مسایل بین‌المللی

دوّمین مرحلهٔ بنیادی انقلاب ملّی دموکراتیک در آفریقای جنوبی

بحث دربارهٔ روندِ تکاملی انقلاب‌های ملی- دموکراتیک در شرایط ویژه و مشخصِ توازن کنونی نیروها در جهان، و نیز سرنوشتِ این روند، در سال‌های اخیر، در جنبش کمونیست- کارگری جهان، با جدیت و در سطح‌هایی متفاوت، درجریان بوده است. نمایندگان حزب تودهٔ ایران، در بحث‌هایی دامنه‌دار در مسیرِ بهره‌مند شدن از تجربه‌های ملموس حزب‌های برادر که به‌شکلی در این جنبه از سامان‌دهی به مبارزهٔ زحمتکشان و طبقهٔ کارگر کشورشان درگیرند، به دقیق کردنِ برداشت‌ها و آموزه‌های ضروری به‌منظورِ ارائه در شرایط معین ایران، سعی ورزیده‌اند. برای نمونه، بحث‌ها‌یی است که رفقای نمایندهٔ حزب با رفقای حزب کمونیست آفریقای‌جنوبی داشته‌اند، و هدف از آن، درکِ جنبه‌های گوناگون مبارزهٔ مهم و پیچیده‌ای بوده است که طبقهٔ کارگر آفریقای‌جنوبی برای به‌وجود آوردنِ تحول‌های اساسی در کشور و هدایت جامعه به مرحله‌هایی عالی‌تر و  آماج‌هایی سوسیالیستی‌- در شرایط خاص این کشور- به‌پیش برده است.

 

در ادامهٔ بحث‌های پیشین با رفیق “کریس مَتْلَکو“- عضو هیئت سیاسی، عضو هیئت تحریریهٔ نشریهٔ تئوریکِ “کمونیست آفریقائی”، و دبیرِ شعبهٔ روابط بین‌المللی حزب کمونیست آفریقای‌جنوبی- از او خواستیم تا در زمینهٔ بحثِ اشاره‌شده در بالا، آنچه که در آخرین شماره‌های نشریهٔ تئوریکِ ”کمونیست آفریقائی“ آمده است را در قالب مقاله‌یی برای درج در “نامه مردم“ بگنجاند. مقالهٔ حاضر، پیش‌درآمدی است بر شرحِ گوشه‌هایی از مبارزهٔ تئوریک، میدانی، و عملی رفقای حزب کمونیست آفریقای جنوبی، که می‌تواند توجه کوشندگان چپ میهنمان را به این بحث برانگیزد.
***
جنبش رهایی ملّی آفریقای جنوبی به رهبری کنگرهٔ ملّی آفریقا از زمانی که موضوع ”دوّمین مرحلهٔ بنیادی انقلاب ملّی دموکراتیک“ در نشست شورای سراسری کنگرهٔ ملّی آفریقا در سال ۲۰۱۲ [سه سال پیش] مطرح شد تا کنون در تلاش بوده است که مضمون و مفهوم این مرحله را به‌دقت و با روشنی تعریف کند. در سراسر بحث‌هایی که در این زمینه شده است، یک موضوع معلوم و مسلّم بوده است و آن اینکه اگر قرار باشد که سوّمین دههٔ فرایند دموکراتیک کردن جامعه برای اکثریت مردم و به‌ویژه برای طبقهٔ کارگر و تهی‌دستان ملموس و قابل‌توجه باشد، باید رویکرد ریشه‌یی‌تر و بنیادی‌تری در پیش گرفته شود. در مجموع همه می‌پذیرند که دههٔ اوّل دموکراتیک کردن جامعهٔ آفریقای جنوبی به طور عمده به سود سرمایه بوده است و کیفیت زندگی اکثریت مردم را به صورت چشمگیری متحوّل نکرده است، اگرچه تحوّل‌های اجتماعی عظیم و اقدام‌های مؤثر دیگری برای توزیع بهتر ثروت و تأمین مالی همهٔ زحمتکشان صرف‌نظر از نژاد و رنگ پوست و مرام صورت گرفته است (برای مثال در زمینهٔ بازنشستگی و حقوق بیکاری و غیره). با وجود اجرای طرح‌های بسیار مؤثر در زمینهٔ بازتوزیع ثروت (از لحاظ سرانه)، ولی نابرابری و فقر و بیکاری هنوز در حدّ بحرانی وجود دارد.
تز عمدهٔ حزب کمونیست آفریقای جنوبی که در سند ”توجه به ریشه‌ها“ آمده است، و تعریف و تشریح مفهوم ”دوّمین مرحلهٔ بنیادی انقلاب ملّی دموکراتیک“ توسط حزب این است که: با وجود همهٔ دستاوردهایی که داشته‌ایم، ولی باید گفت که در روند انقلاب از سال ۱۹۹۴ [۱۳۷۳ش، سال انتخابات سراسری آزاد در آفریقای جنوبی که منجر به پیروزی کنگرهٔ ملّی آفریقا و طرد رژیم آپارتاید شد] تا کنون دو محدودیت عمده وجود داشته است:
۱. بازتوزیع اجتماعی-اقتصادی ثروت صورت گرفت، ولی تحوّل ساختاری، به‌ویژه در شاخص‌های بنیادی و ساختاری اقتصاد تولیدی به اندازهٔ کافی صورت نگرفت؛
۲. تلاش دولت برای بازتوزیع، تقریباً به طور کامل به صورت یک روند ”اعانه دادن“ دولتی از بالا به پایین درک و اجرا شد.
تحوّل تاریخی و عظیم آفریقای جنوبی در طرد رژیم آپارتاید، در اوضاع و احوال جهانی پیچیده‌ای رخ داد. در سند چشم‌انداز حزب آمده است: ”درست در زمانی که آفریقای جنوبی دموکراتیک شکل می‌گرفت، اردوگاه سوسیالیستی در عمل فروریخته بود. در اروپای غربی، دورهٔ به‌نسبت مترقی سوسیال دموکراسی که از سال ۱۹۴۵ [۱۳۲۴ش] تا اوایل دههٔ ۱۹۷۰ [۱۳۵۰ش] ادامه داشت، افول کرده بود. دستاوردهای اجتماعی مهم طبقهٔ کارگر و مردم در چارچوب جامعهٔ سرمایه‌داری متوقف شده بود و سرمایه‌داری انحصاری ملّی که به‌سرعت جهانی می‌شد این دستاوردها را پس می‌گرفت، و در شرایطی که کشورهای ”جنوب“ را که دستمزدها در آنها بسیار پایین بود به سوی خود جلب می‌کرد، دیگر حاضر نبود دستمزدهای بالا بدهد، مالیات‌های سنگین [بر پولدارها] ببندد، و به تعهدهای اجتماعی داخلی‌اش پای‌بند باشد.“ در این سند آمده است که: ”در تئوری، کامیابی دموکراتیک آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۴ که خود دستاوردی بنیادی و ریشه‌یی بود، بستری شد برای یک برنامهٔ تحوّل اقتصادی-اجتماعی عمده و بنیادی. امّا از بسیاری جنبه‌ها، از این فرصت درست استفاده نشد. این وضع تا حدّی ناشی از عقب‌نشینی الگوهای ترقی‌خواهانه، و در نتیجه، ضعیف شدن روحیه و از هم‌گسیختگی نیروهای چپ در سطح جهان بود.“ در حقیقت، حزب ما معتقد است که ”از امکانی که آن بستر تاریخیِ حاصل از کامیابی سیاسی بنیادی در کشور (یعنی الغای حکومت اقلیت سفیدپوست در قانون اساسی) به وجود آورد، برای پیشبُرد یک برنامهٔ تحوّل ساختاری بنیادی ”دوّم“ در اقتصاد تولیدی کشور استفاده نشد.“

مضمون و محتوای دوّمین مرحلهٔ بنیادی انقلاب ملّی دموکراتیک چیست؟
در دو دهه‌ای که از تحوّل تاریخی و دموکراتیک سال ۱۹۹۴ می‌گذرد، جامعهٔ آفریقای جنوبی هنوز به طور گسترده‌ای با میراث رژیم گذشتهٔ آپارتاید درگیر است. به‌علاوه، جامعهٔ آفریقای جنوبی هنوز از بیکاری در حدّ بحرانی، و از فقر گسترده و شدید رنج می‌برد. این بحران سه‌گانه مشخصه‌های نگرانی‌آوری دارد که البته تا حدّی هم بازتاب بحران سرمایه‌داری جهانی در سال ۲۰۰۸ [۱۳۸۷ش] بر اقتصاد آفریقای جنوبی است. امّا حتّیٰ در دوره‌هایی هم که رشد اقتصادی به‌نسبت خوب بود، از جمله در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ [دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ش]، باز هم شاهد بحران بیکاری، نابرابری و فقر بوده‌ایم. روشن است که دشواری‌ها و چالش‌های اقتصادی و اجتماعی اساسی  جامعهٔ ما، چالش‌هایی ریشه‌یی و ساختاری‌اند، و فقط ناشی از رکود موقتی اقتصاد نیستند. این بدان معناست که برنامهٔ عمل ما نمی‌تواند صرفاً این باشد که صبر کنیم و منتظر تکانی در اقتصاد یا رشد اقتصادی در همان جهت و مسیری باشیم که در گذشته دنبال شده است. بازتابِ آن بحران سه‌گانه را می‌توان در ناآرامی‌ها و اعتراض‌های مردمی، رشد احساس بیگانگی و بی‌اعتنایی نسبت به جامعه، استیصال و برآشفتگی، و دلسردی و یأس در میان بخش بزرگی از جوانان، بیکاران، کم‌درآمدها، کپرنشین‌ها، و به‌اصطلاح ”طبقهٔ متوسط سیاه‌پوست“ دید که بیشترشان جزو زحمتکشان صاحب تخصص یا خویش‌فرما و غالباً صاحبان سرمایه‌های کوچکی هستند که کسب‌وکار پُررونقی ندارند. خلاصه اینکه طیف گسترده‌ای از قشرهای مردمی دستمزدبگیر و غیردستمزدبگیر پیامدهای آن بحران سه‌گانه را احساس می‌کنند.
فراخوان حزب برای پیشبُرد دوّمین مرحلهٔ بنیادی انقلاب ملّی دموکراتیک در واقع برنامه‌ای راهبردی است که قدرت دولتی و فعالیت مردمی را با یکدیگر تلفیق می‌کند. این مرحلهٔ جدید، بخشی از گذار و تحوّل مداوم و پیوستهٔ انقلاب ملّی دموکراتیک است و نه یک ”دوره“ جدا از آن. این بدان معناست که ما اگر بخواهیم مضمون و محتوای این مرحلهٔ دوّم را تعیین و تعریف کنیم، باید محدودیت‌ها و محتوای عمدهٔ مرحلهٔ اوّل را خوب بشناسیم و مشخص کنیم.
انقلاب ملّی دموکراتیک ما در مرحلهٔ اوّل (در لحظه‌های حسّاس و حیاتی اوایل جنبش و انقلاب) دارای این مشخصات بود:
گفتگوهای چندجانبهٔ حزب‌های سیاسی در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ [۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳ش] که در نهایت به این توافق انجامید (بیشتر بر اثر فشار حرکت‌های توده‌یی مردم) که قانون اساسی آیندهٔ کشور را فقط مجلس مؤسسانی می‌تواند تهیه و تنظیم کند که به طور دموکراتیک انتخاب شده باشد؛
موفقیت بزرگ در انتخابات دموکراتیک سال ۱۹۹۴ (که به رژیم آپارتاید پایان داد)؛
تصویب قانون اساسی سال ۱۹۹۶ [۱۳۷۵ش].
مرحلهٔ اوّل خودش مرحله‌ای بنیادی بود که حاکمیت اقلیت سفیدپوست را از لحاظ سیاسی و قضایی و قانون اساسی لغو کرد. می‌شود گفت که مرحلهٔ اوّل سکویی بود برای تدوین و اجرای برنامهٔ عظیم بازتوزیع اقتصادی-اجتماعی در عرصهٔ جامعه. از میان دستاوردهای قابل‌توجه آن مرحله می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد:
بیشتر از ۱۶ میلیون نفر (تقریباً یک‌سوّم جمعیت آفریقای جنوبی) اکنون از طیف گسترده‌ای از خدمات و کمک‌های مالی اجتماعی برخوردارند؛ این رقم در سال ۱۹۹۴ فقط ۳ میلیون بود؛
از سال ۱۹۹۶ تا کنون، بیشتر از ۷ میلیون خانهٔ جدید برق‌دار شده‌اند؛
بیشتر از ۳٫۳ میلیون خانهٔ رایگان برای مردم ساخته شده است که بیشتر از ۱۶ میلیون نفر را در خود اسکان داده‌اند؛
بیشتر از ۱٫۴ میلیون دانشجو از وام دانشجویی برخوردار شده‌اند؛
بیشتر از ۹ میلیون دانش‌آموز در ۲۰هزار مدرسه هر روز غذای رایگان دریافت می‌کنند؛
در پنج سال گذشته، بیشتر از ۴۰۰هزار آبگرمکن خورشیدی به‌رایگان روی بام خانه‌های افراد کم‌درآمد و تنگدست نصب شده است، که یکی از بزرگ‌ترین طرح‌ها در نوع خود در جهان بوده است.
امّا باید اذغان کرد که این روند عظیم توزیع ثروت، یکدست و یکنواخت نبوده است. بسیار پیش آمده است که نتوانسته‌ایم به هدفی که معیّن کرده بودیم برسیم؛ گاهی کیفیت ”اعانه دادن“ بد بوده است؛ و در خیلی از موارد، در نگهداری از زیرساختارهای تازه غفلت شده است. به‌علاوه، با مسئلهٔ فساد هم روبرو بوده‌ایم، و در وضعیتِ بحران بیکاری شدید و فقر و نابرابری، روند بازتوزیع ثروت به‌هیچ‌وجه نتوانست چالش‌های عظیمی را که جامعه با آنها روبرو بود حل‌وفصل کند.

بازتوزیع شد، ولی تحوّل ساختاری ناکافی بود
در بیست سال گذشته، تأکید آفریقای جنوبی دموکراتیک در زمینه اقتصادی-اجتماعی بر ”بازتوزیع“ بوده است. بازتوزیع ستونِ عمدهٔ انقلاب ملّی دموکراتیک ماست و همچنان باید باشد. امّا تأکید بر بازتوزیع مانع توجه به کار حسّاس و حیاتی ایجاد تحوّل در مشخصه‌های ساختاری اقتصاد تولیدی آفریقای جنوبی شده است. ما کوشیده‌ایم- و در این راه موفقیت‌هایی هم داشته‌ایم- که مازاد پول موجود را (به طور عمده در خزانهٔ دولت) در جامعه بازتوزیع کنیم. امّا منابع مالی ما از بخشی از مازاد درآمد تأمین می‌شود که در اقتصاد تولیدیِ متحوّل نشده‌ای تولید شده است که همچنان در مسیری به‌شدت مسئله‌ساز و مشکل‌آفرین حرکت می‌کند. دقیقاً همین اقتصاد تولیدی متحوّل نشده است که عامل اصلی زایش مجدد بیکاری گسترده و بحرانی، و فقر و نابرابری است، که حل‌وفصل آن مستلزم تلاش پیگیر در امر بازتوزیع ثروت است. از این گذشته، بخشی از این بازتوزیع منجر به تحکیم و تقویت سرمایهٔ خصوصی انحصاری موجود نیز شده است.
به این ترتیب، برای اینکه بتوانیم مرحلهٔ اوّل انقلاب ملّی دموکراتیک‌مان را به پیش ببریم، عمیق‌تر کنیم، و از آن دفاع کنیم، باید گام در مرحلهٔ بنیادی دوّم بگذاریم. کامیابی در این مرحلهٔ دوّم انقلاب ملّی دموکراتیک مستلزم آن است که کار را از حالت صِرفِ ”اعانه دادن“ و ”بازتوزیع“ خارج کنیم. این بدان معناست که باید با استفاده از امکانات ”ائتلاف“ [حزب کمونیست و کنگرهٔ ملّی آفریقا و کنگرهٔ سندیکاهای آفریقای جنوبی ”کوساتو“] که در میان مردم و در زندگی و تکاپوی روزمرهٔ آنها حضور دارد، مشارکت و فعالیت مردمی و توانمندسازی مردم را برانگیزیم و گسترش دهیم.
به‌علاوه، باید دولت دموکراتیک و توسعه‌گرایی داشته باشیم که از توده‌های مردم قدرت بگیرد و متقابلاً به آنها قدرت بدهد. موفقیت در این امر نیاز به دولتی دارد که رابطهٔ متفاوتی با طبقهٔ کارگر و زحمتکشان کشور داشته باشد. همچنین، مستلزم تحکیم وحدت راهبردی، برنامه‌ریزی درازمدت، و نظم و انضباط در درون دولت است، که دقیقاً ریشه در پیشبُرد دوّمین مرحلهٔ بنیادی انقلاب ملّی دموکراتیک دارد.
موضوع این نیست که حالا باید منتظر مرحلهٔ دوّم بمانیم. بسیاری از عناصر این مرحله هم‌اکنون در سیاست‌ها و برنامه‌های کنونی دولت وجود دارد، ولی باید آنها را تحکیم و تقویت کرد. باید نظم و انضباط راهبردی بهتری را در سراسر ساختار دولت، در ”ائتلاف“مان به رهبری کنگرهٔ ملّی آفریقا، و در درون پایگاه‌های مردمی‌مان به وجود آوریم و حفظ کنیم. آنچه در رسیدن به این هدف‌ها مهم و حیاتی است، شناخت و درکِ جمعی و متحد کننده از مضمون و محتوای دوّمین مرحلهٔ بنیادی‌تر انقلاب ملّی دموکراتیک است.

به نقل از «نامه مردم» شماره ۹۷۲، ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا