جوانان و دانشجویان

دولت روحانی و جنبش دانشجویی کشور

خبرهای مبنی بر حضور حسن روحانی در دانشگاه، در هفته گذشته، به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید، برخلاف تصور، بازتاب گسترده‌ای نیافت و در حد همان خبرهای معمولی انعکاس پیدا کرد. با اینکه مدت‌ها است که ارگان‌های سرکوبگر فضای آموزشی میهن را زیر فشار بی‌اندازه قرار داده‌اند و هرگونه فعالیت سیاسی و ترقی‌خواهانه‌ای را با شدت سرکوب می‌کنند، اما همین حضور بی‌رنگ حسن روحانی در فضایی کاملاً امنیتی، نشان می‌دهد که پتانسیل عظیم و نهفته در بین جوانان، آرامش لازم را از رژیم ولایت‌فقیه سلب کرده است.

حضور حسن روحانی در دانشگاه، با هر هدفی که صورت گرفته باشد، در نکته‌یی از آن نباید شک کرد و آن این مهم است که او در نهایت در چارچوب خطوطی مانور داد که “منویات رهبری“ در آن مورد ملاحظه قرار گرفته بود، و به همین دلیل بود که، این حضورِ نمایشی در نهایت با حضور محدود کسانی که هویت دانشجویی نداشتند برگزار شد و در جریان آن، حتی یک نفر که درمقام نماینده دانشجویان بتوان از او نام برد، در آنجا وجود نداشت. روزنامه خراسان، ۱۶ مهرماه، در پایان گزارشی از این مراسم، آورد: “برخلاف سال گذشته، از ازدحام دانشجویان پشت در سالن برگزاری مراسم و محوطه دانشگاه در طول مراسم و حتی پایان آن خبری نبود. و این مراسم بدون شور و هیجان‌های دانشجویی برگزار شد.”
روزنامه شرق، ۱۶ مهرماه، به حاشیه‌های این مراسم پرداخت و نوشت: “سالن علامه امینی در کتابخانه دانشگاه تهران میزبان میهمانانی بود که آمده بودند تا در مراسم نمادین آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاه‌ها شرکت کنند. میهمانانی که برخلاف انتظار اکثریت قریب به اتفاقشان دانشجو نبودند. شاید با احتیاط بتوان گفت میانگین سنی افراد حاضر در سالن نزدیک به ۴۰ سال بود.”
روزنامه اعتماد، ۱۶ مهرماه، نوشت: “دومین حضور روحانی در دانشگاه تهران خیلی هیجان برانگیز نبود. جاهای خالی بیش از حد توی چشم بودند؛ چیزهایی مثل جای خالی تشکل‌های دانشجویی یا جای خالی وزیر در وزارت علوم. جاهای خالی که حتی خود دولتی‌ها از آن رنج می‌بردند. رئیس‌جمهور هم این را می‌دانست و در سخنانش اشاره‌یی به آن کرد. دیروز دانشگاه تهران را برای حضور رئیس‌جمهور آب و جارو کرده بودند. حسن روحانی در نخستین ساعات روز برای شرکت در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها عازم آنجا بود، اما همه‌چیز حکایت از آن داشت که چندان هم حال دانشگاه خوب نیست. بیرون سالن محل برگزاری مراسم دانشجویانی بودند که می‌دانستند راهی به داخل سالن نخواهند داشت، فقط آمده بودند تا حرف‌های خود را با بالا بردن یک نوشته یا پلاکارد به رئیس‌جمهوری بگویند؛ ”نگاه امنیتی را از دانشگاه ‌بردارید“، ”آقای رئیس‌جمهور دانشگاه را از دست ندهید“، ”خواستِ ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی است“، و مطالبات دیگری از این دست. امید داشتند تا رئیس‌جمهوری وقتی می‌خواهد وارد محل برگزاری مراسم شود، گوشه چشمش هم به این نوشته‌ها بیفتد. امسال تشکل‌های دانشجویی جایی در برنامه آغاز سال تحصیلی جدید نداشتند. همه هم به این موضوع معترض بودند؛ هم دانشگاهیان و هم دولتی‌ها. سرپرست دانشگاه تهران به عنوان نخستین سخنران، از این جای خالی گله کرد و حاضرین در سالن با کف و صوت او را تشویق کردند.”
سایت عصر ما، ۱۶ آذرماه سال گذشته (۹۲)، گزارشی از حضور روحانی در دانشگاه را انتشار داد که بازخوانی دوباره آن پس از نزدیک به یک سال نکته‌های تأمل‌برانگیزی را به ما یادآوری می‌کند. در گزارش یادشده آمده بود: “مراسم گرامیداشت ۱۶ آذر – روز دانشجو- با شعارهای دانشجویان در حمایت از رییس جمهوری و سیاست‌های دولت تدبیر و امید همراه بود. … به گزارش ایرنا، تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی ازهمان ساعات نخست مملو از دانشجویان شد. برخی از دانشجویان پلاکاردهایی در دست داشتند که خواست‌هایشان را روی آن نوشته بودند. … در بخشی از مراسم دانشجویان شعار دادند ”زندانی سیاسی آزاد باید گردد“ و در پاسخ به آن‌ها گروهی اندک شعار دادند ”فتنه گر منافق اعدام باید گردد“. … با پایان یافتن سخنرانی دکتر روحانی، دانشجویان با تشکیل زنجیره‌های انسانی دست در دست هم شعار یار دبستانی من را زمزمه کردند و پارچه‌های سبز و بنفش رنگ را بالای سر خود قرار دادند.”
سؤال اساسی برای مقایسه این دو مراسم تقریباً مشابه این است که در طول یک سال گذشته چه اتفاق مهمی افتاده است که ما شاهد دو نوع برخورد در محیط دانشگاهی هستیم؟ در اینجا ممکن است عده‌ای بر مبنای سیاست‌های نخ نما شده و برای مبرا کردن جناح روحانی، محدودیت‌های ایجاد شده برای حضور همه دانشجویان را به گردن ارگان‌های امنیتی رژیم بیندازند و یا عده‌ای هم بر این نکته پافشاری کنند که چنین وضعی با توافق طرفین پیاده شده است. در اینجا هم اتفاقاً بحث ما راز گشایی از چند و چون ماجرا نیست. موضوع اصلی این است که در روندهای هدایت شده، کلیت رژیم به این نتیجه رسیده است که حضور واقعی جنبش‌های اجتماعی حتی در مراسمی که با سازمان‌دهی و هدایت کارگزاران رژیم بر پا می‌شوند، چالش برانگیز است و به همین دلیل است که مراسم نمادین، زیر شدیدترین اقدام‌های امنیتی اجرا می‌گردند. رژیم ولایت فقیه به دنبال سیاست‌های خانمان‌براندازش، به‌خصوص در عرصه خارجی، با سازمان‌دهی و مهندسیِ انتخابات ریاست جمهوری توانست در مقطعی به تهییج افکار عمومی دامن بزند، اما عملکرد مخرب سیاسی دولت روحانی، ماهیت واقعی این جریان و ترفندهای مزورانه رژیم را خیلی زودتر از آنچه مورد انتظار سرکوب‌گران حاکم بود نزد افکار عمومی افشا کرد. امنیتی کردن فضاهای آموزشی و بی‌اعتمادیِ بدنهٔ اجتماعی این حوزهٔ به‌خصوص نسبت به دولت روحانی و قول و قرارهای توخالی‌ای که داده است و می‌دهد، به‌هیچ عنوان تعجب‌برانگیز و غیرقابل انتظار نبود. آغاز تفوق چنین دیدگاهی هم مربوط به هفته گذشته نبود. حُسن ختام این مراسم در این بود که وجود چنین دیدگاهی را در جامعه بیشتر آشکار کرد.
صرف‌نظر از فضای امنیتی موجود، خود سخنرانی روحانی هم دربردانده همان حرف‌های کلیشه‌ای و تکراری در چارچوب برنامه گفتاردرمانی بود که فاقد پشتوانه عملی است. روحانی در سخنانش از جمله گفت: “خواهش می‌کنم سخت‌گیری نکنید” و ” نگذارید فضای تملق در دانشگاه باز بشود.” روحانی در روشن کردن این مسئله که چه کسانی در دانشگاه‌ها سخت‌گیری می‌کنند سخنی نگفت، اما ایراد همین سخنان به‌روشنی نشان می‌دهد که نقشی برای دولتی که ریاست آن را بر عهده دارد قائل نیست و منتظر تغییر روش جریان‌هایی است که او گزینه تبعیت از آن‌ها را برگزیده است. روحانی در جایی دیگر گفت: “در طول یک سال گذشته تلاش ما بر این بود که فضای دانشگاه از فضای امنیتی فاصله و فاصله و فاصله بگیرد. تلاش ما بر این بود که اگر فردی با دلایل ضعیف، کنار گذاشته شده بر سر کار یا کلاس خود بازگردد. تلاش ما بر این بوده که در دانشگاه‌های ما فضای آرامش باشد ضمن اینکه همه گروه‌ها نظر و نقد خود را داشته باشند و در عین حال همه بدانند این جا دانشگاه است، باشگاه سیاسی یا مرکز فعالیت احزاب نیست. ضمن این که همه می‌توانند در مسائل سیاسی و اجتماعی حضور یابند.” اینکه در طول یک سال گذشته فضای دانشگاهی تا چه حد از فضای امنیتی فاصله گرفته است نیازمند توضیح بیشتری نیست. ما در بالا گزارش منتشر شده از سوی رسانه‌های مجازی را آوردیم که اتفاقاً بیشترین قرابت را با دولت روحانی دارند اما تاکید سه‌بارهٔ روحانی بر فاصله‌گیری از فضای امنیتی در نهایت به جایی رسیده است که حضور واقعی دانشجویان در چنین مراسم نمادین هم تحمل نمی‌شود. کسانی که جریان‌های سیاسی میهن را به‌نحوی دنبال می‌کنند واقف‌اند که نیروهای نزدیک به حاکمیت برای بیان نظرها و موضع‌گیری‌های سیاسی جریان وابسته به خودشان، سخنرانی‌های‌شان را به‌طورِعمده در محل دانشگاه‌ها و یا دیگر مرکزهای آموزشی برگزار می‌کنند. این شامل تمامی طیف‌های حکومتی می‌شود. در تمامی این سخنرانی‌ها هم مسائل سیاسی مطرح می‌شوند و در بسیاری موارد هم پیش آمده است که جریان‌های گوناگون به مناظره سیاسی می‌پردازند و با شدت از یک جریان خاص سیاسی حمایت می‌کنند. این بدان معنا است که این وابستگان به حکومت، دانشگاه را عملاً مرکز فعالیت سیاسی خود کرده‌اند. این سخن روحانی که دانشگاه “باشگاه سیاسی یا مرکز فعالیت احزاب نیست” را ما بارها و بارها از زبان دیگر مسئولان حکومتی شنیده‌ایم. سید علی خامنه‌ای، ولی فقیه رژیم، در دیداری که با استادان دانشگاه‌ها داشت، با تاکید بر همین موضوع، گفت: “مسئولان ذی‌ربط و مدیران دانشگاه‌ها باید با جدیت از تبدیل مراکز علمی به محل جولان و فعالیت‌های جریان‌های سیاسی جلوگیری کنند”(خبرگزاری مهر، ۱۱ تیرماه ۹۳). علی خامنه‌ای تبدیلِ دانشگاه‌ها به باشگاه‌های سیاسی را سم مهلک حرکت علمی کشور خواند و خاطرنشان کرد: “متأسفانه در دوره ای شاهد این پدیده زیان بار بودیم.” هم حسن روحانی و هم دیگر نیروهای سیاسی وابسته به حاکمیت، در مقطع‌های مختلف و به‌خصوص در جریان انتخابات، از محیط‌های دانشگاهی برای پیش‌بُردِ برنامه‌های‌شان استفاده کرده‌اند و می‌کنند. هم حسن روحانی و هم دیگر جریان‌های سیاسی، با حضور در دانشگاه‌ها و مرکزهای آموزشی، نه‌تنها از مطرح کردن مسائل سیاسی امتناع نمی‌کنند، بلکه به‌طورآشکار و نهان این نهادهای آموزشی را مرکز فعالیت باشگاه‌ها و جریانات سیاسی وابسته به خودشان کرده‌اند. بدون‌شک و تردید پافشاریِ حسن روحانی و علی خامنه‌ای و دیگر ذوب شدگان در ولایت در این مقوله، هشدار به نیروها و جریان‌هایی است که مستقل از ارگان‌های حکومتی خواستار فعالیت سیاسی‌اند. وقتی حسن روحانی در سخنرانی‌اش می‌گوید: “تلاش ما بر این بوده که در دانشگاه‌های ما فضای آرامش باشد”، بدان معنا نیست که فعالیت سیاسی بدون محدودیت، دانشجویان زندانی آزاد، محرومان از تحصیل عفو، و تشکل‌های مستقل دانشجویی اجازه فعالیت یافته‌اند. منظور از “آرامش”، به‌وجود آوردنِ چنان فضایی است که حق هر گونه اعتراض از دانشجویان سلب، هر گونه فعالیت سیاسی خارج از چارچوب‌های حکومتی ممنوع، و هرگونه اظهار نظر مستقلانه در ارتباط با مسائل داخلی و خارجی در گلوها خفه شود. روحانی در قسمتی دیگر از سخنرانی‌اش به بی‌وزیر ماندن وزارت علوم، و به فشارهایی که برای تعیین وزیر به او وارد می‌شود، اشاره کرد که در چهار مورد با رد و در نهایت با استیضاح روبه‌رو شده‌اند. با اینکه مدتی است از استیضاح فرجی دانا گذشته است، اما وزارت علوم هنوز بی‌وزیر مانده است و قطعاً روحانی در حال رایزنی با گروه‌های سیاسی است تا کاندیدای مورد نظر آن‌ها را معرفی کند. دولت روحانی که به نام دولت “تدبیر و امید” معروفیت پیدا کرده است، در طول یک سال گذشته، تمامی هم و غمش را در مسیری به‌کار گرفته است که تدبیرها و امیدهای سرکوبگران حاکم را به سرانجام رساند. شکستِ چهارباره در تعیینِ یک وزیر ثابت برای وزارت خانه علوم، و کرنش و التماس برای گرفتن مجوز برای این وزارتخانه، ماهیت جریانی که دم از مردمی بودن و حمایت از مردم می‌زند را به‌روشنی آشکار می‌کند. شاید این سخن حسن روحانی با این مضمون که می‌گوید با رفتنِ یک وزیر سیاست‌های یک وزارت‌خانه تغییر نمی‌کند، صحیح باشد. سیاست‌های اتخاذ شده در طول همین یک سال نسبت به دوران قبل از حسن روحانی، در عمده‌ترین و مبرم‌ترین مسئله‌ها، دست‌نخورده باقی مانده‌اند و با توجه به اشراف کامل بیت رهبری به این امر، به دلیل خطرناک بودن محیط‌های آموزشی برای رژیم، کماکان بدون تغییر باقی خواهند ماند. روحانی مزورانه از این بابت سعی در القای دروغی دارد که مبنای آن به‌وجود آوردنِ این باور در ذهن‌هاست که، از هنگام روی کارآمدن دولت وی تغییرهای مهمی در این عرصه [محیط‌های آموزشی] به‌وقوع پیوسته است. ما هم همچون حسن روحانی اعتقاد راسخ داریم که با تعیین وزیر جدید تغییرهای بنیادینی به‌نفع جنبش اجتماعی صورت نمی‌گیرد. به همین دلیل، این نکته را بار دیگر گوشزد می‌کنیم که، اصولاً تغییرهای بنیادین در چارچوب رژیم ولایت فقیه امکان‌ناپذیر است.

به نقل از نامه مردم – شماره ۹۵۸ – ۲۸ مهر ماه ۱۳۹۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا