حل مسئله فلسطین: واقعیت و یا ”سراب“ در رابطه با آشتی دولت خودگردان فلسطین و ”حماس“
در ماههای گذشته و از ابتدای سال جاری مسیحی (۲۰۱۴) تحولهای مهمی در خاورمیانه در رابطه با مسئله فلسطین در جریان است که نیروهای سیاسی ترقی نمیتوانند در تحلیلهایشان آنها را از نظر دور بدارند. در رابطه با اینکه عامل محرکه و شکلدهندة این تحولها چه نیروها و محفلهایی هستند نقطه نظرهای متفاوت و گاه متضادی مطرح میشود.
آنچه که بیتردید در رابطه با آن میتوان هم نظر بود این است که دولت ایالات متحده و متحدان آن، در راستای پیشبرد طرح ”خاورمیانه نوین“ و تضمین هژمونی مطلق امپریالیسم بر منابع سرشار و بازارهای دست نخورده این منطقه، مصمماند و هدفمندانه عمل میکنند.
در ابتدای آوریل (هفته دوم فروردینماه جاری) دولت خودگردان فلسطین تصمیم خود برای پیوستن به ۱۵ ساختار جنبی سازمان ملل در مقام یک کشور مستقل را به مرحله اجرا گذاشت که از سوی اسرائیل با واکنش منفی شدیدی روبهرو شد. ایالات متحده نیز در رابطه با چنین اقدام یک جانبه از سوی دولت خودگردان فلسطین اظهار ناخشنودی کرده بود. به دنبال این اقدام، دولت خودگردان در تاریخ ۳ اردیبهشتماه( ۲۳ آوریل) اعلام کرد که با جنبش اسلامی فلسطین(”حماس“)، برای اتحاد و آشتی ملی به توافق رسیده است، و اینکه در آینده نزدیک انتخابات سراسری در فلسطین برای برپایی دولتی واحد و فراگیر برای کرانهغربی و نوارغزه برگزار خواهد شد. این مسئله با توجه به اینکه جنبش حماس- به دلیل نزدیکیاش با اخوانالمسلمین و به دنبال تحولهای سیاسی یک ساله اخیر در مصر و سرنگونی متحد آن، دولت محمد مُرسی- زیر فشار بوده است، چشمگیر است و میتواند دربر دارندة این پیام باشد که نوعی آرایش جدیدِ نیرو در خاورمیانه در جریان است. در همین راستا باید توجه کرد که ”جبرئیل رجوب“، از مهمترین رهبران ”ساف“ و دولت خودگردان فلسطین، در نیمه اول بهمن ماه از تهران دیدار کرد و با مقامهای رسمی رژیم به مذاکره نشست. این حقیقت که ”ساف“ برای نزدیک به سه دهه مورد حمله و بیتوجهیِ رژیم ولایی در تهران بود- یعنی رژیمی که کلاٌ سیاست حل مسئله فلسطین از طریق مذاکره را رد میکرد و خصومت آشکارش را در رابطه با راهکرد برپاییِ یک کشور فلسینی مستقل در همسایگی اسرائیل اعلام کرده بود- نمیتوانست از سوی تحلیلگران تغییری استراتژیک در سیاست رژیم در رابطه با مسئله فلسطین تلقی نشود. پس از سفر رجوب سران سازمان ”جهاد اسلامی“ و دیگرنیروهای فلسطینی به تهران مسافرت کردند تا در جریان سیاست جدید خارجی ایران در مورد فلسطین قرار بگیرند.
شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین (“ساف“) در بیانیهیی، ۹ اردیبهشتماه، اعلام کرد که در بیستوششمین اجلاس آن که در روزهای ۶ و ۷ اردیبهشتماه (۲۶ و ۲۷ آوریل) برگزار شد، مسئله زندانیان سیاسی ، پایان انشقاق در جنبش مردم فلطسین و تصمیم رئیس دولت خودگردان فلسطین، پرزیدنت محمود عباس، مبنی بر امضای موافقتنامه با جنبش اسلامی ”حماس“، به تصویب رسیده است. بر طبق این اطلاعیه، سازمان آزادیبخش فلسطین، شورای مرکزی ”ساف“، در نظر دارد که با توسل به مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت مسئله محکومیت بینالمللی فعالیتهای شهرک سازی در منطقههای اشغالی بهوسیلة دولت اسرائیل، و کوشش برای تبدیل یکپارچه بیتالمقدس به شهری تماماً یهودی، حمله به کلیساها و مسجدها و بهویژه مسجدالاقصی را مطرح و به پیش ببرد. شورای مرکزی ”ساف“ همچنین خواهان محکوم کردن اقدامهای دولت اسرائیل از سوی همه کشورهای عضو سازمان ملل و اعمال تحریم و بایکوت بر ضد سازمانها و کمپانیهایی شد که در سیاست شهرک سازی و تجاوز به فلسطین دخالت دارند. شورای مرکزی ”ساف“ از تمامی کشورهایی که حق مردم فلسطین را بهرسمیت شناختهاند و از تصمیم دولت خودگردان فلسطینی به پایان دادن به انشقاق همراه با برپایی ساختاری مستقر در غزه حمایت کرده اند، تشکر کرد.
بیانیه ”ساف“ حقوق کامل کشور فلسطین و بهویژه حق استقلال، حاکمیت ملی، نمایندگی کامل در سازمانهای بینالمللی و الحاق به کنوانسیونها و منشور بینالمللی را مورد تاکید و تصریح قرار داد. بیانیه شورای مرکزی فلسطین همچنین اذعان دارد که، دولت فلسطین در اشغال نظامی است و حق دارد برای تغییر این وضعیت مبارزه کند.
بیانیه تصریح می کند که، شورای مرکزی ”ساف“ در برابر نیروهای بینالمللی و بهویژه روسیه، جمهوری خلق چین، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد، کشورهای گروه ”بریکس“، و بسیاری از کشورها در جهان که از سیاست آشتیِ ملی در فلسطین استقبال کردهاند، ادای احترام میکند.
تصمیمهای ”ساف“ و دولت خودگردان، با توجه به اینکه دولت تجاوزگر اسرائیل اساساٌ با همه این تصمیمها مخالف است و همچنین موضع عملی دولت ایالات متحده که اصولاٌ از هیچ تحولی مگر اینکه مورد توافق افراط گرایان ارتجاعی حاکم در اسرائیل باشد، حمایت نمی کند، نمایشگر رویکرد جدیدی در منطقه است.
آیا اسرائیل خواستار صلح است؟
پس از پذیرش و تصویب توافقنامههای سازمان ملل از سوی رهبران ملت فلسطین، در هفته گذشته اسراییل به تلافی این اقدام و به قصد گوشمالی دادن به فلسطین، با تحریمهایی سخت و بیدادگرانه، دست به حمله زد.
یک مقام مسئول اسراییلی گفت که برای پرداخت بدهی از پول مالیات جمع شده فلسطینیها بهوسیلة اسراییل استفاده خواهد شد، و دیگر اینکه دسترسی فلسطینیها را به پساندازهایشان در بانکهای اسراییل محدود خواهد شد.
این مقام گمنام نموداری از چگونگی و تأثیر تحریم، با توجه به اینکه اسراییل مبلغی در حدود ۵۹.۵ میلیون پاوند که برابر است با دو سوم بودجه مالی دولت فلسطین، حق مالیات بابت محصولاتی که عازم فلسطیناند دریافت میکند، ارائه نداد.
تحریمهای اسراییل همچنین انصراف از طرح استخراج و بهرهبرداری گاز زیر دریا در نزدیکی کرانههای نوار غزه را شامل میشود.
با وجود این، یاسر عبدربو، مقام ارشد فلسطینی، گفت که فلسطین در برابر زورگویی غیرقانونی سر فرود نخواهد آورد. او اظهار داشت: ”این تحریمها ما را نمیهراساند. این تحریمها نشانگر این است که اسراییل یک دولت اشغالگر نژادپرستی است که به سلاح تنبیه جمعی شامل توسعه شهرکهای یهودینشین و انکار و نپذیرفتن ابتداییترین حقوق ما در مقام یک خلق دست یازیده است.“ هفته گذشته بان کی مون، رییس سازمان ملل، درخواست دولت فلسطین برای پیوستن به اجرای پیماننامه و مصوبات سازمان ملل را پذیرفت. کشور سویس اعلام کرد که اکنون فلسطین میتواند به پیماننامه ژنو، که شرایط بینالمللی جنگ و اشغال و پیامدهای آنها را تعیین میکند بپیوندد. اسرائیل در رابطه با فلسطین، با مقررات این پیماننامه که اشغال استعماری سرزمینهای دیگر را منع میکند مخالفت میکند و مدعی است که این مقررات نباید در مورد فلسطین بهکار برده شوند، زیرا همه دنیا آن را به شکل یک دولت مستقل نمیشناسند.
اعضای مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۲ میلادی با ۱۳۸رای در مقابل ۹ رای، به عضویت فلسطین در این مجمع بهعنوان یک دولت قانونی ناظر اقدام کرد. رایهای مخالف از کشورهای اسرائیل، ایالات متحده، کانادا، جمهوری چک، جزایر مارشال، ماکرونیزیا، نارواوو، پاناما، و پالائو بود.
از سوی دیگر، وزیر دست راستی اقتصاد اسرأیل، نافتالی بِنِت، تهدید کرده است که اگر این دولت برای آزادی فلسطینیهای زندانی اقدام کند حزب خود را که ”حزب خانه یهود“ نام دارد از دولت ائتلافی بیرون خواهد کشید. او همچنین الحاق شهرکهای یهودینشین غیرقانونی در منطقههای اشغال شده کرانه غربی رود اردن را به اسرائیل خواستار شد و گفت که، گفتگوهای صلح به بنبست رسیدهاند. تزیپی لیونی، سرپرست گروه اسراییل در گفتگوهای صلح، در این مورد گفت: ”رفتار آقای بنت به رفتار یک ”کودک تحریکانگیز“ شباهت دارد.“ او در ادامه گفت: ”اگر قصد داری به یک حماقت کامل برسی، به همین ترتیب ادامه بده تا دیگر نتوانیم به سازشی (با فلسطینیها) برسیم و همه دستاوردها را نیز تباه سازیم.“
نیروهای مترقی فلسطینی معتقدند که توافقی که بین سازمان آزادیبخش فلستین و حماس در هفته گذشته در غزه امضاء شد در واقع آغاز اجرایی کردن معاهدة قاهره در سال ۱۳۹۰ و قرارهای پس از آن در دوحه بود، تا اینکه بتوان آن را به معنای دستیابی به توافقها و دستآوردهای نوین دانست. آنها مطرح می کنند که شرایط موجود باعث شد که این دو جریان سیاسی عمده فلسطینی به برداشتن چنین گامی وادار گردند.
رفیق دکتر عقل تقز، رهبر ”شورای صلح فلسطین“ و از رهبران ”شورای جهانی صلح“، در این رابطه اظهار داشت: پس از تغییر رژیم در مصر، حماس در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفت. از دست دادن قدرت اخوانالمسلمین در مصر، به تنش در مناسبات حماس و مصر دامن زد؛ اخوانالمسلمین یک گروه تروریستی اعلام شد، حماس به دخالت در امور مصر بهویژه در صحرای سینا و یاریرسانی به فعالیتهای تروریستی در مصر متهم گردید. دسترسی غزه به دنیای خارج پس از تخریب تونلها بسیار محدود شد. بهعلاوه، فشار از سوی دیگر کشورهای خلیج فارس بر قطر برای پایان دادن به کمکهایش به اخوانالمسلمین و کم شدن نقش قطر در منطقه بهخصوص در سوریه (شکست طرح تغییر رژیم)، عاملهای دیگری در بهوجود آمدن شرایط موجودند. بدین ترتیب، حماس خود را در موقعیت بسیار دشواری یافت که تنها راه خروج رویکرد به ”درون“ و آشتی ملی با امکانِ بهبود موقعیت در شرایط داخلی فلسطین از طریق ایفای نقش سیاسی بود.
در سوی دیگر، الفتح و محمود عباس قرار دارند که پس از ۲۰ سال مذاکره با اسرائیل، هیچ دستاوردی برای فلسطین نداشتهاند، اما اسرائیل در این مدت به ساختن شهرکها ادامه داده است، بهرسمیت شناخته شدن اسراییل در مقام کشوری یهودی را خواستار بوده است، و از پذیرش قطعنامههای سازمان ملل بهویژه در مورد مرزهای ۱۹۶۷ و مسئلة بازگشتِ مهاجران فلسطینی از خارج به وطن در حکم عنصری پایهای برای حل مسئلة اسرائیل- فلسطین، امتناع ورزیده است. علاوه بر آن، اختلافهای داخلی درسازمان الفتح میان عباس و محمود دهلان بیتأثیر نبودهاند. اگر ادعای اسرائیل را که میگوید محمود عباس نمایندگی همه فلسطینیها را در مذاکرات ندارد پذیرفتنی باشد، در واقع اشارهیی به همین اختلافها است.
اسرائیل و ایالات متحده اعلام کردهاند که این توافق تغییری در سیاستهایشان نخواهد داشت در حالی که اسرائیل با مسدود کردن راههای انتقال پول فلسطینیها به بانکها، گام نخست برای تنبیه تشکیلات خودگردان فلسطین را برداشته است و از محمود عباس خواسته است تا میان اتحاد با حماس و ”صلح“ یکی را انتخاب کند. ایالات متحده نیز اعلام کرد که این توافق کمکی به ” روند صلح“ نخواهد کرد.
ما بر این باوریم که، تا این لحظه تغییر چشمگیری در موضع ایالات متحده در خاورمیانه- با وجود دشواریهایی که در پیاده کردن برنامههایشان در این منطقه دارند- روی نداده است. ما اعتقاد داریم که دلیل شکست این روند، پشتیبانی ایالات متحده از اسرائیل و بیطرف نبودنِ آن در این فرایند است.
اوضاع در خاورمیانه، بررغم حرکت مصر به سمت روسیه، بهبود روابط عراق با ایران، و شرایط سوریه، هنوز با ثبات نیست و نمیتوان گفت تغییری در توازن نیروها صورت گرفته است.
وحدت و یکپارچگی دوبارة فلسطینیها، به جنبش فلسطین کمک خواهد کرد، و ممکن است با حضور رهبریای یکپارچه در گردهماییهای بینالمللی، اثری مثبت داشته باشد. اما برای دستیابی به راه حلی اساسی، جامعه بینالمللی باید با نقشی بسیار فعال اسرائیل را به اجرای قوانین بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل و راه حل [وجود]دو کشور[اسرائیل و فلسطین] وادار کند. نقش سازمان آزادیبخش فلسطین به موضع و نقش حماس در سازمان- در صورت مشارکت در ترکیب آن- و نیز نتایج انتخابات و برآیند نیروها بستگی دارد، چنانکه در کاهش نقش “ساف“ به نفع تشکیلات خودگردان فلسطین مشاهده کردیم. آیا حماس در دولت سهیم خواهد شد و یا فقط در ترکیب ساف وارد خواهد شد و نقش اپوزیسیون را بازی خواهد کرد؟
بخاطر تجربه منفی گذشته، فلسطینیها نسبت به موفقیت این توافق چندان خوشبین نیستند. اکثر تحلیلگران سیاسی بر این باورند که تشکیل دولتی از تکنوکراتها و یا شخصیتهای بیطرف امکانپذیر است، اما باید گفت که هنوز مسئلههایی جدی در سازمان “ساف“ همچون انتخابات شورای ملی فلسطین، نیروهای انتظامی بهویژه در غزه، قانون انتخابات و جز اینها وجود دارند که باید به آن توجه شود.
به نقل از نامه مردم، شماره 946، 15 اردیبهشت ماه 1393