ولیِ فقیه، سکاندارِ اصلیِ مذاکراتِ هستهای
ولایتی: ”تعیین مبانی اصلی مذاکرات جزو اختیارات مقام معظم رهبری است و مادامی که این کار تحت نظارت مقام معظم رهبری انجام می شود ما نگرانی نداریم برای اینکه مراقبت های کافی از نحوه مذاکرات صورت می گیرد؛ شما هم نباید نگران باشید که عده ای ممکن است اظهارنگرانی کنند …اگر در داخل کشور عده ای اظهار دلواپسی و نگرانی کنند این می تواند به نفع تیم مذاکره کننده نیز تمام شود زیرا به طرف مقابل می گوید در داخل کشور ما یک چنین حساسیت هایی در بین مردم ما است …“
”نامه مردم“ ضمن اشاره به ”برخوردهای ظاهراً جناحی“ درباره مذاکرات با غرب“ نوشت: ” غیرقابل تصور است که پای میز نشستنِ کسانی مانند علیاکبرصالحی و علیاکبر ولایتی در جلسههای گفتوگو با مقامهای آمریکایی بدونِ تائید مستقیم، پشتیبانی و راهنمایی ”رهبر معظم“ بوده باشد… خامنه ای هم پیش و هم پس از مذاکرات تمام کارهای تیم دیپلماسی ایران را تأیید کرده است. (به نقل از نامه مردم، 938، 23 دی ماه 1392)
دُورِ چهارم مذاکراتِ هستهای ایران و گروه “۵بهعلاوة۱” [وین۴] بهمنظورِ توافق جامع هستهای- بدون توافق نهایی به پایان رسید. بر اساس گزارش رسانه های بین المللی یکی از موارد دشواری در جریان مذاکرات وین ”صنایع موشکی ایران“ و ادامه برنامه ایران در زمینه توسعه موشک های دور برد خود است.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه رژیم، در توئیتر خود نوشت: ”توافق [هستهای] امکان پذیر است، اما توهمات باید بر طرف شوند. نباید مثل سال ۲۰۰۵ فرصت را از دست داد. اشاره ظریف به سال ۲۰۰۵ بویژه به پانزده روز اول ماه اوت (۱۰ تا ۲۵ مرداد ۱۳۸۴) آن سال بر میگردد که ایران در نامهای به محمد برادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر داد که برنامه هستهای را از تعلیق خارج کرده و فعالیتهایش را از سر خواهد گرفت. این نامه دو روز قبل از تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد ارسال شد. ایران پیش از آن با تعلیق غنی سازی اورانیوم موافقت کرده بود و در افغانستان هم برای سرنگون کردن طالبان با کشورهای غربی همکاری کرده بود.
در هفته ها و روزهای پیش از برگزاری مذاکرات وین ما در صحنة سیاسی داخلی تحرکاتی را شاهد بودیم که در اجتماع گروههایی زیر نام ”دلواپسان“ اظهار وجود کرد. این گردهمایی، توجهِ خاصِ فضای مجازی و رسانهای در داخل و خارج از کشور نسبت به این اقدامِ از پیش برنامهریزیشده را باعث گردید. سیاستِ خارجی ایران هنگامی که بر منافعِ جناحهای حکومتی اثرگذار میشود با عکس العملهای روبهرو میگردد که دربرگیرندة منافعِ ملی نیست. بازی با منافعِ ملی برای حفظِ منافعِ جناحی، پیشینهاش به آغاز پیدایش جمهوری اسلامی میرسد. موضوع فتوای قتلِ سلمان رشدی بیش از آنکه فتوایی مذهبی باشد بازتاب اختلافهای خط امامیهای آن روز با اصولگرایان امروز بود. در دوران هاشمی رفسنجانی و همچنین خاتمی، با اینکه تلاشهایی از سوی طیف نزدیک به این دو برای نزدیکی به آمریکا صورت گرفت، اما درنهایت به سرانجامی نرسیدند. حمله به سفارت بریتانیا [در دورة احمدینژاد] نیز در همین رابطه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. اما در پسِ تمامی این جاروجنجالها، روابط آشکار و پنهان- بهخصوص در عرصة اقتصادی و حتی با شرکتهای بزرگ آمریکایی- بهصورت مستقیم و غیرمستقیم برقرار بوده است.
گردهمایی زیر نام ”دلواپسان“- که اخیراً و با هماهنگی قبلی برگزار شد- روندهای تجربه شده در این زمینه را تداعی میکند. تفاوت این بار با بارهای قبل، در وضعیت بسیار حساسی است که میهن ما با آن روبهروست. با اینکه نسبت به مذاکرات هستهای [در دُورِ تازه] و به نتیجه رسیدنِ آن از سوی طرفهای مذاکره خوشبینیهای بسیاری ابراز شده است، اما غیرمحتمل نیست که روندهای پیشبینینشدنیای وضعیتی بسیار پیچیده را بهوجود آورد. با اینهمه، آن چیزی که در پسِ این گردهمایی [“دلواپسان”[ مشخص بود این است که عکس العمل نسبت به این اجتماع با برخورد تقریبا مشابه افرادی مواجه شد که هر کدام جریان فکریای وابسته به حکومت را نمایندگی میکنند. این عکسالعملها بهخودیخود نشان میدهند که برای مذاکره [مذاکرات هستهای و ادامة آن] در بین جناحهای حکومتی و در رأس آنها طیف بیت رهبری توافق وجود داشته است، و آنها- با آگاهی و برنامهریزیای از پیش- در شکلگیری این مذاکرات نقشی تعیین کننده داشتهاند، و دولت حسن روحانی تنها در مقام مُجریِ این توافق عمل میکند. نمایشِ ”دلواپسان“ اتفاقاً این مزیت را داشت که ادعای کسانی را که رویکردهای مبتنی بر ”نرمش قهرمانانه“ را محصول روی کارآمدنِ دولت حسن روحانی ارزیابی میکردند کمرنگتر کرد و این ارزیابی که روندهای اشاره شده در بالا برای توافق بر سر برنامة اتمی [تن دردادن به مذاکرات هستهای] مدتها قبل از روی کار آمدن حسن روحانی شروع شده بود را بیشازپیش تقویت کرد. سخنان و واکنشهای شخصیتهای سیاسیای که هر کدام نمایندة طیفی نیرومند در رژیم ولایت فقیهاند نکتة تأملبرانگیز دیگری را نیز دربردارد که نگرانی و دلمشغولی برای حفظ و تداوم این رژیم سرکوبگر محتوای اصلیشان است.
روزنامه ایران، ۱۵ اردیبهشتماه، در گزارشی با عنوان: ”اخطار رئیس مجلس به مخالفان مذاکره هسته ای“، بهنقل از علی لاریجانی، نوشت: ”مذاکرهکنندگان بدون همگرایی داخلی قادر به دفاع از منافع ملی نیستند. تمام بخشهای کشور باید از مذاکرات دفاع کنند.“ روزنامه ایران در ادامه گزارش آورد: ”لاریجانی که در جمع نمایندگان ادوار مجلس سخن میگفت، یادآور شد که تلاش برای رونق اقتصادی یکی از وظایف ملی همه افراد است و یکی از نکات مهم در این موضوع توجه به همگرایی در کشور است. به گفته وی کشور در شرایط عادی نبوده و حاشیهپردازی درست نیست. به گزارش خانه ملت لاریجانی افزود: “گاهی میبینیم برخی دوستان اشکالاتی را بزرگ میکنند که با این اقدام مسائل مهمتر دیده نمیشوند، بطور مثال در مذاکرات سیاسی نیاز به همگرایی داخلی داریم زیرا در صورت نبودِ همگرایی، مذاکرهکنندگان نمیتوانند از منافع کشور دفاع کنند.” لاریجانی چندی پیش نیز در مصاحبهیی با سالنامه شرق ۹۲، واگذاریِ مسئولیت پرونده هستهای به وزارت خارجه را مهم ندانست و گفت: ”بههرشکل در بحث هستهای، مهم این است که ساختار هماهنگ باشد و خارج از منافع ملی مسئلهای مطرح نباشد که ضرری متوجه کشور کند.“ او درعینحال در همان مصاحبه به وضعیت خاورمیانه اشاره کرد و بهطورِتلویحی این نوید[!] را داد که رژیم ولایت فقیه تکیهگاهی امن برای حفظ منافع آمریکا در منطقه است. او گفت: ”خاورمیانه مانند دیگ جوشان است. کشوری که میخواهد مدیریت صحنه بکند باید شرایط را بهخوبی رصد کند اما این روزها وضعیت آمریکا در منطقه پایدار نیست.“ سخنان محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، نیز دربردارندة نکتههایی مشابه با نکتههایی است که در سخنان لاریجانی بود، با این تفاوت که سخنان او رویکردهای غالب در سیستم حکومتی را بیشتر عیان میکند. خبرگزاری ایسنا، ۱۹ اردیبهشتماه، در مطلبی با عنوان: ”بپذیرید که مذاکرات هستهای با نظر رهبری اداره میشود“، از قول قالیباف مینویسد: ”مقام معظم رهبری بر پرونده هستهای نظارت دقیق و عمیق دارند و در حقیقت اداره کنندة موضوع هستند.“ قالیباف در ادامه بهصراحت میگوید: “اولین نکتهای که به نظر میرسد [و] همه باید به آن توجه داشته باشیم، آن است که مقام معظم رهبری بر این پرونده مهم، نظارت دقیق و عمیق دارند و در حقیقت اداره کننده اصلی موضوع هستند. بدون شک ایشان خط قرمزهایی که باید رعایت شود را از هر کسی و در هر جایگاهی مطالبه خواهند کرد. اعتقاد راسخ ما بر این است که ایشان به هیچکس اجازه نخواهند داد که عزت ملت ایران و نظام اسلامی را خدشهدار کرده و بر سر این مسائل با هیچ چیز، هیچ کس و هیچ دولتی معامله نمیکنند و در فرهنگ تشیع و نظام ولایی نیز چنین چیزی وجود ندارد. بنابراین مهم است که باور کنیم و کاملاً بپذیریم که این پرونده، این گونه اداره میشود.” قالیباف در قسمتی دیگر از سخنان خود به تیم مذاکره کننده اشاره میکند و میگوید: ”مقام معظم رهبری با صراحت تمام در بیانات خود از تیم اعزامی حمایت کرده و میفرمایند که تیم مذاکره کننده بچههای انقلاب و بچههای خود ما هستند.“ قالیباف در تشریح رویکردهای مرتبط با مذاکرات، با اشاره به این نکته که ”ما نباید در موضوعات مهم و حیاتی که سرنوشت جامعه اسلامی در گرو آن است، به گونهای رفتار کنیم که جامعه اسلامی را در این زمینه دو قطبی کنیم“، میگوید: ”این امر امنیت ملی، اقتدار ماست و مؤلفههای قدرت را به خطر میاندازد که تبعات آن به نظام، ملت و کشور اسلامی ما آسیب خواهد رساند. باید توجه داشت منافع این مسئله برای اشخاص، افراد، گروهها و دولتها نیست بلکه این موارد کیان نظام اسلامی است.“
علی اکبر ولایتی نیز، به گزارش آرمان ۲۴ اردیبهشتماه، گفت: ”شیوه تیم فعلی مذاکرهکننده هستهای حکایت از تجربه آنها در مذاکرات دارد و جمهوری اسلامی ایران هم از کار خود و هم مذاکرهکنندگانش مطمئن است.“ او نیز اِشرافِ کامل ولی فقیه بر مذاکرات را تأیید کرد، و گفت: ”تیم مذاکرهکننده هستهای از افرادی مجرب و پایبند به منافع و مبانی جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده که هر کدام از آنان سابقه طولانی کار دیپلماتیک و مذاکره در صحنه بینالمللی دارند و افرادی کارآزمودهاند. … مذاکرات مبانیای دارد که اصول آن توسط رهبر معظم انقلاب مشخص شده و دوستان مذاکرهکننده باید در این چارچوب مذاکره کنند.“ روزنامه اطلاعات بینالمللی، ۱۸ اردیبهشتماه، مقالهیی از روزنامه ایران را آورده است که نویسندة آن، علی شکوهی، در این مقاله نوشته است: ”این نوع نگرش و عملکرد نیروهای سیاسی خاص، جای دلواپسی دارد. آنها باید بدانند که دولت روحانی در مذاکرات هستهای نماینده کل نظام است و تقویت تیم مذاکره کننده، منجر به تامین منافع ملی میشود و شکست احتمالی مذاکرات و پیامدهای غیرقابل پیشبینی آن، بهزیان همه مردم کشور و انقلاب تمام خواهد شد. همچنین باید بدانند که عدم توفیق دولت در عرصه اقتصادی و دامن زدن به مطالبات مردم بهصورت غیرمنطقی، شاید در کوتاه مدت بهزیان پایگاه اجتماعی دولت تمام شود، اما درنهایت به مشروعیت مردمی نظام صدمه وارد خواهد کرد.“
آخرین دور مذاکرات هستهای در وین انجام گرفت، و بنابر گفتههای طرفهای مذاکرات، توافق مشخصی بهدست نیامده است. قرار است این مذاکرات در خردادماه دوباره از سر گرفته شود [یک دیپلمات آگاه ایرانی در گفتگو با خبرگزاری مهر، ۲۷ اردیبهشتماه، اعلام کرد : ”صحبت های اولیه درباره برگزاری مذاکرات آتی میان ایران و ۵ + ۱ در تاریخ ۲۶ تا ۲۹ خرداد ماه (۱۶ تا ۱۹ ژوئن) در وین صورت گرفته است، اما هنوز تاریخ جلسه بعد از این زمان، مشخص نشده است] .
آنچه مشخص است این است که در بین مقامهای حکومتی برای ادامة مذاکرات هستهای همداستانیِ [اِجماعِ] کامل وجود دارد، اما بزرگ نماییِ اقدام گروهی کوچک در جناحهای حکومتی از سوی رسانههای داخلی و خارجی نهتنها توجیهی منطقی ندارد، بلکه نوعی پوشاندن دیگر مسئلههای مهم و حیاتی است که برای تودههای میلیونی در اولویت قرار دارند. رژیم ولایت فقیه در طول چند سال اخیر سعی وافر داشته است تا این نکته را در ذهنیت جامعه جا بیندازد که مشکلهای عمدة کشور بهدلیلِ تحریمهای اعمالشده و برآمده از آنهایند- و اتفاقاً دولت حسن روحانی هم بر همین طبل میکوبد. اعتراف قالیباف به بیکفایتی و ضد مردمی بودن سیاستهای تاکنونی بهروشنی نشان میدهد که درد و رنج میلیونها ایرانی با اِعمالِ این تحریمها شدت پیدا کرده است، وگرنه ما در دوران پیش از اعمال تحریمها هم اوضاعواحوال رقتباری بهخصوص در عرصه اقتصادی قرار داشتهایم. قالیباف در همین ارتباط میگوید: ”اما سئوال اصلی این است که آیا ما قبل از تحریم در این کشور هیچ مشکلی نداشتیم؟ قبل از این که تحریم اتفاق بیفتد و حتی قبل از این که موضوع هستهای مطرح شود، آیا وضع اقتصادی و فرهنگی ما وضع خوبی بود؟ این سئوالی است که باید برای افکار عمومی در جامعه به روشنی باز شود و به این سئوالها پاسخ داده شود. به هر حال ما در دهه اول انقلاب نیستیم، بلکه بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی گذشته است. دولتهای متعددی نیز با گرایش، سلایق و جهتگیریهای متفاوت، هر آن چه خواستند را در این کشور به نمایش گذاشتند. همه ما خروجیهای آن اعم از خروجیهای اقتصادی و فرهنگی را در زندگی خود دیدهایم. باید خوب فهم کنیم که اگر امروز تحریم اتفاق افتاده و دشمن از اینجا تاخت و تاز به انقلاب اسلامی را شروع کرده است، باید یک درس بزرگ بگیریم. گذشته نشان داده است که بهمددِ پول راحتالحلقوم نفت، نه با یک مدیریت صحیح و درست، جامعه را اداره کردیم.“ ما با سخنان قالیباف کاملاً موافقیم، اما او در ضمن و بهعمد، این مسئله که درآمدهای نفتی از سوی سردمداران حاکم غارت میشود را مسکوت گذاشته است و از آن زیر عنوانِ مدیریتی که ناصحیح بوده است، یاد میکند. قالیباف در قسمتی دیگر از اعترافهایش میگوید: ”من بارها اشاره کردهام که در مقایسه قیمت نفت در ابتدای و انتهای دهة ۸۰[۱۳] شاهد هستیم که در ابتدای دهة ۸۰ قیمت نفت ۱۰ – ۱۲ دلار بود و در پایان دهه ۸۰ قیمت نفت ۱۰۰ دلار شده است. این بدان معنی است که قیمت نفت ۱۰ برابر شده است اما در موضوعات مختلف از جمله بیکاری و… اتفاقی نیفتاده است. تحریم به ما نشان داد که دشمن از این نقطه در حال تاختن بر انقلاب اسلامی و عزت ما است. باید بدانیم که تغییر رویکرد دشمن از تهاجم نظامی به جنگ اقتصادی به معنای مذاکره کردن با ما نیست. هنوز اندیشه دشمن، اندیشه فروپاشی نظام اسلامی است اما به روشی دیگر.“ قالیباف در جایی دیگر از سخنانش، میگوید: ”وقتی تحریم نبودیم مگر مشکلات ما حل شده بود؟ بهفرض آن که فردا نیز بگویند تحریم نیست، مگر مشکلات ما که به مردم وعده میدهیم قابل حل است؟ اگر قابل حل نبود، در این شرایط مردم احساس نا امیدی میکنند اما آیا این ناامیدی خواسته[خواستِ] دشمن نیست؟ این نشان دادن ناکارآمدیِ دین در اداره امور جامعه نیست؟ این همان فروپاشیِ نظام که دشمن آن را دنبال میکند، نیست؟“
دربارة این بخش از سخنان قالیباف باید یادآور شد که، این سخنان دربردارندة نکتههای تازهای نیست، اما نکتة تازه، اعترافِ یکی از مهرههای رده بالای حکومتی به غارتگریِ همفکرانش در حاکمیت است. نکتة ناگفتهمانده در سخنان قالیباف آن است که او به سمتگیریهای[اقتصادی] مشابه با سمتگیریهای دولت حسن روحانی در سالهای گذشته [“درابتدای و انتهای دهة ۸۰”] هیچ اشارهیی نمیکند و کلمهیی بر زبان نمیآورد. دغدغه او- همچون دیگر مقامهای رده بالای رژیم- ”حفظ نظام“ نکبتباری است که بهاِزایِ درآمدِ هنگفت ملی، آوارِ عظیمی از محرومیت و رنج را نصیب مردم ایران کرده است. اگر در صحبتهای قالیباف صداقتی وجود میداشت باید ابراز نظری دربارة رفعِ این “مشکلات” یا ارائة راه حلی برای “تغییر رویکرد دشمن از تهاجم نظامی به جنگ اقتصادی” را دربر میداشت. سکوت او دربارة برنامههای اقتصادی دولت حسن روحانی که اتفاقاً چوب حراج به منافع ملی ایران بهنفعِ غارتگران داخلی و خارجی میزند چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ لازم به یادآوری است که این شیوههای سیاسی برای فریب تودهها به گروه موسوم به ”دلواپسان“ و حامیانشان منحصر نمیشود. از هنگام روی کارآمدن دولت حسن روحانی بهطورِ مکرر این سخنان را شنیده ایم که دولت احمدینژاد مسبب اصلی بهوجود آمدن چنین وضعیتی برای کشور بوده است. نظارت و رهبریِ مذاکرات هستهای و همچنین اجرایِ سیاستهای اعمالشدة تاکنونی بهوسیلة ولی فقیه تدوین شدهاند و پیاده میشوند.
دولت احمدینژاد هم از این قاعده مستثنی نبوده است. بنابراین، مسبب اصلیِ وضعیت فلاکتبارِ کنونی در کشور ولی فقیه رژیم است. باید انتظار داشت که پیامدهای زیانبارِ چنین سیاستهای ضدملی و ضدمردمیای- که بهنفعِ اقلیتی مرتجع و سرکوبگر تمام میشود- تا سالیان سال و با ادامة حاکمیت چنین رژیمی دامنگیر جامعه و مردم باشد. همانطور که در موضعگیریهای گذشتهمان هم اعلام کرده ایم، ما بهطورِاصولی رفعِ تحریمهای بینالمللی که فشاری افزون بر فشارهای پیش از تحریمها را بر مردم میهن وارد می کند خواهانیم، و صرف نظر از دیدگاهمان نسبت به دولت کنونی، از هر گونه گشایشی در این زمینه استقبال میکنیم. اما بر این نکته نیز تأکید میکنیم که بههیچوجه نباید دچار این توهم شد که گشایش در این عرصه به معنایِ بهبود کیفی وضعیت زحمتکشان میهنمان خواهد بود. تلاش جناحهای حکومتی برای حفظِ این رژیم دیکتاتوری وارد عرصهیی گردیده است که قربانیان اصلی آن مردم زحمتکشاند.
به نقل از نامه مردم، شماره 947، 29 اردیبهشت ماه 1393