مرحله پایانیِ مذاکرات اتمی، و تأملی بر مانورهای مذبوحانه رهبر رژیم
با نزدیک شدن بهپایان مهلت تعیینشده برای امضای توافقنامه اتمی بین ایران و کشورهای موسوم به پنج بهاضافهٔ یک، سؤالی که از مدتها پیش اذهان عمومی و فعالان سیاسی را بهخود مشغول داشته، این است که آیا این مذاکرات درنهایت، مرحلههای پایانیاش را طی میکند و یا اینکه این مذاکرات، در نگاهی خوشبینانه، دوباره تمدید میشود و یا، در نگاهی بدبینانه، بدون دست یافتن به توافقی متوقف میگردد.
این گمانهزنیها از آنجا نشأت میگیرند که در طول یکی دو هفته گذشته اظهارنظرهایی متفاوت از سوی طرف ایرانی و کشورهای غربی را شاهد بودهایم. تجزیهوتحلیل این موضوع، بهخصوص پس از سخنان سید علی خامنهای در هفته گذشته، به این بحث بیشتر دامن زد. پیش از وارد شدن به بحث لازم میدانیم این نکته را یادآوری کنیم که مبنای بررسی مذاکرات اتمی در اینجا بر اساس موضعگیریهای مقامهای ایرانی است، و بههمین دلیل، باید به این نتیجه رسید که امکان امضای توافق اتمی اتفاقاً از هر زمان دیگری بیشتر است، مگر اینکه گروههای پرنفوذ در منطقه و غرب که مخالف هر توافقیاند، به تحمیل وضعیتی موفق بشوند که امکان سازش را با مشکل مواجه سازد.
هفته گذشته که سیدعلی خامنهای در جمع مقامهای دولتی [در دیدار رمضانی سران قوا و مسئولان و مدیران ارشد نظام، در ۲ تیرماه] سخنانی ایراد کرد، تحلیل گران سیاسی با تجزیهوتحلیل این سخنان، به این نتیجهگیری اشتباه رسیدند که اتخاذ چنین موضعی از سوی ولیفقیه، روند مذاکرات را به عقب بازمیگرداند. تجزیهوتحلیل اشتباه این سخنان از سوی طیف وسیعی از فعالان سیاسی، از تمرکز بیمورد بر یک قسمت از سخنان علی خامنهای و بیتوجهی به دیگر قسمتهای کلیدی سخنان وی ناشی میشد. برای بررسی بیشتر این موضوع لازم است نخست به مصاحبهٔ محمدجواد ظریف با روزنامهٔ دنیای اقتصاد نظری بیندازیم.
ظریف در مصاحبه با دنیای اقتصاد، ۳۰ خردادماه، بخش عمدهٔ صحبتهایش را به تبیین سیاستخارجی جمهوری اسلامی اختصاص داده بود. هرچند در این مصاحبه به سؤالهای مربوط به روند مذاکرات جواب داده شد- جوابهایی که فضای خوشبینی و اطمینان از حصول به توافق بر آنهاحاکم بود- اما درعینحال در این مصاحبه ظریف سعی وافر داشت دیدگاههایی را تشریح کند که در بین جناحهای حکومتی مورد مناقشه است. ظریف در قسمتی از این مصاحبه گفت:”… دیپلماسی پیشبُرد منافع با کمترین هزینه است؛ هزینه زیاد کردن هنر نمیخواهد. یعنی اگر بیشترین هزینه صورت بگیرد و منفعتی نیز کسب شود، کار قابلتوجهی صورت نگرفته است. مقام معظمرهبری سال گذشته در سمیناری که با حضور سفرا و کارداران برگزار شد، فرمودند <چهبسا دولتهای بسیار قدرتمندی که اهدافشان را بهجای آنکه با ابزار نظامی پیش ببرند با ابزار دیپلماسی پیش میبرند. زیرا ابزار دیپلماسی بسیار کمهزینهتر و فشار آن روی مردم نیز کمتر است>.” ظریف در ادامه صحبتهایش همچنین گفت: “اگر کسی تصور میکند که با فراموش کردن آرمانها میتوانیم به توسعه اقتصادی برسیم کاملاً در اشتباه است؛ اما اینکه آرمانهایمان را به شکلی پیگیری کنیم که کمترین هزینه و بیشترین عامل قدرت را برای نفوذ بیشتر و حضور جدیتر داشته باشیم، این یک سیاستخارجی جامع است که درخدمت توسعه نیز هست؛ ضمن اینکه اهداف و آرمانهایش را نیز فراموش نکرده است.“ ظریف در جواب این سؤال که “آیا قرار است با مذاکرات هستهای نگاهمان را نسبت به سیاستخارجی تغییر دهیم”، ازجمله گفت:”ما در بحث هستهای اگر بتوانیم بر اساس منافع ملی و بر اساس دیدگاهها و آرمانهای خود حضوری داشته باشیم که بدخواهان انقلاب را از امنیتیسازی ایران محروم کنیم در آن صورت ضمن حفظ هویت میتوانیم به منافع اقتصادیمان نیز دست یابیم. اما اگر بخواهیم هویت خود را از دست بدهیم ممکن است برخی منافع کوتاهمدت اقتصادی کسب کنیم، اما این منافع هرگز پایدار نخواهند بود و هرگز نخواهند توانست برای ما شرایط ویژهای را ایجاد کنند که بتوانیم در درازمدت آن را پیش ببریم.“
مدنظر ما در اینجا ارزیابیِ مثبت یا منفی از این سخنان نیست. هدف اصلی از بازگوییِ این اظهارات از زبان شخصی که نقشی کلیدی در مذاکرات دارد، تأکید بر این مهم است که دلمشغولیِ دولتمردان در ایران در ارتباط با نیروهایی است که در فضای سیاسی به دلواپسان معروفند. مصاحبهٔ اخیر ظریف با دنیای اقتصاد، بیشتر از آنکه هدفش مخاطب خارجی باشد به نیروهای داخلی معطوف بوده است، و بههمین دلیل، بخش عمدهٔ این مصاحبه پرداختن به تشریحِ این مهم بود.
در فاصلهٔ میان این مصاحبهٔ ظریف و سخنان یادشدهٔ خامنهای، موردهای دیگری را هم شاهد بودیم که مرکز اصلی روی دادن آنها در مجلس بود. بدین معنا که، در طرحی که در همین رابطه به تصویب مجلس و سپس شورای نگهبان رسید “ بااینکه دستورکار رسمی امروز [۳۱ خرداد] مجلس توسط هیئترئیسه تغییریافته بود اما با اصرار قاطبهٔ نمایندگان بالاخره در دقایق پایانی جلسه، کلیات طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هستهای با رأی ۱۹۹ وکیل ملت به تصویب رسید“ [خبرگزاری فارس، ۳۱ خردادماه]. بازخوانیِ دوبارهٔ این قسمت از گزارش خبرگزاری فارس، تنشهای موجود بین جناحهای غارتگر را آشکار میکند. این تنشها- به هر دلیلی که باشد- نیازمند آن بود که کنترلی بر آنها اعمال شود، و سخنان هفتهٔ گذشته علی خامنهای نیز در همین راستا باید موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار گیرد. خامنهای در قسمتی از سخنانش به تشریح شرطهایی پرداخت که مذاکرات باید در آن چارچوب ادامه یابد. او ازجمله به “عدم پذیرش محدودیتهای بلندمدت، ادامه کار تحقیق و توسعه و ساختوساز در زمان محدودیت، لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف“ اشاره کرد، و محفلهای سیاسی این قسمت از سخنان توخالی رهبری را برجسته کردند و دربارهٔ آن بهبحث و ابراز نظر پرداختند. هرچند سیدعلی خامنهای سعی کرد در اشاره به اقتصادِ مقاومتی و اینکه باتوجه به منابع عظیم مالی، انسانی و طبیعی میتوانند بر چالش تحریمها فائق آیند، اما قسمت مهم و کلیدیِ سخنانش آنجا بود که خطاب به مخالفان داخلی گفت:”این تیم، با غیرت ملی و دقت کامل و با قصد باز کردن گره و پیش بردن کار کشور، در مقابل تعداد کثیر مذاکرهکنندگان طرف مقابل، مشغول تلاش است و انصافاً با شجاعت، مواضع را بیان و دنبال میکند.“ و در ادامه خطاب به منتقدان گفت:”با انتقاد مخالف نیستم و آن را لازم و کمککننده میدانم اما این واقعیت است که انتقاد کردن آسانتر است چراکه دیدن عیبهای طرف مقابل راحت است اما درک دشواریها و نگرانیهای او، مشکل است.“ اظهارات خامنهای و حمایت بیپرده از هیئت مذاکرهکننده درست در زمانی ایراد گردید که مجلس با تصویب طرح مذکور درصدد برآمده بود نقشی فراتر برای خود تعیین کند. خامنهای در سخنانش به تنها نکتهیی که اشاره نکرد همین نقش مجلس در روند مذاکرات اتمی بود. او تنها به این نکته اشاره کرد که “همه باید به دولت و مسئولان کمک کنند، حاشیه سازی از هر طرفی غیرقابلقبول است و باید از آن پرهیز شود.“ و برای اینکه نقش هیئت مذاکرهکننده را در مقام مجری اوامر رهبر مشخص کند، در تشریح شکلگیری مذاکرات به تاریخچهٔ روند مذاکرات با آمریکا پرداخت و گفت:”موضوع مذاکره با آمریکاییها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران برای درخواست مذاکره مربوط میشود.“ این قسمت از اعترافات خامنهای باید موردِ توجه آن دسته از فعالان سیاسی قرار گیرد که سعی دارند از دولت روحانی و هیئت مذاکرهکننده قهرمان بسازند، درحالیکه تمامی شواهد موجود نشان میدهند نقشِ آنان فقط در حدِ مجریِ برنامههای رهبری باید موردبررسی قرار بگیرد. خامنهای در ادامه سخنانش در همین ارتباط گفت:”در آن زمان، یک نفر از محترمین منطقه بهعنوان واسطه به دیدار ما آمد و بهصراحت گفت رئیسجمهور آمریکا از او خواهش کرده که به تهران بیاید و درخواست آمریکاییها برای مذاکره را مطرح کند. آمریکاییها به این واسطه گفته بودند میخواهیم ضمن شناخت ایران بهعنوان قدرت هستهای، مسئلهٔ هستهای را حلوفصل کنیم و تحریمها را تا شش ماه برداریم. البته ما به آن واسطه گفتیم به آمریکاییها و حرفهایشان اطمینانی نداریم، اما با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که این مسئله را یک بار دیگر امتحان کنیم و مذاکرات شروع شد.“ سخنان خامنهای که هم حالت نهیب و هم حالت دلجویی داشت، متوجه راهبردی است که خواهان آرامش در بین جناحهای حکومتی به منظورِ پیشبُردِ پروسهٔ سازش بر سر برنامه اتمی است. بیجهت نبود که روزنامهٔ کیهان، در سرمقالهاش، پس از ایراد این سخنان، به بزرگ کردنِ نقش خامنهای پرداخت، و نوشت:”بیانات دقیق و مُتقِن رهبر انقلاب در جمع مسئولان ارشد نظام بار دیگر چیدمان بازی آمریکاییها را در مذاکرات به هم ریخت. … این بیانات قبل از هر چیز، آمیزهٔ ادبیات حکمت و قدرت را در خود داشت و پیام اقتدار را مخابره کرد. تقویت همدلی در داخل میان مسئولان و منتقدان، حرکتی راهبردی خلاف طراحی دشمن است و توپ را به زمین حریف بازمیگرداند. دفاع از غیرت و تدین و امانتداری مذاکرهکنندگان باوجود معصوم نبودن آنها و احتمال خطا در تشخیص و عمل، و دعوت منتقدان به درک سختیها و اقتضائات تیم مذاکرهکننده در عین دفاع از ضرورت نقد، بهمثابه سوق دادن دو طرف به انسجام ملی بیشتر و پرکردن شکافها و خلالها در رویکردها به جبهه دیپلماسی است“ [روزنامهٔ کیهان، ۴ تیرماه]. این موضعگیریِ کیهان در قالب سرمقالهٔ روزنامه در زمانی انتشار یافت که در شماره اول تیرماه این روزنامه در حمایت از مصوبهٔ مجلس، با تیتر بزرگ، آمده بود:”طرح صیانت از حقوق هستهای رقیقسازی شد». جالبتوجه اینکه، سرمقالههای همان دو شماره روزنامه کیهان [۱ تیرماه و ۴ تیرماه] بهقلم یک نفر، یعنی محمد ایمانی، نوشته شده که در آن چرخشِ ۱۸۰ درجهای در موضعگیری کاملاً مشهود است. مراجعهٔ دوباره به آنها وضعیت مغشوش موضعگیریهای سیاسی را، آن هم در فاصله چند روز، برملا میکند.
روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت، ۴ تیرماه، هم دراینارتباط به تحلیل سخنان خامنهای پرداخت و در قسمتی از آن نوشت:”با آغاز تیرماه – ماهی که مذاکره هستهای به نقطه سرنوشت سازی رسید – و آرایش قدرتی که جبهه مخالفان علیه مذاکرات هستهای شکل دادند پیدا بود که ظریف و دوستانش بدون پشتیبانی مرجع عالی نظام امکان پیشبرد این مأموریت دشوار را نخواهند داشت. … حوادث یک هفته اخیر گواهی روشن بر این سخن بود که گروه مخالفان به تحرکاتی در حاشیه مجلس و نیز تریبون و مجالس عمومی و مذهبی روی آورده که ممکن بود در آستانه اجلاس ۳۰ ژوئن صف متحد و منسجم نظام در کارزار هستهای را دچار خدشه سازد یا تصویری دوگانه و چندپاره از موضع حاکمیت در مواجهه با ۶ قدرت جهانی ارائه کند. اکنون نخستین پیامد بیانات چهارشنبهشب رهبری بهصورت توقف این حرکت خطرناک آشکار شده است. برای درک ابعاد این مسئله کافی است به ماجرای احضار و مواخذه از تیم مذاکرهکننده توسط اقلیت مجلس توجه شود و اینکه همه احضارها و تفتیشها بر اساس اطلاعات و شایعاتی انجام گرفت که رهبری در دیدار مسئولان بطلان آنها را اعلام کرد. … اکنون انتظار میرود بعد از کلام فیصله بخش رهبری، عقلای جریانهای سیاسی نسبت به تکرار و تداوم این نوع حرکتها هشیاری نشان دهند.“
اتفاقاً در همین راستا، روزنامههای طرفدار دولت هم این نکته مهم را برجسته و تیترهای اول خود کردند. روزنامهٔ ابتکار:”حمایت جانانه رهبر انقلاب از تیم هستهای“، روزنامهٔ آرمان، بهنقل از خامنهای:”تیم مذاکرهکننده ایران امین، غیور، شجاع و متدین هستند“، روزنامه شهروند:”حمایت قاطع رهبر انقلاب از تیم مذاکرهکننده“، روزنامه اعتماد هم ”حمایت دوباره رهبر انقلاب از تیم هستهای“ را برجسته کرد. بازبینی همین تیترها دربردارندهٔ این واقعیت است که از دید شماری از کسانی که خود را اصلاحطلب و طرفدار اعتدال قلمداد میکنند و در تبلیغات متداولشان بهظاهر از خواست و نقشِ مردم سخن بهمیان میآورند، درنهایت، و در عمل اما تمکین بهرهبری جزوِ ماهیت سیاسیشان است.
باتوجه به دادههای بالا، باید به این نتیجه رسید که سخنان خامنهای در هفته گذشته، ترسیم مرزهای غیرقابل عبور برای نیروهای داخلی و بهسکوت واداشتنِ آنها بوده است، یعنی اموری که رهبری خطوط اصلیشان را تعیین میکند. بنابراین مذاکراتِ درپیشِ رو- با تمهیدهایی که از پیش برنامهریزیشدهاند- میباید به توافقی نهایی بسیار نزدیک شده باشد. باتوجه به زمزمههایی که برخیشان انتشار یافتهاند، این امکان وجود دارد که مذاکرات زمان بیشتری طول بکشد، اما چنانچه وضعیت غیرقابلپیشبینیای بهوجود نیاید، امضای توافقنامهٔ نهایی بسیار محتمل است.
ما همانطور که بارها اعلام کردهایم، بهطور اصولی از هر روند واقعیای که از درد و رنج مردم ایران بکاهد حمایت میکنیم، اما بر این نظر نیز هستیم که نباید از این مسئله غافل شد که در طول بیش از سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، میهن ما تجربههای خونبار و دهشتناکی را آزموده که محصول سیاستهای حاکمان کنونی بوده است. حکومتی را که در چارچوب ساختارهای موجود آن یک فرد، ولیفقیه، بر جان و مال و آینده میلیونها نفر حکم میراند و میهن ما را همچنان با خسارتهایی جبرانناپذیر مواجه میکند، فراتر از این نمیتوان و نباید اجازه داد ادامه یابد. امضای توافق اتمی بدین معنا نخواهد بود که خطر از سر تودههای میلیونی میهنمان رخت بر خواهد بست. نیروهایی که با بزرگ کردن نقش حسن روحانی و دولت او درصدد القایِ این توهمند که او و دولتش درنهایت خواهند توانست به وضعیت دشوار کنونی پایان دهند باید به این نکته توجه داشته باشند که حسن روحانی مجری و کارگزارِ ولیفقیه است و خارج از چارچوبهای موردنظرِ ولیفقیه نمیتوان نقشی برای او تعیین کرد. برای خروج از این دایرهٔ بسته و خطرناک، میهن ما نیازمند حاکمیتی برآمده از خواستِ مردم و متعهد به سازوکارهای دمکراتیک است. روحانی و دولتش نمایندهٔ این نیاز ملی نیستند.
به نقل از نامه مردم شماره ۹۷۶، ۸ تیرماه ۱۳۹۴