یک اروپای دیگر ممکن است! انتخابات اروپا: زمین لرزه ای برای حزب های حاکم
مردم و زحمتکشان اروپا در روز ۴ خردادماه با دست رد زدن به سینة حزبهای محافظهکار و سوسیالدموکراتِ حاکم، خشمشان را از سیاستهای مبتنی بر اقتصاد ریاضتی، انتقال بارِ بحران بیسابقه سیستم مالی و اقتصادی سالهای اخیر بر دوش زحمتکشان و عهدشکنیهای دولتهای سرمایهداری، بهنمایش گذاردند. آنچه بیش از هر چیز در نتایج کارزار اخیر انتخابات پارلمان اروپا جلب توجه میکند، رایِ بالایِ راست افراطی و شرکت نکردنِ بیش از نیمی از رای دهندگان(۵۸ درصد) در آن است که از خشم و ناامیدیِ شهروندان از سیاستهای نولیبرالی دولتهای حاکم ناشی شده است.
در چند کشور، ناراضیان به نیروهای مترقی روی آوردند، اما در فرانسه هنوز شهروندان در جستجوی راهکاریاند تا خشمشان را به امید پایدار تبدیل کنند. در اکثر کشورهای اروپا و از جمله یونان، پرتغال، ایرلند، هلند، قبرس و آلمان، نیروهای چپ و رادیکال توانستند موقعیتشان را، بررغم شرایط سیاسی پیچیده، حفظ کنند و حتی در مواردی به شکل قابل توجهی آن را بهبود بخشند. گرچه نیروهای راست افراطی در فرانسه و انگلیس موفق شدند که حزبهای حاکم سنتی را پشت سر بگذارند، اما تحلیلگران ترقیخواه این پیروزیها را لحظهای و نه منعکسکنندة واقعیتِ جهتگیریِ زحمتکشان وطبقه کارگر این کشورها دانستند. کوشش زهرآگین و محیلانة رسانههای سرمایهداری در تصویر غیرواقعی و ترسناکِ صحنه سیاسی در کشورهای اروپایی با هدفِ سرپوش گذاشتن بر نتیجه واقعیِ این انتخابات و این حقیقت که سیاستهای نولیبرالی بهطورمشخص از سوی رای دهندگان مردود اعلام شدند، توجهبرانگیز بوده است. آژانسهای خبری بینالمللی مانند ”بیبیسی“ در شرایطی که موذیانه نتیجه انتخابات را بهشیوهای گزینشی بازخوانی میکردند و برای گمراه کردن افکارعمومی با صدای بلند اعلام میکردند که طبقه کارگر ”حامی“ نیروهای فاشیست و راست افراطی شده است، از اعلام اینکه رای سازماندهیشده و پابرجای نیروهای چپ برای تغییرهای سیاسی دموکراتیک و پیشرو در کشورهای پرشماری بالا رفته است، و در واقع نیروهای نولیبرال حاکم شکست خوردهاند، خودداری میکردند. قابل توجه است که در انگلستان حزب کارگر که از طرف اتحادیههای کارگری حمایت میشود و در اپوزیسیون قرار دارد، توانست بیش از ۹ درصد به آرای خود بفزاید و تعداد کرسیهایش را به ۲۰ کرسی برساند. در مقابل، تعداد کرسیهای حزب محافظهکارِ حاکم، که در انتخابات گذشته مقام اول را در میان حزبهای اصلی انگلستان داشت، با از دست دادن نزدیک به ۴ درصد آرای خود کرسیهایش به ۱۹ کرسی کاهش یافت و در مقام سوم قرار گرفت. تعداد کرسیهای حزب لیبرال دموکرات (متحدِ محافظه کارها در دولت ائتلافیِ حاکم) از ۱۰ کرسی به یک کرسی کاهش یافت.
البته درحقیقت انتخابات پارلمان اروپا در روز یکشنبه ۴ خردادماه ۹۳ لرزش شدید و کمسابقه سیاسیای را در فرانسه و جنجال تبلیغاتی گستردهای را در انگستان برپا کرد. نظری به نتایج انتخابات در فرانسه، عمق بحران سیاسی در این کشور مهم اروپایی را نمایان میکند. حزب سوسیالدموکراتِ حاکم از سوی رای دهندگان بهخاطر سیاستهای نولیبرال و عهدشکنانة آقای فرانسوا اُلاند مجازات شد. یک چهارم (۴۲ درصد) شرکت کنندگان در انتخابات در فرانسه، به حزب راست افراطیِ ”جبهه ملی“ رای دادند. حزب سوسیالیست حاکم در فرانسه فقط ۱۴ درصد ( یعنی کمتر از ۶ و ۵ دهم درصد شهروندان) و حزبهای راست و میانه هریک به ترتیب ۲۰ درصد و ۱۰ درصد آرا را بهخود اختصاص دادند. جبهه چپ (چپ رادیکال) تنها تشکلی است که با۶ و ۵ دهم درصد ( معادل انتخابات سال۱۳۸۸) رای قبلی خود را حفظ کرد. ناراضیانِ غیرمتشکل، چون سابق، یا در انتخابات شرکت نکردند و یا برای ابراز خشم خود به راست افراطی رای دادند.
نتایج انتخابات از عدم اعتماد شهروندان فرانسه و اروپا به ساختار سیاسی واقتصادی اتحادیه اروپا حکایت داشت، هرچند که این مطلب تازگی ندارد. دیر زمانی است که شهروندان با عدم شرکت و یا با رای اعتراضی به حزب راست افراطی نارضایتیشان را ابراز میدارند: در دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱) فرانسه، حزب راست افراطی از حزب سوسیالیست رای بیشتری آورد و نخست وزیر وقتِ سوسیالیست و کاندیدایِ ریاست جمهوری، در مقام سوم قرار گرفت وحذف شد. در انتخابات دو ماه پیش شهرداریها، حزب سوسیالیست شکست سختی خورد. دیر زمانی است که مردم به سیاستهای لیبرالی دولتهای راست وسوسیالدمکرات رای “نه“ دادهاند. پس از شروع بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) و سیاست ریاضتی دوران ریاست جمهوری سرکوزی، در فرانسه وضع وخیمتر شد و درصدِ بیکاران افزایش یافت. فرانسوا اُلاند با قولهای امیدوارکننده، و از جمله بازنگریِ قرارداد اروپا در مسیر منافع اجتماعی، برپاییِ نهادهای مستقل مالی با هدف سرمایهگذاری در تولیدات صنعتی، توانست بهریاست جمهوری دست یابد. فرانسوا اُلاند در جریان آن انتخابات در یکی از سخنرانیهایش، حتی نهادهای مالی با فعالیتهای کازینوئی ورانتخواران را دشمن خواند که میبایست مهار شوند، ولی پس ازرسیدن به قدرت تمام قولهایش را زیر پا گذاشت وحتی بدتر از گذشته هدیهیی ۵۰ میلیارد یورویی به کمپانیهای بزرگ را از مجلس گذراند. عدهیی از نمایندگان حزب او (حزب حاکم سوسیالیست) به او رای ممتنع دادند. در چنین شرایطی در انتخابات پارلمان اروپا شکست سخت تری برای این حزب پیشبینی میشد. در واقع این پیشبینی بهشکل حاد آن بروز کرد.
در سطح اروپا، درصدِ پائین شرکت کنندگان (۴۳ درصد، یعنی کمی بیش از انتخابات قبلی)، نشان آنست که شهروندان در کل و زحمتکشان بهویژه، همچون گذشته از سیاستهای اتحادیه اروپا ناراضیند. ولی هنوز راست و راست میانه دست بالا را دارند: گروه نمایندگان حزبهای راست میانه اروپا با ۲۱۱ نماینده از ۷۵۱ نماینده، در راس قرار دارد. گروه نمایندگان حزبهای سوسیالیست و سوسیالدموکرات اروپا با ۱۹۳ کرسی در مقام دوم، مخالفان [اتحادیه] اروپا با ۱۲۹ کرسی (در نتیجه درصد بالای آرای حزبهای نژادپرست و راست افراطی از جمله در فرانسه)، اتحاد لیبرال ودمکراتها (ای دی ال آی) ۷۴ کرسی، طرفداران محیط زیست ۵۸ کرسی و چپ متحد اروپا (جی یو ای) با ۴۷ کرسی، به ترتیب مقام دوم تا ششم را بهدست آوردند. گروه پارلمانی ”جی یو ای“ که عضوهای کمونیست و چپ رادیکال پارلمان اروپا را در خود متشکل میکند، با بالابردن ۳۰ درصدیِ آرای خود به ۶ درصد اکنون ۴۷ کرسی را درکنترل دارد.
* در یونان که بیش از دیگر کشورها نتایج بحران اقتصاد ریاضتی را بهخصوص از سال۲۰۰۸ (۱۳۸۷)لمس کرده بود، نتایج انتخابات امیدوار کننده است. حزب سیریزا به رهبری الکسی سیپیرا با ۲۷ و ۸ دهم درصدِ آرا مقام اول را کسب کرد(۵ درصد بیش از حزب محافظه کار ”دمکراسی جدید“). حزب فاشیستی ”بامداد طلائی“ با ۹ درصد (۲ درصد بیش از انتخابات قبلی) از حزب سوسیالست یونان (۸درصد) پیشی گرفت. حزب کمونیست یونان ۶ درصد آرا را بهدست آورد. سیریزا اعلام کرده است که برپایه نتیجه انتخابات پارلمان اروپا، دولت یونان باید انتخابات پارلمانی قبل از موعد برگزار کند. پیشبینی میشود که در چنین انتخاباتی نیروهای چپ بتوانند اکثریت پارلمانی را بهدست آورند.
* از جمله دیگر نتایج امیدوارکننده میتوان از حزب سوسیالیست هلند(معادل جبهه چپ در فرانسه) با ۱۰ درصدِ آرا(۳ درصد افزایش)، حزب شینفن در ایرلند با ۱۷ درصدِ آرا(۴ درصد افزایش) نام برد. در ایرلند حزب راست افراطی با ۱۲ درصدِ آرا، از جایگاه اول به ردة چهارم سقوط کرد.
* در آلمان با وجود رای بالای حزب مخالف اروپا(ای اف دی) و حزب سوسیالدمکرات(اس پی دی)، حزب محافظه کار ”سی دی یو“ بهرهبری خانم آنگلا مرکل در راس قرار دارد: محافظه کاران (سی دی یو- سی اس یو) با ۳۶ درصدِ آرا(۳۷ و ۹ دهم درصدِ آرا در سال ۲۰۰۹) از حزب سوسیال دمکرات (اس پی دی) با ۲۷ و ۵ دهم درصدِ آرا (۲۰ و ۸ دهم درصد در سال۲۰۰۹) پیشی گرفتند. حزب جدید ضد اروپا(ای اف دی) که در بهار ۲۰۱۳ تشکیل شده بود با ۶ و ۵ دهم درصدِ آرا به پارلمان اروپا راه یافت. حزب چپ (دی لینکه) با ۸ درصدِ آرا توانست آرایِ سال ۲۰۰۹ خود را حفظ کند.
* در انگلستان حزب مستقل انگلستان (یو کی آی پی) که مخالف عضویت در اتحادیه اروپا است با کنترل ۲۴ کرسی در صدر، حزب کارگر با ۲۵ و ۴ دهم درصدِ آرا و ۲۰ کرسی در مقام دوم قرار گرفت.
* در اسپانیا ”ایز کیردا یونیداد“( جبهه متحد چپ با محوریت حزب کمونیست اسپانیا) ۶ کرسی به دو کرسی قبلیاش اضافه کرد. دو حزب اصلی اسپانیا حزب مردمی(پی پی) راست گرا که از سال ۲۰۱۱ در حکومت است و حزب سوسیالیست بهشکل چشمگیری در انتخابات اروپا در مقابل حزبهای کوچک بهویژه حزبهای چپ، نزول کردهاند. از مجموع ۵۴ نمایندة اروپائی، حزب راست گرا (پی پی) فقط ۱۶ کرسی از ۲۴ کرسی قبلیاش و حزب سوسیالیست (نولیبرال) تنها ۱۴ کرسی از ۲۳ کرسی قبلیاش را بهدست آورد. حزب چپ گرای ”پودموس“، که ۳ ماه پیش از صفوف ”جنبش خشمگینها“ بهوجود آمد و رسماٌ خود را بهثبت رساند با کسب ۸ درصدِ آرا و ۵ نماینده به پارلمان اروپا راه یافت. انتخابات پارلمان اروپا در اسپانیا نمایشگر تقویت نیروهای جپ رادیکال و اتحادیههای کارگری است.
* در ایتالیا حزب دمکرات چپ میانه دولت ماتئو رنزی با ۴۰ و ۸ دهم درصدِ آرا رتبه اول را بهدست آورد و از جنبش ۵ ستاره مخالف اروپای بپ گریو (با آرای ۲۱ و ۱ دهم درصد) پیشی گرفت. حزب برلوسکونی بازنده این انتخابات بود. در یونان، اسپانیا، ایرلند، بلغارستان، آلمان و هلند نیروهای چپ سوسیالیست و کمونیست توانستند نتایج مثبتی بهدست آورند که بسیار امیدوار کننده است.
* در فرانسه، رهبران جبهه چپ از نتایج نگران کننده این انتخابات درس میگیرند و مصمم به پیگیری مبارزه و آماده گسترش بیشتر جبهه چپ و همکاری وسیعتر ومحکمتر با دیگر نیروهای چپ ودمکراتیکاند. نظرسنجیها نشان میدهد که در شرایط کنونی، مردم بهویژه دربین جوانان، همگرائی بیشتر نیروهای دمکرات وچپ را خواهانند.
پیر لوران، رهبر حزب کمونیست فرانسه، ساعاتی پس از انتخابات در واکنش به رای بالای ”جبهه ملی“ راست افراطی، گفت: ”نتایج امشب هشداری است برای همه دمکراتها“ و در ادامه به نیاز و تمایل در افزایش تماسهای همهجانبه، در روزهای آینده، با همه کسانی که با سیاستهای دولت همراه نیستند تاکید کرد: ”ما واقعا آرزومند فرایند این کار و گفتوگو هستیم… با… مجموع نیروهای چپ، سوسیالیستها، طرفداران محیط زیست، جنبش زنان، فعالان اجتماعی.“ او در ادامه چنین تشریح کرد: ”باید در مورد اشکال این همکاری صحبت کنیم.“ او گفت که، حزب کمونیست فرانسه به اعضای جبهه چپ پیشنهاد میکند که ”دوشنبه آینده در یک گردهمائی نتایج سیاستهای اروپائی و رویداد انتخابات را بررسی کرده و اهداف سیاسی را مشخص کنند.“
پیر لوران چنین ادامه داد: ”پس از بررسی نتایج انتخابات ما مصمم هستیم که دینامیک جبهه چپ را تقویت کنیم. ما بیش از هر زمان مصمم به ادامه راه با جبهه چپ هستیم، ما حتی آمادهایم گامهای تازهای… در راه گسترش جبهه چپ برداریم. حاضریم برای بازسازی سیاست چپ که بتواند جایگزین سیاست کنونی باشد، با تمام نیروهای دمکرات تماس بگیریم. این مهم واضح است که نمیتواند در مسیر سیاست آقای فرانسوا اُلاند و مانوئل والس باشد [یعنی مسیری] که به فاجعهیی منجر شد که امشب شاهد آنیم.
در این کنفرانس مطبوعاتی، ژان لوک ملانشن، رهبر حزب چپ(عضو حبهه چپ) نیز این مطلب را تائید کرد. کریستیان پیکه، یکی دیگر از رهبران جنبش چپ، چنین گفت: ”ما باید از این بحران سیاسی درس بگیریم، نیروهای فعال، چپ باید متحد شوند و برنامهیی رادیکال ارائه دهند.“
یکی دیگر از تشکلهای اصلی جنبش چپ ”با همدیگر“ (آنسامبل)چنین هشدار داد: ”ما امشب از همه اعضای جنبش چپ میخواهیم تا تمام کوشش خود را در بازسازی جنبش و گشودن امکانها برای به صحنه آوردن شهروندان، احترام به نظرات سیاسی، اتحاد وسیع و دمکراسی بهکار گیرند… باید دست همکاری فعالان اجتماعی که همراه سیاستهای دولت نیستند را فشرد. زمان آن رسیده است که جبهه وسیع چپ را برای جایگزینی سیاستهای مخرب کنونی بهوجود آورد.“
به نقل از “نامه مردم”، 948 دوشنبه 12 خرداد ماه 1393