بیانیه مشترک حزب های کارگری و کمونیستی منطقه خاورمیانه – همدستی امپریالیسم جهانی با رژیمهای خودکامه و نیروهای ارتجاعی برای سلطه بر منطقهٔ خاورمیانه
همانگونه که در شمارهٔ قبلی نامهٔ مردم اطلاع دادیم، نمایندهٔ کمیتهٔ مرکزی حزبمان به دعوت حزب مترقی زحمتکشان قبرس (آکل) در روز ۱۴ خرداد ماه در همایش بینالمللی حزبهای کمونیست و چپ و دیگر سازمانهای ترقیخواه در نیکوزیا (قبرس) شرکت و سخنرانی کرد. همانطور که در گزارش همایش در شمارهٔ قبلی نامهٔ مردم آمده بود، بخش مهمی از مضمون اصلی بحثهای این همایش در مورد عملکردِ نیروهای اسلامگرای تروریست، و درمجموع، تروریسم و تهدیدهای فاشیسم و نیروهای ارتجاعیای بود که از سوی امپریالیسم برضدِ نیروهای صلحخواهِ جهان و صلحِ جهانی تازانده میشوند.
در جریان این نشست بینالمللی، نمایندگان حزبهای کمونیست و دیگر سازمانهای ترقیخواه شماری از کشورهای منطقهٔ خاورمیانه و آفریقای شمالی که، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، زیر ضربه یا مورد تهدید فعالیتهای تروریستی ”داعش“ در منطقه و مداخلهٔ نظامی عربستان سعودی در یمن، در معرض خطر جنگ قرار گرفتهاند، با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند و دربارهٔ ضرورت همکاری و هماهنگی نزدیکتر و گستردهتر میان خود و دیگر حزبهای کمونیست و ترقیخواه منطقهٔ خاورمیانه بحث و تبادلنظر کردند. حاصل این گفتگوها، بیانیهٔ زیر است که پیشنویس آن به ابتکار نمایندهٔ حزبمان تهیه شد و پس از بحثهای چندجانبه، به مثابه بیانیهٔ مشترک شماری از حزبهای منطقه مورد پذیرش قرار گرفت. این بیانیه، که ترجمهٔ فارسی متن آن را در ادامه میخوانید، حاوی نکات مهمی دربارهٔ روند رخدادهای سیاسی کلیدی در منطقه در یکی دو سال گذشته است.
بیانیهٔ مشترکِ حزب های کارگری و کمونیستی منطقه خاورمیانه:
علیه ”طرح خاورمیانهٔ جدید“ امپریالیسم و در دفاع از صلح و پایان دادن به جنگهای فرقهگرایانه در خاورمیانه- ۲۸ خردادماه ۱۳۴۹ / ۱۸ ژوئن ۲۰۱۵
خاورمیانه بار دیگر در چنگال بحران پیچیده و خطرناکی گرفتار شده است که بیم آن میرود منطقه را به سوی جنگ و خونریزیهای بیشتری بکشاند، و به بازچینی اساسی نقشهٔ سیاسی این منطقه نیز بینجامد.
تلاش امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا به منظور تحمیل سرکردگی سلطهگرایانهاش به هر وسیلهٔ ممکن، از جمله از راه همدستی با رژیمهای خودکامه و نیروهای ارتجاعی، ویژگی اساسی وضعیت کنونی است. بحران کنونی سرمایهداری، نیاز کشورهای امپریالیستی به استفاده از هر فرصتی برای دستیابی به برتری اقتصادی در سطح جهان را شدیدتر کرده است. بحران اقتصادی سرمایهداری جهانی همچنان موجب ویرانیهای عظیمی در جهان بوده است، که خود نشاندهندهٔ ناتوانی آن در رفع بحران از سال ۲۰۰۸ [۱۳۸۷ش] تا کنون است. امپریالیسم آمریکا برای پیگیری خطمشی راهبردیای که سرکردگی سلطهگرایانهاش را تأمین کند، از ادامهٔ عدم توازن نیروها در سطح جهان که در حال حاضر به سود آن است بهرهبرداری میکند. وضعیت موجود در شماری از کشورهای خاورمیانه نیز به پیشبُرد این خطمشی راهبردی امپریالیسم کمک میکند. بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی گسترده و ژرف، فسادِ فراگیر، تبعیض در شکلهای گوناگون، نبودِ حقوق دموکراتیک و آزادیهای سیاسی بنیادی و خودکامگی و رواج گستردهٔ شیوههای سرکوبگرانهٔ ناقضِ حقوق بشر، شرایط را برای پیشبُرد خطمشی راهبردی امپریالیسم در راه بازچینی نقشهٔ سیاسی خاورمیانه فراهم کرده است. همزمان با تلاش امپریالیسم برای تأمین سرگردگی راهبردی و اقتصادی و تضمین دستیابی بیرقیب به منابع عظیم انرژی منطقهٔ خاورمیانه و بازارهای غنی آن، صفآراییها و اتحادهای قابلملاحظهای نیز در حال شکلگیری است.
تلاش آمریکا این است که ضمن حفظ کنترل بیرقیب خود بر ذخایر حیاتی انرژی این منطقه، از دستیابی قدرتهای اقتصادی نوظهور و رقیبان دیگر به این ذخایر جلوگیری کند. امپریالیسم آمریکا و متحدانش برای رسیدن به این هدف، همچنان به حمایت از نیروهای ارتجاعی در منطقهٔ خاورمیانه ادامه میدهند.
خاورمیانه در چند سال گذشته دچار آشفتگی و هرجومرج بیسابقهای بوده است که درد و رنج عظیمی را برای ملّتهای منطقه، و بهویژه مردم سوریه و عراق یمن و لبنان به بار آورده است. وضعیت نابسامان و فلاکتبار فلسطینیان نیز همچنان ادامه دارد. سازمانهای تروریستی و افراطی، از قبیل ”داعش“ و متحدان آن و دیگر سازمانهای مشابه، در سرزمینهای سوریه و عراق پیشرَوی کردهاند و کشورهای همسایه را نیز به طور جدی تهدید میکنند. این سازمانها کنترل شهرهای بزرگ و مهمی را در سوریه و عراق به دست آوردهاند و موجی از جنایتهای بیرحمانه را علیه دهها هزار مردم غیرنظامی به راه انداختهاند و رژیم تاریکاندیش قرونوسطایی و غیرانسانی و عقبماندهای را بر مردم تحمیل کردهاند که همهٔ ارزشها و حقوق بنیادی بشر را نقض کرده و زیر پا گذاشته است.
در ماههای اخیر، گفتگوهای صلحآمیز در یمن جای خود را به خشونتهای مسلحانه و مداخلهٔ فزایندهٔ خارجی داده است. نتیجه این شده است که این کشور در مخمصهٔ مناقشهای گسترده میان نیروها و گروههای گوناگون افتاده است که دارد آن را به سوی یک جنگ داخلی ویرانگر میکشاند. تجاوز نظامی مشترک نیروهای ارتجاعی، که قدرتهای امپریالیستی جهان نیز از آن حمایت کردند، سبب وخیمتر شدن اوضاع و تشدید رنج و درد مردم یمن شده است. گسترش سرزمینهایی که در دو سوی مرزهای کشورهای موجود به تصرّف گروههای بیرحم افراطی در آمدهاند، و برانگیختن و دامن زدن و گستراندن درگیریهای فرقهای و قومی را، نمیتوان از تلاشهای آمریکا و متحدانش بهمنظور تأمین و تحکیم سرکردگی در منطقهٔ خاورمیانه جدا دانست.
آمریکا در تلاش برای ایجاد تفرقه و جدایی در میان ملتها و تجزیهٔ کشورها، و تدارک اجرای مرحلههای نهایی ”طرح خاورمیانهٔ جدید»، از گروههای فرقهگرا و بنیادگرایان ارتجاعی در بسیاری از کشورها، از جمله در یمن و عراق و سوریه و لبنان و مصر بهطور مستقیم و غیرمستقیم استفاده کرده است. رژیم کنونی سودان نیز که اسلحه در اختیار گروههای تروریستی قرار میدهد و به آنها آموزش میدهد و به کشورهای آفریقایی همسایهاش میفرستد، سهم خود را در پیشبُرد خطمشی امپریالیسم در آفریقا ادا میکند. بهعلاوه، این رژیم به جنگ خود برای نابود کردن مردم دارفور نیز همچنان ادامه میدهد. تحلیل ما- همان گونه نیز که روند رخدادهای سالهای اخیر نیز نشان داده است- این است که: امپریالیسم آمریکا خطمشی راهبردیِ ”چندجانبه»ای را برای مهار کردن خاورمیانه دنبال میکند که بر پایهٔ مناسبات و توزیع نقشهای تازهای تنظیم شده است که آمریکا برای ایران، ترکیه، عربستان سعودی، مصر، و اسرائیل در نظر گرفته است. آمریکا همزمان با پشتیبانی از برخی روندها و رخدادها در ارتباط با هر یک از بازیگران کلیدی این منطقه، در برابر برخی دیگر میایستد. این کشور با استفاده از شیوهٔ ”تهدید و تطمیع“ تلاش میکند از ناآرامیها و درگیریهای داخلی بهرهبرداری کند و این امر سبب تشدید تفرقه میان گروههای فرقهگرا و وخیمتر شدن وضعیت منطقه شده است.
اکنون روشن شده است که عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل از سیاست آمریکا در مورد همکاری و همراهی با یک ایران قدرتمند که نفوذ چشمگیری در بخشهای معیّنی از منطقه دارد، رضایت ندارند. یکی از پیامدهای این وضعیت، بالا کشیدن شدید شعلههای جنگهای نیابتی در شماری از کشورهای منطقه و بهویژه سوریه و عراق و یمن بوده است که خود پیامدهای انسانی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی فاجعهباری داشته است.
از دید ما، اگر با این تلاش و فشار برای دامن زدن به درگیریهای قومی و مذهبی، و جنگ و تروریسم در منطقه مقابله نشود و جلوی آن گرفته نشود، این وضع بهسرعت میتواند به کشورهای دیگر نیز سرایت کند که پیامدهای تصوّرناپذیری خواهد داشت. ما معتقدیم که در کارزار مقابله با تلاشهایی که برای تجزیهٔ کشورهای منطقه بر اساس مرزبندیهای قومی و مذهبی صورت میگیرد، حزبهای کمونیست منطقه مسئولیتی تاریخی دارند. حزبهای کمونیست کشورهای منطقهٔ خاورمیانه در مبارزهٔ رهاییبخش ملّی و پیکار در راه صلح و دموکراسی وعدالت اجتماعی نقش پراهمیت و چشمگیری داشتهاند. به اعتقاد ما، ضرورت و اهمیت دارد که ما برای تدوین و به کار گرفتن ابتکارهای بیشتر و بهتر به منظور پیشبُرد مبارزه در راه برچیدن همهٔ پایگاههای نظامی خارجی و تأمین و حفظ صلح و یافتن راهحلی برای مسئلهٔ فلسطین و پایان دادن به هرگونه مداخلهٔ خارجی در کشورهای منطقه به هر بهانهای که باشد، تلاشی دستهجمعی داشته باشیم. به نظر ما، فقط از راه بسیج گستردهترین طیف نیروهای اجتماعی در مقابل امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی است که ما میتوانیم به صلح و پیشرفت در سراسر منطقه دست یابیم. به همین منظور، ما خواهان ادامهٔ نشستهای منظم حزبهای کمونیست و کارگری منطقهٔ خاورمیانه هستیم که در واقع همایشی است برای تبادلنظر و برنامهریزی و هماهنگ کردن فعالیتهایمان در حمایت از مبارزه در راه برقراری صلح، حقوق بشر، دموکراسی، و عدالت اجتماعی.
حزب تودهٔ ایران
حزب کمونیست لبنان
حزب کمونیست سودان
حزب کمونیست عراق
جمعیت ترقیخواه دموکراتیک بحرین
جنبش ترقیخواه کویت
به نقل از نامه مردم شماره ۹۷۶، ۸ تیرماه ۱۳۹۴