مسایل سیاسی روز

آغازِ جشنواره ”بازیِ زیبا“، در برزیل!

بیستمین دورة بازی‌های جام جهانی فوتبال  از روز پنجشنبه ۲۲ خردادماه[۱۲ژوئن ۲۰۱۴]  در کشور برزیل آغاز شد.  این دورة جام جهانی فوتبال در قالب جشنواره‌یی از رنگ و نور، سرزندگیِ حرکت‌ها و شورِ موسیقایی گشایش یافت، جشنواره‌یی نمایشگرِ فرهنگ و فولکلُرِ غنی و متنوع کشور وسیع و پهناور برزیل. خانم دیلما روسف، رئیس جمهور مردمی برزیل، میزبان این جشنواره و برگزاریِ آن در شهر “ریودو ژانیرو“ بود.

 

بازی‌های جام جهانی فوتبال [در برزیل]، که بسیاری به آن جشنوارة باشکوه نمایشِ سازمان‌دهی و مدیریتِ گروهی، قدرتِ فیزیکی، و خلاقیتِ تکنیکی نام می‌دهند، توجه و علاقة همة مردم جهان- به‌ویژه جوانان- را به سوی خود کشانده است، و به مدت یک ماه ادامه خواهد داشت و تیم‌های فوتبال ۳۲ کشور جهان- و از جمله تیم ملی فوتبال کشورمان- در آن حضور دارند. پیش‌بینی می شود که بازی های فوتبال این دورة جام جهانی در برزیل، توجه میلیاردها انسان کره خاکی ما را به‌خود جلب کند، زیرا حقیقت اینکه این جشنواره هم می‌تواند در راه ترغیب ورزشکاران و مردم علاقه‌مند به ورزش برای به‌وجود آوردنِ محیطی سالم و انسانی مورد استفاده قرار گیرد و هم در راه تهییج ناسیونالیسمی با هدفِ گرفتن امتیازهای سیاسی و اقتصادی از آن سوءِ استفاده شود.  کشورهای مختلف از سال‌ها قبل از برگزاریِ جام جهانی، با تدارک همه جانبه و بسیج امکان‌های انسانی، تکنیکی، آموزشی و ورزشی، در تضمینِ صعود تیم‌های ملی‌شان به مرحلة نهایی[فینال] چنین جشنواره‌های باشکوه و  به‌نمایش درآوردنِ سطح موفقی از ورزش کشورشان در این عرصه سعی بسیار می‌کنند. البته  رژیم‌های حاکم در کشورهای دیکتاتور زده‌ای مانند ایران در این رابطه، برای بهره‌گیریِ سیاسی از پتانسیل ورزش بی‌هیچ‌گونه توجهی به ارزش‌های انسانی و اجتماعی فوتبال- ”بازیِ زیبا“- تلاش می‌ورزند.
در رابطه با دستاورد‌های برگزاری جام جهانی فوتبال برای کشورهای میزبان، اظهارنظرهای گوناگون و متضادی شده است. این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که، دو دورة اخیر بازی‌های جام جهانی فوتبال در کشورهای آفریقای جنوبی و اکنون در برزیل- یعنی کشورهایی که در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی‌شان از نسخه‌های تحمیل شده از سوی صندوق بین‌المللی پول ، بانک جهانی، و سازمان تجارت جهانی تبعیت نمی کنند- برگزار شده‌اند. آنچه که سبب شده تا رسانه‌های غربی‌، چه در زمان برگزاری بازی‌های جام جهانی در آفریقای جنوبی و چه اکنون در برزیل، لبة تیزِ حمله‌های تبلیغاتی‌شان را بر ضدِ دولت‌های این کشورها- درحکم دولت‌هایی ناکارآمد- متوجه کنند، نه ناکارآمدیِ این دولت‌ها، بلکه سعی در تخریبِ تبلیغاتی دولت ‌های این کشورها به‌لحاظِ سیاسی و استفاده از فرصت‌ِ این گردهمایی ورزشی است. بزرگ‌نمایی پیرامون نارضایتی مردم و اعتراض‌های گوناگون به برگزاری بازی‌ها در این کشورها، ادعایِ ناتوانیِ این دولت‌ها در تأمین امنیتِ ورزشکاران و مردم، و مضمون پردازی دربارة کوتاهیِ آن‌ها در تکمیل تأسیسات ورزشی، تنها بخشی از این حمله‌های تبلیغاتیِ گسترده است. در حالی که این کشورها با بسیج امکان‌های ملی، انسانی، و طبیعی‌شان، و تدارکِ وسیع و برنامه‌ریزیِ دقیق تلاش کرده‌اند تا بستری مناسب برای انجام بازی‌هایی پرشور و به‌یاد‌ماندنی فراهم کنند.  این دولت‌ها سعی داشته‌اند به‌رغم دروغ‌پردازی‌های رسانه‌های غربی، برگزاریِ بازی‌های جام جهانی را درعین‌حال در راستایِ بیشتر کردنِ امکان‌های زیر ساختاری، جذبِ سرمایه، به‌وجود آوردنِ موقعیت‌های شغلی، و رونقِ اقتصاد ملی، به‌کار گیرند، یعنی سرفصل‌هایی که به‌عمد از سوی ”منتقد“‌های نولیبرال‌شان نادیده گرفته شوند.

ورزش، دولت‌ها، و شرکت‌هایِ انحصاری
حقیقت اینکه، حکومت‌ها در‌واقع تلاش می‌کنند تا با شیوه‌های گوناگون از ظرفیت‌های ورزش بهره‌گیری کنند و با کنترل و جهت دادن به افکارعمومی، کارآمدیِ سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی‌شان را به رخ جهانیان بکشند. این هم در مورد دولت‌های ترقی‌خواه و هم در مورد حکام مرتجع در کشورهای میزبان، صدق می‌کند.
در حال حاضر دنیای ورزش، به‌ویژه فوتبال، همچون وسیله‌یی تجاری و سیاسی مورد استفاده بسیار قرار می‌گیرد. ورزش علاوه بر اینکه خود  به‌صورت کسب و کاری با درآمد هنگفت عمل می‌کند، در کنارِ خود با دیگر فعالیت‌های تجاری و بازگانی نیز درآمیخته است. 
 ورزشکارانِ رشته‌های پر‌طرفدار و پر‌تماشاگر، در مقام تبلیغ‌کنندگان کالاها[در رسانه‌ها] ظاهر می‌شوند، سهام باشگاه‌های ورزشی در بازارهای بورس معامله می‌شوند و حق امتیاز پخش رویدادهای بزرگ ورزشی به صدها میلیون دلار بالغ می‌شود. شرکت‌های چند‌ملیتی بر سر گرفتنِ حقِ امتیاز برای تبلیغ کالاهای‌شان از طریق و درخلال فعالیت‌های ورزشی به رقابت‌های مالی نجومی دست می‌زنند و بنگاه‌های شرط‌بندی هرساله میلیاردها دلار از شرط‌بندی‌ها سود می‌برند، که چنین شرایطی طبعاً زمینه‌های فساد مالی و به‌وجود آمدنِ باند‌های مافیایی در ورزش، به‌ویژه در فوتبال، را در سطح جهانی سبب می‌شوند.. این پدیده تنها به چند کشور در اروپا و آمریکا محدود نمی‌شود، بلکه پدیده‌یی است که در همه کشورهای سرمایه‌داری کم‌وبیش مشاهده می‌شود، و در کشور ما نیز از سال‌ها پیش فعالیت‌هایی جدی و مشخص در زمینة تجارتی کردنِ ورزش در جریان بوده است. البته با درنظر گرفتن شرایط ویژة سیاسی حاکم در ایران، و به‌دلیل نقش و حضور قاطع سران سپاه در رأس نهادهای ورزشی، فساد در ورزش ما بسیار لجام گسیخته‌تر و بی‌پرواتر عمل می‌کند. فساد در فوتبال کشور ما تا آن اندازه گسترش یافته است که حتی نشریه‌‌هایی که در خدمت رژیمند نیز به آن اعتراف کرده‌اند و به‌ناله و فغان برخاسته‌اند. در همین زمینه، جام جم آنلاين، ۲۵ دی‌ماه ۹۱، در مطلبی زیر عنوان: ”فساد در فوتبال؛ محرز اما اثبات‌نشدنی“، نوشت: ”غلظت فساد موجود در فوتبال ایران بیشتر شده و این غلظت همچنان به حالت تصاعدی بالا می‌رود. فساد در فوتبال ایران تنها به یک موضوع خاص مربوط نمی‌شود. فساد فوتبالی تنها به معنای مشکلات اخلاقی نیست، تبانی و شرط‌بندی هم به‌عنوان تنها معنای فساد به‌شمار نمی‌رود، پولشویی و ابهامات مالی نیز معنای خاص و بی‌بدیل فساد در فوتبال نیست، در واقع معنای فساد در فوتبال طویل‌تر و عریض‌تر از آن است که در یک واژه یا یک موضوع خاص گنجانده شود. فساد موجود در فوتبال ایران آنقدر پروبال گرفته که موضوعات مختلفی را شامل می‌شود و چهار موضوع مالی، اخلاقی، تبانی و دلالان مهم‌ترین موضوعات مرتبط با این فساد هستند.“
رژیم ولایت فقیه با آگاهی از واقعیتِ وجودِ ‌پتانسیل مردمی و نیرویِ بسیج کنندگیِ ورزش و به‌ویژه فوتبال، تلاش می‌کند تا این عرصه را در اختیار کامل خود نگهدارد. امروزه فوتبال به‌عنوان یک رشتة ورزشی، به‌یقین پربیینده‌ترین، پول‌سازترین، و پرحادثه‌ترین رخداد دنیای ورزش است، و ازهمین‌روی، برای سرمایه‌گذاری و تبلیغات بالاترین جاذبه را دارد. برهمین اساس نیز در کشور ما، سران کنونی و سابق سپاه و اطرافیان‌شان، حاضر نیستند چنین موقعیتی برای درآمدهای نجومی را از دست بدهند.
 وجودِ باند‌های مافیایی و عملکردِ همه‌جانبه‌شان، که از سوی سران سپاه و اطرافیان آنان کنترل می‌شوند، ورزش ایران را به قهقرا سوق داده است، و در این یا آن زمینة ورزش همه‌روزه بحران، شکست، و پس‌رفت را شاهدیم. این در شرایطی است که در صورت وجودِ سیستمی  کارآمد و مردمی در مدیریتِ ورزش کشور، ورزشکاران میهن‌مان می‌توانستند در سطح جهانی با قدرت حضور پیدا کنند و افتخار آفرین باشند، همچنان که- به‌رغم همة کج‌سلیقگی‌ها و کم‌توجهی‌ها و کارشکنی‌های مسئولان کشور- پیروزی‌های درخشان آنان را در برخی رشته‌های ورزشی شاهدیم.
جنبه دیگر حضور سپاه در فوتبال ایران را باید در زمینة سیاسی آن بررسی کرد. سپاه که توانسته است بسیاری از شاخه‌های اصلیِ اقتصاد کشور را به‌کنترل خود درآورد، با درکِ نقش بسیج‌گرِ ورزش به‌لحاظِ اجتماعی، در راستای کنترل هرچه بیشتر تحول‌های جامعه از این راه قدم برداشته است، و ورزش کشور را نیز با برگماریِ سران سابقِ سپاه، به زیر سیطره خود درآورده است. اسامی مسئولان و مدیران تیم‌های بزرگ و کوچک ”لیگِ برتر“، و حتی لیگ‌های ردة پایین‌تر، گویای سلطة مطلق سپاه بر فعالیت‌ این تیم‌هاست.
نخستین نشستِ شورای مرکزی اتحادیة فوتبال در محل باشگاه مقاومت تهران، که وابسته به بسیج و زیرِ نظارت سپاه پاسداران است، در سال ۱۳۷۷ برگزار شد، و از دهة ۸۰ همة بخش‌های آن را سرانِ سپاه به‌طورِکامل درکنترل خود گرفته‌اند، و از آن پس نیز رئیس‌ها و اعضای عمده و تعیین‌کنندة‌ کمیسیون‌های فنی، اقتصادی، فرهنگی، و طرح و برنامة این اتحادیه نیز از بین اعضای سپاه، روحانیت، و وابستگان به‌رژیم انتخاب می‌شوند و اصولاً افراد مستقل نمی‌توانند در این اتحادیه مصدر کاری قرار گیرند چه رسد به آن که به فدراسیون فوتبال راه یابند. از جمله این افراد ”محمد رویانیان“، فرماندة کمیته، فرماندة نیروی انتظامی نور و استان مازندران، فرماندة پلیس ۱۱۰، فرماندة پلیس راهنمایی و رانندگی، و پس از آن مدیرعامل باشگاه پرسپولیس است، که در دوران فعالیتش تخلف‌های مالی و نابسامانی‌های فراوانی در این باشگاه بزرگ کشور روی داد. رویانیان در اردیبهشت امسال در ارتباط با اختلاس مالی‌ای بالغ بر ۱۷۳ میلیارد تومان، بازداشت اما پس از ۲۴ ساعت با وثیقه‌یی ۱۰۰ میلیارد تومانی آزاد شد. جالب اینکه رویانیان در باشگاه پرسپولیس به‌دلیلِ نامشخص بودنِ فعالیت‌های مالی در سال ۱۳۹۲ مجبور به استعفا شد، ولی در بهمن‌ماه همان سال از طرف سرلشگر فیروزآبادی، به‌ریاست بازرسیِ ویژة معاونت ستاد کل نیروهای مسلح برگمارده شد.

”بچه‌ها گل بزنید!“
در چنین ‌شرایط نابسامانی، تیم ملی کشورمان به‌دنبال تدارکی ناکافی، پرمسئله، و جنجال‌برانگیز، در بازی‌های جام جهانی برزیل حضور یافته است. تیمی که در جمع ۳۲ تیم شرکت‌کننده در جام جهانی، کم‌ترین شانس را برای پیروزی دارد. با این حال، احتمال موفقیت نسبی و یا به ‌دست آوردن نتیجه‌یی غیرمنتظره، می‌تواند در جامعه سبب تهییج و شادی مردم، و در پیِ آن، برپاییِ جشن و سرورهای های خیابانی شود. جشن‌هایی که همیشه- بر پایة تجربه سال‌های اخیر- با سردادن شعارهای سیاسی در بیزاری جستن مردم از حکومت ولایی همراه بوده است. چنین امری خوشایند سران رژیم و سپاه نبوده و نیست، بنابراین کنترل چنین حرکت‌های پرشورونشاطی بی‌تردید در دستورکار نیروهای امنیتی و انتظامی قرار خواهد داشت، یعنی همان چیزی که در جریان پیروزیِ تیم ملی ایران در برابر تیم کرة جنوبی رخ داد. دولت که خواستار کنترل کامل جشن شادی و پایکوبی مردم بود، استادیوم صد هزار نفری را برای استقبال از بازیکنان تیم ملی فوتبال اختصاص داد و همزمان نیز اعلام کرد که حضور زنان در این مراسم ممنوع است. این اعلام ممنوعیت، حرکت اعتراضی‌ای را از سوی زنان و مردان سبب شد، و با حضور و تجمع آنان در دروازة غربی استادیوم، طبق معمول، با سرکوب از سوی مأموران روبه‌رو شد. این رخداد بار دیگر نشان داد که رژیم ”ولایت فقیه“ تا زمانی که حرکت‌های مردمی و فعالیت‌های آنان در چارچوب سیاست‌های رژیم باشد آن‌ها را تحمل می‌کند، هرگاه که این حرکت‌ها از این چارچوب خارج شوند با سرکوب روبه‌رو می شوند.
فساد مالی در فوتبال کشورمان به مسئله‌یی بسیار دامنه‌دار تبدیل شده است، و ردِ پایِ بسیاری از مدیران و سرپرست‌های تیم‌های کشور و شرکت‌های اقتصادی آشکارا در آن دیده می‌شود (سران سابق سپاه و شرکت‌های اقتصادی وابسته به سپاه و اطرافیان‌شان). با وجود این، نه تنها کوششی در جهت جلوگیری از آن دیده نمی‌شود، بلکه مافیای دولتی و غیردولتی- به کمک دستگاه قضایی کشور- آزاد و با فراغ بال به کار خود ادامه می‌دهند. برای رشد فوتبال و دیگر رشته‌های ورزشی در کشورمان، ریشه‌کن کردنِ فساد مالی و مافیایِ پشتیبان آن از یک سو، و برگماری متخصصان و کارشناسان ورزشی به جای ”مدیران“ و ”سرپرستان“ نالایق و غیرمتخصص از سوی دیگر، اقدامی ضروری است. تنها در این صورت است که می‌توان برای سالم سازیِ ورزش کشور و رشد عمومی و تخصصی آن، گام‌های نخست را برداشت.

به نقل از ”نامه مردم“ 949، 26 خرداد ماه 1393

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا