مسایل بین‌المللی

چپِ اروپا نیرومندتر می‌شود

به گفتة  «تام گیل» این تنها راست افراطی نبود که در انتخابات اروپا بارأیش سیاست‌های اتحادیه اروپا را رد کرد، بلکه چپ رادیکال و حزب‌های جدیدِ مخالفِ سیاست‌های ریاضت‌کشی نیز با چنین موضع‌گیری‌هایی در این انتخابات شرکت کردند.

    در پرتغال، رأی داده‌شده به چپ رادیکال به ۱۷ درصد رسید و ائتلاف کمونیست‌ها و سبزها با ۱۲ و ۶۸ صدم درصد آرا، سومین نیروی سیاسی با سه کرسی پارلمانی گردید. برای حزب کمونیست پرتغال، که پس از حزب کمونیست یونان از منتقدترین حزب‌های چپ رادیکال در اتحادیه اروپا است، این بهترین نتیجه در طول ۲۵ سال گذشته می‌تواند باشد. «جرونمیو دسوسا»، دبیر کل حزب کمونیست پرتغال، شکست دولت را‌ «انتقادِ صریح مردم پرتغال از آن» خواند. «بلوکِ چپ»- گروهی که در قیاس با کمونیست‌ها موضعی ملایم‌تر در انتقاد به سیاست‌های اتحادیه اروپا دارد- ریزشِ رأی‌هایش از ۱۰ و ۷دهم درصد به ۴ و ۷دهم درصد را در این انتخابات شاهد بود.  حزب سوسیالیست باوجودآنکه یکی از امضاکنندگان پیمان سه‌جانبه در سال ۱۳۹۰بود- که یکی از ناپسندترین برنامه‌های»ثبات اقتصادی« در اروپا بود که به پرتغال تحمیل شد- و به‌تازگی نیز موضع‌گیری‌اش را برضد ریاضت‌کشی شدت بخشیده است، برنده‌ انتخابات اخیر شد. حزب سوسیالیست ۳۱ و ۵دهم درصد آرا را از آنِ خود کرد.  این در برابر ۲۷ و ۷دهم درصد آرایی است که ائتلافِ دست راستیِ حزب سوسیال‌دمکرات و حزب CDS به دست آوردند.
این دو حزبِ دست راستی، به خاطر سیاست‌های متعصبانه قلع‌وقمع اقتصادی در پیش‌گرفته شده‌شان، باهم این نتیجه را به دست آوردند. از نتیجه‌های توجه برانگیز، نیز برآمدنِ جنبشی به ‌نام «حزب زمین‌» در عرصه محیط‌زیست و بوم‌شناسی  با خاستگاهی راست‌گرا است که در کارزار انتخاباتی‌اش تغییر و انجام اصلاحاتی در پیمان لیسبون‌، مصوبه سال ۱۳۸۶، را خواستار بود. این پیمان، خودکفایی ملی را به‌ویژه درزمینة تعیین بودجه محدود کرده است. «حزب زمین»  با شعارخودکفایی گسترده بر مواد غذایی در مبارزة انتخاباتی وارد شد. این حزب بر بستر سیاست‌های حفاظت از محیط‌زیست و موضع‌گیری انتقاد‌آمیز اما با ملایمت، از اتحادیه اروپا، به‌طور غیرمنتظره توانست ۷/۱ درصد آرا را کسب کند.
پیروزی سوسیالیست‌ها بسیار ضعیف بود و این نزاعی را میان رهبران حزب باعث شده است، ازجمله آنتونیو کوستا (شهردار پرقدرت لیسبون، پایتخت پرتغال) آمادگی‌اش را برای به چالش کشیدن آنتونیوخوزه سگورو، رهبر حزب  سوسیالیست، اعلام کرده است.
     مهم‌ترین پیامد مثبت در این انتخابات در پایتخت ریاضت و رکود اتحادیه اروپا یعنی یونان به دست آمد‌. حزب سیریزا (Syriza) به رهبری «آلکس تسیپراس»، نامزد ریاست اتحادیه اروپا، بیشترین آرا را دریافت داشت. سیریزا ۲۶ و ۵دهم  درصد آ‌را را به دست آورد، و در برابر آن، حزب محافظه‌کار حاکم «دمکراسی نوین» ۲۲ و ۷دهم درصد آرا و حزب متحدش «پاسوک» ‌ رأی مصیبت‌بارِ۸ درصدی را به دست آورند. نتیجه بالاتر برای سیریزا اوایل ماه در انتخابات شوراهای شهرها به دست آمد که توانست کنترل  «آتیکی»، بزرگ‌ترین ناحیه کشور را به دست آورد. پاناگیوتیس لافازانیس، یکی از نمایندگان سیریزا در مجلس، به خبرگزاری بلومبرگ گفت:»در تاریخ سیاسی یونان این نخستین بار است که یک حزب چپ رادیکال در انتخاباتی بارأی بسیار بالا به پیروزی می‌رسد. نتیجه انتخابات یونان برای کشور امیدوارکننده و برای اروپا مثبت است.« حزب کمونیست یونان که هنوز از همکاری با سیریزا سرباز می‌زند نیز  ۶ درصد آراء را از آن خود کرد. سیریزا‌، پس از کسب این آرا، بلافاصله درخواست انتخابات زودهنگام را کرد که از سوی آتن رد شد.‌ اما ائتلاف حاکم ممکن است دیگر نتواند برای مدتی طولانی پابرجا بماند.
حزب دمکراسی نوین و پاسوک از زمان بازگشت به دمکراسی در سال ۱۳۵۳ تا پیش از بحران ریاضت، پابه‌پای  هم بر یونان حکومت کردند  و درمجموع ۸۰ درصد آرا را دریافت می‌کردند، اما اکنون درمجموع تنها ۳۰ درصد آرا را توانسته‌اند به خود اختصاص دهند.
     در اسپانیا با بیش از شش میلیون بیکار و ۱۳۰ میلیارد یورو بدهکاری بانکی بابت کمک مالی دولت، رأی چپِ غیر سوسیالیست به ۱۸ درصد افزایش یافت. چپ متحد که از سوی کمونیست‌ها پشتیبانی می‌شود ۹۰۰هزار رأی به آرای خود اضافه کرد و مجموع آرای خود را به ۱/۵ میلیون یا ۱۰ درصد آرا افزایش داد که از سال ۱۳۷۵ بهترین پیامد انتخاباتی برای چپِ متحد بشمار می‌رود. چپ جمهوری‌خواه در استان کاتالونیا برای نخستین بار از دهه ۱۳۱۰ بالاترین آرای این ناحیه ثروتمند شمال شرقی را نیز به دست آورد. اما شگفت‌انگیزترین پیروزی نصیب حزب ایندیگنادوس شده است که سه ماه پیش از درون جنبشِ اشغال پوده‌موس برآمد و تأسیس شد. این حزب توانست با بودجه‌ای اندک اما کارزاری پرسروصدا با رهبریِ پاپلو ایگلِسیاس، استاد ۳۵ ساله علوم سیاسی و مجری تلویزیون، ۸ درصد آرا را از آن خود سازد و به پیروزی‌ای چشمگیر دست یابد. هر دو حزب »چپ متحد« و »پوده موس«  در لغوِ بدهی‌های عمده، توقفِ بیرون راندن مردم از خانه‌هایشان، ملی کردنِ بانک‌های پرداخت یارانه و پایان دادن به خصوصی‌سازی‌ها باهم دمساز بوده‌اند،  بنابراین قابل‌فهم بود که پس از انتخابات،» چپ متحد»  درپی ائتلاف با «پوده موس»  برآید .اما ممکن است که این حرکت با مقاومت برخی از هواداران جنبش اشغال اسپانیا روبه‌رو شود که نسبت به همکاری ائتلاف چپ با سوسیالیست‌های بی‌اعتبارشده در ناحیه آندالوسیا بدگمان‌اند.
     در اروپا، رهبران و هواداران «پوده موس» می‌گویند که همکاری با «سیریزا»، برنده انتخابات یونان، را خواستارند. برخی بر این باورند که این حزب همسان با جنبش «پنج ستاره» ایتالیا با موضع‌گیری‌ای که بیشتر ضد نظام و کمتر سیاسی باشد به فعالیت خواهد پرداخت. این انتخابات برای حزب سوسیالیست که رأی آن از ۳۹ درصد در پنج سال پیش به ۲۳ درصد کاهش یافت شکست بزرگی محسوب می‌شود.  آلفردو پرز روبالکابا، رهبر این حزب‌، پس از اعتراف به اینکه نتوانسته به حملات «حزب مردمی» که دولت به رهبری ماریانو را در دست دارد پاسخی شایسته بدهد، از مقام خود استعفا کرد. استعفای  روبالکابا، به بحران درون فراکسیونی در حزب منجر گردید که به نظر می‌رسد سوسیال‌دمکراسی در اسپانیا که جشن برای اجرایی شدنِ برنامه ریاضت‌کشی را آغاز کرد و پس‌ازآن و با شتاب از سوی «حزب مردمی راجوی» دنبال گردید، اکنون برای بقای خود تلاش می‌ورزد. ایتالیایی‌ها بارأی دادن به  دمکرات‌ها که  »میانه- چپ«  خوانده می‌شوند، مسیری متفاوت با جنوب اروپا انتخاب کردند، اما در قیاس با حزب‌های مشابه خود با هیجان و شورمندی بیشتری در پی اصلاحات نئولیبرالی‌اند. آن‌ها ۴۰ درصد آرا را کسب کردند که چنین موفقیتی از سال‌های ۱۳۲۰ جز برای دمکرات مسیحی‌ها برای هیچ حزب دیگری پیش نیامده بود .درواقع، اینکه حزب  «میانه- چپ»   نتیجة  «سازش تاریخی» ‌ بین وارثانِ حزب دست راستی رهبر فقید دمکرات مسیحی- »جیولیو آندره ئوتی»- و جنبش بزرگ دیگر ایتالیا – یعنی کمونیست‌های پیرو تولیاتی و برلینگوئر – هستند، نباید ما را متعجب سازد.  ناظران می‌گویند که راًی‌دهندگان دمکرات با تمایلی که به رهبری تازه پیداکرده‌اند، پس از به بازی گرفتن«جنبش پنج ستاره‌یِ بپه گریلو» که نتوانست جایگاه اول خود را حفظ کند، دوباره به‌جای گذشته خود برگشته‌اند. «به‌په گریلو» اگر چه رهبری دهان‌دریده و ریشو – آن‌گونه که خطاب می‌شود- است، اما نمی‌توان از یک‌پنجم آرای او و کار پایه‌اش برضد فساد و نظام موجود، و انتقادش به اتحادیه اروپا و فراخوانش ‌برای خروج ایتالیا از عضویت در آن، چشم‌پوشی کرد و او را کنار گذاشت. بدون تردید جایگاه «ماتئو رنزی»  به‌عنوان رهبری تازه‌نفس و بیرون از دایرة حزبی و فعالیت‌های پیش از انتخاباتش برای کاهش مالیات برای قشرهای کم‌درآمد در موفقیت او اثرگذار بوده‌اند. اما بیشترین عدة نمایندگان در مجلس اروپا بدیلی برای قدرت در رم نمی‌تواند باشد. و در پایتخت ایتالیا سیلویو برلسکونیِ، که به خاطر جرم فساد مالیاتی محکومیت گرفته است، باوجوداین، هنوز فعال است. با تسلط و نفوذش بر رسانه‌ها و حمله‌های مداوم به سروری آلمان و صدراعظم آن آنگلا مرکل بر ایتالیا، توانسته است با کسب ۱۷ درصد آرا به رده سوم نتیجه انتخابات برسد. بنابراین نمی‌توان از ضرورت همکاری و ائتلاف با پشتیبانان سیاسی او اجتناب ورزید. آنچه قطعی است، رأی به «رنزی»، نه به معنای تأیید  «اصلاحات»  نئولیبرال، آن‌گونه که بی‌بی‌سی می‌خواهد، بلکه رأی به دگرگونی است. نرخ بیکاری در ایتالیا به رقم بی‌سابقه ۱۳ درصد رسیده و به بیماری همه‌گیری در میان جوانان- همچنان که در یونان و اسپانیا- درآمده است.
    در ۱۷ کشور دیگر دستمزدها به‌شدت کاهش‌یافته‌اند، شکاف و نابرابریِ ثروت در جامعه رو به افزایش است، خدمات بنیادی همگانی تکه‌تکه شده و یا به‌طور کامل در کنار دیگر منابع ملی به بخش خصوصی واگذار می‌شوند، و بدهی کشور هنوز بزرگ و یا بزرگ‌تر از همیشه است. سؤال این است که، چقدر طول خواهد کشید تا ایتالیایی‌ها مانند دیگر همتایان اروپایی‌شان دریابند که به دگرگونی‌های موردنیازشان دست نخواهند یافت و اینکه آنان به بازی گرفته می‌شوند.

به نقل از نامه مردم – شماره ۹۵۲ – ۶ مرداد ماه ۱۳۹۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا