بالا رفتنِ شمارِ خودکشیها مسئلهیی اقتصادیاجتماعی است نه «مشکلی روانی»
افزایش روزافزون ناهنجاریهای اجتماعی، در کنارِ دیگر مشکلهایی که جامعه، مردم و زحمتکشان کشور با آن روبهرویند، میوههای تلخ و زهرآگین سیاستهای اقتصادیاجتماعیِ رژیم ولایت فقیه در چند دهه اخیرند. روند روبهرشدِ ناهنجاریهایی که در سالهای اخیر در همه زمینهها بیش از هر زمان دیگر خود را نشان میدهد، و نمودهایی از آن در چند هفته اخیر بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی پیدا کرد، بالا رفتن آمار خودکشیها در کشور بوده است.
خبرگزاری ایلنا، ۸ دیماه، از اقدام بهخودکشی سه کارگر بیکار شدهٔ معدن طلای “آقدَره” [در شهرستان تکاب، واقع در آذربایجانغربی] خبر میدهد و مینویسد:”حوالی ساعت ۸ شب گذشته، سه نفر از کارگران اخراجیِ معدن طلای آقدره در شهرستان تکاب… تحت فشار روحی واردشده [و] در اعتراض به از دست دادن شغلشان اقدام به خودکشی کردند… اقدام به خودکشی کارگرانِ بیکارشدهٔ معدن طلای “آقدره” درحالی روی داد که صبح روز گذشته گروهی از کارگران این واحد معدنی در اعتراض به اخراج ۳۵۰ نفر از همکارانشان در محوطه این معدن تجمع کرده بودند؛ این تجمع تا ساعت هشت شب ادامه داشت و پسازآن کارگرانِ موردنظر که صبر و تحمل خود را از دست داده بودند اقدام به خودکشی کردند.” اما فرماندار شهرستان تکاب، خبرهای انتشاریافته مربوط به خودکشی سه تن از کارگران معدن طلای “آقدره” این شهرستان را تکذیب کرد و آن را “خودزنی” خواند. خبرگزاری ایلنا در پاسخ به این ادعای فرماندار تکاب و تأیید خبر خود، سخنان کارگر اخراجیِ “آقدره” را درج کرد:”صبح دیروز من و تعدادی از کارگران اخراجی در اعتراض به از دست دادن شغلمان در محوطه معدن تجمع کردیم که بهدلیل بیاعتناییِ کارفرما این تجمع تا حوالی ساعت ۸ شب به طول انجامید.” این کارگر اخراجی که بهدلیل شدت جراحت وارده بلافاصله در بیمارستان از ناحیه شکم مورد عمل جراحی قرار گرفته است و بهسختی سخن میگفت، افزود: “با مشاهده این وضعیت در یک لحظه تصمیم گرفتم که به زندگی خود خاتمه دهم، برای همین یک تکه شیشه را برداشته و به شکم خود فرو کردم. از اتفاقات بعدی چیزی در ذهنم نیست و زمانی هوشیاری خود را بهدست آورم که در بیمارستان بستری بودم.” این کارگر اخراجی در خصوص شرایط شغلی خود گفت: “چند سالی است که در این معدن با حداقل حقوق بهصورت فصلی مشغول کارم اما هیچگاه احساس امنیت شغلی نکردم و این موضوع که هرلحظه امکان اخراج شدن وجود دارد نهتنها من بلکه سایر کارگران را آزار میداد.” او در ادامه گفت: “در لحظه حادثه احساس کردم وضعیت شغلی و سرنوشت خانواده من و سایر همکاران اخراج شده برای کسی مهم نیست و برای همین تصمیم گرفتم که به زندگی خود خاتمه دهم.”
خبرگزاری ایلنا، ۵ دیماه، در مورد “تشکیل کمیتهای برای آسیبشناسی خودکشیهای اخیر” در مسجدسلیمان گزارش کرده بود و در آن آورده بود که برای این طرح “اعتباری تا سقف ۲۰ میلیون تومان[!]”درنظر گرفتهاند. تشکیل این “کمیته” در واکنش به افزایش بیشازحد آمار خودکشی در این شهر صورت میگیرد. مسجدسلیمان شهری است نفتخیز که نخستین چاههای نفت ایران در آن حفاری و بهرهبرداری شد، ولی درحالحاضر مردم این شهر از بیکاری و فقر رنج میبرند. آمار بیکاری در مسجدسلیمان بیش از ۴۰ درصد است و بالاترین میزان بیکاری در استان خوزستان را دارد.
گزارشهای رسمیِ منتشرشده و سخنان مسئولان کشور در اینباره، هرچند که بیانکنندهٔ همهٔ واقعیت نیستند، با اینهمه، عمق فاجعهیی را که بهطور فزایندهای جامعه را هرچه بیشتر در خود فرومیبرد بهروشنی نشان میدهد. واقعیت تلخ این است که روند خودکشی در چند سال اخیر در تمامی کشور سرعت پیدا کرده است. هرچند که در گزارشها و اظهارنظرها دربارهٔ بالا رفتن آمار خودکشیها مجموعهیی از علتها بیان شدهاند، اما “علت”ی که در بسیاری از این گزارشها و اظهارنظرها مشترک است، افزایش بیکاریها و نارساییهای اقتصادی و اجتماعیاند
در گزارشی از خبرگزاری ایسنا، ۶ اسفندماه ۹۲، آمده بود:”بنا بر اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور در ۱۲ ماهه سال گذشته درمجموع ۳۶۴۰ مرگ مشکوک به خودکشی در کشور روی داده است که از این تعداد ۲۵۳۰ نفر را مردان و ۱۱۱۰ تن دیگر را زنان شامل میشوند… بر این اساس در سال گذشته، از کل مرگهای مشکوک به خودکشی در کشور، بیشترین موارد خودکشی در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال ثبت شده است که ۲۸٫۲ درصد از کل موارد خودکشی این سالها را در برمیگیرد و پسازآن گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال با ۲۲٫۲ درصد، ۲۵ تا ۲۹ سال با ۱۷٫۶ درصد، بالای ۵۰ سال با ۱۲٫۹ درصد، ۴۰ تا ۴۹ سال با ۱۱٫۱ درصد و زیر ۱۸ سال با ۷٫۹ درصد به ترتیب بیشترین موارد خودکشی را بهخود اختصاص دادهاند.”
وبسایت “شفاف”، ۲۵ فروردینماه ۹۳، با نقلِ آمار بالا، آن را برتابندهٔ تمام واقعیت نمیداند، و مینویسد:”البته این آمار بدون محاسبه افرادی است که روزانه به بیمارستانها آورده میشوند تا معدههایشان که از قرصهای مختلف پر شده است، شستشو داده شود تا از مرگ نجات یابند یا رگ دستشان که خونریزی شدید دارد، با بخیه یا جراحی قطع شود! در این میان بسیاری از خانوادهها بهدلیل ناپسند بودن خودکشی در دین اسلام، خودکشیهای اتفاق افتاده در خانواده را پنهان میکنند و از قبول آن سر باز میزنند و به همین دلیل این مسئله به تابو تبدیل شده است که باید شکسته شود تا دلایل اقدام به این عمل ناپسند شناسایی شده و از وقوع آن در جامعه جلوگیری شود.” این گزارش، در ادامه، به دلیلهایی که افزایش خودکشیها را موجب میشوند اشاره میکند و مینویسد:”در بسیاری از کشورها که وضعیت اقتصادی نامناسب میشود موجِ اخراج از کار اگر توأم با بیمههای بیکاری قابلتوجه نباشد فرد را به این فکر میاندازد که از دایرهٔ تقسیمکار اجتماعی خارج شده [است] و دیگر برای جامعه مهم نیست. این انگیزهها احتمالِ انجام خودکشی را افزایش میدهد. همچنین ناتوانی از تأمینِ معاشِ خانواده میتواند موجب این کار شود. نوع دیگر از خودکشی که بیشتر در بین زنان در جوامع سنتی روی میدهد همان خودکشی سرنوشت گرایانه است که دایرهٔ وسیعی از خودسوزی تا خوردن سم را در برمیگیرد. این نوع خودکشی بهخاطر عدم توانایی فرد از سرنوشتی است که دیگران برایش رقم میزنند مثل ازدواجِ اجباری، نداشتنِ جهیزیهٔ مناسب و موضوعات ناموسی و عاطفی.این روزها اما در ایران نیز باوجود اعتقادات قوی مذهبی، عواملی چون بیکاری، فقر، فحشا و فشارهای مختلف اقتصادی که ناشی از تورم و گرانی هستند، آمار خودکشی در کشور را بالابردهاند.” سایت “تابناک”، ۲۱ خردادماه ۹۲ [پیش از اعلام نتیجهٔ انتخابات ریاستجمهوری، نیز در گزارش دیگری، و در ارتباط با بیکاری، مینویسد:”امروزه مشکل بیکاری در شهرستانها و شهرهای کوچک، بیش از هر چیز دیگری نمود پیدا میکند، بهگونهای که در برخی از آنها، افراد جویای کار را به سمت خودکشی میبرد؛ این واقعیتی است که در جامعه هست. چندی پیش نیز یکی از نامزدهای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری آشکارا به آن اشاره کرد و در مستند خود پدری را نشان دادند که از اوضاع اقتصادی کنونی به ستوه آمده و قادر به تحمل بیکاری فرزندان تحصیلکرده خود نیست و راهکار را در خودکشی دانسته است.عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره بیکاری و پیامدها و تأثیرات آن در یکی از استانهای کشور گفت: علتالعلل، امالفساد و مهمترین عامل تأثیرگذار در موضوع تلخ خودکشی و خودسوزی، بحث بیکاری است.”
بهخوبی آشکار است که برای خودکشی دلیلهای متفاوتی وجود دارد، اما ریشهٔ بسیاری از آنها در مشکلهای اقتصادی، بیکاری، و نداشتنِ پشتوانهٔ اقتصادی و اجتماعی است، یعنی عاملهایی که سرآغاز نومید بودن از آینده، یأس، اطمینان نداشتن از امنیت شغلی، اقتصادی و اجتماعی است که خود سبب اختلالهای روانی، افسردگی، اعتیاد، فساد، و فحشا میشوند. البته این مشکل تنها مختص به کشور ما نیست. تحقیقاتی که در سایر کشورها در مورد افزایش خودکشیها و بیکاری صورت گرفتهاند، نشان میدهند که با وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و افزایش بیکاری، خودکشیها نیز رو به افزایش میگذارند. متأسفانه چنین تحقیقاتی، بهرغم اهمیت آن، در کشور ما صورت نمیگیرد. در نشریهٔ “نیویورکتایمز”، ۲۲ اردیبهشتماه ۹۲ (۱۲ مه ۲۰۱۳)، در گزارشی، در ابتدا به این مسئله اشاره میکند که ارتباط میان بیکاری و خودکشی مسئله جدیدی نیست و از قرن نوزدهم این ارتباط مشاهده شده است، و درادامه مینویسد: “احتمال خودکشی افرادی که بهدنبال کار میگردند نسبت به افرادی که شاغل هستند، ۲ برابر بیشتر است. در ایالاتمتحده، آمار خودکشیها، که پس از سال ۲۰۰۰ بهآرامی رو بهافزایش گذاشته بود [شروع بحران اقتصادی جدید در این سال]، در دورهٔ بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و پسازآن، رشد سریعتری یافت. آمار خودکشیها از این نوع، در ایالاتی که بیکاری در آنها بیشتر بود، بهطور چشمگیری فزونی یافت. در این سالها آمارِ مرگ بهدلیل خودکشی بر آمارِ مرگ براثر حوادث رانندگی، پیشی گرفت.” این گزارش در بخش دیگری، با اشاره به اینکه خودکشی نتیجهٔ اجتنابناپذیر رکودِ اقتصادی و بیکاری است، مینویسد:”کشورهایی مانند یونان، ایتالیا و اسپانیا که [با درپیش گرفتن ریاضتهای اقتصادی] بودجههای خدمات درمانی و تأمین اجتماعی را کاهش دادند، در مقایسه با کشورهایی مانند آلمان، ایسلند و سوئد که شبکه تأمین خدمات درمانی و اجتماعی خود را حفظ کردند، در شرایط بسیار پایینتری ازنظر سلامتی قرار گرفتند.”
“مجله روانشناسی اروپا” نیز در مقاله تحقیقی دیگری زیر عنوان:”بیکاری، خودکشی و دیگر معضلهای اجتماعی”، که در شماره مارس ۲۰۱۴ خود بهچاپ رسانده است، پس از ارائهٔ بررسیای جامع از تأثیرِ ریاضتهای اقتصادی بر شرایط زندگی اقتصادی و اجتماعی و سلامتِ مردم یونان، نتیجه میگیرد: ”بهدلیل اِعمالِ سیاستهای ریاضت اقتصادی و محدودیتِ دسترسی به خدمات درمانی و بهداشتی، کسانی که در جامعهیی زندگی میکنند که ازنظر روحیهٔ اجتماعی تضعیف شده است و از بیکاری و کاهش درآمد رنج میبرند، درخطر این هستند که یا دچار افسردگی شوند و یا دست به خودکشی بزنند.”
ازاینگونه گزارشها و تحقیقات، که بهویژه پس از اعمال ریاضتهای اقتصادی در اروپا بهنگارش درآمدهاند، فراوان انتشار یافتهاند و همگی بر این موضوع تأکید دارند که وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم، خطر ناهنجاریهای اجتماعی را افزایش میدهد، یعنی همان پدیدهیی که بهدلیل سیاستهای چپاولگرانهٔ رژیم ولایت فقیه در راستای تأمین منافع مشتی از انگلیترین بخشهای جامعه، در کشورمان گسترش مییابد. این سیاستهای چپاولگرانه، و درکنارِ آنها سلطهٔ تفکر قرونوسطایی و واپسمانده بر فضای اجتماعی و فرهنگی، وضعیت را در کشور به سوی فاجعهیی اجتماعی سوق داده است. سیاستِ اِعمالِ ریاضتهای اقتصادی در قالبِ “حذف یارانهها”، سیر تندتری به وخیمتر شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی داد، و افزایشِ بیکاری، تورم- و درنتیجه- افزایشِ فقر، فساد، و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی را سبب شد.
عاملهایی که موجب بالا رفتن شمارِ خودکشیها میشوند، عاملهایی سیاسیاقتصادیاند. بدون درنظر گرفتن این عاملها، که در میهنمان ریشه در سیاستهای ضدمردمی و ضد خلقی رژیم ولایت فقیه دارند، نمیتوان این عارضه اجتماعی را بررسی کرده و به حل آن پرداخت.
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۶۴، ۲۲ دی ماه ۱۳۹۳