”ناتو“ بزرگترین تهدیدکنندهٔ صلح و آرامش در جهان
نوشته آلن مک کینون
اَلِن مککینون از سران برجسته جنبش صلح انگلستان، عضو کمونیست بریتانیا و از رهبران ”کارزار برای خلع سلاح هسته ای“ می باشد. او نویسنده کتاب ” ناتو بزرگترین تهدید برای صلح است“، است.
سازمان پیمان [نظامی] آتلانتیک شمالی ”ناتو“ کشورهای دیگر را به حمایت از سیاست خارجی آمریکا وادار میکند و در ۲۰ سال گذشته جنگهای متعددی را در سه قارهٔ جهان به راه انداخته است که هیچیک از آنها در واکنش به تهدید برضد کشورهای عضو این پیمان نبوده است!
”جنگ سرد“ تقریباً ۲۰ سال پیش تمام شد ولی به نظر میآید که جهان سراسیمه دارد به سوی یک ”جنگ سرد“ دیگر میرود. داستان این جنگ سرد، همان روایت آشنای سابق است. ژنرال فردیک هادجز، فرماندهٔ ارتش آمریکا در اروپا میگوید: ”اروپا در معرض یک خطر واقعی از جانب روسیه قرار دارد“ و نشریهٔ اکسپرس در مورد ”تهدید دهشتناک روسیه نسبت به غرب“ هشدار میدهد؛ و به نظر کمیتهٔ دفاع مجلس عوام انگلستان، بریتانیا برای مقابله با این تهدید تازه باید نیروهای دفاعی متعارف و گسترهٔ تسلیحات هستهیی خود را توسعه دهد. میگویند که بیشتر این ”تهدید“ ناشی از اقدامهای روسیه در اوکراین است. البته نه اینکه روسیه و دولت ویکتور یانوکوویچ (رئیسجمهور سابق) در اوکراین در این میان کاملاً بیتقصیرند، ولی باید گفت که گسترش وسیع و عظیم ”ناتو“ تا مرزهای غربی و جنوبی روسیه عامل اصلی برانگیختن این بحران بوده است که تهدید عمدهٔ عمدی و بیملاحظهای نسبت به امنیت فدراسیون روسیه بوده است.
سرنگونی دولت یانوکوویچ، که در انتخاباتی دموکراتیک برنده شده بود، موضوعی بود که بالاخره کاسهٔ صبر روسیه را لبریز کرد. به عبارت دیگر، این ”تهدید روسیه“ را خود ”ناتو“ برانگیخت و حالا بهظاهر میخواهد جلوی آن را بگیرد. ”ناتو“برای شتاب بخشیدن به مسابقهٔ تسلیحاتی، ایجاد پایگاههای نظامی جدیدش در سراسر اروپای شرقی و استقرار یک نیروی واکنش سریع تازهٔ ”پیکان“ به منظور اقدام به مداخله نظامی در عرض ۴۸ ساعت، حالا از همان ”تهدید“ استفاده میکند. اوکراین در خط مقدّم این توسعهٔ ”ناتو“قرار دارد. نخبگانی که اکنون در اوکراین حاکم هستند، توسط ”ناتو“ و اتحادیهٔ اروپا بهدقت دستچین و تربیت شدهاند.
در نشست سران ”ناتو“ در شهر بوخارست (رومانی) گفته شد که اوکراین سرانجام عضو کامل این ائتلاف خواهد شد، اگرچه نتیجهٔ نظرسنجیهای مکرر در اوکراین نشان میدهد که اکثریت بزرگی از مردم اوکراین مخالف عضویت این کشور در ”ناتو“ هستند. آنچه همه از آن بهخوبی آگاهند، حضور روسیه در رویدادهای اوکراین است. امّا آنچه کمتر از آن صحبت میشود، مداخلهٔ گذشتهٔ آمریکا و متحدانش در اوکراین است. ویکتوریا نولَند، دستیار وزیر امور خارجهٔ آمریکا در امور اروپا و اروسیا (اروپا-آسیا) در همایشی که در دی ماه ۹۲ در شهر کییِف (در اوکراین) برگزار شد گفت که آمریکا در دو دههٔ گذشته مبلغ خیرهکنندهٔ ۵ میلیارد دلار برای ترویج ”دموکراسی“ در اوکراین خرج کرده است. فقط تصورّش را بکنید که تزریق چنین پولی در کنار فعالیتهای یکدوجین ”سازمانهای مردمنهاد“ (اِن جی او) دستچین شده چگونه میتواند روال دموکراتیک تغییر و تحوّلها در هر کشوری از دنیا را بر هم بزند. روشن است که تأثیر چنین مداخلهای در کشور کمدرآمد و فقیری مثل اوکراین چند برابر است. ویکتوریا نولَند قبلاً مشاور سیاست خارجی دیک چِنی (معاون پیشین ریاستجمهوری آمریکا در زمان جورج بوش پسر) بود، و همسر او رابرت کِیگان، از بنیادگذاران ”طرح سدهٔ نوین آمریکایی“ است. مکالمههای تلفنی ضبط شدهٔ این خانم تأیید کنندهٔ این مطلب است که او (و دیگرانی مثل او) در تدارک تغییر رژیم در اوکراین دخالت مستقیم و دست اوّل داشته است، حتّیٰ تا آنجا که فردی را که میبایست پس از کودتا نخستوزیر شود (و شد) با ذکر نام مشخص میکند. مقامهای وزارت امور خارجهٔ آمریکا نهفقط مروّج دموکراسی نبودهاند بلکه به یاری دارودستههای خیابانی نو-نازی چماقدار و مسلّح، در سرنگونی دولتی که در روندی دموکراتیک انتخاب شده بود، و در منحرف کردن سیاست خارجی مردمپسند آن دولت از ”عدم تعهد»، همدستی مستقیم داشتند.
ببینیم ”ناتو“ در دو دههٔ گذشته چطور گسترش یافته است. بهرغم نبود یک ”تهدید“ ظاهراً معتبر (اتحاد شوروی و پیمان ورشو هر دو فروریخته بودند) شمار کشورهای عضو ”ناتو“ از ۱۶ کشور در پایان جنگ سرد به ۲۸ کشور رسیده است. و این پیمان نظامی توسعهٔ بیشتری را همچنان در برنامه دارد. از همینجا میتوان به هدف واقعی این ائتلاف نظامی پی برد. ”ناتو“هرگز یک پیمان دفاعی [در برابر پیمان ورشو] نبود، بلکه پوششی بود برای تلاش آمریکا به منظور گسترش سرکردگیاش در منطقهٔ هرچه بزرگتری از اروپا و اروسیا. ”ناتو“ مجرایی است برای وادار کردن کشورهای دیگر به حمایت از سیاستهای آمریکا در سراسر دنیا. ”ناتو“ در بیست سال گذشته، به فرمان آمریکا، جنگهای متعددی را در سه قارهٔ جهان به راه انداخته است که هیچیک از آنها در واکنش به تهدیدی برضد کشورهای عضو این پیمان نبوده است. عامل کلیدی در این گسترش ”ناتو»، سازمانهای همکاری جانبی آن است. ”همکاری برای صلح“ که ۲۲ عضو دارد، سازمانی است که کشورهای ”همکار“ برگزیده را برای عضویت کامل در این ائتلاف نظامی آماده میکند. ”گفتگوی مدیترانه“ جزئی از شبکهٔ ”ناتو“ است که از غرب مدیترانه تا شمال آفریقا، و در شرق مدیترانه، گسترانده شده است؛ مراکش، موریتانی، الجزایر، تونس، مصر، اردن و اسرائیل همگی جزو همکاران این شبکهاند. ”طرح همکاری استانبول“ نیز سازمان جانبی دیگری است که کشورهای عمدهٔ حاشیهٔ خلیج فارس، مانند بحرین و کویت و قطر و امارات متحد عربی را در خود جای داده است. از سوی دیگر، ”همکاران جهانی“ این ائتلاف نظامی را داریم که کشورهای دوردستی مثل استرالیا، زلاندنو، کرهٔ جنوبی، ژاپن، مغولستان، پاکستان و کلمبیا را در بر میگیرد. سامانهٔ جدید دفاع موشکی اروپایی ”ناتو“ نیز عامل تحریککنندهٔ دیگری است، که البته باید گفت که چیزی نیست جز تلاشی آشکار برای تأمین سرکردگی هستهیی آمریکا. این سامانه از رَهگیرها و رادارهای زمینی و دریاییای تشکیل شده است که بخش بزرگی از آنها در کشورهای هلند و رومانی و بر روی کشتیهای مجهز به سپر دفاع موشکی در دریای سیاه و مدیترانه مستقر است. دفاع موشکی، ”سپر“ مکمّل ”شمشیر“ هستهیی است که به آمریکا و متحدانش این امکان را میدهد که بتوانند مصون از هرگونه مجازاتی، ضربهٔ هستهیی نخست را وارد کنند. تعجبی ندارد اگر روسها احساس تهدید کنند.
امّا گسترش ”ناتو“ و بیثبات کردن کشورهای پیرامون روسیه هزینهٔ سنگینی داشته است. بر اثر درگیریهای خونین در اوکراین، هزاران نفر کشته و هزاران نفر دیگر بیخانمان شدهاند. فردا نوبت گرجستان و مولداوی یا کشورهای آسیای مرکزی خواهد بود. زیانی که به صلح جهانی وارد میشود، شاید از همهٔ اینها بیشتر باشد. به همین دلیل است که جنبش صلح جهانی باید به این بحران، و به روایت یکجانبهای که از آن میشود [به سود ”ناتو“ و آمریکا]، واکنش نشان دهد. هماکنون دارند از این بحران برای توجیه لزوم بهکارگیری موشکهای هستهیی ”ترایدِنت“ و تشدید مقابله در اروپای شرقی استفاده میکنند. مسائل اوکراین پیچیده است، ولی حلوفصل آنها نیازمند گفتگو است نه بازگشت به جنگ سرد.
به نقل از «نامه مردم»،شماره ۹۷۸، ۵ مرداد ماه ۱۳۹۴