پیروزیِ جرمی کوربین، پیروزیِ بیسابقهٔ حامیانِ سوسیالیسم و جنبشِ چپ انگلستان
موج تودهایِ مبارزه با سیاستهای نولیبرالی ریاضت کشی در اروپا، که بار بحران مالی- اقتصادی سالهای اخیر را تماماً به دوش طبقهٔ کارگر و زحمتکشان میاندازد، سرانجام به انگلستان هم رسید. بهدنبال یونان و اسپانیا، جنبش اعتراضی ضد سیاستهای نولیبرالی در انگلستان هم، سنتگرایان مدافعِ نظم قدیم استعمار و امپریالیسمِ کهنهکار را بهزانو درآورد و ۴ ماه پس از شکست سخت و باورنکردنیِ حزب کارگر در انتخابات پارلمانی، رهبری جدیدی را انتخاب کرد که تمامی محاسبههای گذشته را برهم زده است.
انتخاب جرمی کوربین، سیاستمداری چپگرا، رادیکال، جمهوریخواه، ضدِ جنگ، و طرفدارِ تقسیم ثروت در جامعه، عملاً ۹۹ درصدیها را بر حزب کارگری غالب کرده است که از دهه ۱۹۸۰ میلادی در کنترل نخبگان نولیبرال انگلستان بوده است. در حقیقت، جنبش کارگری، بار دیگر و پس از بیش از یک قرن، حزب کارگر را به ریشههای ترقیخواهانهٔ پروژه برپایی این حزب در انتهای قرن نوزدهم میلادی، که بهمثابه بازوی سیاسی جنبش سندیکایی انگلستان بود، بازگرداند.
فارغ از هرگونه تفسیری، انتخابِ جرمی کوربین و جنبشی که چنین امری را ممکن کرد، نشاندهندهٔ وقوع جوشش و فورانی سیاسی در بُعدهایی تاریخی است. صرفنظر از اینکه در مرحلههای بعد چه اتفاقی میافتد، چنین تحول و تغییر اساسیای نمیتواند بهسادگی معکوس شود. هشت سال پسازاینکه بحران اقتصادی جهان غرب را در هم پیچید، شورش بر ضد ریاضت اقتصادی در بریتانیا صدای خود را بهشکل کاملاً غیرمنتظرهای بلند کرده است. نظمی که بر پایهٔ هماهنگ کردن اصلیترین هدفهای استراتژیک سیاسی در مورد سیستم حکومتی انگلستان بین حزبهای عمدهٔ سیاسی این کشور در طول سالهای سلطهٔ بلامنازع نولیبرالیسم تثبیت شده بود، شکسته شده است.
هنگامیکه در روز شنبه ۱۲ سپتامبر/۲۱ شهریور، نتیجهٔ انتخابات رهبریِ حزب کارگر اعلام شد، مشخص گردید که جرمی کوربین با تصاحب ۵۹٫۵ درصد آرا در حقیقت بسیار بیش از مجموع آرای سه نمایندهٔ جناحهای میانه و راست حزب کارگر رأی آورده است. و این در شرایطی بوده است که در تمامی دورهٔ سهماهه جریان داشتن این انتخابات، ارگان های رهبری و رهبران سابق حزب کارگر بلااستثناء، و ازجمله نخستوزیرهای گذشته این حزب شامل تونی بلیر و گوردون براون، بهطور واضح مخالفتشان با انتخاب او را اعلام کرده بودند و از اعضا و هواداران حزب خواسته بودند که علیه انتخاب او فعالیت کنند.
با پیروزی جرمی کوربین، چهرهٔ قدیمی، مستقل، و چپگرای حزب در انتخابات رهبر حزب کارگر، پس از ۳۰ سال گروه نولیبرال حاکم بر دستگاههای رهبری حزب کارگر، نخستین شکست واقعی، غیرمنتظره، و شکننده در کنترل حزب را متحمل شد. این ضربهیی به گروه تحصیلکردههای دانشگاههای آکسفورد و کمبریج در حزب کارگر بود که برای دههها رهبری حزب را در دست داشتند. و بهواقع در شرایط شکست غیرمنتظره و سخت انتخاباتی حزب کارگر در اردیبهشتماه و به قدرت رسیدن حزب محافظهکار بهرهبری دیوید کامرون، در آنانی که در این سالها شاهد همگرایی واقعی سیاستهای نولیبرالی حزب کارگر با محافظهکاران و رشد بیزاری، غریبگی و دوری عملی جوانان و زحمتکشان از سیاست بودند، امید را دوباره زنده کرد.
ابعاد توطئه رسانهای علیه کوربین از لحظهیی که موفقیت او در مردادماه احتمال داده شد، شروع به گسترش کرد. سؤالها در مورد ارتباط او با گروههای چپ، حمایت او از جنبشهای آزادیبخش در خاورمیانه و آمریکای لاتین، دفاع او از کسانی که کار خود را از دست دادهاند، بیکارند و یا مجبور به اتکا به سیستم تأمین اجتماعیاند، و مخالفت مشخص و پیگیر او با جنگ و نظامیگری و مخالفتش با تحمیل مخارج سرسامآور تسلیحات هستهای و سلاحهای کشتارجمعی همگی به تیترهای نخست اکثر روزنامههای دستراستی انگلستان تبدیل شدند. درحالیکه همه نامزدهای دیگر پست رهبری حزب کارگر مات و مبهوت به تکرار نسخههای امتحانشده و شکستخوردهٔ پیشین مشغول بودند، آقای جرمی کوربین مجموعهیی از موضعگیریهای روشن در مخالفت با برنامهٔ ضدمردمی تحمیلِ ریاضت اقتصادی دولت دستراستی را به مانیفست انتخاباتیاش تبدیل کرد. و این آن چیزی بود که بسیاری از جوانان و رأیدهندگان جدید را در روند سیاسی درگیر کرد، و نه آنگونه که رسانههای دستراستی عنوان میکردند، دسیسههای جناح چپ یا اتحادیههای کارگری.
پاسخِ جرمی کوربین به همه این حملات، هم از طرف رسانههای جمعی و هم از جانب سه کاندیدای دیگر رهبری حزب کارگر، ایستادگی و دفاع ازآنچه بهوضوح موضعگیریای اصولی دربارهٔ مسئلههای کلیدیِ مرتبط با زندگی مردم بریتانیا بوده است. چنین موضعگیری اصولیای در مدت کوتاهی هزاران نفر از حامیان جدید، که بسیاری از آنان جوانانی بودند که رسانهها حسابشان را از قبل در حکم بریدگان از سیاست و سیاست ورزی بسته بودند را به کارزار رهبر جدید حزب کارگر جلب کرد. دهها هزار تن با پیوستن به کارزار انتخاباتی جرمی کوربین اعلام میکردند که با شعارها و برنامهیی که جرمی کوربین اعلام کرده است حاضر به مبارزه در صفوف حزب کارگرند. موج قدرتمند مبارزهجوییِ سیاسی بهمنظورِ پس گرفتن مواضع تصاحبشده از سوی نو لیبرالها در سه دهه گذشته در این کارزار برخاست.
رهبران حزب محافظهکار، که قدرت دولتی را بهدست دارند، در روزهای اخیر حملاتی سخت به آقای کوربین و طرفداران او دست میزنند. جالب این است که آنان با فراموش کردن این واقعیت که جرمی کوربین ۳۲ سال با همین موضعگیریهای سیاسی بهطور پیوسته عضو پارلمان این کشور بوده است و هیچگاه هم نظرگاههای خود را پنهان نکرده است، مطرح میکنند که پیروزیِ او در مقام رهبر اپوزیسیون در پارلمان میتواند “امنیت ملی“ را بهخطر بیندازد. این مشخص است که نظرگاههای مخالف آقای کوربین در رابطه با ادامهٔ عضویت انگلستان در ناتو، انتقادهای اصولی او به عملکرد اتحادیهٔ اروپا و این حقیقت که او در سالهای اخیر رهبر جنبش ضد جنگ انگلستان بوده است، دولت و راستگرایان سنتی در انگلستان را بهشدت به وحشت انداخته است. پیروزی در دستیابی بهرهبری حزب کارگر البته فقط گام نخست است. مرتجعانی که در گروه پارلمانی حزب کارگر جا خوش کردهاند، از همان آغاز توطئههای خود برای تضعیف رهبری جرمی کوربین را آغاز کردهاند. بسیاری از نخبگان سیاسی حزب کارگر که در بین بیش از ۲۲۵ عضو پارلمان از این حزب قرار دارند، اعلام کردهاند که حاضر نیستند در دولت سایه زیر رهبری کوربین خدمت کنند، و در عوض، فعالانه در مقابل دوربینهای کانالهای مختلف تلویزیونی به انتقاد از برنامههای اعلامشده و اعلامنشده رهبر جدید حزب کارگر پرداختهاند.
مطبوعات بریتانیا، با هدف ایجاد ابهام در افکار عمومی، به طور سخاوتمندانه ای این مرتجعان درون حزب کارگر را با عنوان ” نوآوران” و طرفداران مدرنیزه کردن حزب کارگر معرفی می کنند. روزنامه ”ایندپندنت“، چاپ لندن، هفته پیش مدعی شد که “نوآوران میترسند که به قدرت رسیدن جناح چپ و در دست گرفتن اهرمهای قدرت در حزب در شرایطی که آقای جرمی کوربین رهبر است – اختیارهای بیشتری به کنفرانس سالانه حزب و کمیته اجرایی ملی آن در رابطه با سیاستگذاری در حزب بدهد، و در مقابل نفوذ گروه نمایندگان حزب کارگر در پارلمان را کاهش دهد. این خود نشاندهندهٔ مواضع سیاسی و عیار دموکراسی خواهی این بهاصطلاح ”نوآوران“ است که حاضر به قبول نظر رأیدهندگان و یا ارگانهای دموکراتیک و منتخب حزبی که از طرف آن و بهنمایندگی از آن، در پارلمان حضور دارند، نیستند. در هفتههای آینده بدون شک شاهد مبارزهیی بزرگ و تعیینکننده در حزب کارگر برای بازگرداندن آن به ایفا کردن نقش واقعیاش در مقام نمایندگیِ نیازها، امیدها، و رؤیاهای طبقه کارگر و زحمتکشان خواهیم بود. نیروهای راست، در درون و بیرون از حزب کارگر، با بهخدمت گرفتن یکپارچه رسانههای عمومی، جرمی کوربین و هواداران او را زیر فشار تبلیغاتی منفیای قرار خواهند داد که هدف از آن بهزانو درآوردن و تسلیم او در مقابل سیاستهای دیکتهشدهٔ نهادها و طراحان نولیبرالیسم است. آنها مدعی خواهند شد که با سیاستها و شعارهای چپ نمیتوان در انتخابات پیروز شد و به قدرت رسید.
از سوی دیگر رهبری جدید با بازگردندان ابزارهای کنترل و اهرمهای قدرت به ارگانهای دموکراتیک حزب کارگر، شانس تغییر توازن قدرت در حزب را دارد. این قطعاً ساده نخواهد بود. یورش رسانههای راست به نمایندگی از انحصارهای بانکی و تسلیحاتی ادامه خواهد یافت. اما اگر حامیان جرمی کوربین خونسرد و با اعتمادبهنفس به راه خود ادامه دهند، آن روندی که شنبه ۱۲ سپتامبر آغاز شد میتواند شروع تغییری بهمراتب گستردهتر برای تغییر تعیینکننده نظام سیاسی، مطرح کردن وسیع و قدرتمند بدیلی برای سیاستهای مبتنی بر ریاضت اقتصادی، و پایان دادن به حمایت بریتانیا از جنگهای بیپایان باشد. دستیابی به چنین مهمی نیازمندِ سازماندهی جنبشی قدرتمند در خارج و همچنین در داخل پارلمان است. واکنش تودهای علیه سیاستهای مبتنی بر ریاضت اقتصادی که در ۷ سال گذشته حاکم بودهاند، درحالحاضر از یک کشور به یک کشور دیگر در حال سرایت و گسترش است. چالشی که در مقابل رهبری جدید حزب کارگر قرار دارد این است که این شورش را در مسیر و با هدف دستیابی به قدرت سیاسی هدایت کند. این ساده نیست که درحالحاضر پیشبینی کنیم جرمی کوربین تا کجا حزب کارگر را میتواند در این مسیر جلو ببرد و یا اینکه برای چه مدتی رهبری او در حزب کارگر ادامه خواهد یافت. آنچه روشن است اینکه، دیگر نمیشود به گذشته بازگشت. واقعیت این است که با انتخاب کوربین عملاً حزب کارگر و سیستم سیاسی در انگلستان برای همیشه تغییر یافت.
آینده نشان خواهد داد که جرمی کوربین به نمایندگی از سوی آن صدها هزار عضو حزب کارگر و سندیکالیستهایی که به او رأی دادهاند، چگونه عمل خواهد کرد. مبارزه بین چپ و راست در چنین مقیاسی در انگلستان در سه دهه گذشته بیسابقه بوده است. شاید بتوان گفت که برای اولین بار در سی سال گذشته در عرصه مبارزات سیاسی در بریتانیا همه مدعیان بدون ماسک در صحنه حاضر شدهاند!
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۸۲، ۳۰ شهریورماه ۱۳۹۴