پیامِ نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران به مردم ایران
هم میهنان گرامی!
نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران، درودهای رزمجویانهٔ خود را به شما مردم شریف،رزمنده، و آزادیخواه،که با وجود همه دشواریهای اقتصادی و ناهنجاریهای آزاردهندهٔ اجتماعی، همچنان به پیکارتان بر ضد استبداد و واپسگرایی ادامه میدهید، تقدیم میکند.
نشست کمیته مرکزی حزب ما در شرایط ادامه بحران شدید اجتماعی-اقتصادی در میهن ما و اوضاع به شدت خطرناک جهانی برگزار گردید. ادامه سیاست های جنگ افروزانه امپریالیسم از جمله در منطقه خاورمیانه تنش های نظامی در سوریه و عراق و کشاندن شدن دامنه آن به ترکیه از جمله خطرات جدی ای است که همه نیروهای ترقی خواه میهن ما با نگرانی آن را دنبال می کنند.
نزدیک به یک سال و نیم از آغاز کار دولت ”تدبیر و امیدِ“حسن روحانی،که با قول ترمیم تخریبهای هشت سالهٔ دولتِ برگماردهٔ احمدی نژاد، روی کار آمد، می گذرد. ادامهٔ بحران اقتصادیاجتماعی و فضای تنگترشدهٔ فعالیت سیاسی در کشور، نشانگرِ این واقعیت است که دولت حسن روحانی، بهرغم برخی تفاوتها در اعضای کابینهاش،تمرکزِ توانش برای ترمیم روابط و سازش با آمریکا، و شیوهٔ مردمفریبانه برای کم و بیش ارائهٔ همان سیاستهای گذشته،برنامه یی برای تغییر وضعیتِ فاجعهبار کنونی را دنبال نمیکند و از این روی، نتیجهٔ این سیاستها، همچون هشت سال گذشته، به عمیقتر شدنِ درهٔ میان فقر و ثروت،ادامهٔ بیکاری میلیونها ایرانی، و بهزیستنِ دهها میلیون شهروند میهن ما زیر خط فقر منجر خواهد شد. ادامهٔ جو خفقان و تشدید فشار بر روزنامهنگاران، وبلاگ نویسان، و فعالان جنبشمدنی، درحالی که زندانهای کشور همچنان از زندانیان سیاسی و عقیدتی پر است، و نیز ادامهٔ حصرِ رهبران جنبشسبز تا ”توبه کردن“ آنان، نیز نشانگرِ این واقعیت است که قولهای داد شده در زمینهٔ احترام به حقوق شهروندان نیز مدعیات پوچی است که به تحقق آنها امیدی نباید بست.
کمیتهٔ مرکزی حزب ما، در نشستِ اخیرش، ضمن بررسی رویدادهای دههٔ اخیر،کودتای خشن و خونین انتخاباتی سال ۸۸ ، و همچنین مهندسیِ انتخابات سال ۹۲ ، و درمجموع، شیوههای گوناگونی که حاکمان کنونی برای ادامهٔ حیات حکومتشان بهکار گرفتهاند، بار دیگر تأکید کرد که:روند کودتای انتخاباتی ۸۸ و انتخابات مهندسیشدهٔ سال ۹۲، نمونهٔ روشنی از عملکرد بغرنج و برنامهریزیشدهٔ مرتجعان حاکم برای طولانیتر کردنِ مدت زمان ادامهٔ ”نظام اسلامی“ است. از سرکوب خشن و خونین مردم جان بهلبرسیده در خرداد ۸۸ تا مهندسیِ افکارعمومی برای پذیرشِ دولت ”تدبیر و امید“، همگی، بهگمان ما برنامههاییاند با هدفی واحد، و آن هدف هم ادامهٔ رژیم ولایت فقیه است. حزب ما در دو دههٔ گذشته همواره بر این اصل مهم تأکید کرده است که، بدونِ سازمان دادنِ جنبش مردمی و گردانهای اجتماعیِ آن، بدونِ برنامهٔ سیاسیِ واحد و مشترک برای طردِ رژیم ولایت فقیه، و بدونِ فشار اجتماعیای که ادامهٔ حکومت به شکل کنونی را برای حکومت کنندگان دشوار کند، نمیتوان به تغییرهای اساسی، پایدار، و دموکراتیک در میهنمان امیدوار بود.
کارگران و زحمتکشان شریف!
سیاستهای مخرب و ضدمردمی اقتصادیای که هدف اصلی اش تأمین منافع کلانسرمایهداران کشور بوده است،در کنار تلاشهای پیگیر دولتهای مختلف رژیم ولایت فقیه برای محدود کردن هرچه بیشتر حقوق شما کارگران و زحمتکشان- که همچنان در دولت ”تدبیر و امیدِ“حسن روحانی ادامه پیدا کرده است- در مجموع، وضعیت بسیار دشواری را برای شما ایجاد کرده است. فقر و محرومیت گسترده،عدم دریافت حقوق برای مدت طولانی، تحمیل قراردادهای موقت و سفیدامضا، موجِ فزایندهٔ بیکاری- بهدلیلِ ورشکستگیِ بخش عمدهای از تولید داخلی و بخشهای صنعتی کشور- و در کنارِ آنها، تلاش برای تغییر قانون کار و بازپس گرفتنِ حقوق کارگریِ مندرج در آن، از جمله عرصههای مهم کار و پیکار فعالان کارگری و نیروهای مترقی در سالهای اخیر بوده است.
طبقه کارگر ایران و فعالان کارگری، در دههٔ اخیر، همواره زیر فشارهای شدید و پیگردِ مداوم نیروهای امنیتی رژیم قرار داشتهاند. آزار و شکنجهٔ فعالان کارگری در زندانهای قرونوسطاییِ رژیم، بهرسمیت نشناختنِ حقوق کارگران برای تشکیل سازمانهای صنفیشان، و سرکوب خشن اعتراضهای کارگری، حساسیتِ شدید سران ارتجاع نسبت به مبارزهٔ سازمانیافتهٔ طبقهٔ کارگر ایران را نشان میدهد. سرانِ ارتجاع، بر پایهٔ تجربهشان از انقلاب بهمن ۵۷ و نقشِ قاطع و تعیینکنندهٔ کارگران و زحمتکشان در بهپیروزی رساندنِ انقلاب، خوب میدانند که اگر اعتراضهای پراکنده و گسترشیابندهٔ کارگری با جنبشعمومیِ اعتراضی تودهها بر ضد ادامهٔ حاکمیت استبداد در میهن ما گره بخورد، آن وقت است که خطرهای جدیای میتوانند بر سر راه ادامهٔ حیاتِ رژیم استبدادی بهوجود آیند.
کارگران و زحمتکشان آگاه!
در بیش از سه دههٔ گذشته، درحالی که سران گوناگون رژیم دائماً بهمناسبتهای گوناگون در ستایش از کارگران و نقش اساسی آنان در حرکت چرخ تولیدی و اقتصادیِ کشور داد سخن دادهاند و دفاع از حقوقِ ”کوخ نشینان“ در مقابل ”کاخ نشینان“را مدعی شدهاند، ولی واقعیتهای دردناکِ جامعه ما حاکی از آنست که ”کاخ نشینانِ“ کنونی در میهن ما- که همان سران رژیم ولایت فقیهاند که در پی چپاول منابع ملی کشور به ثروتهای افسانهای دست یافتهاند- نهتنها کوچکترین ارادهیی برای دفاع از حقوقِ محرومان جامعه ما در آنان وجود ندارد، بلکه بر پایهٔ منافع طبقاتیشان، با حقوق و منافعِ کارگران و زحمتکشان میهن ما تضادِ آشکار و آشتیناپذیر دارند. تجربهٔ دهههای اخیر نشان داده است که تنها راه برای تحققِ حقوق کارگران و زحمتکشان میهن ما، مبارزهٔ مشترکِ همهٔ نیروهای اجتماعی و بهخصوص تلاش برای پیوند زدنِ مبارزههای پراکنده و گسترش یابنده کارگران در سراسر کشور بهیکدیگر است.
زنان شجاع و مبارز!
دهههای اخیر شاهد نقش تاریخی و تعیینکنندهٔ شما در عرصهٔ مبارزهٔ سیاسی کشور برای طردِ استبداد و پیکار بر ضد اندیشههای قرونوسطایی و ضدانسانیِ حاکمانِ کنونی بوده است. در کشوری که زنستیزی و پایمال کردنِ ابتدائیترین حقوقِ انسانیِ بیش از نیمی از جامعه سیاستِ رسمیِ حاکمان آن است، پیکار دلاورانهٔ شما، با همهٔ سرکوبگریهای خشن و خونین برضدتان، تحسین جهانی را برانگیخته است، و به خاری در چشم مرتجعان حاکم تبدیل شده است.
بخش مهمی از زنان جامعه ما با امید به بهبود وضعیتِ شان در جامعه، در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲، شرکت کردند و نقش مهمی در بهپیروزی رساندنِ او و روی کار آمدن دولت ”تدبیر و امید“ ایفا نمودند. رویدادهای شش ماه گذشته نهتنها نشانهیی از عملی شدنِ قولهای دادهشده بههمراه ندارد، بلکه سیاستهای کلان اعلام شده از سوی دفتر رهبر رژیم دربارهٔ کنترلِ جمعیت، خشونتِ گسترده بر ضد زنان کشور زیر شعار مبارزه با بیحجابی و بدحجابی و ”نهی از منکر“ و همچنین تلاشهای مجلس شورایاسلامیِ مزدورانِ ارتجاع، برای خانه نشین کردن زنان میهن ما و حذف آنها از عرصه تولید اقتصادی و همچنین عملکرد دستگاه قضایی و امنیتی کشور از این واقعیتِ دردناک حکایت میکند که روندِ گذشته همچنان و با شدت در همان بستر ادامه خواهد یافت. دستگیری و آزارِ فعالان جنبشزنان در ماههای اخیر، که هدف از آن هراساندن و زمینگیر کردنِ جنبشزنان کشور است، بخشِ جداییناپذیر از مجموعهٔ سیاستهایی است که سرکوب کاملِ جنبش زنان میهنمان آماج آن است.
رژیم با آگاهی از نقش عمدهای که زنان، جوانان، و دانشجویان کشور در اعتراضهای گستردهٔ مردمی بر ضد کودتای انتخاباتی سال ۸۸ ایفا کردند، خواهان انتقامگیری از جنبش رزمندهٔ زنان میهن ماست. سخنان متحجرانی همچون جنتی، هاشمی شاهرودی، مصباح یزدی، و ولیفقیه رژیم دربارهٔ نقش و جایگاه زنان در ”جامعهٔ اسلامی“، جای هیچگونه خوشبینیای در زمینهٔ تأمینِ حقوق زنان در ”نظام نمونهٔ اسلامیِ“جهان باقی نمیگذارد. مبارزه بر ضد اندیشههای طالبانی و داعشیِ رایج بین سردمداران رژیم دربارهٔ حقوق زنان به همراهی و همکاریِ همهٔ نیروهای مترقی و اصلاحطلب میهن ما نیازمند است، و این وظیفهیی است که هیچ درنگی در آن پذیرفتنی نیست.
جوانان و دانشجویان آگاه و مبارز!
جنبشدانشجوییِ کشور، از گردانهای رزمندهٔ جنبشمردمی بوده است که در سالهای اخیر همواره در صف نخست پیکار بر ضد مستبدانِ حاکم به میدان آمده است، جنبش دانشجویی دهها جانباخته دارد و صدها فعالِ آن همچنان در زندانهای رژیم درمعرضِ آزار و شکنجهٔ گزمگان رژیم ولایتفقیهاند. از یورش خونین مزدوران ارتجاع در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و کشتار شماری از فعالان جنبشدانشجویی، که با فریادهای سرکوب و منکوب کنید رهبر رژیم آغاز شد گرفته تا نقشِ تحسین برانگیزتان در دفاع از روند اصلاحات و تبدیل دانشگاههای کشور به سنگر مهمی در نبرد برای استقرار مردمسالاری (دمکراسی) و پیکار دلیرانهتان در امواج خروشانِ اعتراضهای عظیم مردمی بر ضد کودتای انتخاباتی سال ۸۸ رژیم، همگی، از ادامهٔ سنتهای پرافتخار ۱۶ آذر در جنبشدانشجویی کشور و اعتقادِ خللناپذیر به مبارزه برای رهایی کشور از زنجیرهای استبداد، نشان دارند.
در سالهای اخیر ارگانهای امنیتی رژیم با اعزام ”نیروهای بسیجی“ به دانشگاههای کشور، استقرار دایمی نیروهای انتظامی در مراکز دانشگاهی، و تبدیل کردنِ دانشگاهها به پادگانهای سپاه و دیگر مزدوران مسلح ارتجاع، تلاش کردهاند تا اجازه ندهند جنبشدانشجویی کشور دوباره سر بلند کند.
ستیز و دشمنی ارتجاع با جنبشدانشجویی کشور، از همان نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب آشکار بوده است. سرکوب تشکلهای مستقل دانشجویی، پاکسازیِ گستردهٔ دانشگاههای کشور از استادان مترقی و مردمی، برپاییِ ”انقلاب فرهنگی“، سرهمبندیِ تشکلهای وابسته به رژیم و سپس سرکوب همین تشکلها که به مرکز نویی برای اعتراض به سیاستهای قرونوسطایی رژیم تبدیل شده بودند، همگی بخشهایی از تاریخ بیش از سیسالهٔ اخیر تهاجم رژیم ولایتفقیه بر ضد دانشگاه، دانشگاهیان، و جنبشدانشجویی کشور است.
امروز نیز دانشگاههای کشور، با وجود همه سرکوبهای خشن نیروهای انتظامی رژیم، همچون آتشِ زیر خاکستر آمادهٔ به پا خاستن و به چالش طلبیدنِ رژیم ولایتفقیه است. این نیروی توانمند و گردان رزمندهٔ اجتماعی را در کنار دیگر گردانهای رزمندهٔ جنبش مردمی میهنمان، با برنامهریزیای روشن، با خواستهای واحد مبارزاتی و در کنار طبقهٔ کارگر و زحمتکشان باید آمادهٔ مبارزه عمومی با رژیم ولایتفقیه کرد.
نیروهای آزادیخواه، و میهن دوست!
نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران به همه مبارزان راه آزادی و نیروهایی که در راه طردِ استبداد و استقرارِ حاکمیت مردمی در میهن ما پیکار می کنند، درود میفرستد و بار دیگر آمادگی خود برای کار مشترک و رسیدن به برنامهٔ حداقلی مبارزاتی بهمنظورِ نجات میهن از وضعیت اسفبار کنونی را اعلام میدارد.
دوستان گرامی!
اکثرِ مردم کشور ما در فرصتهای محدود پیشآمده در دهه اخیر، خواستِ انکارناپذیرشان برای تغییر وضعیت کنونی و گذر از حاکمیتی مستبدِ و قرونوسطایی به استقرارِ حاکمیتی مردمسالار اعلام کردهاند و با وجود همهٔ سرکوبها و ارعابهای سران ارتجاع و نیروهای انتطامیامنیتیِ حکومت جمهوریاسلامی، این خواست همچنان خواستِ اکثریت قاطع جامعه ماست. نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب ما، در ارزیابیاش از شرایط کشور به این نتیجهٔ مهم رسید که: در چشماندازِ تحولهای آتیِ کشور، در صورتی که نیروهای مترقی و آزادیخواه کشور، از نیروهای مدافع اصلاحات گرفته تا نیروهای چپ و نمایندگان سیاسی خلقهای ایران، در سازماندهیِ مبارزهٔ مشترک و منسجمِ اجتماعیای برای بهچالش طلبیدن جدیِ رژیم بهخاطرِ ادامه یافتنِ اوضاع نابسامان کنونی و استبدادِ حاکم موفق نشوند، حکومت، با عوض کردنِ چهره- بدون انجامِ هیچ تغییر اساسیای در برنامه و شیوهٔ حکومتمداریِ عمیقاً استبدادیاش- همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد. حمایتِ ”همه جانبه“ از این یا آن دولت و یا شخصیتهای سیاسیاجتماعیای که به طردِ رژیم ولایتفقیه باور ندارند، نتیجهاش همین وضع دهشتناکی است که مردم ما در دو دههٔ گذشته با آن رو بهرو بودهاند. جنبش مردمی، بیش از هرچیز دیگر، به تشریک مساعی و فعالیتِ مؤثر برای هماهنگی و نزدیکیِ نیروها و حزبهای آزادیخواه، مترقی، انقلابی، و ملی، که همگی به سرنوشت میهن و سربلندیِ آن میاندیشند و درعمل به آن پایبندند، نیازمند است.
ما صمیمانه امیدواریم و همه تلاشهای خود را در این راه به کار خواهیم بست تا بتوان بهدور از پیشداوریهای تاریخی، بهدور از فرقهگرایی، با احترام به اندیشههای متفاوت، در راه رسیدن به تفاهم در میان طیف گستردهٔ نیروهای آزادیخواه و مردمی میهن کوششمان را دو چندان کنیم، با این امید که در آیندهیی نهچندان دور، جبههٔ بزرگِ همهٔ میهندوستانِ آزادیخواه و ضد استبداد و ضد رژیم دیکتاتوری حاکم، بتواند حکومت ضد مردمی حاکم را به چالشی جدی بکشاند.
درود به خاطرهٔ تابناکِ همهٔ جانباختگانِ راه آزادی، استقلال، و عدالت اجتماعی میهن!
درود به همهٔ زندانیانِ سیاسی و زندانیان عقیدتی که در زندانهای رژیم برای آزادی میرزمند!
دست در دستِ هم، در راه طردِ رژیم ولایتفقیه، برای استقرارِ آزادی، استقلالِ و عدالت اجتماعی!
نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔایران
آبان ماه ۱۳۹۳
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۶۱، ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۳