در احترام و همبستگی با زنانِ کارگر ”کبریتساز“، زنانی که جهان را تغییر دادند!
به قلم: خانم دکتر لوئیز رو، تاریخنویسِ جنبش کارگری، نویسنده و بنیانگذار و سازماندهٔ جشنوارهٔ ”زنان کبریتساز“
این تابستان، صدوبیستوهفتمین سالگرد حرکتی است در بخش خاوری شهر لندن که در جریان آن، بیش از ۱۴۰۰ زن و دختر جوان، دستآخر دنیا را به لرزه درآوردند. کارخانه تولید کبریت ”برایانت و براینت و مایز“ در سال ۱۸۸۸ نامی آشنا و بسیار پولدار بود.
کارگران این کارخانه، که از تشکیلِ اتحادیه بازداشته شده بودند، چنان دستمزد ناچیزی میگرفتند که شماری از آنان از گرسنگی رنج میبردند.
این پدیده بهدرستی نمونهٔ بیکمکاستی از واقعیتِ اقتصادِ فروبرنده [اقتصادِ ثروت از بالا به پائین، یا نظریهٔ اقتصادِ فروبارشی] امروز است. بیتوجهی و سهلانگاریِ کارفرما، این زنها و دخترهای جوان کارگر را با خطر ناخوشی کشنده و جانفرسای آروارههای فسفری (”Phossy jaw”) روبهرو میکرد [در این بیماری، ابتدا دندانها و لثههای مبتلایان به آن بهشدت عفونی و زرد میشوند، و درنهایت، به صدمههای مغزی منجر میشوند، و درصورت عدم معالجه، به مرگ دردناکِ بیمار منتهی میشد]. این بیماری، در کارخانههای صنعت کبریتسازی و کار با فسفر، در سده هجده و نوزده، متداول بود. در تابستان سال ۱۸۸۸ این زنان و دختران کارگر دیگر نمیخواستند در چنین شرایطی بهکار خود ادامه دهند. پس از اخراج یکی از کارگران زن، ۱۴۰۰ تن از همکاران او دست از کار کشیدند و از کارخانه همچون یک تن واحد خارج شدند و بیدرنگ با تشکیلِ صف دست به اعتصاب زدند. پلیس به منطقه یورش آورد،و روزنامهها هم از رفتار “ناشایست” و “توهینآمیز” زنان در فراموش کردن جایگاه خود به قلمزنی پرداختند. اما اعتصابکنندگان استوار در اقدام خود باقیماندند و بهسوی ساختمان پارلمان راهپیمایی و توجه نمایندگان پارلمان را به خواستهای خود جلب کردند. کارگران پسازاین اعتصاب پیروزمندانه، به تشکیل بزرگترین اتحادیه زنان و دختران در کشور دست زدند، که درنهایت، الهامبخش صدها هزار تن دیگر در مبارزه متشکل برضد بهرهکشی از خود شدند.این زنان و دختران کارگر، با بیباکی، خودبودگی، و کرداری ستیهنده، با جامههای ابتکاریای رنگین و جمعآوری دستهجمعی پول برای خریداریِ کلاه تزیینشده با ”پَر“های بسیار بزرگ از فروشگاههای کلاهفروشی و بهکار بردن سنجاق کلاه (در مواقع ضروری)، همهٔ “ازمابهتران” پیش از سالهای ۱۸۸۸ را بیآبرو کردند. امسال، مارتین روسان، طراحِ نقشهای طنزآمیز [کارتونیست] روزنامهٔ مورنینگ استار، کار ویژهای برای جشنواره کشیده است که چکیدهٔ حرکت زنان و دختران پرشور و متهورِ کارگر- همواره موردستایش و مهرورزی همتایان و همسنخهایشان و نه همیشه موردستایش و مهرورزی نظام حاکم- در آن گنجانده شده است. جشنواره زنان کارگر کبریتساز نخستین بار در سال ۲۰۱۳ برگزار شد. از آن زمان فداکاری این زنانِ تاریخساز از سوی پارلمان بهرسمیت شناخته شده است. درجریان این جشنواره، که در کاروانسرایی در منطقه ”کانینگ تاون“ لندن برگزار میشود، نقشِ زنان کبریت ساز و همهٔ زنان و مردانی که امروز برای آزادی و ارزشهای سوسیالیستی فمینیستی مبارزه میکنند، از سوی فعالان عرصهٔ مبارزهٔ کارگری و عدالتخواهی، بزرگ داشته میشود.
چگونگیِ پیدایشِ جشنوارهٔ زنان کارگر ”کبریتساز“
زنان کبریتساز نهتنها برای حقوق خود، بلکه برای گشودن چشمانداز وسیعتری از عدالت اجتماعی در جامعه- یعنی سنت افتخارآمیزی که جنبش کارگری امروز نیز بدان پایبند است- مبارزه میکردند.
نوشته: خانم کریستین بلوور، دبیرکل اتحادیهٔ معلمان انگلستان
امروز (۴ ژوئیه/ ۱۳ تیرماه) جشنوارهٔ ”زنان کبریتساز” در ناحیه خاوری لندن آغاز خواهد شد. این جشنواره بهمناسبت بزرگداشت اعتصابِ سازمانیافتهای در تابستان ۱۸۸۸ میلادی است که در آن ۱۴۰۰ زن بهسبب زورگویی مدیریت کارخانه کبریتسازی و شرایط کاری هولناک و مخاطرهآمیز دست از کار کشیدند. زنان و دخترانی که در کارخانه کبریتسازی ”براینت و مایز“[Bryant and & Mays ]، واقع در بخش خاوری شهر لندن، کار میکردند به راهپیماییای نمایشی در خیابانها دست زدند و با سرودخوانی به دستمزدهای ناچیز و بدرفتاریای که با آنان میشد افشاگری کردند. نیرو و همبستگی میان آنان، مایهٔ دستیابیشان به مزد بهتر، شرایط کاری سالمتر، و حق تشکل بزرگترین اتحادیه زنان و دختران در بریتانیا گردید.
این حرکت، آغازی برای پا گرفتن اتحادیههای کارگری در جنبشی گستردهتر و مدافع نهفقط کارگرانی که صنعتگر یا پیشهور بودند، بلکه همه زحمتکشان شد. مبارزه آنان تنها برای خودشان نبود، بلکه برای بهبود جامعهشان نیز بود، بنابراین از پشتیبانی بسیاری از آنانی که در پیرامونشان دستی در برپا کردن جنبشی اجتماعی داشتند، بهرهمند شدند.
اتحادیه سراسری معلمان بریتانیا- که من یکی از اعضای آن هستم- از اینکه با چنین سنتی پیوند دارد بسیار سربلند است. امروز ضروری است که بار دگر مصائب و بردباریهای زنان و کودکان بر اثر تحمیل سیاست ریاضتکشی و کاهش خدمات دولتی را به آگاهی همگان برسانیم. ۷۶ درصد اعضای این اتحادیه را زنان و دختران تشکیل میدهند. اگرچه کارکنان آموزشوپرورش از فقرِ دستمزد در رنج نیستند، اما ثابت ماندن سالبهسالِ دستمزد، ارزش واقعی مزد آموزش و شأن و منزلت این حرفه را فرسوده است.
ما آموزگاران همچنین در برابر خردسالانی که به آنان آموزش میدهیم، احساس مسئولیتی عمیق داریم. از آن هنگامیکه دولت ائتلافی سر کار آمد بینوایی در میان خردسالان رشد یافت و در زمامداری دولت محافظهکار کنونی که مصمم است سیاست ریاضتکشی را باوجود کاهش درآمدها همچنان بهپیش براند، بیشتر و همهگیرتر خواهد شد.
با ادامه پیاده شدن طرحهای دولتی برای کاهش ۱۳ میلیارد پوند از خدمات رفاه اجتماعی و اعتبارهای مالیاتی از بینواترین خانوادههای کشور، بسیاری از آموزشگاهها پیشبینی میکنند که شرایط از این هم بدتر خواهد شد. ادامه یافتن فرسایش یارانهها برای کودکان، که پیشتر حقی ملی برای همه مادران بشمار میرفت، اکنون بسیاری از خانوادهها را در تنگنا قرار داده است. بینواترین و ندارترین افراد جامعهاند که بیشترین سنگینی این سیاستهای ریاضتکشی را بر دوش میکشند. برآمد سیاستهای ریاضتکشی بر کانونهای آموزشی، ویرانگر و بسیار آشکار و تشخیصپذیر است. آموزگاران درمییابند که ناچارند همراه خود برای کودکان گرسنه خوراک ببرند. ازآنجاییکه آموزگاران با محرومیت دانشآموزانشان آشنایی نزدیک دارند، از معضل فقر بسیار آگاهاند. آنان وظیفه رهنمونی خود را بسیار جدی میگیرند، لیکن موردتوجه قرار دادن نابرابریِ گسترده در جامعه نباید وظیفه آموزشگاهها باشد. کودکان و جوانانی که گرسنه به آموزشگاه میروند، آنانی که در مجتمعهای مسکونی تنگدستان زندگی میکنند و در خانوارهای کمپول با روزمرگی میسازند، توان آموختن، آنگونه که انتظار میرود و باید باشد، ندارند.
هر کاری که از آموزگاران برای آموزشوپرورش کودکان برمیآید باید انجام دهند، و تردیدی نیست که این کار را میکنند. هر کاری که از سیاستمداران برای از بین بردن فقر برمیآید باید انجام دهند، اما این کار را نمیکنند. برای اینکه کودکان کامیاب شوند، ما پایبندیمان به پایان دادن به فقر کودکان را باید بازنگری کنیم. در عوض دولت خلاف آن را انجام میدهد. در هفته گذشته دولت اعلام کرد که مصوبهٔ فقرزدگیِ کودک را دور خواهد انداخت و پیگیری هدفها برای کاهش فقر کودکان را رها میکند. تردیدی نیست که این دولت برآن است که از مسئولیتش در سرپرستیِ خدمات رفاهی کودکان شانه خالی کند. همچنین بهنظر میرسد از اینکه خط فقر به همان دورانی که زنان کبریتساز در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا تجربه کردند بازگردد، ابایی ندارند و خوشنود هم هستند. در زمان انتخابات سراسری، کارزارِ پایبندی به خدمات آموزشوپرورش، پیرامون شرایطی که آموزگاران با آن روبهرویند و چگونگی برآمد فقر کودک بر توانمندی یادگیری کودکان، به بسیج مردم دست زد. شماری دکه و سکوهای سخنرانی خیابانی در سرتاسر انگلستان و سرزمین ویلز در باختر بریتانیا و حتی در حوزهٔ انتخاباتی نامزد حزب محافظهکار بریتانیا برپا گردیدند. خواستهای ما با استقبال گرمی روبهرو شدند و مورد پشتیبانی مادران و پدران، آموزگاران و دیگر شهروندان قرار گرفتند.
مهم است که ما سهم سزاوار زنان کبریتساز در تاریخمان را گرامی بداریم. آنان نهتنها برای خود به پیکار روی آوردند، بلکه چشمانداز دستیابی به عدالت اجتماعی را با این حرکت خود گستردهتر کردند. این سنتی است بسیار مهم و منطبق با دوران ما و من به آن افتخار میکنم. جشن بزرگداشت زنان کبریتساز باید بخشی از گذراندن تابستان ما همراه با گرامیداشتِ شهدای تأسیس یکی از نخستین اتحادیههای کارگران کشاورزی در سال ۱۸۳۳ و جشنوارهٔ کارگران معدن شهر دورهَم در انگلیس باشد.
حماسهآفرینی این زنان دلیر باید جشن گرفته شود و نقش نمونهوارشان برای همگان، بهویژه در وضعیت کنونی، سرمشق قرار گیرد.
امیدوارم که همه شرکتکنندگان در روز جشن زنان کبریتساز شادکام شوند.
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۷۷، دوشنبه ۲۲ تیر ماه ۱۳۹۴