ماجراجوییهای خطرناک ترکیه در چارچوب اجرای گام به گام طرح خاورمیانهٔ نوین و سرکوب مخالفان
از دید ما، موضوع خریدهای تسلیحاتی چند میلیاردی اخیر عربستان (۶۰۰ موشک رهگیر آمریکایی پاتریوت) و حضور نظامی آن در یمن به نیابت از آمریکا، یا سرکوبها و بمبارانهای مواضع نیروهای کُرد در هفتههای اخیر توسط ترکیه و خیز ترکیه برای مداخله در سوریه (به نیابت از آمریکا و متحدانش) را در نهایت باید در پرتو تغییر و تحوّلهای مرتبط با بازچینی عناصر سیاستهای کلان آمریکا و متحدانش در منطقه و طرح خاورمیانه نوین ارزیابی کرد که البته بیارتباط با موقعیت و جایگاه احتمالی آیندهٔ جمهوری اسلامی در این طرح نیست.
درآمد
خاورمیانه، که از لحاظ منابع انرژی و معدنی و آب و نیز موقعیت حسّاس و پراهمیت جغرافیایی آن یکی از مهمترین منطقههای جهان محسوب میشود، دهها سال است که یکی از خبرسازترین منطقههای جهان، و در یکی دو دههٔ گذشته، از پرتنشترین و آسیبدیدهترین منطقههای جهان بوده است. گذشته از سرنوشت دردناک و تلخ ملّت فلسطین و اشغالگری و خشونت حکومت صهیونیستی اسرائیل در سرزمین کهن فلسطین که دهها سال است ادامه دارد، رخدادهای ویرانگری مثل جنگ عراق و ایران، تجاوز نظامی آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق، جنگ و خونریزی در سوریه، تشنجآفرینی و تهدیدِ جنگ به بهانهٔ ”برنامهٔ هستهیی ایران“، و این اواخر، ظهور گروه غارتگر و جنایتکار ”داعش“، نمونههایی از وضعیت ناآرام و پرتنش منطقهٔ خاورمیانهاند. قدرتهای بزرگ سرمایهداری دنیا همیشه چشم طمع به منابع باارزش این منطقه داشتهاند و کارنامهٔ آنها برای دستاندازی بر این منابع، برگهای سیاهی دارد. کودتای نظامی آمریکا و بریتانیا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگون کردن دولت دکتر مصدق و سرکوب نیروهای ترقیخواه- از جمله حزب ما- و روی کار آوردن دوبارهٔ شاه پهلوی برای گشودن دروازههای کشورمان به روی غارت قدرتهای بزرگ، از سیاهترین برگهای کارنامه قدرتهای غارتگر در این منطقه است.
یکی از تازهترین طرحهای قدرتهای امپریالیستی دنیا در این منطقهٔ حسّاس، طرح چندجانبهٔ ”خاورمیانهٔ نوین“ است که هدف آن تأمین کنترل این قدرتها، و پیش از همه آمریکا، بر منطقهٔ استراتژیک خاورمیانه و منابع انرژی و طبیعی آن است که اقتصادهای نوظهور جهان، مانند کشورهای ”بریکس“ (برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی) نیز از خواستاران و خریداران اصلی آنند. برای پیشبُرد طرح خاورمیانهٔ نوین از ابزارها و شیوههای گوناگونی استفاده شده است و میشود. تجاوز نظامی و اشغال، برانگیختن نیروهای اسلامگرای مرتجع و آدمکشی مثل داعش و حمایت مستقیم و غیرمستقیم از آنها، یا اعمال تحریمهای سنگین بر حیات اقتصادی کشورهایی مثل ایران و سپس مذاکره برای امتیازگیری، نمونههایی از شیوههای به کار گرفته شده هستند. به اعتقاد ما، آنچه بهویژه در یک سال اخیر در زمینهٔ رابطهٔ رژیم ولایی با قدرتهای غربی در حال وقوع بوده است، و پیامدهایی که این روند در منطقه داشته است، نقطه عطف و تغییر بسیار بزرگی در مناسبات سیاسی این منطقه است که نیروی محرّکة آن از یک طرف نیاز رژیم ولایی به پایان دادن به تحریمهای اقتصادی فاجعهبار و کمرشکن، و از طرف دیگر بازچینی عناصر سیاستهای کلان آمریکا در منطقه است که جنبههای گوناگون سیاسی و اقتصادی مهمی دارد. حزب ما در اردیبهشت ماه سال گذشته (۱۳۹۳) در تحلیلی زیر عنوان ”بازچینی عناصر سیاست آمریکا در خاورمیانه بر محور تعامل با دیکتاتوری ولایت فقیه“ نوشت که در جریان گفتگوهای هستهیی ”آمریکا و اتحادیهٔ اروپا پنهان نمیکنند که در صورت حل شدن نهایی اختلافها، برای ایران نقشی راهبردی (استراتژیک) در ایجاد ثبات در افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی آمریکا و انگلستان در نظر دارند. نفوذ ایران در عراق و سوریه نیز برای ایفای نقش در این دو کشور… نیز مورد توجه جدّی دو طرف (ایران و آمریکا) است. دولتهای ترکیه و عربستان از بهبود سریع روابط بین آمریکا و رژیم ولایی ناخشنودند و آن را به ضرر خود میدانند… بحران سیاسی کنونی در ترکیه را [نیز] باید در این زمینه دید. اینکه دولت اردوغان در ترکیهٔ عضو ناتو در شرایط کنونی سعی در تدارک حملهٔ نظامی به سوریه و تشدید دوبارهٔ بحران در این کشور را دارد، میتواند حاکی از رقابت دولت ترکیه با رژیم ولایی به منظور تخریب موقعیت جمهوری اسلامی ایران در مذاکره با آمریکا و بر هم زدن شرایط به ضرر رژیم ولایی باشد. ترکیه، عربستان سعودی، اسرائیل و مصر، به دلایل متفاوت، نسبت به بهبود کیفی و ماهوی روابط دیپلماتیک رژیم ایران با ایالات متحد آمریکا و اتحادیهٔ اروپا و در نتیجه ظهور ”اسلام سیاسی“ حاکم در ایران به مثابه بازیگری قدرتمند در ”طرح خاورمیانه نوین“ نگرانند.“
از دید ما، موضوع خریدهای تسلیحاتی چند میلیاردی اخیر عربستان (۶۰۰ موشک رهگیر آمریکایی پاتریوت) و حضور نظامی آن در یمن به نیابت از آمریکا، یا سرکوبها و بمبارانهای مواضع نیروهای کُرد در هفتههای اخیر توسط ترکیه و خیز ترکیه برای مداخله در سوریه (به نیابت از آمریکا و متحدانش) را در نهایت باید در پرتو تغییر و تحوّلهای مرتبط با بازچینی عناصر سیاستهای کلان آمریکا و متحدانش در منطقه و طرح خاورمیانه نوین ارزیابی کرد که البته بیارتباط با موقعیت و جایگاه احتمالی آیندهٔ جمهوری اسلامی در این طرح نیست. در این ارزیابی باید به رقابت جدّی و مشهود میان سه کشور اسلامی منطقه، یعنی ایران و ترکیه و عربستان سعودی و چگونگی کنش و واکنشهای مرتبط با این سه کشور در سالهای اخیر توجه کرد. با توجه به رخدادهای اخیر ترکیه، در اینجا ما توجه خود را بر ترکیه متمرکز میکنیم.
ترکیه کشوری که مدتهاست با دشواریهای اجتماعی و اقتصادی، و در نتیجه سیاسی، روبروست و موج فزایندهای از مخالفت با دولت ”حزب عدالت و توسعه“ رئیسجمهور کنونی، اردوغان، در آن دیده میشود. گشودن درهای اقتصاد کشور برای ورود بیرویّهٔ سرمایههای خارجی، مقرراتزدایی برای فراهم کردن زمینههای ورود بیدردسر این سرمایهها، و کاهش میزان صادرات، پیامدهای ناگواری داشته است که حتّیٰ شرکتهای بزرگ و سرمایهداران ملّی آن کشور را ناراضی کرده است. روشن است که این روند پیامدهای منفی جدّیای نیز بر زندگی مردم عادی و زحمتکشان نیز داشته است. همایش اقتصادی داووس در بهمن ماه ۹۳ میزان سرمایهگذاریهای خارجی در ترکیه را ستود، ولی ادامهٔ آن را منوط به ”اصلاحات اقتصادی“ در آن کشور کرد. دو ماه بعد، در همایشی که در فروردین ماه امسال در ترکیه برگزار شد، که رسانههای ترکیه آن را واکنش شرکتهای بزرگ ترکیه به رهنمودهای داووس و صحبتهای احمداوغلو در آن همایش خواندند، نگرانیهایی نسبت به پیامدهای سیاستهای اقتصادی دولت کنونی ابراز شد. در همایش اخیر، از جمله این آمار ارائه شد که ”ترکیه از لحاظ شاخص نوآوری جهانی در ردهٔ ۵۴م، از لحاظ پیشرفتهای اجتماعی در ردهٔ ۶۴م، از لحاظ آزادی رسانهها در ردهٔ ۱۵۴م و از لحاظ خرسندی و خوشحالی مردم، در ردهٔ ۷۷م در جهان قرار دارد.“ افزون بر این، باید به تلاشهای اردوغان برای تغییر قانون کشور به منظور دادن اختیار و قدرت بیشتر به رئیسجمهور، فساد گسترده در دستگاه دولتی، بیقانونی عمومی در کشور و نارضایتی گستردهٔ مردم از دستگاه قضایی و عدم استقلال آن، محدود شدن آزادیهای مدنی اجتماعی، تلاشهای اردوغان و همراهانش برای احیای امپراتوری ترک ”عثمانی“ که حاکی از اقتدارگرایی این قدرتطلبان است، و همدستی این کشور عضو ”ناتو“ با آمریکا و متحدانش در اجرای طرح خاورمیانهٔ نوین و از جمله مداخله در سوریه و سرانجام سرنگون کردن حکومت بشار اسد به نیابت از آمریکا اشاره کرد.
رخدادهای اخیر در ترکیه
به گزارش خبرگزاریها، نیروهای نظامی و انتظامی ترکیه روز جمعه ۲ مرداد با عنوان ”مبارزه با تروریسم“ ظاهراً دست به یورش سراسری و گستردهای به مواضع نیروهای ارتجاعی داعش زدند، ولی همزمان به نیروهای حزب کارگران کُرد (پکک) و گروههای چپگرایی مثل ”جبههٔ حزب رهاییبخش مردمی انقلابی“ و ”حزب دموکراتیک خلقها“ نیز حمله کردند که منجر به کشته و زخمی شدن دهها تن (و احتمالاً صدها تن) شد. نیروهای ترکیه در این یورش علاوه بر استفاده از نیروهای زمینی، از بمباران هوایی نیز استفاده کردند. سرکوب نیروهای کُرد و چپ به بهانهٔ مبارزه با تروریسم، نهفقط آتشبس عملی دو ساله میان نیروهای پکک و دولت ترکیه را به خطر انداخت، بلکه موجی از اعتراضهای خیابانی را در شهرهای گوناگون این کشور به راه انداخت و شرایط متشنج و نگرانکنندهای را در ترکیه به وجود آورد. به گفتهٔ احمد داووداوغلو نخستوزیر ترکیه، در جریان یورشهای ۲ و ۳ مردادماه بیشتر از ۶۰۰ نفر ”افراد مظنون“ دستگیر شدند. دولت ترکیه حزب کارگران کُرد را یک سازمان تروریستی میداند و عبدالله اوجالان رهبر آن را بیشتر از ۱۵ سال است که در زندان نگه داشته است. احمد داووداوغلو خواهان خروج نیروهای پکک از ترکیه (معلوم نیست به کجا؟! به عراق؟!) و محکوم کردن آنها به عنوان ”تروریست“ از سوی ”جبههٔ حزب رهایی بخش مردمی“ است. ”ناتو“ و اتحادیهٔ اروپا نیز این سازمان را تروریستی میدانند در حالی که بسیاری از دیگر کشورهای دنیا، از جمله چین و هندوستان و روسیه چنین نظری ندارند. حملهٔ نیروهای ترکیه به پکک احتمالاً موجب واکنشهایی در عراق و سوریه نیز خواهد شد که مردم آنها از نیروهای داعش آسیب زیادی دیدهاند و شاهد مقاومت جانانهٔ نیروهای نظامی کُرد منطقه در برابر این اسلامگرایان افراطی ارتجاعی بودهاند. دولت اسلامی رجب طیّب اردوغان، که در سه سال گذشته از حامیان مستقیم و غیرمستقیم شورشیان اسلامگرای ضد دولت سوریه بوده است، تا پیش از رخدادهای دو هفتهٔ گذشته نهفقط هیچ تلاشی برای مقابله با داعش و اسلامگرایان ارتجاعی نکرده بود، بلکه بنا بر گزارشهای منتشر شدهٔ متعدد، امکان عبور ”جهادگران“ و تسلیحات از مرزهای ترکیه به سوریه را نیز فراهم کرده بود. او حتّیٰ متهم است که برای مقابله با نیروهای کُرد، بهعمد به نیروهای اسلامگرای افراطی اسلحه و مهمات رسانده است. ”کنگرهٔ ملّی کردستان“، گروهی که شماری از نیروهای کُردِ خواهان خودمختاری در ترکیه را در خود جمع دارد، اعلام کرد که دولت ”ترکیه بر جنگ با کُردها اصرار دارد و این یورشها تأکیدی است بر این واقعیت که دولت ترکیه همچنان سیاست نابودی کُردها را دنبال میکند.“ این طور که معلوم است، هدف اصلی دولت ترکیه در یورشهای اخیر، نیروهای پکک است و داعش بهانهای بیش نیست.
دولت ترکیه و همپیمانان آن در ”ناتو“ مدّعیاند که در پی ایجاد یک ”منطقهٔ عاری از داعش“ در نوار مرزی میان ترکیه و شمال سوریه هستند که ”اتفاقاً“ درست در فاصلهٔ دو شهر کوبانی و عَفرین در داخل خاک سوریه قرار دارد و در حال حاضر به طور عمده زیر کنترل نیروهای کُردِ سوری ”یگان دفاع مردمی“ است. دولت ترکیه متهم است که از این فرصت برای مداخلهٔ مستقیم در سوریه و نیز سرکوب مخالفان کُرد خودش استفاده میکند. بمباران هوایی مناطقی از سوریه (بهظاهر در پاسخ به حملهٔ داعش به یکی از پُستهای نگهبانی مرزی ترکیه) در همین چارچوب صورت گرفت. در همین حملهها بود که نیروهای ترکیه مواضع نیروهای ”یگان دفاع مردمی“ در سوریه و مواضع نیروهای پکک در شمال عراق را بمباران کردند. بهرغم آنکه نیروهای کُرد در شمال سوریه (جنوب شرقی ترکیه) موفقیتهای چشمگیری در مقابله با جنایتکاران داعش داشتهاند، ولی مولود کاووساوغلو وزیر امور خارجهٔ ترکیه میگوید: ”نیروهای پکک و داعش فرقی با یکدیگر ندارند. نمیتوانید بگویید که پکک بهتر است چون دارد با داعش میجنگد.“ در حالی که کُردهای مبارز، از جمله در شهر کوبانی سوریه، در مقابله با داعش از پشتیبانی بینالمللی مردم و آزادیخواهان جهان برخوردار بودند، این موضع دولت ترکیه نشان از مخالفت کینهتوزانهٔ این دولت اسلامی با کُردهای ترکیه دارد که مانند کُردهای ایران سالهاست که برای موجودیت و احقاق حقوق ملّی خود در چارچوب کشور واحد مبارزه میکنند.
مقابلهٔ دیرهنگام دولت ”حزب عدالت و توسعه“ ترکیه با داعش زمانی آغاز شد که ظاهراً نیروهای داعش به گردهمایی نیروهای ترقیخواه برای همبستگی با کوبانی در روز چهارشنبه ۲8 تیر در شهر سوروچ حمله کردند که در آن حمله ۳۲ شهروند ترکیه کشته شدند. اکنون دولت ترکیه متهم است که خود در این بمبگذاری و کشتار دست داشته است. در پی این کشتار، ترکیه خواهان تشکیل جلسهٔ ”ناتو“ برای کمک به ترکیه در حفظ امنیت آن و مبارزه با تروریسم شد. در بیانیهای که ”ناتو“ منتشر کرد آمده است که ”تروریسم تهدیدی جهانی است که مرز، ملّیت، یا مذهب نمیشناسد؛ مشکلی است که جامعهٔ بینالمللی باید به اتفاق هم با آن مبارزه و مقابله کند.“ در همین اثنا، دولت ترکیه موافقت کرد که به جنگندههای آمریکایی امکان استفاده از پایگاه هوایی اینجرلیک را بدهد (که قرار است از آن برای بمباران کردن مواضع داعش در خاک سوریه استفاده شود)؛ وزیر انرژی ترکیه گفت که انفجار لولهٔ گاز میان ایران و ترکیه در روز دوشنبه ۵ مرداد کار پکک بوده است؛ و جتهای جنگندهٔ ترکیه روز چهارشنبه ۷ مرداد مواضع پکک در شمال عراق و در شهر قندیل را بمباران کردند که اعتراض دولت عراق به ”نقض حاکمیت“ آن کشور را به دنبال داشت. اگر هدف نیروهای ”ناتو“ مقابلهٔ نظامی و سیاسی با داعش است، باید با همهٔ نیروهای ضد داعش همکاری کنند، که شامل نیروهای کُرد و سوری نیز میشود. تهدید و سرکوب پکک و نیروهای کُردِ خواهان خودمختاری، نهفقط وضع را متشنجتر کرده است بلکه آسیب جدّی به جبههٔ نیروهای ضد داعش زده است. جالب اینکه در این میان نشانی از اعتراض آمریکا و متحدانش به سرکوب کُردها توسط دولت راستگرای ترکیه دیده نمیشود.
ارزیابی ما
آیا ماجراجویی دولت ترکیهٔ عضو ”ناتو“ و همپیمان نظامی آمریکا و قدرتهای بزرگ اروپایی و تلاش آن برای جا باز کردن در خاک سوریه در نهایت به جنگ نیابتی آن با حکومت سوریه با هدف سرنگون کردن دولت بشار اسد خواهد انجامید؟ آیا ترکیه که در کنار مصر و اسرائیل و پاکستان و ایران جزو قدرتهای منطقهیی محسوب میشود، با این ماجراجوییهای خطرناک خواستار به دست آوردن جایگاهی بهتر از بقیه در طرح خاورمیانهٔ نوین است؟ با توجه به ”توافق تاریخی“ ایران با آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ، موضع ایران نسبت به تلاش ترکیه برای تجاوز به خاک سوریه و حملهٔ نظامی به آن کشور و مقابله با دولت بشار اسد که تا کنون مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده است، چه خواهد بود؟ آیا جمهوری اسلامی بر سر سوریه با آمریکا معامله خواهد کرد؟ آیا ”بازسازی پلهای خرابشده“ میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا و دورخیز شرکتهای خارجی برای ورود به بازار ۸۰ میلیونی ایران، ممکن است که ترکیه را نگران وضعیت اقتصادیاش کرده باشد که در دهههای اخیر در معاملههای آشکار و پنهان با ایرانِ تحریمشده ثروتهای بیکرانی به دست آورد؟ (از جمله، رسوایی فساد مالی آذر ۹۲ و کشف یک و نیم تن طلا که توسط دارودستهٔ بابک زنجانی و همدستانشان از ایران وارد ترکیه شد و رد پای شمار زیادی از مقامهای دولتی ترکیه و آقازادههای دولت اردوغان-که در آن زمان نخستوزیر بود- در آن دیده شد.) آیا اعتراضهای میدان تقسیم و انتخابات پارلمانی اخیر در ترکیه که شاهد پیروزی چشمگیر حزب دموکراتیک خلقها با به دست آوردن ۸۰ کرسی پارلمانی بود، زنگ خطری برای ادامهٔ حکومت مطلق حزب راستگرای عدالت و توسعه است که در قالب یک رژیم اسلامگرا، نولیبرالیسم اقتصادی را دنبال میکند و خواهان سرکوب نیروهای ترقیخواه و گروههای کُرد کشور مثل پکک است؟
به نظر ما، مجموعهٔ آنچه در ماهها و هفتههای اخیر در منطقه و در ترکیه میگذرد، به تلاش دولت رجب طیّب اردوغان و یارانش در حزب عدالت و توسعه (و البته همراهانش در دیگر حزبهای دست ٰراستی) برای تثبیت موقعیت دولت کنونی در عرصهٔ داخلی، سرکوب مخالفان کُرد و ترقیخواه داخلی، و برجسته کردن نقش آن در چارچوب صفبندیهای تازه در منطقهٔ خاورمیانه مرتبط است. حاکمیت کنونی ترکیه که کارکردش زیر نظر رئیسجمهور کنونی، رجب طیّب اردوغان، و یارانش سبب افزایش فساد داخلی، بیقانونی، و کوچک شدن بخش تولید ملّی در ترکیه شده است، در تلاش برای تثبیتِ موقعیت خودش هم از امکانات ”ناتو“ و ماجراجوییهای بیرون از کشور استفاده میکند و هم از قدرتنمایی و مشت آهنین در داخل و سرکوب خشن و ضدانسانی مخالفان سیاسیاش در طیفهای گوناگون، از جمله و بهویژه سرکوب چپگراها و نیروهای کُرد خواهان خودمختاری. در سطح منطقه، دولت کنونی ترکیه اکنون همگام و همدست با آمریکا و متحدانش در ”ناتو“ عمل میکند تا زمینهٔ اجرای مرحلهٔ دیگری از طرحهای نظامی به منظور سرنگون کردن حکومت بشار اسد در سوریه را فراهم کند. نقشی که دولت ترکیه در این میان به عهده گرفته است، در واقع بخشی از سیاستهای راهبردی آمریکاست که از رقابتها و کشاکشهای میان ایران، عربستان سعودی، ترکیه، مصر و اسرائیل بهرهگیری میکند و بهجای دخالت مستقیم در امور منطقه (از جمله در مسیر اجرای طرح خاورمیانهٔ نوین) قدرتهای منطقهیی را درگیر مداخلههای نظامی و کشمکشهای محلی به سود هدفهای خود میکند.
طبیعی است که حزب تودهٔ ایران سرکوب پکک توسط دولت ترکیه را اقدامی ضدانسانی و تشنجآفرین میداند و آن را قاطعانه محکوم میکند. همچنین، حزب ما تلاشهای دولت ترکیه در ارتباط با اوضاع سوریه و تشدید جنگ و تشنج در آن کشور را مداخلهگرانه و ماجراجویانه و خطرناک میداند و قاطعانه با آن مخالف است. پیشبُرد طرح خاورمیانهٔ نوین، شکلگیری صفبندیهای تازه در منطقه و در پیش گرفتن سیاستهای ماجراجویانه و استفاده از زور و جنگطلبی هیچ سودی برای ملّتهای کشورهای منطقه ندارد و فقط در خدمت منافع انحصاری قدرتهای امپریالیستی است که به اتکای قدرت اقتصادی و سیاسی خود، دولتهای منطقه را به اجرای سیاستهای راهبردیشان وادار میکنند. حکومتهایی مثل رژیم ولایی ایران و دولت راستگرای اسلامی ترکیه که منافع تنگ و انحصاری گروههای حاکم را دنبال میکنند، در راه بقای خود و تأمین این منافع حاضرند به هر وسیلهای متوسّل شوند.
آنچه در محاسبهٔ این حکومتها در اساس نادیده گرفته میشود، خواستها و منافع و رفاه مردم عادی و زحمتکشان، و زندگی آسوده و صلحآمیز ملّتهاست. البته روند تاریخ بشر چنان است که برخلاف میل حکومتهای غیردموکراتیک و زورگو، مردم را نمیتوان نادیده گرفت. خواستهای مردم برای زندگی بهتر و صلحآمیز را میتوان به طور موقت سرکوب کرد، ولی جنبوجوش درونی و پویایی جامعهٔ انسانی بهتدریج نقش خود را بر روند رخدادها میزند و هیچ حکومتی از این نقشزنی مردم در امان نخواهد ماند. در مقابل تلاشهای مرتجعان و غارتگران جهانی و منطقهیی، ما شاهد تلاش پیگیر و بیوقفهٔ مردم در هر گوشهٔ دنیا هستیم. حزب تودهٔ ایران همواره در کنار مردم بوده است و در مبارزهٔ نفسگیر و پیچیدهٔ جهان امروز، همچنان به وظیفهٔ خود در راه برقراری صلح و جامعهای دموکراتیک با جدیّت و پیگیری و به طور سازمانیافته عمل میکند.
به نقل از «نامه مردم»،شماره ۹۷۹، ۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۴