مسایل سیاسی روز

هیئت نمایندگی حزب توده ایران در: نشست بین‌المللیِ حزب‌های کمونیستی جهان به‌میزبانیِ حزب کارگران بلژیک

حزب کارگران بلژیک، در روزهای ۶ تا ۸ تیرماه [۲۷ تا ۲۹ ژوئن]، میزبانِ نشستِ سالانه حزب‌های کمونیست و پیشرو جهان بود. این نشست در شهر دانشگاهی لووان لانو، در نزدیکی بروکسل، پایتخت بلژیک، برگزار شد و نمایندگان حزب‌های کمونیست و کارگری از ۴۱ کشور جهان در آن شرکت داشتند. ۱۲ حزب و سازمان کارگری که نتوانسته بودند در این نشست حضور یابند، با فرستادن پیام [کتبی]، از برگزاریِ آن حمایت کردند و همبستگی‌شان را با آن اعلام داشتند.

با توجه به گسترش همه‌جانبه کانون‌های جنگ و خونریزی منطقه‌ای در آفریقا، در منطقه خاورمیانه و اوکراین و شدتِ روزافزون خطر جنگ در دیگر نقاط دنیا که صلح جهانی را تهدید می‌کند، موضوع موردبحث این نشستِ سالانه ”۱۰۰ سال پس از جنگ جهانی اول- جهان در سال ۲۰۱۴“ تعیین‌ شده بود. هیئت نمایندگی حزب تودة ایران، به‌دعوتِ رسمی و در هماهنگی با رهبری حزب کارگران بلژیک، در این اجلاس پراهمیت شرکت کرده بود.
در آغاز جلسه، نماینده حزب کارگران بلژیک از نمایندگان برای شرکت‌شان در نشست سپاسگزاری کرد و سپس سخنانش را با نقل‌قولی از لنین که ”جنگ جهانی اول با مرگ ۲۰ میلیون انسان، نتیجه منطقی سرمایه‌داری و مسابقه در بهره‌کشی است“، چنین ادامه داد: ”انحصارگران قدرت‌های بزرگ، به‌صدور سرمایه برای کسب هر چه بیشتر منافع و دسترسی به مواد اولیه و دستبرد به منابع طبیعی کشورها دست زدند و این مسابقه به جنگ جهانی اول منجر شد. سرمایه‌داری لیبرال برای غارت جهان، به انحصارها و سرمایه مالی مبدل شد و کشورهای پیروز در جنگ، نقشه جهان را دوباره ترسیم کردند ازجمله نقشة خاورمیانه و آفریقا را… در طول سه سال تمام کشورهای امپریالیستی آن زمان، این کشور نو پا (اتحاد شوروی) را محاصره کردند؛ و بقیه جهان به کشورهای مستعمره، نیمه مستعمره (ازجمله چین)، کشورهای کاملاً زیر سلطه سرمایه مالی (ازجمله کشورهای آمریکای لاتین) و یا زیر سلطه (لنین نمونه‌های آرژانتین و پرتغال را متذکر می‌شد)، تبدیل شدند. … امروز امپریالیسم تسلط مستقیم انحصارها را به‌وسیلة بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی- و به‌کمک اتحادیه اروپا در حوزه ناتو – و حمایت از حکومت‌های دیکتاتوری به دنیا تحمیل می‌کند. از بین رفتن گروه کشورهای سوسیالیستی در اروپا، یورش امپریالیست‌ها را افزایش داد و این تغییر روابط و موازنة قدرت در عرصة بین‌المللی، تحلیل مشخصی را ایجاب می‌کند:
۱. سرمایه‌داری و اقتصاد بازار منطق انباشتِ سرمایه را دنبال می‌کند و در مورد کشورهای سرمایه‌داریِ نو پا نیز به همین‌گونه است. نمی‌شود سرمایه‌داری را در وضعی بینابینی ”محصور“ کرد و جلو قوانین بازار و منطق آن را گرفت. راه کشورهای سرمایه‌داریِ نو پا، ”راه سومی“ بین سرمایه‌داری و سوسیالیسم نیست.
۲. یکی از ویژگی‌های سرمایه‌داری آن است که همه کشورها [در حیطة نفوذِ آن] یکسان گسترش نمی‌یابند. مرکز تولید به کشورهایی با دستمزد کم انتقال ‌یافته است، اما انحصارها در بُعد جهانی، تسلط و توزیعِ ارزش اضافی را [برای خود] حفظ کرده‌اند. در شرایطی که صدور سرمایه برای ادامه حیات همه گروه‌های سرمایه‌داریِ درحالِ رقابت بایکدیگر، به وظیفه‌یی تقریباً ”طبیعی“ مبدل شده است، قائل شدن به تمایز در این زمینه توجیه‌پذیر است. بین کشورهای امپریالیستی‌ای که با دخالت‌های‌شان ”قصدِ سلطه‌گری“ دارند و کشورهایی که درحالِ شروع به باز کردن راهی به‌سوی سرمایه‌داری جهانی‌اند، باید تفکیکی قائل شد. همچنین بین قدرت‌های تسلط‌گرا در سطح جهانی و دیگرانی که تنها در سطح منطقه‌ای به گسترش قدرت دست می‌یازند تفاوت وجود دارد. تمام این جریان‌ها درحالِ حرکتی دائمی‌اند که روابط قدرت‌ها را تغییر می‌دهد…“
 نماینده حزب کمونیست کوبا سخنرانی‌اش را، که موردتوجه قرار گرفت، چنین آغاز کرد: ”امپریالیسم به‌ویژه امپریالیسم آمریکا برای حفظ تسلط خویش از هیچ‌چیز روی‌گردان نیست، از پوشاندن واقعیت تا راه انداختن جنگ در تمام ابعادش. رفتارش با کوبا بعد از حکومت اوباما تغییری اساسی نکرده است. باید هوشیارانه با آن مبارزه کنیم.“ او  پس از برشمردن نتایج ویران کنندة تحریم‌های آمریکا و مقاومت مردم کوبا، چنین ادامه داد: ”آنچه اساسی است اتحاد نیروهای انقلابی است: اولویت با هر آن چیزی است که ما را متحدتر و نیرومندتر می‌کند. در پایان ما پشتیبانی خود از دولت ونزوئلا و مردم ونزوئلا که مورد هجوم امپریالیسم در تمام ابعادش قرار گرفته است را ابراز می‌داریم.“
نماینده حزب کمونیست لبنان پس از تشریح شرایط سخت لبنان و ۲۵ سال جنگ و ویرانی در منطقه خاورمیانه-  به‌ویژه در افغانستان، عراق، فلسطین و لبنان- به سخنانش چنین ادامه داد: ”در این شرایط، سه سال پیش، ما فراخوان ایجاد اتحاد چپ عرب را منتشر کردیم. بدین‌سان ”جبهة چپِ عرب“ برپا شد و توانست در این سه سال ۲۸ حزب پیشرو از ۱۱ کشور را متحد کند. همچنین در کشورهای مصر، تونس، کویت و سودان جبهه‌های مبارزاتی‌ای از حزب‌های چپ تشکیل شد که می‌تواند سدی بر هجوم و تحمیل سلطة امپریالیسم باشد.
با توجه به شرایط وخیم منطقه خاورمیانه و اوکراین، سخنرانی‌های نمایندگان حزب‌های کمونیستی از ایران، لبنان، فلسطین و اکراین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند. بخش‌هایی از متن سخنرانی نمایندة حزب توده ایران در ادامة این گزارش می‌آید.
آخرین سخنران نشست، نماینده حزب کمونیست انگلستان بود که ابتدا خبر تدارک برای برگزاری پنجاه‌ و ‌سومین کنگرة حزب کمونیست انگلستان را به اطلاع نمایندگان رساند. او سخنرانی‌اش خود را به مسائل تسلیحاتی و جنگ محدود کرد و با نقل‌قولی از لنین که هشدار می‌داد: ”لزوم برانداختن سرمایه‌داری و ساختمان سوسیالیسمِ بدان معنا نیست که می‌توان آن را از مبارزه با جنگ جدا کرد“ آغاز کرد و سپس چنین ادامه داد: ”دلایل اساسی بحران سرمایه‌داری که موجب جنگ جهانی اول شد همچنان برجا است و می‌توان گفت که حتی پس از بحران مالی ۲۰۰۸ بر شمار آن‌ها افزوده شده است و توازن نیروهای سرمایه‌داری متمرکزتر شده است: آلمان در اتحادیه اروپا مسلط‌تر شده است درحالی‌که آمریکا در مجموع رهبری قدرت امپریالیستی را دراختیار دارد و از یک طرف با اتحاد اروپا در آن سوی اقیانوس اطلس و از سوی دیگر با حوزه اقیانوس آرام درحالِ مذاکراتی چندجانبه است. آمریکا با هدف کنترل چالش‌ها از سوی گروه کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) و متزلزل کردن کشورهای آمریکای لاتین از‌لحاظِ سیاسی و اقتصادی ، فعال است. در خاورمیانه تنش‌زدائی با رژیم تئوکراتیک[دین‌سالار] ایران در جریان است درحالی‌که تنش‌های تازه‌ای بین آمریکا و متحدان سنتی‌اش در منطقه بروز می‌کند. صدسال پس از جنگ جهانی امپریالیستی اول پیام ما این است: نه به ناتو، نه به سیاست اقتصاد ریاضتی و نه به جنگ امپریالیستی.“
نماینده حزب تودة ایران، در روز نخست نشست، در رابطه با موضوع پیش‌گفته به مسئلة بازچینیِ عناصر سیاست آمریکا در خاورمیانه بر محور تعامل با دیکتاتوری ولایت‌فقیه پرداخت و پس از تشکر از حزب میزبان و تبریک به مناسبت پیروزی چشم‌گیر حزب کارگران بلژیک در انتخابات اخیر، چنین ادامه داد:
”ما دوران حساسی از تاریخ خاورمیانه را پیشِ رو داریم. آمریکا و متحدان اروپائی و خاورمیانه‌ای‌اش سخت در تکاپوی بازچینیِ صحنه سیاسی در منطقه‌اند. این حرکت و تعامل با رژیم ولائی، در چارچوب طرح ”خاورمیانه نوین“ و در جهت برقراری نظمی تازه در خاورمیانه به‌منظور تأمین تسلط آمریکا در منطقه است. … در پرتو تغییر بخشی از سیاست‌های آمریکا در منطقة خاورمیانه باهدف گنجاندن ”اسلام سیاسی“ در نقشة جدید خاورمیانه، ”اسلام سیاسی“ امروزه در عمل با منافع راهبردی آمریکا در خاورمیانه همسو شده است: انقلاب ۱۳۵۷ ایران به‌شکست کشانده شد و نتوانست به مرحلة دگرگونی‌های بنیادی اقتصادی و اجتماعی فراروید و خواست‌های مردمی به فراموشی سپرده شد. پس از دو دهه اجرایِ سیاست اقتصادی‌ای فاجعه‌بار (اقتصادی متکی به واردات که در آن نفت خام صادر می‌شود و درآمدِ حاصل از آن برای وارد کردن بیشتر کالاهای موردنیاز صرف می‌شود) ایران اکنون هدفی آسان برای تحریم‌های آمریکا شده است. آمریکا پس از یک سال و اندی که تحریم‌های شدیدی را در زمینه‌های مالی و تسلیحاتی بر ایران اعمال کرد، به پیروزی تعیین‌کننده‌ای دست یافت. این پیروزی، نه‌فقط در عرصة گفت‌وگوهای هسته‌ای، بلکه در دیگر مناقشه‌های عمده با ایران، اهرم پرقدرتی به‌دست آمریکا داده است. قدرت حاکم در ایران، زیر حمایت و هدایت علی خامنه‌ای، رهبر مذهبی حکومت، وارد گفت‌وگوهای کاملاً محرمانه با نمایندگان عالی‌رتبة آمریکا شد. طرفِ اخیر، به اتکای پیروزی به‌دست‌آمده به‌لطف تحریم‌ها، در این گفت‌وگوها که زیر نظر جان کری صورت می‌گیرد، دست بالا را داشته است. به‌دنبال این گفت‌وگوها، رژیم ایران تدارک برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۱۳۹۲ را آغاز کرد که به برگماری حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری منجر شد. او شخصیت قابل‌اعتمادی در رژیم ایران است و در غرب او را  مذاکره‌کننده‌ای عمل‌گرا می‌شناسند. به‌این‌ترتیب، فصل تازه‌ای از روابط میان آمریکا و رژیم دین‌سالار ایران به‌منظور ”همزیستی متقابل“ آغاز شد. آمریکا به علّت آنکه اقتصاد ملّی ایران را در گروگان خود دارد، در این رابطة تازه، طرفِ برتر است. در سوی دیگر، ایران حاضر است از هر راه و وسیلة ممکن برای ادامة بقای خودش در چارچوب ”نقشة خاورمیانة جدید“ بهره بگیرد، ضمن آنکه سیاست‌های خاص خودش را بر ضد خواست‌های مردم ایران همچنان ادامه می‌دهد. در چنین شرایطی، این سؤال پیش می‌آید که، پس از سه دهه کینه‌جویی و رودررویی‌ای تقریباً بی‌وقفه با ”جمهوری اسلامی“، آیا آمریکا هنوز خواهانِ ادامة خصومت و کینه‌ورزی با ایران و برانداختن رژیم آن است؟ شواهد حاکی از آن است که آمریکا در سیاست راهبردی‌اش به این نتیجه رسیده است که رژیم ایران می‌تواند شریکی کلیدی در اجرای ”نقشة خاورمیانة جدید“ باشد. …  به‌رغم ژست‌ها و سروصدای ضدآمریکاییِ رژیم دین‌سالار ایران، همزیستی میان دو دولت ایران و آمریکا مدتی است که در ”ایران اسلامی“ برقرار شده است. درواقع ایران فعالانه رهنمودهای صندوق بین‌المللی پول را در زمینة تعدیل‌های اقتصادی نولیبرالی دنبال کرده است و دولت جدید حسن روحانی هم همان خط‌مشی را ادامه می‌دهد. نیروهای اسلام‌گرای عمده در منطقة خاورمیانه (رژیم دین‌سالار ایران، حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه در ترکیه و اخوان‌المسلمین در مصر) طیف گسترده‌ای از ”اسلام سیاسی“ با ویژگی‌های مشترک بارزی را تشکیل می‌دهند: تحقیر دموکراسی و بی‌توجهی به هرگونه عدالت اجتماعی واقعی. از دیدِ این نیروها، عدالت اجتماعی فقط به امور خیریه و اعانه دادن به تنگدستان محدود می‌شود و تنزل می‌یابد.‌ بنابراین، نقشة جدید خاورمیانه به‌نفع بورژوازیِ غالبِ وابسته به ”اسلام سیاسی“ است، زیرا امر دموکراسی جزو اولویت‌های این طرح نیست. در ایران و ترکیه می‌توان نمونه‌هایی از برداشت رژیم‌های دین‌سالار از آزادی و دموکراسی را به‌روشنی دید… ایالات متحدة آمریکا همواره تلاش خواهد کرد تا با بهره‌گیری از موضع یک یا چند دولت نسبت به یک یا چند دولت دیگر در منطقه، توازن نیروها را به‌سود خود تغییر دهد. شکل‌گیری روابط تازه میان دولت آمریکا و دیکتاتوری رژیم دین‌سالار ایران یکی از جنبه‌های کلیدی این سیاستِ آمریکاست.
موفقیت در مبارزه برای دموکراسی و عدالت اجتماعی در خاورمیانه فقط از راه اقدام‌های مؤثر و متحدِ نیروهای ترقی‌خواه منطقه امکان‌پذیر است. حزب تودة ایران در این زمینه برای خود نقش روشنی را تعیین کرده و تلاش‌ها و انرژی‌اش را در این راه متمرکز کرده است. حزب ما معتقد است که فقط از راه بسیج علیه جاه‌طلبی‌های فاجعه‌بار امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی است که می‌توان صلح و پیشرفت را در منطقه تأمین و تضمین کرد. نیروهای ترقی‌خواه نقش عمده‌ای در این مبارزة حسّاس و حیاتی به‌عهده دارند….“

 سخنرانیِ نمایندة حزب ما موردتوجه شرکت‌کنندگان قرار گرفت و آنان سؤال‌هایی در ارتباط با آن مطرح کردند که به آن‌ها پاسخ داده شد.  بیشترین سؤال‌ها در مورد تضاد مردم ایران با رژیم دیکتاتوری ولائی و تعامل آمریکا با رژیم در این راستا بود. در خلال روزهای برگزاریِ نشست، بین نمایندگی حزب توده ایران و نمایندگان حزب‌های کشورهای شرکت‌کننده از فلسطین، کوبا، ویتنام، یونان، بلژیک، لبنان، دانمارک، انگلستان، روسیه، تاجیکستان، سوئد و آمریکا نیز به‌طورِدو جانبه گفت‌وگوها و تبادل‌نظرهایی انجام گرفت. در پایان نشستِ سالانة حزب‌های کمونیست و پیشرو، رفقای حزب کارگران بلژیک در مورد انتخابات اخیر در بلژیک و نتایج امیدوارکننده آن گزارش مبسوطی ارائه کردند: حزب کارگران بلژیک در انتخابات امسال ۲۵۰ هزار رأی آورد که نسبت به سال ۲۰۱۰، پانزده درصد افزایش داشته است.

به نقل از ”نامه مردم“ 951، 23 تیرماه 1393

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا