تأملی بر رویدادهای ایران
* انزجار و نفرت آشکار مردم از رژیم سرکوبگر در مراسم بزرگداشت زنده یاد مرتضی پاشایی
* ماهیتِ رژیم ولایتفقیه، و طرحِ حمایت از امرِبهمعروف
* آموزش و پرورش، در چنبرهٔ واپسماندگی، و سیر به قهقرا
* انزجار و نفرت آشکار مردم از رژیم سرکوبگر در مراسم بزرگداشت زنده یاد مرتضی پاشایی
با انتشار خبر درگذشت مرتضی پاشایی، هنرمند جوان و محبوب نسل جوان کشور،که مدت یک سال بود از بیماری سرطان رنج می برد، ده ها هزار تن از مردم در شهرهای مختلف کشور در یادبود خاطره او به خیابان ها آمدند.
بر اساس گزارش پایگاه اینترنتی کلمه: دیروز جمعه در اصفهان، شیراز، تبریز، قزوین، همدان، کرمانشاه، رشت، یزد، قم، اهواز، سمنان و شهرهای دیگر جمع قابل توجهی از مردم به یاد مرتضی پاشایی گرد هم آمدند. این در حالی است که خبر درگذشت این خواننده صبح همان روز اعلام شده بود. در تهران هم از اولین ساعات پس از اعلام خبر درگذشت پاشایی که از مدت ها قبل با بیماری سرطان دست به گریبان بود، هواداران او مقابل بیمارستان بهمن تهران جمع شدند. به طوری که در ساعات بعدازظهر روز جمعه تمام مسیرهای منتهی به بیمارستان با ترافیک سنگین مواجه بود… روز گذشته در حالی که بسیاری از مردم و جوانان برای بزرگداشت خواننده فقید کشورمان به خیابان ها آمده بودند، صداوسیما و نیروی انتظامی بار دیگر نشان دادند که چند سال از جامعه ایران عقب تر هستند. ممنوع کردن صحبت از مرتضی پاشایی در صداوسیما، خبرسازی باشگاه خبرنگاران علیه مردمی که با آرامش به یاد خواننده مورد علاقه خود تجمع کرده بودند و بدتر از همه برخورد چکشی پلیس با مردم، نشان داد که فاصله این نهادهای حکومتی با مردم از وضعیت سال ۸۸ هم بیشتر شده است .
پاشایی از جمله خوانندگان پاپی بود که تمام کارهای او مجوز دریافت نکردند و تنها یکی از آلبومهایش به نام »یکی هست« در سال ١٣٩١ مجوز گرفته بود. پخش زیرزمینی آهنگهای پاشایی در اینترنت باعث شد تا مردم بیشتر با کارهای او آشنا شوند پاشایی ترانه »عصر پاییزی« را برای مجموعه تلویزیونی به همان نام ساخته بود که مسوولان صدا و سیما به آن اجازه پخش ندادند. او »عصر پاییزی« را در اینترنت منتشر کرد که به یکی از محبوبترین ترانههای او تبدیل شد.
* ماهیتِ رژیم ولایتفقیه، و طرحِ حمایت از امرِبهمعروف
مصوبهٔ مجلس در خصوص طرح حمایت از “امربهمعروف”، و به موازاتِ آن، ماجرای دلخراش اسیدپاشیِ زنجیرهای در اصفهان، بهیکی از بحثانگیزترین موضوعهای چندهفته اخیر در میهن ما تبدیل شد. گرچه اکنون فاصلهیی زمانی با اسیدپاشیهای زنجیرهای داریم، اما زمانیکه به سیاستهای ارتجاعی رژیم و بهخصوص به طرح حمایت از امر به معروف اشاره میشود، نمیتوان این اقدام ضدبشری و جنایتکارانه را بهخاطر نیاورد.
رژیم ولایتفقیه در شرایطی که تمام توان و امکانهای را برای احیای مناسبات با امپریالیسم بهکار گرفته است، در داخل کشور مجموعهیی از سیاستهای معین درخصوص کنترل هرچه بیشتر جامعه و حفظِ جَوِ وحشت را با تبلیغات گسترده بهاجرا در میآورد. طرح برخی نمایندگان مجلس در خصوص حمایت از “امربهمعروف”، یکی از این سیاستها است. بنا بر مادهها و تبصرههایِ طرحِ”امربهمعروف”، که بهتصویب رسیده است، دست اوباش وابسته به حکومت و قشریون مذهبی- همراه با حمایت نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و بهویژه بسیج- در آزار و هراساندن مردم بیش از گذشته باز خواهد بود. مطابق مصوبهٔ مجلس، بهگزارش روزنامه اعتماد، ۱۸ آبانماه، “بسیج” موظف به اجرای این طرح ارتجاعی شده است. در هنگام تصویبِ کلیاتِ طرحِ “امربهمعروف” در مجلس، روزنامه اعتماد در گزارشی نوشته بود: “جزییات [این طرح] ۲۱ ماده دارد [و] امربهمعروف و نَهیازمنکر را به هرچیزی که دیدنش نیاز به تجسس نداشته باشد[!] تسری داده است. وسایل نقلیه، هتلها، آپارتمانها و بیمارستانها جزوِ اماکنی هستند که از نگاهِ آنها مصداق حریم خصوصی ندارد[!] و میتوانند در آن امربهمعروف و نهیازمنکر کنند. ستاد تشکیل میدهند تا به آنهایی که میخواهند از طریق تجمع امربهمعروف و نهیازمنکر کنند مجوز بدهند” [روزنامه اعتماد، ۱۹ مهرماه ۱۳۹۳]. بهعلاوه، مطابق مصوبه مجلس، هرکس بههر دلیلی به اوباشِ بسیجی و قشریون مذهبی در این زمینه کوچکترین اعتراضی کند، مورد مجازات و تعقیب “قانونی” قرار میگیرد، و درعینحال، اگر کسی از اوباش هنگام آزار و اذیتِ مردم- خصوصاً زنان، دختران و جوانان- دچار حادثه شود، “ایثارگر” محسوب میشود و از مزایای گوناگون مالی برخوردار میگردد. بودجهٔ درنظر گرفتهشده نیز برای اجرای طرح حمایت از آمرانِ بهمعروف بالغ بر میلیونها تومان است. در ستادِ “امربهمعروف”- که برای برگزاریِ تجمع و فعالیت در سطح شهرها به اوباش و نیروهای بسیج و چماقداران مجوزِ[قانونی!] میدهد- نمایندگانی از قوهٔ قضاییه، فرماندهٔ بسیج، دو نفر روحانی بهانتخابِ شورایعالیِحوزههایعلمیه، دبیرِ ستاد ائمهٔ جمعه، وزیر اطلاعات، فرماندهیِ نیروی انتظامی، دو نفر نمایندهٔ مجلس بهانتخابِ کمیسیونفرهنگیمجلس، و جز اینان، عضویت دارند.
مصوبهٔ مجلس و اصولاً چنین “طرح”های قرونوسطایی و ضدانسانی چه نتیجه و پیامدی بهلحاظ فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی خواهند داشت؟ آیا میتوان میان تصویب شدن چنین “طرح”هایی با اقدامهای رذیلانهای همچون “اسیدپاشی”- که بهصورت زنجیرهای در شهر اصفهان به آن دست زده شد- رابطهیی یافت؟ در پاسخ به این پرسشها، باید با صراحت و بهطورِدقیق تاکید کرد که نتیجه و پیامدِ چنین “طرح”های و نیز عملکردهایی، بنا بر تجربهٔ سه دهه اخیر، چیزی جدای از اسیدپاشی، آدمربایی، قانون شکنی، قتل، و هراسافکنی نبوده است و نخواهد بود. نکتهٔ مهمتر اینکه، اینگونه طرحها و نتیجه و پیامد آنها برآمده و جزوِ جداییناپذیر ماهیتِ واپسماندگی و مردمستیزیِ رژیم ولایتفقیه است. در هنگام روی دادنِ ماجرای تکاندهنده و دهشتناک اسیدپاشی زنجیرهای در شهر اصفهان، برخی جناحهای حاکمیت کوشیدند این نوع اقدامها را به خودسریِ برخی “افراطیون” نسبت دادند. بهطورِمثال، روزنامهٔ جمهوریاسلامی، آخرهای مهرماه، نوشته بود که، اسیدپاشی در اصفهان نتیجهٔ قانونگریزی و خشونت است که آنهم محصول دولت احمدینژاد است. در اینکه دولت راست و قشری احمدینژاد در رواج تحجر و قشریت در جامعه و دادن امکان فعالیت به باندهای تبهکارِ وابسته به رژیم گوی سبقت را از دیگران در اقدامهای سیاه و خونین رژیم ولایتفقیه ربوده بود، تردیدی نباید کرد، اما “طرح” حمایت از آمرانبهمعروف، این واقعیت را بیان و تأیید میکند که، اسیدپاشی و جنایتهای بیشمار رویداده در خلال بیش از سه دهه، محصول تفکر، سیاست، و برنامههای رژیم ولایتفقیه، روحانیون با نفوذ حکومتی، و اصولاً تفکری است که خمینی در قالب “ولایتفقیه” بر جامعه ایران تحمیل کرد. قشریتِ مذهبی و دنبالهٔ آن، یعنی قتل، آزار، و هراساندنِ مردم زیر نام “امربهمعروف”، ریشه در ماهیتِ رژیم و دیدگاههای قرونوسطاییاش دارند. مبارزه با سیاستها و برنامههای ارتجاعیای مانند “طرح” حمایت از آمرانبهمعروف، از مبارزه با رژیم و رویارویی سازمانیافته با سیاستهای آن، جدا نیست و نمیتواند باشد!
* آموزش و پرورش، در چنبرهٔ واپسماندگی، و سیر به قهقرا
با گذشت نخستین ماه از بازگشاییِ مدارس، وضعیتِ ناگوار سیستم آموزشی جمهوری اسلامی و رواج هرچه بیشتر خرافه و کهنهپرستی در مدارس، و درکنارِ آن، پایمال شدن حقوق فرهنگیان، موضوع یکی از جدیترین بحثهای رایج در کشور ماست. در روزهای نخست مهرماه، زمانی که هنوز هفته اول سال تحصیلی به پایان نرسیده بود، خبرگزاری مهر، ۸ مهرماه، نوشت: “مشاور وزیر آموزشوپرورش در امور همکاری حوزههای علمیه و آموزش و پرورش از اعزام ۵ هزار روحانی مبلغ به مدارس کشور خبر داد.”
پیش از این، و در آستانهٔ آغاز سال تحصیلی جدید، در حالیکه فرهنگیان موردِ اعتماد کشور از طبقاتی شدن آموزش، اُفتِ سطح علمی آموزش، کمبودِ کلاس و معلم، و نیز پایین بودن سطح دستمزدهای خود میگفتند و اعتراض میکردند، مشاورِ اجرایی و پرورشیِ آموزشوپرورش اعلام کرد که، دبیرخانهٔ “مناسبتهایمذهبی” در آموزشوپرورش راهاندازی شده است و “حوزههایعلمیه” ویژهٔ فرهنگیان ایجاد خواهد شد. او همچنین تاکید کرد: “آموزشوپرورش بهدنبال امضاء تفاهمنامه برای تامین مالی جدید است.”
خبرگزاری ایلنا، ۱۳ شهریورماه، گزارش داده بود: “در راستای تحقق سیاستهای آموزشوپرورش در دولت تدبیر و امید، معاونت پرورشی به دنبال امضا تفاهمنامه با دیگر نهادها در جهت تامین منابع مالی جدید است… امیدواریم شاهد فعالیتهای خوبی در عرصه پرورشی و فرهنگی طی سال جدید تحصیلی باشیم.” ناگفته پیداست که منظور این مشاورِ ارشد آموزشوپرورش، فعالیتهای غیرآموزشی و غیردرسیای مانند تشکیل کلاسهای مذهبی و “بسیج” دانشآموزی است. در تایید این نظر، سخنان یکی از معاونان وزارت آموزشوپرورش توجهبرانگیز است. خبرگزاری ایسنا، ۱۳ شهریورماه، نوشت: “تدوین سند جامع اقامهٔ نماز در مدارس، احیای ۶۰۰ دارالقرآن در کشور… معاونِ قرآنِ ادارهٔکلقرآن، محقرت و نماز آموزشوپرورش گفت بههمت مسئولان ستاداقامهٔنماز کشور دورهٔ آموزش ائمهٔ جماعت برگزار شد و دستاوردهای خوبی بههمراه داشت… اقامه نمازجماعت ظرفیتِ فرهنگی مهمی در کشور بهشمار میرود… دانشآموزان علاوه بر اقامهٔ نماز، از رفتار و منش ائمهٔ جماعت نیز الگو میگیرند… برنامههای مدونی درجهت حضور ائمهٔ جماعات در مدارس کشور طراحی شده است بهخصوص در مدارس دخترانه از ائمهٔ جماعات روحانی خواهر دعوت بهعمل آمده تا در ساعات نماز جماعت فرصتی برای انتقال مفاهیم دینی و احکام برای نوجوانان فراهم آورند… فرهنگ اقامه نماز جماعت در مدارس با این سند (سند اقامه نماز در مدارس) شکل قانونمند میگیرد و در مدارس کشور باید ۳۰ دقیقه درهنگام نماز، نماز جماعت برگزارشود.” تمام این اقدامها میلیونها تومان هزینه دربر دارد و پول هنگفتی را به جیب روحانیونِ حکومتی، مدارس و مؤسسههای مذهبیای مانند مؤسسهٔ خمینی، وابسته به مصباح یزدی، و حوزهٔ علمیهٔ قم سرازیر میکند. حیف و میل بودجههای کلان بهنام فعالیت فرهنگی و مذهبی، از نمادهای فسادِ مالی در رژیم ولایتفقیه است. میلیونها تومان بودجه درحالی به برنامههای بیپایه و غیرعلمی و واپسگرایانه اختصاص مییابد که وزارت آموزشوپرورش با کسریِ بودجه و کمبودِ کلاس و محیط آموزشی روبهرو است. علیاصغر فانی، وزیر آموزشوپرورش، درجریان نشست شورای آموزشوپرورش استان کردستان، با صراحت اعتراف کرد که، کمبودِ بودجه مانع از رشدِ تحصیلی و افزایش کیفیت آموزش در مدارس سراسر کشور شده است. او گفت که، درسال جدید ۲۱ هزار میلیارد تومان بودجهٔ آموزشوپرورش مقرر شده است که ۹۹ درصد از ۲۱هزار میلیارد تومان به حقوق پرسنل اختصاص مییابد و فقط ۱ درصد از کلِ این بودجه برای دیگر قسمتهای این وزارتخانه باقی میماند. باید یادآور شد که، بیشتر بودجهٔ وزارت آموزشوپرورش به وزیر، معاونان وزیر، مدیرکلها، مشاورها، و روحانیونِ “شاغل” در آموزشوپرورش اختصاص دارد و دبیران و آموزگاران- و بهطورکلی فرهنگیان شرافتمند و متعهد- ازنظر دستمزد در مضیقهاند و قدرتِ خرید آنان مانند دیگر زحمتکشان فکری و یدی پایینتر از نرخِ واقعیِ تورم است. بهعلاوه، خصوصیسازیِ آموزش و برپاییِ مدارس خصوصی، که بهطورِعمده مرکزهای مذهبی و روحانیون حکومتی آنها را اداره میکنند، امنیتِ شغلیِ فرهنگیان را نابود و پایمال کرده است.
فرهنگیانِ کشورمان، امنیتِ شغلی، دستمزدِ عادلانه و مطابقِ نرخ واقعی تورم، حقِ بیمه و تامین اجتماعیِ مناسب، و کوتاهکردنِ دست واپسگرایان از سیستم آموزشی کشور را خواستارند. دبیران و آموزگارانِ متعهد، در چارچوب سیستم آموزشی واپسمانده و معیوبِ رژیم، با دشواریهایی جدی- بهویژه نبودِ امنیتِ شغلی- مواجهاند!
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۶۰، ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۳