واقعی آمریکا، درست همانطور که بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق پوششی از برای تجاوز به آن کشور و به زیر کشاندن صدام حسین بود.
فعالان صلح در ایران، همراه با همه نیروهای ترقیخواه منطقه، خواستار خاورمیانهیی بدون سلاحهای هستهایاند، و در راه این هدف مبارزه میکنند. امّا راهِ رسیدن به این هدف این نیست که ایران از برنامه هستهای صلحآمیز خود دست بردارد، بلکه مهمترین گام در این راه آن است که متحدان کلیدی آمریکا، یعنی اسرائیل و پاکستان، سلاحهای اتمی کشتار جمعی خود را بهطورِکامل کنار بگذارند.
نیروهای ترقیخواه ایران، از جمله حزب توده ایران، بهصراحت اعلام کردهاند که، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای از سوی ایران، یا اصولاً از سوی هر کشوری، حق قانونی آنهاست و به اجازه یا تأیید دولتهای اروپایی یا آمریکا نیازی ندارد. روشن است که راه برونرفت از بحران کنونی که میتواند تأثیری جدّی بر صلح جهانی داشته باشد و به مناقشهها و برخوردهای بیشتری منجر شود، نه تهدید به حمله نظامی بلکه گفتوگوی واقعی و هدفمند، مذاکره در سطح بینالمللی، و اعتمادسازی است.
رفقای گرامی،
ما با هرگونه تجاوز یا جنگ برضد ایران قاطعانه مخالفیم. همانطور که پیشتر اشاره شد، اثرِ زخمهای جنگ هشت ساله عراق با ایران هنوز بر تن مردم ایران است. مردم ایران بهشدت نگران برخورد نظامی دیگرند.
علاوه بر این، اشغال نظامی فاجعهبار عراق (و به همین ترتیب افغانستان) و پیامدهای فجیع آن، از جمله کشته شدن صدها هزار تن غیرنظامی، بهروشنی نشان میدهد که قربانیان اصلی هر جنگی، زیر هر پوشش و بهانهیی که باشد، مردم عادی و غیرنظامیاناند.
همچنین، درک اوضاع پیچیده ایران و مبارزه نیروهای ترقیخواه و فعالان صلحدوست با دیکتاتوریِ دینسالار (ولایی)، که بهعمد در پی بهوجود آوردن تنش و در نتیجه آن انزوای کشور است، بسیار اهمیت دارد. در سه دهه گذشته، رژیم حاکم با بهانه تهدید خارجی، از این سیاست در عرصه داخلی و به منظور انحراف توجهها از دشواریهای عظیم داخلی بهرهبرداری کرده است. در چهار سال گذشته، یعنی از زمان انتخابات تقلبآمیز ریاست جمهوری در سال ۸۸ که در آن احمدینژاد را با اعمال زور و خشونت دوباره بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند، ما شاهد تشدید نقض حقوق بشر و حقوق دموکراتیک در ایران بودهایم. نشانههای این سرکوب را میتوان در ایراد فشارهای امنیتی بر فعالان سندیکایی مستقل و بر فعالان حقوق زنان، و در حضور نیروهای امنیتی در دانشگاهها دید. بهعلاوه، بسیاری از سایتهای اینترنتی، رسانهها، خروجیهای خبررسانی، و روزنامههای مستقل را تعطیل کردهاند. در دو دوره دولت احمدینژاد- با پشتیبانی ولی فقیه (علی خامنهای)- الگوهای صندوق بینالمللی پول را برای بهاصطلاح ”تعدیلِ اقتصادی“ تمام و کمال پیاده کردند، و در نتیجه ”شوکدرمانیِ“ اقتصادیِ راستگرایانه، مردم ایران متحمل سختیها و تباهیهای اساسیای شدند. ایران همچنان دارای اقتصادی است وارداتی همراه با صادراتی تکمحصولی، که همان نفتِ خام است. به همین دلیل، اقتصاد ایران بهشدت به نرخ تبدیل دلار وابسته است. اقتصاد کشور زیر سلطه سرمایهداری تجاریِ غیرتولیدیِ بهشدت فاسدی است، که در اتحادی نامقدس با بورژوازی دیوانسالار (بوروکراتیک)، در ردههای بالای قدرت حکومتی جای گرفته است. جناحهای سیاسی پرقدرتی که این قدرتهای اقتصادی الیگارشی را نمایندگی میکنند، در عین حال که با ”رهبر“، علی خامنهای، بیعت میکنند، برای کسب نفوذ سیاسی بیشتر و تأمین و تضمین منافع اقتصادیشان، با یکدیگر رقابت هم دارند. همه اینها از اقتصاد سیاسیای بهشدت ناعادلانه در کشور سود میبرند که از راه اعمال زور و خشونتِ دیکتاتوری حفظ میشود. نیروهای ترقیخواه بهسختی در هم کوبیده شدهاند و بَرپا کردن سندیکاهای مستقل و فعالیت آنها اکیداً ممنوع است. انتخابات بهنحوی بسیار غیردموکراتیک برگزار میشود. انتخابات ریاست جمهوری اخیر در روز ۲۴ خردادماه، بهدقت مهندسی شده بود تا ادامه حیات دیکتاتوری دینسالار (ولایی) تضمین شود. جناحهای بانفوذ و قدرتمند درون رژیم با یکدیگر رقابت دارند و گاهی نیز رودررویِ هم قرار میگیرند، امّا کنش و واکنشهای رژیم حاکم به مرحلهیی از بلوغ رسیده است که در تحلیل نهایی، عملِ همه جناحها در وحدت با یکدیگر و به حفظ و بقای دیکتاتوری دینسالار (ولایی) میانجامد.
انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خردادماه در زمانی برگزار شد که ایران با بحران همهجانبه بیسابقهیی روبهرو بود. ورشکستگیِ اقتصادی در نتیجه سیاستهای اقتصادی کلانی که از سوی رژیم دنبال شده است، فسادِ بیسابقه در دستگاه دولتی، کاهشِ ارزش پول ملّی، اُفتِ تولید و ورشکستگی واحدهای تولیدی، بیکاریِ میلیونها کارگر، همگی از مشخصههای این بحرانند. تحریمهای اقتصادی، اقتصاد ایران را به زانو درآورده است. رژیم بهروشنی کامل اعلام کرد که تمایلی ندارد، و اجازه هم نخواهد داد، که نامزدی دگراندیش و بهطورِ واقعی اصلاحطلب در انتخابات شرکت کند. هر نامزدی را که ممکن بود سیاستهای کلیدی رژیم را به این یا آن طریق به چالش بکشد، پیش از انتخابات از شرکت در انتخابات بازداشته شد. نامزدهایی که اجازه یافتند نامشان بر برگههای رأی بیاید، همگی خدمتگذاران آزمون پس داده و قابلاعتماد رژیم دینسالار (ولایی) بودند. ولی فقیه رژیم پیش از انتخابات بهصراحت اعلام کرده بود که، هیچ نامزد ترقیخواه یا طرفدار اصلاحاتی، یا در واقع هیچکسی که در برابر او و رژیم دینسالارش چالشبرانگیز باشد، نمیتواند در انتخابات شرکت کند. حسن روحانی، که ۱۶ سال دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است و از سال ۱۳۶۷ تا کنون در مقام نماینده ولی فقیه عضو این شورا بوده است، با کسب ۵۱ درصد آرا برنده این انتخابات ”مهندسی شده“ بود. رای مردم به روحانی در شرایط بحرانی کشور تبلور خواستِ تودها برای دگرگونی در وضعیت کنونی و نیز یافتن راه برونرفت از بنبستی است که جامعه را چه بهلحاظ سیاسی و چه بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی فراگرفته است. این وضعیت همچنین از ۸ سال پیاده کردن سیاستهای دولت احمدینژاد و سیاستهای کلانی ناشی شده که رژیم بر کشور تحمیل کرده است. فشارهای اقتصادی کمرشکن و بهویژه تحریمهای تحمیل شده از سوی کشورهای غربی و پیامدهای ناگوار و فاجعهبارشان، در کنار سیاستهای اقتصادی دیگری مثل حذف یارانهها از حاملهای انرژی و کالاهای اساسی، همه و همه، چنان اوضاعواحوال دهشتناک و اَسَفباری را در ایران به وجود آوردهاند که مردم در پی یافتن راهی بهمنظور رهایی از این وضعیت وخیم، به هر روزنه امیدی روی میآوردند. ناگفته روشن است که میهن و ملّت ما به دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی بنیادی و عمدهای نیاز دارد. شکلهای گوناگون ”اسلام سیاسی“، چه محافظهکار- ارتجاعی و چه گونههای امروزیاش، نشان دادهاند که به عملی کردنِ تغییرهای اجتماعی- اقتصادیِ بنیادی توان، ظرفیت، و یا تمایلی ندارند، و در اساس، با آزادیهای اجتماعی و فردی و دموکراسی واقعی مخالفند. تاریخ معاصر خاورمیانه و دیگر نقطههای جهان دقیقاً همین واقعیت را نشان میدهد، و نمونههایی از آن را در ایران، مصر و تونس میتوان دید. حتّی ”اسلام سیاسیِ“ شبهدموکراتیکِ ترکیه در حکومت حزب عدالت و توسعه اکنون خصلت حقیقی غیردموکراتیک خود را در کشوری نشان میدهد که ۱۰ سال پس از بهاصطلاح ”معجزه اقتصادی“ نولیبرالی آن، یکی از عمیقترین شکافهای موجود میان فقر و ثروت را در خود دارد و وضعیت عدالت اجتماعی در آن هر روز وخیمتر میشود. اشاره به این نکته حائز اهمیت است که، ”اسلام سیاسی“ در ترکیه، مصر، و تونس، پیوندهای اقتصادی و سیاسیای محکم با کشورهای امپریالیستی دارد، و برای مقابله با نیروهای ترقیخواه همواره از این پیوندها استفاده میکند.
همچنین، توجه به این نکته حائز اهمیت است که، بهرغم هایوهوی و شعارهای ضدآمریکاییای که رژیم دینسالار (ولایی) ایران سر میدهد، همه سیاستهای اجتماعی- اقتصادی عمده رژیم، از جمله تجاوزهای اخیر به حقوق کارگران، چیزی نیستند جز سیاستهایی ارتجاعی و دستراستیِ دیکته شده از سویِ بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول. همچنین تأکید چندباره بر این موضوع دارای اهمیت است که، سیاستهای ماجراجویانه و لفّاظیها و جار و جنجالهای رهبران رژیم فقط به سودِ راستگراترین نیروهای ارتجاعی منطقه ما و امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا تمام شده است، و از آنها برای توجیه نقشههای شیطانی خود در منطقه استفاده کرده و میکنند.
با توجه به واقعیتهایی که گفته شد، ما قاطعانه بر این باوریم که مبارزه مردم ایران با استبداد و دیکتاتوری امری است که دنبال کردن و پیش بردنِ آن فقط به خودِ مردم ایران مربوط میشود. به همین دلیل، نیروهای هوادار صلح در ایران هرگونه دخالت خارجی در امور داخلی کشور را به هر بهانهیی که باشد، بهطورِقطع محکوم میکنند.
رفقا،
به اعتقاد ما فقط از راه بسیج افکار عمومی جهان و فشار آن بر جاهطلبیهای فاجعهانگیز امپریالیسم و متحدان آن است که میتوان از ماجراجویی نظامیِ دیگری در این منطقه جلوگیری کرد. در این پیکار حسّاس و حیاتی، نیروهای ترقیخواه مسئولیت عمدهای بهعهده دارند، و آن، بسیج گستردهترین طیف نیروهای اجتماعی در مخالفت با جنگ، نظامیگری، مداخلهجویی امپریالیسم، و سیاستهای تجاوزکارانه آن است. تأثیرگذاری ما، و مؤثر بودن عمل ما، فقط به توان ما در آوردن مردم به خیابانها برای دستیابی به صلح، نان، و کار است.
پیروز باد مبارزه مردم ایران در راه صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی
پیش به سوی مبارزه در راه صلح و پیشرفت در خاورمیانه و در سراسر جهان
زنده باد همبستگی بینالمللی“
حزب توده ایران، ۲۹ خردادماه ۱۳۹۲
بیانیه مشترک گردهماییِ حزبهای کمونیست و کارگری منطقه خاورمیانه
به ابتکارِ حزب کمونیست یونان، گردهماییِ منطقهای حزبهای کمونیست و کارگری الجزایر، قبرس، یونان، ایران، اسراییل، اردن، فلسطین، سوریه، و ترکیه، ۳۰ خردادماه (۲۰ ژوئن ۲۰۱۳ )، در شهر آتن، برگزار شد. این گردهمایی، پیرامون شرایط خطرناکی که در منطقه ما در حال شکل گرفتن است، به گفتوگو و تبادل نظر پرداخت. در گردهمایی، مسئلههایی که محورِ گفتوگوها قرار گرفتند عبارت بودند از:
شدت یافتنِ تهاجم، رقابتِ پُرتنش امپریالیسم برای در اختیار گرفتن منابع سوخت، راههای حمل و نقل، و داشتنِ سهم و سود در بازار؛
گسترشِ کنشهای هموَنْد و مشترکِ حزبهای کمونیست و کارگری، طبقه کارگر، و تودههای زحمتکش در رویارویی با دخالتها و تهدیدهای امپریالیستی، به منظور پیشگیری از جنگ امپریالیستیای دیگر؛
امپریالیستها، هرکدام برای سودرسانی به خود، با بهکارگیری شیوههای تهدید، مداخلهجویی، و[بهوجود آوردن] کشمکش میان خلقهای منطقه، در پی برترجویی و سلطهگریاند؛
ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ناتو، و اسراییل، همراه با طبقه بورژوازی ترکیه و کشورهای پادشاهی خلیج فارس، در تکاپو هستند و با داشتن نقشی منفی، در رویدادهای منطقه عمل میکنند؛
این رویدادها، جنگهای تحمیلی امپریالیسم در عراق، افغانستان، و لیبی، هزاران کشته و مجروح، ویرانیهای فراوان برجا گذاشتهاند، و در آینده نیز میتوانند مایه برانگیختگی بیشتر، خونریزیها، بههمریختگیِ شرایط زندگی تودههای مردم، و موجب رنج و نابسامانی جبرانناپذیر آنان گردند. سرکوب مبارزههای طبقه کارگر و اعتراضهای تودهای در ترکیه، یونان، ایران، مصر، و دیگر کشورهای این منطقه، نمودهای دیگری از ترفندهایِ بهکار گرفته شدهاند؛
ما نمایندگان حزبهای کمونیست و کارگری، مداخلهجویی امپریالیستهای ایالات متحده، اتحادیه اروپا، و همراهان آنها در منطقه، و قربانی کردن سوریه و حق حاکمیت آن را بهطورِ قاطع محکوم میکنیم؛
ما با هر گونه دخالت امپریالیستی در ایران و تحمیل تحریمهای ناعادلانه به این کشور که فقط شرایط زندگی را برای مردم زحمتکش آن دشوارتر میکند، مخالفیم. ما از پیکار مردم ایران برای بهبود شرایط زحمتکشان، حقوق مدنی و دمکراتیک، پشتیبانی میکنیم، و قانونی شدنِ فعالیت حزب توده ایران را خواستاریم؛
ما همبستگی خود با پیکار مردم اردن را اعلام میکنیم؛
رویکرد حزبهای کمونیست و کارگری ما بر تحقق منافع طبقه کارگر و خلقهای منطقه استوار است، و بر دستیابی به شیوههای گسترده سازماندهی و هماهنگیِ مبارزاتی طبقه کارگر و حقوق تودهها، و مبارزه هموند برضد شرکتهای انحصاری و نظام بهرهکش سرمایهداری تأکید میکنیم؛
ما تودههای کشورها[ی منطقه] را فرا میخوانیم تا از حق مردم سوریه و ایران و همه تودههای زحمت برای برگزیدن مسیر پیشرفت اجتماعی و سیاسیشان، مسیری که با منافعشان همخوان باشد، مسیری باعملکردی چندسویه چندان که بتواند از تحمیل جنگی امپریالیستی برضد مردم سوریه و ایران پیشگیری کند، به دفاع برخیزند؛
آنان باید غیرقانونی یا محدود بودن فعالیت حزبهای کمونیست و کارگری و همچنین اتحادیههای کارگری، جنبشهای مدنی و آزادیطلب را محکوم کنند؛
آنان باید آن دستاویزهایی را که امپریالیستها برای مداخلهجویی و جنگ بهکار میگیرند نپذیرند، باید پیکار خود با طبقه بورژوازی در هر کشور و مبارزه برای از بین بردن انگیزههای برپایی جنگهای امپریالیستی و ساخت تسلیحات اتمی را، نیرومندتر سازند تا مردم بتوانند در آرامش و آسودگی بهسر برند؛
آنان باید با پیکارشان از بهرهبرداری از زمین، آسمان، و آبهای کشورشان از سوی امپریالیستها بهمنظور تهاجم، جلوگیری کنند؛
منافع تودههای مردم در رویارویی با موضع ضد مردمی دولتهای بورژواییِ در خدمتِ توانگران است که حفظ میشود؛ و این تودهها در سیاستهای گزینشی دولتهای گوناگون دست ندارند.
ما نمایندگان حزبهای کمونیست و کارگری، همبستگیمان را با پیکار مردم فلسطین و همه شیوههای مبارزاتیشان اعلام میداریم و عقبنشینیِ نظامیان اسراییل از همه منطقههای اشغالی در فلسطین، سوریه، و لبنان را خواهانیم. همچنین توقف کامل شهرکسازیهای غیرقانونی پس از می ۱۹۶۷، تخلیه این شهرکها و ترک آنها از سوی اسراییلیهای ساکن در آنها، و تأسیسِ دولت فلسطینی با پایتختیِ اورشلیم شرقی و با مرزهای ۱۹۶۷، را خواهانیم.
ما مخالفت خود را با طرحِ بهاصطلاح ”معاوضه زمینها“ به هزینه مردم فلسطین، اعلام میکنیم.
ما رویکردی گرهگشایانه نسبت به مسئله پناهجویان فلسطینی و بازگشت آنان، بر اساس قطعنامه ۱۹۴ مجمععمومی و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، را خواستاریم.
ما پایان دادن به محاصره غزه از سوی اسراییل، آزادی بیدرنگ زندانیان سیاسی فلسطینی و زندانیان سیاسی از کشورهای دیگر در اسراییل، را خواهانیم.
ما با پیکار مردم یونان برضد یورش سرمایه، که هدفش انداختن آوارِ پیامدهای بحران سرمایهداری بر دوش تودههای مردم و زحمتکشان یونان است، همبستگیِ خود را اعلام میداریم.
ما با مردم قبرس، که در برابر بحران سرمایهداری و وعدههای بیپشتوانه در معرض آزمونی دشوار قرار گرفتهاند، همبستگی خود را اعلام میکنیم و از پیکار آنان در مسیر دستیابی به عدالت و راهکاری موفقیتآمیز برای حل مسئله قبرس که در انتها به پایان یافتن اشغال و یکپارچگی دوباره قبرس بینجامد، یعنی یکپارچگی در چارچوب فدراسیونی دوبخشی و همگانی با یک ملیت و یک موجودیت بینالمللی، بدون حضور نیروهای خارجی و پاسداران حافظ صلح پشتیبانی میکنیم. ما با هرگونه طرحی که به همگنی قبرس در نهاد ”همکاری برای صلح“ ناتو، و در نهایت به عضویت در سازمان ناتو بیانجامد، مخالفیم.
ما با طبقه کارگر و تودههای مردم ترکیه اعلام همبستگی میکنیم. آنان برای دستیابی به حقوقشان مبارزه میکنند و در شرایطی که پیکار طبقاتی شدت مییابد با خشونت و سرکوب دولت بورژوایی ترکیه رو در رو شدهاند. ما حزبهای کمونیست و کارگری از کوششهای حزب کمونیست ترکیه برای سازماندهیِ مبارزه کارگران، برای دگرگونی کنشها در همبستگی نیروها، و ارتقاءِ سطح پیکار طبقاتی بهسوی چشمانداز سوسیالیسم، پشتیبانی میکنیم.
حزب توده ایران؛ حزب دمکراسی و سوسیالیسم الجزایر
حزب زحمتکشان مترقی قبرس (آکل)؛ حزب کمونیست یونان
حزب کمونیست اسراییل؛ حزب کمونیست اردن؛ حزب کمونیست فلسطین؛ حزب مردم فلسطین
حزب کمونیست سوریه
حزب کمونیست ترکیه
به نقل از “نامه مردم”، شماره 924، 10 تیرماه 1392