گفتگو با کارول کاریولا دربارة نقش حزب کمونیست در امروز و فردای شیلی
کارول کاریولا شخصیت نمادین نسل تازهیی از رهبران دانشجویی است که امر آموزش را در مرکز سیاستهای ملّی قرار دادهاند و در پی سالها مبارزة تودهیی، اکنون به مجلس راه یافتهاند. او و کامیلا والییو از افراد شاخص حزب کمونیستِ توان بازیافتة شیلیاند که پس از ائتلاف با نامزد پیشتاز ریاستجمهوری- میشل باشهله- در بهار گذشته، تعداد نمایندگانش در مجلس نمایندگان دوبرابر شد.
کارول کاریولا از رهبران سابق جنبش دانشجویی شیلی و دبیرکل کنونی سازمان جوانان کمونیست شیلی (JJCC)، یکی از شش نمایندة حزب کمونیست و یکی از چهار رهبر دانشجویی است که در انتخابات کنگره [شامل مجلس نمایندگان و سِنا] ماه گذشته به نمایندگی مجلس شیلی انتخاب شدند. او که اکنون ۲۶ ساله است، به همراه دیگر فعالان دانشجویی نقش مؤثر و تعیین کنندهیی در اوج خیزش دانشجویی شیلی دو سال پیش داشت که با خواست اصلاحات بنیادی در نظام آموزشی، از جمله آموزش عالی همگانی و رایگان برای همه، صدها هزار تن را به خیابانهای شهرهای شیلی آورد. کارول کاریولا شخصیت نمادین نسل تازهیی از رهبران دانشجویی است که امر آموزش را در مرکز سیاستهای ملّی قرار دادهاند و در پی سالها مبارزة تودهیی، اکنون به مجلس راه یافتهاند. او و کامیلا والییو از افراد شاخص حزب کمونیستِ توان بازیافتة شیلیاند که پس از ائتلاف با نامزد پیشتاز ریاستجمهوری- میشل باشهله- در بهار گذشته، تعداد نمایندگانش در مجلس نمایندگان دوبرابر شد و از سه نماینده به شش نمایندة منتخب افزایش یافت. کارول و کامیلا همراه با جیورجیو جکسون و گابریل بوریک چهار نمایندة جنبش دانشجوییاند که در پیشبُرد اصلاحات آموزشی در دولت تازة خانم باشهله نیروی مؤثری در مجلس خواهند بود. در ادامه، گفتگوی ”سانتیاگو تایمز“ با کارول کاریولا دربارة رخدادهای اخیر شیلی و فعالیتهای حزب کمونیست در امروز و فردای شیلی را میخوانید.
س. چه عاملی سبب افزایش کرسیهای نمایندگی حزب کمونیست در انتخابات اخیر شد؟ آیا این عامل جنبش دانشجویی بود، یا ائتلاف با شش حزب و سازمان دیگر در ”اکثریت نوین“؟
ج. من این دو عامل را از یکدیگر جدا نمیکنم. حزب کمونیست سابقهیی طولانی در شیلی دارد و تا سال ۱۳۵۲ حضور قدرتمندی در مجلس داشت؛ در همان سال کودتا و استقرار دیکتاتوری [۱۳۵۲]، ما ۲۵ نمایندة کمونیست در مجلس داشتیم. پیروزی حزب کمونیست در انتخابات ماه گذشته، نشان دهندة احیای پشتیبانی مردم از حزب ماست؛ چیزی که دیکتاتوری راه آن را بر ما بسته بود. به نظر من علت اینکه حزب کمونیست دوباره توانسته است چنین حمایتی را در راه یافتن به مجلس به دست آورد، سالها کار و فعالیت حزب طی سالهای دیکتاتوری (۱۳۵۲ تا ۱۳۶۹) در راه بازگرداندن دموکراسی است.
حزب کمونیست پس از آنکه به استقرار دوبارة دموکراسی یاری رساند، نقش بسیار مهمی در سازماندهی جنبشهای اجتماعی بازی کرد؛ چه در جنبش دانشجویی و چه در میان طبقة کارگر و سندیکاها. مردم برآمد و دستاوردهای این فعالیت حزب را بهخوبی دیدند، و تعهد و بیباکی ما را در مبارزهیی که حزب کمونیست از میان آن زاییده شده بود، تشخیص دادند و بر آن اذعان داشتند. افزایش تعداد نمایندگان حزب در مجلس- که نسبت به انتخابات چهار سال پیش دو برابر شد- نتیجة همین توجه و تشخیص مردم و نیز این واقعیت است که ما توانستیم با نیروهای دیگر جبهة متحدی تشکیل دهیم که به ما امکان داد تعداد نمایندگانمان را در مجلس بیشتر کنیم. یکی از هدفهای ما این است که ”نظام انتخاباتی دو-نامزدی“ را که برای بیرون نگاه داشتن ما از مجلس تنظیم شده بود، برچینیم. [مطابق این شیوة انتخابات، هر حوزة انتخاباتی فقط دو نامزد دارد که از راه رأی دادن به فهرستهای انتخاباتی- و نه مستقیماً به اشخاص- برگزیده میشوند. در این شیوه، در عمل بخش بزرگی از رأیها به حساب آورده نمیشود، چون فقط دو فهرستی که بیشترین رأی را دارند- و گاهی فقط یکی از آنها- نماینده به مجلس میفرستند.]
س. میشل باشهله قول داده است که آموزش را رایگان کند. دولت او هزینة این کار را از کجا تأمین خواهد کرد؟
ج. ائتلاف ”اکثریت نوین“ که میشل باشهله در صدر آن است، شماری از خواستهایی را که جنبشهای اجتماعی مطرح کردهاند در برنامة خود گنجانده است. یکی از مهمترین این خواستها، نظام آموزشی رایگان و با کیفیت خوب برای همگان است. همانطور که ما هم گفتهایم، برقراری چنین نظامی مستلزم اصلاح نظام مالیاتی کشور است. قصد این است که کسانی که درآمد بیشتری دارند مالیات بیشتری بپردازند. اجرای این نظام مالیاتی منابع مالی لازم را در اختیار ما میگذارد تا بتوانیم اصلاح آموزشی را انجام دهیم. هدف این است که دولت با اجرای اصلاح مالیاتی در مدت چهار سال بتواند نزدیک به ۸ میلیارد دلار آمریکا درآمد به دست آورد. با این پول میتوانیم نهفقط بودجة آموزش رایگان در مقطعهای ابتدایی تا عالی، بلکه بودجة دیگر اصلاحات اجتماعی مثل اصلاح نظام بهداشت و درمان و بازنشستگی را هم تأمین کنیم. بنابراین باید بگویم که اصلاح نظام مالیاتی پیشنهاد شده از سوی باشهله اصلاحی مترقی است که هدفش دگرگون کردن نظام مالیاتی کنونی است، به طوری که برخلاف نظام کنونی، هر کس که درآمد بیشتری دارد مالیات بیشتری بپردازد و هر کس که درآمد کمتری دارد، مالیات کمتری بپردازد. ما همچنین در پی یافتن سازوکارهای معیّنی هستیم تا بتوانیم نابرابریهای عظیم و مصیبتبار موجود را تعدیل کنیم.
س. برنامة خانم باشهله این است که حداکثر نرخ مالیات شخصی را از ۴۰ درصد به ۳۰ درصد کاهش دهد. آیا شما با این طرح موافقید؟
ج. این طور نیست؛ آنچه او در نظر دارد، افزایش مالیات کسبوکارهاست.
س. امّا او میخواهد مالیاتهای شخصی را هم کاهش دهد…
ج. بله، چنین پیشنهادی مطرح شده است. دستِ آخر، هدف به هر حال یکی است؛ یعنی یافتن سازوکارهایی به منظور ایجاد برابری و توزیع عادلانهتر ثروت و امکانات میان مردم. امروزه شیلی یکی از کشورهایی است که بیشترین میزان نابرابری در آنها دیده میشود. برای مثال، از لحاظ توزیع امکانات، کسبوکارهای خصوصی تقریباً مالیاتی نمیپردازند، در حالی که مردم مالیات زیادی میدهند. هدف ما امروز برعکس کردن این وضع است، به این معنا که مالیات کسبوکارها را- یعنی آنهایی را که امکانات بیشتر و بهتری دارند- افزایش دهیم، و مالیات مردم عادی را که از امکانات مالی کمتری برخوردارند، کاهش دهیم.
س. کاهشِ سقفِ مالیاتهای شخصی چگونه میتواند به رفع نابرابری کمک کند؟
ج. شیلی کشوری است که در آن میزان مالیاتها خیلی زیاد است. فقط یک نمونه برایتان بگویم: مالیات بر کتاب. شیلی یکی از کشورهایی در جهان است که میزان مالیات بر کتاب در آنها بسیار بالاست. به همین دلیل، دستیابی مردم به دانش و آگاهی و ادبیات بسیار محدود شده است. همانطور که پیشتر هم گفتم، علّت افزایش نابرابری این بوده است که آنهایی که از امکانات کمتری برخوردارند، مثل کارگران که پول کمتری دارند، در عمل برای همهچیز باید مالیات بدهند: از خوراک گرفته تا رفتوآمد. بنابراین ما امروز در پی تعدیل نظام مالیاتی هستیم و میخواهیم میزان مالیات کسانی را که امکانات بیشتری دارند افزایش دهیم، و از راه افزایش مالیات بر درآمد، به سوی ایجاد برابری و توزیع بهتر منابع و امکانات حرکت کنیم.
س. چه تفاوتها و شباهتهایی میان نمایندة مجلس بودن و رهبر دانشجویی بودن میبینید؟
ج. این دو با یکدیگر متفاوتاند، چون شما وقتی رهبر دانشجویی یا رئیس فدراسیون دانشجویان هستید، در بیرون از دستگاه دولتی و اغلب در برابر آن قرار دارید. من از این پس در مقام نمایندة مجلس، در داخل دستگاه دولتی کار خواهم کرد. با وجود این، من همچنان با رهبری صِرفِ دستگاه حکومتی در جامعه [بدون حضور فعّال جنبشهای اجتماعی و نهادهای مردمی] مخالف خواهم بود. یکی از علتهایی که من امروز میخواهم به عنوان نمایندة مردم کار کنم، یافتن راههایی است برای متحوّل کردن نهادهای حکومتی از درون. از سوی دیگر، ما، هم در مقام نمایندگان مردم و هم در مقام رهبران دانشجویی، خودمان را نمایندگان پایگاههای اجتماعی خود و آن کسانی میدانیم که ما را انتخاب کردهاند، و این چیزی است که ما هرگز نباید از یاد ببریم. امّا در کشور ما مدتهای مدیدی است که مقامهای منتخب ما متأسفانه همة آنهایی را که نمایندگیشان را به عهده دارند، از یاد بردهاند. ما نمیخواهیم این طور باشد. ما طوری کار خواهیم کرد که دیگر چنین نباشد. شما در مقام نمایندة مردم، همانطور که در مورد رهبر دانشجویی صادق است، باید به اعتمادی که در زمان انتخابِ شما به عنوان نماینده به شما شده است، احترام بگذارید و به آن متعهد باشید.
س. شما وقتی فعالیت در جنبش دانشجویی را آغاز کردید آیا فکر میکردید که روزی در مقام نمایندة منتخب مردم، بخشی از دستگاه دولتی بشوید؟
ج. راستش را بگویم، نه. به نظر من اینها چیزهایی است که در طی مسیر پیش میآید. من هرگز تصوّر این را هم نمیکردم که مسیری که ما طی میکردیم مرا به اینجا خواهد رساند، که در واقع ابزاری است که ما از آن برای ادامة پیکار خود استفاده خواهیم کرد. بهقدری درهای فعالیت را به روی ما بسته بودند و فرصتهای بیان عقیده را از ما گرفته بودند که امروزه ما تصمیم میگیریم که از درون دستگاه کار کنیم و تحوّلی را که برای آن مبارزه کرده بودیم و در همة این سالها به دنبالش بودیم، از اینجا آغاز کنیم. ما از جایگاهی که در آن میتوان فکر تحوّل را پدید آورد، اکنون به جایگاهی وارد شدهایم که تصمیمگیریها در آن انجام میشود؛ از سکوی استادیوم به داخل زمین آمدهایم.
س. آیا رخداد خاصی پیش آمد که تصمیم به نامزدی برای نمایندگی مجلس گرفتید، یا اینکه در طی یک روند به این تصمیم رسیدید؟
ج. این حاصلِ روندی بود که در نقطهیی از آن من تصمیم گرفتم در انتخابات نامزد نمایندگی شوم؛ البته نه به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان نمایندة سازمان جوانان حزب کمونیست شیلی که من دبیرکل آن هستم. ما در جلسههای کمیتة مرکزی سازمان تصمیم گرفتیم که سه نامزد معرفی کنیم، که در پایان کار، به دو نامزد کاهش یافت: کامیلا والیو و من.
این روندی بود که طی شد. این هم بخشی از روندِ کار ما برای ایجاد کشوری متفاوت در این برهة تاریخی بود؛ برههیی پر از چالش، که جوانان کشور با امید فراوان به مصافِ چالشها میروند، و امید به تنظیم و اجرای سیاستهای تازه و نو و ایجاد دگرگونیهای ساختاریِ بنیادی دارند.
من همیشه گفتهام که جوانان اکنون فرصت حیاتی و بسیار خوبی برای یاری رساندن به کشور دارند. از زمان پایان دیکتاتوری پینوشه و بازگشت دموکراسی به کشور، ما امروزه- و بهخصوص در مقایسه با آنچه مردم در بیست سال گذشته فرصت و امکان آن را داشتند- نیرو و انرژی لازم برای تحقق دگرگونیهای ساختاری بنیادی را داریم.
س. برخی از طرفداران حزب کمونیست از تصمیم حزب دربارة پیوستن به ائتلاف ”اکثریت نوین“ انتقاد کردند، بهویژه به علت حضور ”دموکرات مسیحی“ها در این ائتلاف که بسیاری از اعضای آن موافق و طرفدار کودتای نظامی [پینوشه] بودهاند. به این منتقدان چه میگویید؟
ج. میگویم که ما در مرحلهیی تازه در کشورمان هستیم؛ اینکه اکنون در قرنی متفاوت زندگی میکنیم؛ اینکه ما باید بدانیم چطور از این فرصت و همة عرصههای آن استفاده کنیم. کشور ما امروز دیگر به حراج گذاشته نشده است. ما هر امکانی برای تغییر را باید جدّی بگیریم. ما بر این باوریم که تحقق تغییرهایی که ما در صد سال گذشته- که حزب ما وجود داشته- برای آنها مبارزه کردهایم، مستلزم آن است که اندیشهها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعیمان را با یکدیگر مطرح کنیم و به مشارکت بگذاریم تا بتوانیم این تغییرها را به پیش ببریم.
حزب کمونیست بهتنهایی قادر به پیشبُرد و عملی کردن این تغییرها نخواهد بود. ما سالها اعتقادمان به مبارزه را در عمل نشان دادهایم و نیازی نداریم که چیزی را به کسی ثابت کنیم. ما امروز در موقعیت سیاسی مشخصی قرار داریم که وجه مشخصة آن ایجاد اشتراک و همگرایی و ایجاد یک جبهة اکثریت متنوعتر و گستردهتر است. ما برای رسیدن به این هدف و بهروزی اکثریت مردممان، نسبت به گذشته اکنون خیلی مشتاقتریم که با امثال دموکرات مسیحیها کار کنیم. امروز ما دیگر نمیتوانیم در سایة وحشت گذشته یا فقط به اعتبار افتخارهای گذشته زندگی کنیم، ولی این به معنای آن نیست که خاطرههای خوب و بد را فراموش کنیم. ما کشورمان و مردممان و فداکاریهای آنها را از یاد نمیبریم و به فعالیت و مبارزة خود در دفاع از حقوق بشر و برقراری عدالت در شیلی ادامه میدهیم. ما همچنان به تلاش خود برای روشن شدن حقیقت و تأمین عدالت ادامه خواهیم داد. ولی این بدان معنا نیست که ما به آیندة همکاری خود با آنها که حاضرند اختلافها را کنار بگذارند، توجهی نداریم. امروز دموکرات مسیحیها و حزب کمونیست اختلافهای نظری و تفاوتهای اندیشهیی با یکدیگر دارند و سیاستهای متفاوتی را دنبال میکنند. امّا برای ما، هدفهای مشابهمان مهمتر از تفاوتهایمان است، چون مردم ما نمیتوانند باز بیست سال دیگر برای گذار به دموکراسی وقت صرف کنند. ما امروز به دگرگونیهای مهم و ساختاری و بنیادی نیاز داریم، نه فردا.
س. بسیاری از رهبران جنبش دانشجویی انتقادهای زیادی به ”اکثریت نوین“ دارند. چگونه با چنین رهبرانی و بهطور کلی با جنبش دانشجویی کار خواهید کرد؟
ج. به نظر من بسیار مهم است که بسیاری از رهبران پیشین جنبشهای اجتماعی، و نهفقط جنبش دانشجویی، اکنون در کنگره [شامل مجلس نمایندگان و مجلس سِنا] جای دارند. به نظر من این وضع امکان و فرصتهای تازهیی را برای بهتر کردن ارتباط میان کنگره و نمایندگان مجلس و مقامهای منتخب جنبشهای اجتماعی در اختیار ما قرار میدهد. دگرگونیهایی را که ما همیشه دربارة آنها صحبت میکردیم نمیتوان بدون نقش فعّال جنبشهای اجتماعی- که خود را در خیابانها نیز به نمایش میگذارد- پیش بُرد. به همین دلیل، ما بر آنیم که به نمایندگی از جانب همة آنهایی که در تمام این مدت با آنها کار کردهایم، حلقة پیوند میان کارگران و مردم عادی باشیم؛ همة آنهایی که پایگاه اجتماعی ما هستند و جنبشهای اجتماعی ما را تشکیل میدهند: از جنبشهای دانشجویی و سیاسی گرفته تا سندیکایی و قومی. اینها کسانیاند که ما کار کردن با آنها را ادامه خواهیم داد. اگر انتقادی به برخی از بخشهای فعالیت سیاسی بوده است، به آن علّت است که آنها تصویر و دیدگاه متفاوتی برای چگونگی انجام کارها دارند. از نظر آنها این دگرگونیها را میشود طی بیست سال آینده انجام داد ولی به عقیدة من مردم ما بیشتر از این نمیتوانند صبر کنند. دگرگونیها را باید الآن انجام داد. این دگرگونیها برای شیلیِ امروز لازماند نه برای شیلیِ فردا. امروزه دانشجویان از تبعیض رنج میبرند. کارگران برای به دست آوردن بنیادیترین حقوق خود هر روز با دشواری روبرویند. ملّت ما همچنان با سیاستهای بهداشتی و درمانی مطلقاً نامتناسب و نامناسب روبروست. همین فوریّت است که من میخواهم بر آن تأکید کنم، اگرچه دیگرانی هم هستند که برنامههای دیگری دارند یا در چارچوبهای زمانی متفاوتی فکر و عمل میکنند.
س. آیا حزب کمونیست شیلی با حزبهای کمونیست کشورهای دیگر نیز همکاری دارد؟
ج. بله.
س. با چه حزبهای کمونیست دیگری بیشتر همکاری دارد؟
ج. ما با کمونیستهای کشورهای گوناگونی در سراسر دنیا تماس و ارتباط داریم. ولی ما با دیگر حزبهای دموکراتیک در آمریکای لاتین نیز تماس و پیوند داریم. ارتباط ما فقط با حزبهای کمونیست نیست. ما با حزبهای کمونیست در نقاط گوناگون دنیا تماس و ارتباط مرتّب داریم؛ با برخی روابط نزدیکتری داریم و با برخی دیگر روابطی دورادورتر. با برخی از آنها شباهتهای تاکتیکی و استراتژیکی بیشتری داریم، و با برخی دیگر تفاوتهای بیشتری داریم. امّا در مجموع ما سعی میکنیم که به خاطر بهروزی اجتماعی مردم شیلی و در نهایت، بهروزی بشریت، روابط خود را با همة حزبهای کمونیست کشورهای آمریکای لاتین و بقیة دنیا حفظ کنیم. این یکی از عناصری است که پایههای اصلی مبارزة ما را تشکیل میدهد.
س. در میان اعضای حزب، آیا کسی است که احترام ویژهیی برای او قائل باشید؟
ج. من احترام زیادی برای گلادیس مارین دارم و نقشی را که او در حزب بازی کرد میستایم. او دیگر در میان ما نیست، امّا باید بگویم که او یکی از برجستهترین زنان تاریخ شیلی، یا دستکم تاریخ معاصر شیلی است. او نخستین زنی بود که در انتخابات ریاستجمهوری [در سال ۱۳۷۸] نامزد شد. او نخستین زنی بود که صدر حزب کمونیست شد [از سال ۱۳۸۱ تا پایان عمر در اسفند ۱۳۸۳]. او زنی بود که همواره در کارش منظم و پایدار بود، کسی بود که همواره اعتقاد راسخی به کاری داشت که انجام میداد، و زنی بود که همیشه در کنار و همراهِ کارگران، ستمدیدگان و و آسیبدیدگان بود. امروز، در این روزهای سرنوشتساز، نقشی که گلادیس مارین به عنوان یک زن، سیاستمدار، دبیرکل سازمان جوانان کمونیست، نمایندة مجلس، نامزد ریاستجمهوری، و صدر حزب کمونیست داشت برای من سرمشق است و من از او میآموزم.
س. آیندة حزب کمونیست را در شیلی چگونه میبینید؟
ج. امیدوارم که حزب کمونیست نقش فعّالی در دگرگونیهای اجتماعی شیلی داشته باشد. به علت افزایش چشمگیر شمار نمایندگان ما در مجلس، ما مشارکت فعّالی در پیشبُرد برنامههای دولت ”اکثریت نوین“ خواهیم داشت. ما امیدواریم که این حضور ما در مجلس- که البته هنوز هم کافی نیست- در آینده باز هم افزایش یابد و نقش ما به عنوان یک حزب سیاسی همچنان گسترش یابد؛ نهفقط در عرصة سیاست ملّی، بلکه همچنین در جنبشهای اجتماعی.
به نقل از نامه مردم، شماره 937، 9 دی ماه 1392