افزایش تنش ها در خاورمیانه و خطر جدی گسترش درگیری های فاجعه بار نظامی
در پی کشته شدن صدها زائر ایرانی و زائران دیگر کشورها در جریان مراسم حج امسال، علی خامنه ای رهبر رژیم ایران در سخنرانی تندی دولت عربستان سعودی را به “واکنش سخت و خشن” تهدید کرد. در پی این سخنان شماری از دیگر سران رژیم نیز در سخنرانی های مشابهی از لزوم برخورد قاطع با عربستان سعودی سخن راندند.
محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران در سخنانی در همین زمینه افزود: جهان اسلام از خیانتها و جهالتهای ابولهبگونه آل سعود نظیر کشتار مردم یمن، آوارهسازی مردم عزیز سوریه، سرکوب مردم بحرین، کشتارهای فرقهای در عراق و ایجاد تفرقههای قومی و تروریسمپروری در همه جا به ستوه آمده و قریبا در خشم مسلمانان ذوب خواهند شد. جعفری همچنین گفت سپاه آماده “واکنش سریع و خشن” به حادثه مرگبار حج است و وعده داد که سپاه “انتقام سخت این جنایت هولناک را از آل سعود خواهد گرفت”.
این سخنان تهدید آمیز خامنه ای، جعفری و همچنین شماری از امامان جمعه شهرهای مختلف کشور، در حالی بیان می شود که شعله های جنگ همچنان در یمن، عراق، سوریه، لیبی و افغانستان به شدت شعله ور است و جمهوری اسلامی در تمامی این کشورها روابط نزدیکی با شماری از نیروهای درگیر دارد.
تهدید های تحریک آمیز و در عین حال پوچ علی خامنه ای، همچون سیاست های فاجعه بار “جنگ،جنگ تا پیروزی”، و سیاست نابخردانه “تحریم های اقتصادی نعمت است“ در دهه های اخیر به قیمت جان صدها هزار ایرانی و خسارات های سنگین اقتصادی-اجتماعی برای میهن ما تمام شده است و نیاموختن از این تجربه ها و تکرار این سیاست ها در چنین شرایط خطرناکی می تواند برای میهن ما عواقب بسیار خطرناکی در پی داشته باشد. حزب ما معتقد است که هرگونه گسترش نقش مستقیم نظامی ایران در درگیری های منطقه ، با هر بهانه ای، نمی تواند در راستای منافع ملی میهن ما باشد.
موضع گیری های سران رژیم در هفته های اخیر همزمان بوده است با تشدید جدی درگیری های نظامی در سوریه و دخالت روز افزون کشورهای امپریالیستی و دیگر کشورهای منطقه و جهان در اوضاع داخلی این کشور.
مجمع عمومی سازمان ملل، در هفته گذشته، در نیویورک، عملاً به صحنهٔ اصلی گفتوگو و بحث دربارهٔ آیندهٔ سیاسی سوریه تبدیل شده بود. حضور رهبران بیشتر کشورهای جهان در نیویورک، سخنرانیهای رئیسجمهورهای ایالاتمتحده، روسیه، چین، و ایران، در روز ۶ مهرماه/ ۲۸ سپتامبر، در مجمع عمومی، و دیدارها و گفتگوهای دوجانبه و چندجانبهٔ عمدهترین بازیگران صحنهٔ جنگ داخلی خونین سوریه، فرصتی بود تا گزینههای مختلف، بههدف جلوگیری از شدت یافتنِ بیشتر این جنگ ویرانگر و گستردهتر شدنِ آن، بهبررسی گذاشته شود.
دیدار و گفتگوی باراک اوباما و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهورهای ایالاتمتحده و فدراسیون روسیه، در نیویورک، و بهدنبال آن، گفتگوهای مستقیم رهبران فدراسیون روسیه، فرانسه، و آلمان، همگی، بهطورِعمده، در بررسیِ گزینههای مختلف بهمنظورِ نهادنِ نقطهٔ پایانی بر جنگ داخلی سوریه و برخورد با “داعش“ یا “حکومت اسلامی“ و نقش این کشورها در این موردها، تدارک دیده شده بودند. فرانسه در آغاز هفته گذشته، و از روز ۵ مهرماه، با بمبارانهای هوایی هدفهایی در خاک سوریه- بدونِ توافق قبلی با دولت سوریه- آغاز فاز جدید بحران خاورمیانه را کلید زده بود. این عملیات هواپیماهای نظامی فرانسه، بهدنبال سه هفته پروازهای اکتشافی بهمنظور جمعآوریِ اطلاعات دربارهٔ هدفهای احتمالی، انجام شد. در پی این اقدام و ادامه بمباران های هوایی آمریکا در سوریه و آغاز حملههای هوایی روسیه به موضعهای نیروهای تروریستِ مخالف دولت سوریه، در روز ۹ مهرماه، جنگ داخلی این کشور که بیش از چهار سال و نیم است که ادامه دارد، به مرحله جدیدی وارد شد.
اکنون آشکار است که کشورهای امپریالیستی، با بهرهگیری از حساسیت و نگرانیِ افکار عمومی جهان در ارتباط با هجوم صدها هزار پناهجو از سوریه و دیگر کشورهای جنگزدهٔ منطقهٔ خاورمیانه [و افغانستان]، سعی دارند ورود عملی و مستقیمشان را به صحنه جنگ جدیدی در خاورمیانه- که میتواند پیامدهای خطرناکی برای صلح جهان دربر داشته باشد- توجیه کنند.
درحالحاضر، محفلهای صلحدوست در خاورمیانه و جهان نگران این مسئلهٔ اند که، در هنگامهیی که افکارعمومیِ جهان به راهحلی عملی، مؤثر، و انسانی در زمینهٔ بحران پناهجویان و جنگزدگان سوریهای و کشورهای دیگر خاورمیانه توجه ویژه دارند، کشورهای امپریالیستی به عملی کردنِ “استراتژیِ“ استتارشدهٔ تهاجمیشان در خاورمیانه، دست به تلاشی تازه زنند. این موضوع اکنون آشکار است که، ظهورِ یکباره و اسرارآمیزِ “داعش”یا “حکومت اسلامی“ در سوریه و عراق- درکنارِ دیگر عاملها- بدونِ حمایت محاسبهشده و پنهانِ ایالاتمتحده و محفلهای برنامهریزِ دستگاههای امنیتی کشورهای عضو ناتو و نیز حمایتِ مستقیم مالی و لجستیکیِ عربستانسعودی، اماراتمتحدهٔعربی، قطر، و ترکیه غیرممکن میبود. هدفِ چنین “استراتژیِ“ استتارشدهای، توجیهِ دخالتها، بهوجود آوردنِ بیثباتیها، و تداوم جنگ در سراسر منطقه، و بهویژه از میان برداشتن سوریه- در مقام کانون مقاومتی در برابر طرحهای امپریالیستیِ آمریکا و راهبُردش در ارتباط با بهپیش بردنِ پروژهٔ “خاورمیانهٔ جدید“- است.
در همین زمینه باید اضافه کرد که، از هفتهها پیش از این، که ایالاتمتحده آمریکا به صحنهٔ معضلِ سرازیرشدن صدهاهزار پناهجو به مرزهای اروپا- و پیشنهادِ پذیرشِ تنها دههزار پناهندهٔ سوریهای در آمریکا- ورود کرد، واضح بود که این کشور بهدنبالِ بهنظارتِ خود درآوردنِ ”بحران پناهجویان“ و بر چهره زدنِ صورتک ملاحظههای ”بشردوستانه“ بهمنظورِ مداخلهٔ امپریالیستیِ نظامیای مستقیم در سوریه است.
در هفتههای اخیر، اوج گرفتن تبلیغات رسانههای گروهی دستراستی در کشورهای غربی دربارهٔ ضرورت از میان برداشتن ”دولت بشاراسد“- که بهزعم این دسته از رسانهها ”منبع اصلیِ بیثباتی و ادامه یافتنِ جنگ داخلی در سوریه“ است- با گستردهتر کردنِ عملیات نظامی برضدِ دولت سوریه زیر پوششِ مبارزه با ”داعش“ همراه شده است.
دیوید کامرون، نخستوزیر دولت محافظهکار انگلستان، سه هفته پیش از این، بهطورِعلنی و بهصراحت سرنگونیِ دولت سوریه را خواستار شد. فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه، بیهیچگونه اعتنایی به حق حاکمیتِ ملی سوریه، آغاز بمباران خاک سوریه توسط نیروی هوایی این کشور را اعلام کرد. فرانسوا اولاند احتمالاً در رؤیای اعاده و تجدیدِ سلطهٔ استعماری فرانسه بر سوریه و لبنان می باشد، که در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی، بنا بر توافقنامهٔ ”سایکس“ انگلیسی و ”پیکوی“ فرانسوی در یک قرن پیش، به پایان رسید.
در همین مقطع زمانی، ایالاتمتحده، که سرنگونی دولت سوریه را همواره در سر میپروراند، فدراسیون روسیه را- که بر پایهٔ پیمان دوستی و ائتلاف دیرپای آن با کشور سوریه به دولت سوریه کمک نظامی میکند- تهدید میکند که نمیتواند به سیاست همکاری نظامی خود با دولت سوریه ادامه دهد. اقدام نظامی روسیه در روزهای پایانی هفته گذشته را- بنابهخواست و موافقت دولت سوریه- باید پاسخی به این تهدیدها ارزیابی کرد.
واکنشها به ضربههای جدی وارد آمده به پایگاههای تروریستهای داعش در خاک سوریه که مداخلهٔ نظامی روسیه در سوریه نامیده شدهاند، حاکی از نگرانی کشورهای غربی از تغییر موازنه نیروها در سوریه به ضرر نیروهای وابسته به امپریالیسم است.
در این رابطه، بیانیهٔ مشترک شش کشور: ایالاتمتحده، فرانسه، بریتانیا، آلمان، قطر، عربستان سعودی، ترکیه، در روز جمعه ۱۰ مهرماه، دربارهٔ عملیات هواپیماهای نظامی روسیه در خاک سوریه و بمباران موضعها و پایگاههای نیروهای اسلامی سلفی تروریستیِ مخالف دولت سوریه، نمونهٔ گویایی از رویکرد این کشورها به حل معضل سوریه است. این “بیانیه“ بهصراحت از روسیه میخواهد تا فقط در چارچوبِ طرحهای کشورهای امپریالیستی و متحدان آنها عملیات خود را انجام دهد، و حمله به پایگاه نیروهای تروریستیِ موردحمایتشان را متوقف کند.
حقیقت اینکه، کشورهای غربی هیچگاه نخواستهاند وضعیت واقعی در سوریه را بپذیرند. آژانس امنیتی دفاع- بازویِ امنیتی پنتاگون- در ماه اوت ۲۰۱۲ (تیر/مردادماه ۱۳۹۱)، در گزارشی- که تازه چندماه پیش علنی شد- تصدیق میکند که نیروهای “سلفی“، “اخوانالمسلمین”، و “القاعده در عراق (که سپس به “داعش” یا “حکومت اسلامی“ تبدیل شد)، نیروهای اصلیِ گردانندهٔ شورش در سوریهاند. این آژانس یادآور میشود که، نیروهای اپوزیسیون [اپوزیسیونِ دولت سوریه] از سوی غرب، کشورهای عربی حاشیهٔ خلیجفارس، و ترکیه حمایت میشوند، و “داعش“ میتواند همچنین در اتحاد با دیگر سازمانهای تروریستی، حکومتی اسلامی در عراق و سوریه برپا کند.
گزارشهای اطلاعاتی سرویسهای امنیتی کشورهای غربی، از همان مرحلههای نخستِ بهوجود آمدن بحران در سوریه، بهطورِعمده تائید میکردند که در بحران سوریه نقش اصلی را نیروهای تروریستی برعهده دارند. جو بایدن، معاون رئیسجمهور ایالاتمتحده، یک سال پیش، در ۱۰ مهرماه ۱۳۹۳، در سخنانی که در روزنامه ”نیویورکتایمز“ بازتاب یافت، تصدیق کرد که عربستان سعودی، ترکیه، و اماراتمتحدهٔعربی ”به پایین کشیدنِ اسد از قدرت در سوریه و آغاز به جنگ نیابتیای شیعی و سنی مصمم بودهاند.“ جو بایدن تصدیق کرد که، این سه متحدِ نزدیک ایالاتمتحده در خاورمیانه، تأمینِ مالی و تسلیحاتی همه نیروهایی را که حاضرند برای سرنگون کردن دولت بشاراسد مبارزه کنند، بهعهده داشتهاند.
بدیهی است که یکی از برندگان اصلی این فاجعه بزرگ انسانی در سوریه دولت اسرائیل است که بدون استفاده مستقیم از سلاح های مخرب توانسته است تنها حریف قدرتمند در میان کشورهای عربی را این چنین نابود کند.
پس از چهار سال مداخلهٔ آشکار و تجاوزگریهای قدرتهای عضو پیمان ناتو در سوریه، و شکستهای پیدرپیِ باندهای مرتجع و مزدور اسلامگرای سلفی- که بهوسیلهٔ کشورهای غربی، ترکیه، و سران دیکتاتور شیخنشینهای حاشیهٔ خلیجفارس نظارت و مسلح میشوند- مقاومت دولت سوریه همچنان ادامه دارد. حقیقت اثباتشده این است که، بررغم عملکرد جنایتکارانهای که به مرگِ نزدیک به دویست و پنجاههزار نفر سوری، ویرانیِ بخش بزرگی از ساختها و زیرساختهای مدنی سوریه، آواره شدنِ بیش از ۱۰ میلیون از شهروندان در کشورشان، و مهاجرت ۴ میلیون نفر از مردم سوریه به ترکیه، لبنان، و اردن، منجر شده است، دولت سوریه هنوز توانسته است به مقاومت خود ادامه بدهد.
حزب تودهٔ ایران، از همان آغاز بحران سوریه، مخالفتش را با مداخلهٔ خارجی در این کشور اعلام کرد، و بارها یادآور شد که، تنها از مجرای گفتگو بین نیروهای سیاسی سوریه و بهوجود آوردنِ شرایط برای پایان دادن به آدمکشیهای تروریست ها، جنگ، و تجاوزگری در این کشور می توان راهحلِ عملی ای برای پایان دادن به بحران این کشور دست یافت. در این گفتگو، همهٔ نیروهای سیاسی سوریه که درگیرِ این بحرانند، بنابر قاعده و بهحسبِ لزوم، میباید نقش داشته باشند. مردود شمردنِ هرگونه نقشی برای بشاراسد در آیندهٔ سوریه که از سوی کشورهای غربی و متحدانشان بیان میشود- درحالیکه او منافع بخش عمدهای از مردم سوریه را نمایندگی میکند- گفتگو را پیش از اینکه حتی آغاز شود، بهشکست میکشاند. این بههیچروی به معنای تأییدِ عملکرد و سیاستهای دولت اسد یا حزب بعث نیست، اما پذیرشِ این نکتهٔ اساسی است که برای خاتمه دادن به این موج خون و انهدامی که سوریه را بهزانو درآورده است، تنها راه، گفتگو است، و در این گفتگو، چه بخواهیم و چه نخواهیم، دولت بشاراسد- بهگواهِ رخدادهای چهار سال گذشته- نقشی عمده برعهده دارد.
حزب ما همچنین بر این باور است که، مداخلهٔ نظامی در سوریه، بیتردید، نمیتواند آیندهیی صلحآمیز و پایدار در این کشور را تضمین کند. این نگرانی جدی وجود دارد که، بهدنبالِ این بمبارانهای هوایی، ضرورتِ گسیل نیروهای نظامی کشورهای درگیر به خاک سوریه در دستورعمل قرار گیرد. به گزارش نشریه اومانیته، وایسته به حزب کمونیست فرانسه: ” گفته می شود که تهران با مشورت با مسکو و همچنین مشورت با بغداد مشغول اماده سازی افکار عمومی مردم در ایران برای مداخله زمینی در سوریه است. تا کنون ایران به ارسال مشاوران برای حضور در ارتش بشار اسد بسنده کرده بود. اما این بار قصد فرستادن صدها پاسدار برای کمک به ارتش سوریه وباز پس گرفتن مناطق از دست رفته را دارد”.
حزب تودهٔ ایران- صرفنظر از ماهیت و ابعادِ روابط میان دولت سوریه و جمهوریاسلامی- بر عهده گرفتنِ چنین نقشی را ضدِ مصالح ملی قلمداد میکند و معتقد است که چنین اقدامی میتواند مردم میهن ما را در جنگی درگیر کند که دامنهٔ آن، بهلحاظِ زمانی و جغرافیایی، محدودیتی نخواهد داشت، و بر این اساس، بهشدت مخالف آن است. حزب ما، در کنارِ همه نیروهای صلحطلب ایران، منطقه، و جهان، اعلام میکند که، گسترده شدنِ درگیریها و جنگ در سوریه، میتواند آتش جنگی مهیب را در خاورمیانه شعلهور کند، و بدینسان، آیندهٔ همه خلقهای منطقه در معرض تهدید قرار گیرد. بیاییم با درس گرفتن از سرنوشتِ مردم افغانستان، عراق، لیبی، و سوریه، پیام آورِ صلح و راهحلهای صلحآمیز باشیم. ما به گسترده شدنِ جنگ و درگیریها در سوریه، “نه!” میگوئیم.
۱. موافقتنامهٔ ”سایکس- پیکو“- در جنگ جهانی اول( ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸)، که امپراتوری عثمانی همراه با آلمان و اتریش، به انگلستان و فرانسه و روسیه اعلام جنگ داده بودند، با اینکه در بیشتر جبهههای جنگ، آلمان و اتریش پیروز بودند، اما با این وجود، فرانسه و انگلیس سرزمینهای عربیِ زیر سلطهٔ امپراتوری عثمانی را روی نقشه، بهطورِسِری، میان خودشان تقسیم کردند. بر پایهٔ این موافقتنامه،که به نام امضا کنندگان آن سایکس ـ پیکو نامیده شد، شرق ترکیه سهم روسیهٔ تزاری میشد، شمال غرب عراق، لبنان و کشور سوریهٔ کنونی، زیر پرچم فرانسه میرفت، و قسمت اعظم عراق باضافه اردن و مصر به انگلیس میرسید. فلسطین هم قرار بود از سوی سه کشور فرانسه و انگلیس و روسیهٔ تزاری، بهطورمشترک اداره شود. با پیروزی انقلاب اکتبر و سقوط رژیم تزاری، متن کامل این موافقتنامهٔ سری در روزنامههای ”ایزوستیا“ و ”پراودا“، ۲۳ ماه نوامبر ۱۹۱۷، منتشر و افشا شد.
به نقل از «نامه مردم» شماره ۹۸۳، ۱۳ مهرماه ۱۳۹۴