مسایل سیاسی روز

بدرود رفیق اسماعیل نوروزیان

خبردار شدیم  رفیق اسماعیل  نوروزیان  روز ۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۹۳ در زادگاه خود، در قزوین درگذشته است. ما فقدان او را به خانواده و به همه دوستان و یاران او تسلیت می گوییم و یاد خاطره او را گرامی می داریم.

رفیق نوروزیان سال ۱۳۰۸ در شهر قزوین و در خانواده ای آزادی خواه و عدالت جو به دنیا آمد.  و  در پی حوادث سال ۱۳۲۰ و تأسیس حزب تودهٔ ایران، با آن که نوجوانی بیش نبود، به فعالیت های مردمی و آزادی خواهانه روی کرد و،  در سال ۱۳۲۴ پس از گذراندن دوره های آزمایشی و عضویت در سازمان جوانان به عضویت رسمی حزب در سازمان قزوین  درآمد. در پی یورش ارتجاع به فرقه دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۵ که دفتر حزب در قزوین نیز به آتش کشیده شد، و به رغم آزاد بودن نسبی فعالیت های حزب در تهران و دیگر نقاط کشور، فعالیت حزب در قزوین ممنوع اعلام شد. ولی رفیق نوروزیان تا کودتای ۲۸ مرداد، شهر را ترک نکرد و هم چنان در صفوف حزب به فعالیت خود ادامه داد، به مرور به یکی از  چهره های مشخص حزب در منطقه و به یکی از مبلغان و مسئولان اصلی و پرشور کمیته ولایتی حزب در قزوین بدل شد؛ هم در این دوران بود که از طرف سازمان ولایتی حزب برای شرکت در کلاس کادرها و کلاس های تئوریک در تهران، به کمیته ی مرکزی معرفی شد و به هنگام اخذ گواهی نامه در پایان این کلاس ها از طرف کمیته مرکزی حزب تشویق نامه دریافت کرد. او که در این دوران مسئولیت های مختلف و متعددی را در کمیته ولایتی برعهده داشت، در مقام مسئول سازمان جوانان در  انسجام و استحکام این سازمان نقش بسزایی ایفا کرد و در مقام مسئول کمیته دهقانی در شکل گیری و گسترش حوزه های دهقانی در سطح منطقه نقش اصلی را داشت.  در این مدت بارها در زادگاه خود بازداشت و به زندان افتاد و برای مدتی  با برخی کادرهای با تجربه فرقه دموکرات آذربایجان که دوران محکومیت خود را در زندان قزوین سپری می کردند، هم بند بود.
رفیق نوروزیان در روز کودتای ۲۸ مرداد با ان که چند روزی بیش از ازدواجش نگذشته بود، بنا به دستور حزب  ناگزیر  از ترک شهر شد و به عنوان عضوی از هیأت مسئولان یکی از کمیته های  محلی سازمان ایالتی تهران، به زندگی و فعالیت مخفی روی آورد. در نیمه دوم سال ۱۳۳۳ بازداشت و به زندان افکنده شد. او در زندان نیز، همچنان، پرشور به آرمان خود وفادار ماند  و به دلیل شرایط ناگوار حاکم بر سلول خود، مسلول شد و در اثر ابتلا به سِل، بیدادگاه برآمده از کودتا پس از گذشت حدود یک سال، ناگزیر حکم به آزادی او داد. رفیق اسماعیل پس از آزادی و پس از مداوای بیماری جانکاه سل، از پی ازادی برادر بزرگ تر خود به قزوین بازگشت و از آن جا که دلبستگی عمیقی به زادگاه خود داشت، تا آخر عمر و به رغم بی مهری ها،فشارها و تبلیغات مسموم دستگاه های امنیتی و برخی دلتمردان  ِهر دو نظام، حاضر به ترک آن نشد.
رفیق نوروزیان پس از بازگشت به زادگاه خود در سال ۱۳۲۶ همراه با برادر بزرگ تر خود همواره  نسبت به خدمات عمرانی در این شهر کوشا بودند و در این راه آثار فراوانی از خود به جای گذاشتند. رفیق در پی پیروزی انقلاب  در صفوف حزب به مبارزه خود ادامه داد و به اتهام کمک مالی به حزب بازداشت و با حکم مصادره اموال روبرو شد. رفیق نوروزیان در ۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ و در یورش دوم به کادرها و اعضای حزب بار دیگر دستگیر و با شکنجه های فراوان روبرو شد؛ به گونه ای که حتا گذشت سال ها نیز نتوانست آثار آن ها را از کف پاهای او بزداید. دوران بازداشت او به حدود ۲ سال ادامه یافت؛ مقاومت او از جمله عدم اعتراف به اتهامات واهی  دستگاه های سرکوبگر  و نیز، نارضایتی ها، شکواییه ها و اعتراضات فزاینده مردمی و حتا برخی دولتمردان شهر نسبت به تداوم این بازداشت، موجب شد تا ناگزیر حکم به آزادی او داده شود.
رفیق نوروزیان پس از ازادی هم چنان تا واپسین دم زندگی به آرمان های مردمی خود وفادار ماند؛ به مثابه مبلغی پرشور هیچ فرصتی را برای روشنگری  فرونگذاشت و در همه حال تا آن جا که در توان داشت از گره گشایی آشنایان دور و نزدیک دریغ نورزید. گفته می شود خانه ی او در تمام این سال ها به خانه ی امید رفقا، دوستان، خویشان و همسایگان  و به طور کلی، آشنایان دور و نزدیک بدل شده بود. حضور گسترده مردم از طبقات و قشرهای مختلف شهر به هنگام بدرود با او در تشییع، در تدفین و در دیگر مراسم بزرگداشتش پاسخی به روحیه عمیق ِ مردم دوستی، پایبندی راسخ به آرمان های مردمی و نگاه وحدت طلبانه او بود.
یاد و راه او را پاس می داریم.

به نقل از «نامه مردم» شماره ۹۷۲، ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا