مسایل بین‌المللی

کودتا و ترور:‌ پیامدهای جنگ ”ناتو“ در لیبی

پیامدهای شوم مداخله نظامی ”غرب“را امروز در ترابلس (لیبی) و در سراسر قاره آفریقا  از مالی تا نیجریه- می‌توان دید.

نوشتة شیموس میلن برگرفته از نشریة انگلیسی ”گاردیَن“

دیده بودیم که عراق فاجعه‌ای خونبار و افغانستان ناکامی سیاسی و نظامی طاقت‌فرسایی بود (و هست) ولی به ما می‌گفتند که لیبی فرق خواهد داشت. جنگ ”ناتو“ در لیبی و سرنگون کردن سرهنگ قذافی در شهریور ۱۳۹۰ (اوت ۲۰۱۱ م) را مداخله‌ای آزادی‌خواهانه نشان می‌دادند که اقدامی نتیجه‌بخش بود! قدرت‌های غربی مفهوم و معنای قطعنامة سازمان ملل متحد دربارة حفاظت از غیرنظامیان را به میل خود تعبیر و تفسیر کردند، شهر سِرت را به خرابه تبدیل کردند، پاکسازی قومی در مقیاسی گسترده صورت گرفت، و هزاران غیرنظامی کشته شدند؛ امّا همة اینها را به نام یک آرمان شریف و البته بدون خسارت وارد شدن به نیروهای ”ناتو“ انجام دادند. این بار دیگر جورج بوش و تونی بلر نبودند که دست به چنین اقدام‌هایی می‌زدند؛ این بار اوباما بود و کامِرون و سارکوزی. مردم به‌اصطلاح ”آزاد“ شدند، دیکتاتور کشته شد، و از یک کشتار جدّی جلوگیری شد، ظاهراً بدون اینکه سربازی پا به خاک لیبی بگذارد. حتّی سال پیش، نخست‌وزیر انگلستان هنوز ادعا می‌کرد که آنچه در لیبی صورت گرفت ارزشش را داشت، و اینکه انگلستان در ”هر گام از این راه“ در کنار لیبیایی‌ها خواهد بود. امّا سه سال پس از آن پیروزی ادعایی ”ناتو“، لیبی امروز بار دیگر به سوی یک جنگ داخلی کشیده شده است. در چند روز گذشته ژنرال حَفتَر، ژنرال لیبیایی که پیوندهایی با ”سیا“ دارد، برای دوّمین بار در سه ماه گذشته دست به کودتا زد تا به قول خودش کشور را از دست ”تروریست‌ها“ و اسلامگرایان نجات دهد. نیروهای زیر فرمان او دو روز پس از آنکه در یک عملیات نظامی تهاجمی علیه پایگاه‌های شبه‌نظامیان در بنغازی دست به کشتاری زدند که ۸۰ قربانی گرفت، روز پنج‌شنبه اوّل خرداد به مجلس ملّی کشور در ترابلس (پایتخت لیبی) حمله کردند. پس از این حمله، رئیس ستاد مشترک ارتش لیبی از نیروهای شبه‌نظامی اسلامگرا خواست که در آستانة انتخابات پیشِ رو، از دولت آن کشور دفاع کنند. در لیبی، که اکنون کشوری در اشغال شبه‌نظامیان است که بسیار پرقدرت‌تر از نیروهای رسمی کشورند، انواع تفرقه‌های ملّی و قومی در آن بیداد می‌کند، و مدام در معرض مداخله‌های خارجی قرار دارد، احتمال بروز یک مناقشة تمام عیار هر روز به‌سرعت افزایش می‌یابد. اینها برخوردهای وحشیانه و بی‌رحمانه‌ای است که از زمان عملیات به‌اصطلاح ”آزادسازی“ ناتو در لیبی ، همین اواخر رخ داده است، و الّا در این سه سال ویرانی و کشتار کم نبوده است؛ از جمله: بمب‌گذاری‌ها، ترور افراد، ربودن نخست‌وزیر، تصرف پایانه‌های نفتی توسط جنگ‌سالاران، بیرون کردن ۴۰ هزار لیبیایی از خانه و کاشانه‌شان که بیشترشان هم سیاه‌پوست بودند، و فقط در یک مورد، کشتن ۴۶ تظاهرکننده در خیابان‌های ترابلس، که البته دولت‌هایی که در ظاهر برای حفاظت غیرنظامیان به جنگ لیبی رفته بودند به‌کل بر آن چشم بستند! ”غرب“ در واقع از فرصت مداخله در لیبی برای مهار کردن بهار عربی سود جست. قدرت نظامی هوایی ”ناتو“ در حمایت از شورشیان لیبی موجب شد که شمار کشته‌ها ده برابر شود، ولی البته این مداخله نقش تعیین کننده‌ای در جنگ داشت، به طوری که هیچ نیروی نظامی یا سیاسی یک‌پارچه‌ای نبود که بتواند خلأ قدرت را پس از سرنگونی قذافی پر کند. سه سال بعد از آن روزها، اکنون هزاران تن بدون محاکمه در بازداشت به سر می‌برند، هرگونه صدای مخالفی را به‌شدت سرکوب می‌کنند، و نهادهای دولتی در مرز از هم پاشیدگی قرار دارند. امّا آمریکا و بریتانیا همچنان مشغول آموزش دادن نیروهای نظامی لیبی هستند تا اوضاع را کنترل کنند. ژنرال حَفتَر پیش از سرنگونی قذافی رئیس شاخة نظامی ”جبهة رهایی ملّی“ بود که از سوی سازمان ”سیا“ پشتیبانی و تغذیه می‌شد. درست پیش از تازه‌ترین اقدام حفتر به کودتا، دولت ”دوست“ (یعنی آمریکا) تفنگداران دریایی خود را به شهر سیسیلی (در ایتالیا)‌ فرستاد که آماده بودند در صورت لزوم در اوضاع پس از کودتا مداخله کنند. جان کِری وزیر امور خارجة آمریکا نیز قول داده است که در زمینة ”امنیت و مبارزه با افراط گرایی“ به لیبی کمک خواهد کرد. از سوی دیگر،‌ عربستان و امارات متحد عربی هر دو آشکارا از حفتر پشتیبانی می‌کنند، همان‌طور که از ژنرال سیسی، رهبر کودتای نظامی در مصر حمایت می‌کنند. اسلامگرایان مصر که شمار زیادی از آنها در خود مصر سرکوب و زندانی و کشته شده‌اند، و نیز سیسی و پشتیبانانش در کشورهای خلیج فارس، همگی مصمّم‌اند که از شکل‌گیری قدرتی یکپارچه در کشور سرشار از نفت لیبی جلوگیری کنند. نشانه‌هایی وجود دارد مبنی بر آنکه ژنرال سیسی، که شِکوه‌اش این است که ”غرب“ پس از سرنگونی قذافی نتوانست اوضاع لیبی را مهار کند، در صدد است که از بحران لیبی استفاده کند و نیروهای خودش را به آنجا گسیل کند. ولی باید گفت که امروزه فقط لیبی نیست که در منجلاب ناشی از مداخلة ”ناتو“ دست و پا می‌زند. پیامدهای منفی جنگ لیبی اکنون به سراسر آفریقا گسترش یافته است، و همة کشورهای روی نوار موسوم به ”ساحل“ و فراسوی آن را نیز بی‌ثبات کرده است. (”نوار ساحل“ منطقه‌ای است به پهنای ۱۰۰۰ کیلومتر و درازای ۵۴۰۰ کیلومتر که از شرق تا غرب آفریقا در شمال شاخ آفریقا امتداد دارد.) افراد قوم طَوارِق که برای قذافی جنگیده بودند، پس از سرنگونی قذافی به کشور مالی بازگشتند و مقدار زیادی تسلیحات را از لیبی با خود به مالی بردند. چند ماه بیشتر از ورود این قبایل مسلّح به مالی نگذشته بود که بخش‌های شمالی این کشور جولانگاه جهادگران اسلامی و دستخوش شورش‌های مسلحانة تمام عیار شد. همین وضع بهانه‌ای شد برای مداخلة نظامی نیروهای فرانسوی در سال گذشته که آمریکا و بریتانیا نیز از آن پشتیبانی کردند. امّا تأثیر آنچه در لیبی اتفاق افتاد از این بسیار فراتر است. یکی از گروه‌های مسلّحی که از غارت گستردة تجهیزات نظامی و سلاح‌های سنگین قذافی بهره برد، همین گروه معروف به ”بوکو حرام“‌ است. اسم این گروه تندرو اسلامی ”جماعت اهل سنّت برای دعوت و جهاد“ است و شعار آنها ”بوکو حرام“ است که به زبان محلی یعنی ”آموزش نوین حرام“ است. یکی از علّت‌های گرایش به این فرقة بنیادگرای تروریستی نیجریه‌ای، که ماه پیش ۲۰۰ دختر مدرسه‌‌یی را ربود و در شش ماه گذشته بیشتر از ۱۵۰۰ نفر را کشته است، فقر و سرکوب وحشیانة دولتی و خشکسالی در منطقة مسلمان‌نشین شمال نیجریه است. ولی مثل همه‌جای دیگر در آفریقا و خاورمیانه، هرگونه مداخلة خارجی فقط منجر به گسترده‌تر شدن حیطة جنگ و ترور، یا تکرار به‌اصطلاح ”جنگ علیه ترور“ می‌شود. در این مورد نیز مقابله با آدم‌رُبایی جنایتکارانة ”بوکو حرام“ منجر به آمدن نیروهای نظامی آمریکایی و بریتانیایی و فرانسوی به منطقة نفت‌خیز نیجریه شده است، درست همان‌طور که بحران سال پیش در کشور مالی به استقرار پایگاه پهپاد نظامی آمریکا در نیجر، در همسایگی مالی منجر شد.
اکنون نیروهای مسلّح آمریکا همراه با قدرت‌های استعماری کهن فرانسه و بریتانیا در ۴۹ کشور از ۵۴ کشور آفریقایی درگیر مداخله و سرگرم زیر و رو کردن دوبارة این قاره‌اند. آنها در مقابله با رشد سریع اقتصادی چین، دنبال تأمین منابع طبیعی و گسترش نفوذ خود هستند، و حضور نظامی گسترده و فزایندة آنها برای محافظت از منافع‌شان، موجی از ترور و ناآرامی را در این قاره دامن زده است. همان‌طور که در لیبی رخ داد، چنین وضعی پس‌ضربه‌های خاص خود را به دنبال خواهد داشت.

به نقل از “نامه مردم”، 948 ، 2 خرداد ماه 1393

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا