مسایل سیاسی روز

تأملی بر جایگاه تاریخیِ انقلاب مشروطیت: انقلاب مشروطیت، تجربه‌ها، و درس‌های پرارزشِ آن

در نخستین دههٔ سده بیستم میلادی، آنگاه که میهن ما در وضعیت دشواری به‌سر می‌برد و جامعهٔ تشنهٔ تغییر، با شدت یافتنِ تضادهای درونی آبستنِ تحول بود، انقلاب مشروطیت نیازِ تاریخی به خروج از نظامی سنتی و واپس‌مانده بر پایه فئودالیسم به سمتِ پیشرفت و رهایی را ممکن ساخت.

 

انقلاب مشروطیت، سرآغاز تحول بزرگ اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی میهن ما بود. رفیق طبری، در این خصوص، با تأکید یادآوری کرده است:”این انقلابی است ضدفئودالی و ضدامپریالیستی که یک مسیر اعتلایی را طی می‌کند، و از چارچوب شعارهای لیبرالی خارج می‌شود و در آن عناصر دمکراتیسم و رادیکالیسم انقلابی (به‌ویژه از مرحلهٔ تبریز به بعد) پدید می‌آید. اگرچه لیبرال‌های سازش‌کار، عناصر رادیکال و دمکرات را سرکوب می‌کنند، انقلاب را به برخی تغییرات سطحی منجر می‌سازند، و خواست‌های دهقانان و فقرای شهری کماکان حل‌نشده می‌ماند، ولی به‌هر صورت،این حادثهٔ بزرگی است در تاریخ ایران و سرنوشتِ تکاملِ سرمایه‌داری را وارد مرحله تازه‌ای می‌کند.”۱
بی‌گمان ارزیابی علمی و دقیق قهرمان شهید حزب ما، رفیق رحمان هاتفی، در تعریفِ انقلاب مشروطیت و جایگاهِ آن، گویا و جامع است. او با موشکافی علمی، این انقلاب را “سرچشمهٔ تاریخ معاصر ایران“ می‌نامد. انقلاب مشروطیت آغازگرِ دوران نوین تاریخ میهنِ کهن‌سال ما به‌شمار می‌آید. با این انقلاب، نظامِ سنتی درهم شکست و جریان ورود ایران به مرحلهٔ نو و تکامل سرمایه‌داری آغاز شد. در آن دوران، ایران کشور فئودالی‌ای بود که در چنگال امیال استعمارگران، به‌ویژه استعمارگران انگلیس و روسیه تزاری، در اسارت به‌سر می‌برد. ماهیت انقلاب در چنین دورانی الزاماً خصلتِ “ضدفئودالی و استعمارستیزی” داشت.
دورانِ تاریخی‌ای که انقلاب مشروطیت ایران در بطن آن امکان وقوع یافت و به‌سرعت شعله‌های آن سراسر کشور را دربر گرفت، دورانِ رشد و تکاملِ جنبش انقلابی در سراسر جهان است. انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، تکان بزرگی در آسیا و اروپا پدید آورد. این تکان در میهن ما بهتر و زودتر از دیگر مناطق و کشورهای آسیا و شرق مدیترانه شنیده و احساس شد. به‌عبارت دقیق‌تر، ستمِ استبدادی، زورگوییِ شاه و خوانین- که از حمایتِ روحانیون برخوردار بودند- و پوسیدگی و انحطاطِ فئودالیسم، زمینه‌های عینیِ معینی را فراهم می‌آورده است که به‌شکل نارضایتی توده‌ها از وضع موجود و قیام‌های شهری بروز می‌کرد. انقلاب مشروطیت، ابتدا با تظاهرات و بست‌نشینی در تهران شروع شد. برکناریِ عین‌الدوله از صدارت، اخراجِ کارمندان بلژیکی از مسئولیت‌های مالی و دولتی،  برکناری علاءالدوله، حاکم جبار تهران، و تأسیس “عدالت‌خانه” و اجرایِ قانون یکسان برای همه آحاد ملت، از خواست‌های اولیهٔ مخالفانِ استبداد و هوادارانِ مشروطه بود. امواج نارضایتی و تظاهرات دیگر مناطق ایران مانند: آذربایجان، فارس، گیلان، اصفهان و کرمانشاه را به‌سرعت فراگرفت. با ژرفشِ مبارزه و حضور توده‌های مردم و طبقه‌های محروم، و همچنین فعالیت پرثمرِ سوسیال‌دمکراسی انقلابی ایران (سَلَف حزب کمونیست و حزب تودهٔ ایران)، خواستِ بنیادینِ دیگری به خواست‌های توده‌ها افزوده شد: تدوینِ قانون اساسی و تشکیلِ مجلس قانون‌گذاری! دربارِ قاجار، زیر فشار اعتراض‌های مردم و امواج عظیم جنبش انقلابی، به سازش تن در داد و مظفرالدین شاه قاجار، فرمان درباره [تدوین] قانون اساسی، و در پیِ آن، فرمان تشکیل مجلس و انتخابات را نیز صادر کرد. این مرحلهٔ نخست انقلاب بود که لیبرال‌ها در آن دست بالا را داشتند. بورژوازیِ ایران در این دوران در ضعف بسر می‌برد. به‌قول رفیق رحمان هاتفی: “بورژوازیِ ایران هویت کاملی نداشت. در کنار بورژوازی بازرگان، جای بورژوازیِ صنعتگر خالی مانده بود. این کمبود که خود محصول یک‌رشته حوادث تاریخی بود، به‌نوبه خود باعث وارد آمدن زخم عمیقی بر بدن انقلاب شد.”۲
اما باید دید این ضعفِ تاریخی چه سیمایی به بورژوازی دیروز و امروز ایران می‌دهد و اصولاً نسبتِ آن با دوران کنونی و اوضاع فعلی میهن ما چیست؟ در این زمینه، باید به پژوهشِ ارزشمند رفیق شهید عبدالحسین آگاهی، فیلسوف و تاریخ‌نگار پرتوان اما کمتر شناخته‌شده، مراجعه کرد. رفیق آگاهی دراین‌باره نوشته است:”درآمیختنِ سرمایهٔ بانکی و سرمایهٔ صنعتی و پیدایشِ سرمایهٔ مالی و الیگارشیِ مالی (سلطهٔ گروه کوچکی از بانک‌دارانِ بزرگ بر اقتصاد کشور [ایران] و اقتصاد جهان)، صدورِ سرمایه به‌دنبال و در تکمیلِ صدورِ کالا، و، بالاخره، سیاستِ استعماری امپریالیسم، تأثیر شدیدِ دوجانبه‌ای بر روند تاریخی گذارِ جامعه ایران از نظام ارباب – رعیتی به نظام سرمایه‌داری، باقی می‌گذارد. این تأثیر متضاد، گسترشِ مناسبات اجتماعی سرمایه‌داری و شکل گرفتن بورژوازی ایران را از مسیر معمولیِ تاریخی، منحرف می‌کند. همهٔ اجزای اصلی رشدِ مستقلِ اقتصاد سرمایه‌داری (گسترشِ روابط پولی – کالایی و محدود شدنِ اقتصاد جنسی – طبیعی، توسعهٔ اقتصاد روستایی تجاری، تبدیلِ نیروی کار به کالا و گسترش کارمزدی در شهر و ده، تقویتِ صنایع‌دستی – مانوفاکتور، پیدایشِ صنایع جدیدِ بزرگ و ماشینی از بطن صنایع کوچک پیشه‌وری، و غیره) تحت تأثیر جدی و متضاد سرمایهٔ انحصاری امپریالیستی قرار می‌گیرد. سمتِ فعالیت بازار واحد داخلی که در شرف تشکیل بود و از نشانه‌های رشدِ سرمایه‌داری است، بیش‌ازپیش معطوف به تقاضای بازار جهانی می‌شود. همهٔ این عوامل، در روند انباشتِ اولیهٔ سرمایه مؤثر واقع می‌شود، سرمایهٔ تجاری و بالنتیجه بورژوازی کمپرادُر (دلال)، بیشتر و سریع‌تر از سرمایهٔ صنعتی و بالنتیجه بورژوازی ملی رشد می‌کند. رشته‌هایی از کشاورزی و صنایع (تهیهٔ مواد خام) رشد می‌کنند، [یعنی رشته‌هایی] که محصولات‌شان برای سرمایهٔ انحصاری امپریالیستی ضروری است، [و] در مقابلِ [آن]، از رشدِ صنایع مستقل ملی و مادر جلوگیری می‌شود. خلاصه آنکه، گسترشِ روابط سرمایه‌داری و شکل گرفتنِ بورژوازی در ایران یک‌جانبه، غیرعادی، و مسخ‌شده و به‌کُندی پیش می‌رود.”۳ دقیقاً بر پایه چنین حرکت مسخ‌شدهٔ شکل‌گیریِ سرمایه‌داریِ ایران است که انقلابِ مشروطیت- با خصلتِ ضدفئودالی و ضداستبدادی- که انقلابی با رهبری بورژوازی بود، نتوانست به پیروزیِ نهایی، یعنی سرنگونی فئودالیسم و ریشه‌کن کردنِ امپریالیسم [در کشور ما] دست‌ یابد و در نیمه‌راه ناکام ماند.
پس از صادر شدن فرمان مشروطه از سوی مظفرالدین شاه، مرحلهٔ دوم انقلاب- که در آن توده‌های مردم و محرومان شهر و روستا نقش اساسی داشتند و دیدگاه مبتنی بر دمکراتیسم بر آن حاکم بود- آغاز می‌گردد. مبارزه با استبداد و توطئه‌های استعمارگران، به مقاومت و خیزشِ تاریخی و ماندگار تبریز منجر شد.
در جریان خیزشِ تبریز، تهی‌دستان شهر و روستا با رهبری سوسیال‌دمکرات‌های انقلابی (اجتماعیون – عامیون)، استبداد را به‌عقب راندند و از آرمان‌های مشروطیت، با خون و شجاعت‌شان، دفاع کردند. این خیزش، از سوی انقلابیون آن دوران جهان با تحسین و ستایش و همبستگی همراه بود. لنین، ضمن آنکه ایران را، به‌دلیل انقلاب مشروطیت و داوری توده‌ها، “پیشتازِ جسور آسیا” نام می‌دهد، دربارهٔ مرحلهٔ دوم انقلاب مشروطیت و خیزشِ قهرمانانهٔ تبریز می‌نویسد:”اما مبارزات مسلحانهٔ تبریز و پیروزی‌های انقلابیونی که به‌نظر می‌آمد به‌کلی درهم‌شکسته شده باشند، نشان می‌دهد که جلادان شاهی حتی با کمک لیاخوف‌های روسی و دیپلمات‌های انگلیسی با یک مقاومت بسیار شدید از پایین روبه‌رو هستند. آن جنبش انقلابی که می‌تواند در برابر تلاش مسلحانه برای اعادهٔ رژیم سابق ایستادگی کند و تلاش کنندگان را به توسل به بیگانگان برای کمک وادار سازد، نابودشدنی نیست و کامل‌ترین پیروزیِ ارتجاع در ایران در چنین شرایطی می‌تواند، تنها مقدمه‌ای برای قیام تازهٔ توده‌ها باشد.”۴
گرچه انقلاب مشروطیت ناتمام باقی ماند، اما اثرهای آن در تمامی زمینه‌های فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تا به‌امروز ادامه دارد. با انقلاب مشروطیت، زمینه‌های تحول به‌سودِ قانونیت، دادگستری نوین، خلعِ ید از روحانیون در بسیاری از زمینه‌ها، آموزش‌وپرورش نوین، حق آزادیِ بیان، اندیشه، قلم، و اجتماعات و حزب‌ها فراهم آمد، و این مفاهیم، همراه با مبارزهٔ خستگی‌ناپذیرِ جنبش کارگری ایران- در هر سه مرحله تاریخی حیاتش:مرحلهٔ اجتماعیون – عامیون، حزب کمونیست ایران، و حزب تودهٔ ایران- به عرصه‌های فرهنگی و سیاسی میهن ما وارد شد. روح خلقی و انقلابی‌ای که این انقلاب به جامعهٔ ایران دمید، کماکان دستاورد پرارزشی است که باید آن‌ را در رویارویی با ارتجاع و امپریالیسم، حفظ کرد و تکامل بخشید.
درس‌ها و تجربه‌های انقلاب ناتمامِ مشروطیت پیشِ‌روی ماست، از آن بیاموزیم و در مبارزه برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی، صلح، و تضمینِ حق حاکمیت و استقلال ملی، به‌کار ببندیم.
به‌قول رفیق طبری:”با سربلندیِ تمام می‌توان گفت که، جنبشِ مشروطیت ایران در میان همه خیزش‌های آسیا در آغاز قرن بیستم، از جهت خصلتِ خلقی و دامنهٔ وسیع آن، جای برجسته‌ای دارد.”۵
دست در دست هم، باوجود تفاوت در اندیشه و اعتقاد، رهروِ راه رزمندگان پرشور این انقلاب و ادامه‌دهندهٔ سنت‌های انقلابی و مردمی باشیم!

۱ و ۵. فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه‌داری در ایران، جامعه ایران در دوران رضاشاه، احسان طبری، صفحه ۱۰۵، چاپ دوّم، ۱۳۸۷، انتشارات حزب توده ایران.
 ۲.‌ انقلاب ناتمام، زمینه‌های سیاسی و اقتصادی انقلاب مشروطه ایران، رحمان هاتفی (حیدر مهرگان)، صفحه ۱۱، چاپ سوم، ۱۳۸۵، انتشارات حزب توده ایران.
  ۳.‌ ۶۰ سال از تاریخ تأسیس حزب کمونیست ایران گذشت، عبدالحسین آگاهی، صفحه ۳۰، مجلهٔ دنیا، شمارهٔ ۳، ۱۳۵ . 
 ۴. لنین و ایران، هدایت حاتمی، صفحه ۴۴، مجلهٔ دنیا، شمارهٔ ۱، ۱۳۵۹. 

به نقل از «نامه مردم»،‌شماره ۹۷۸، ‌۵  مرداد ماه ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا