مسایل سیاسی روز

آه مادر ! پی گورم مگرد!

آه مادر! پی گورم مگرد
نقش خون دارد نشان گور من

آن شقایق رسته در دامان دشت
گوش كن تا با تو گوید سرگذشت

ابر آن باران كه بر صحرا گریست
با تو می گوید كه این گرینده كیست

گرنه كامی از جوانی رانده ام
با جوانان چون جوانی مانده ام

نغمهٌ ناخوانده را دادم به رود
تا بخواند با جوانان این سرود

چشمه ای در كوه می جوشد: منم
كز درون سنگ بیرون می زنم

قطرهٌ در شیشه مانده تنگ و تار
آب روشن شد، روان در جویبار

از نگاه آب تابیدم به گل
وز رخ خود رنگ بخشیدم به گل

پر زدم از گل به خوناب شفق
ناله گشتم در گلوی مرغ حق

پر شدم از خون بلبل لب به لب
رفتم از جام شفق در كام شب

آذرخش از سینهٌ من روشن است
تندر توفنده فریاد من است

هر كجا مشتی گره شد، مشت من
زخمی هر تازیانه، پشت من

هر كجا فریاد آزادی منم
من در این فریادها دم می زنم

در دل شب، گوش دار از پشت در
می شناسی بانگ پای رهگذر

گوش با آن گام نرم آواز كن
آن منم، در می زنم، در باز كن

چون گریزد در تو آن آهو نگاه
در پناهش گیر از سگ های راه

در نگاه او سلامت می كنم
با سلامش احترامت می كنم

از درون چشم او می بینمت
بوسه ها از روی و مو می چینمت

خون من در گونه گلگون اوست
آتش سوزان من در خون اوست

آتش من در دل او روشن است
در نفس هایش نفس های من است

تا نفس با همدلان آمیختم
صد بهارم، گر چه چون گل ریختم

عاشقان در خون خود غلطیده اند
زندگی را زندگی بخشیده اند

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبائی رسند

آنچنان زیباست این بی بازگشت
كز برایش می توان از جان گذشت

ه. ا. سایه

به نقل از “نامه مردم”، شماره 928، 4 شهریور ماه 1392

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا