مسایل بین‌المللی

ادامه نا امنی و تاخت و تاز نیروهای خارجی در افغانستان

چند هفتهٔ پیش نیروهای طالبان در هجومی تازه به برخی از شهرها و روستاهای افغانستان، کنترل شهر شمالی کُندوز و دو شهر کوچک‌تر ”خاک سفید“ و ”بالاحصار“ در استان کندوز در شمال‌شرقی افغانستان را به دست گرفتند. این در حالی بود که شمار نیروهای طالبان کمتر از نیروهای نظامی و انتظامی دولتِ کنونی افغانستان بود که مورد حمایت آمریکا است.

 

به‌رغم حمله‌های متعدد و گاه‌گاهی نیروهای طالبان به شهرها و روستاهای افغانستان در سال‌های گذشته، این نخستین بار پس از سرنگونی دولت طالبان در سال ۱۳۸۰ به دست نیروهای آمریکایی و انگلیسی بود که این گروه اسلامگرای افراطی واپسگرا موفق به تسخیر یک شهر مهم (مرکز استان کُندوز در مرز جنوبی تاجیکستان) شد. چند روز پیش با دخالت نیروهای نظامی آمریکا و ”ناتو“ کندوز از طالبان پس گرفته شد، که البته در این میان یک بیمارستان غیرنظامی تحت اداره ”پزشکان بدون مرز“ در کندوز نیز هدف حملهٔ هوایی نیروهای آمریکایی قرار گرفت که در آن ده‌ها نفر کشته شدند، و موجی از اعتراض به نیروهای خارجی را به دنبال آورد.
 افغانستان پس از آغاز حمله‌های ”جهادگران اسلامی“ در زمان جمهوری دموکراتیک افغانستان تا امروز کمتر روی آرامش به خود دیده است و در این میان البته مردم سختی‌کشیدهٔ افغانستان هستند که بیشترین آسیب را دیده‌اند؛ از بی‌حقوقی و تبعیض و بی‌خانمانی و پناهندگی و مهاجرت گرفته تا فقر و ناامنی و بیکاری و ترور و تجاوز و ویرانی خانه و کاشانه و مرگ و میر. اکنون، چهارده سال پس از سرنگون شدن حکومتِ طالبان، این گروه و دیگر جنگ‌سالاران افغانستان همچنان به قدرت‌نمایی و قتل و کشتار ادامه می‌دهند و دولت فرقه‌گرا و متکی به غربِ افغانستان نیز توان و امکان مقابله با آنها را ندارد. حتّیٰ گفتگوهایی در جریان بود که طالبان را دوباره در قدرت شریک کنند. در پی تهاجم اخیر طالبان، دولت آمریکا نیز اعلام کرد در سال میلادی آینده (۲۰۱۶) ۹۸۰۰ نیروی نظامی و پایگاه‌های نظامی خود را همچنان در افغانستان نگه خواهد داشت که وظیفه‌شان ”تربیت نیروهای نظامی عراقی و عملیات ضدتروریستی علیه القاعده“ خواهد بود. پس از آن، شمار نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان در سال ۲۰۱۷ به ۵۵۰۰ نفر کاهش داده خواهد شد، ولی تاریخ معیّنی برای خروج این نیروها اعلام نشده است. آن‌طور که باراک اوباما در زمان انتخاب شدنش به ریاست‌جمهوری آمریکا قول داده بود، قرار بود که تا پایان سال ۲۰۱۶ همهٔ نیروهای نظامی آمریکا، به غیر از نیروهای لازم برای حفاظت از سفارت آمریکا در کابل، از آن کشور خارج شوند.
 پس از ۱۴ سال اشغال نظامی افغانستان توسط نیروهای آمریکایی و ”ناتو“ و صرف میلیاردها دلار هزینهٔ نظامی که می‌توانست در زمینه‌های دیگری مثل توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی صرف شود، افغانستان همچنان در آشوب و بی‌نظمی و فقر دست‌وپا می‌زند. نتیجهٔ تجاوز نظامی آمریکا و متحدانش و دخالت و نفوذ آنها در امور داخلی یک کشور نسبتاً ضعیف بهتر از این هم نمی‌تواند باشد. در کنار کشورهایی مثل یوگسلاوی و عراق و لیبی و سوریه، افغانستان هم یکی دیگر از قربانیان سیاست‌های مداخله‌گرانهٔ امپریالیستی است. حکومت ایران نیز در همهٔ این سال‌ها دستی در امور افغانستان داشته است، چه زمانی که از ”مجاهدین“ اسلامی در برابر دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان حمایت می‌کرد، و چه پس ازسرنگونی طالبان و روی کار آمدن حامد کرزای و اشرف غنی و دیگر جناح‌های حاکم در افغانستان. ایران اکنون که درهای تازه‌ای را برای هماهنگی و همکاری با قدرت‌های بزرگ غربی گشوده است، آماده است که در سیاست‌های امنیتی منطقه‌یی آمریکا نقش برجسته‌تری را به مثابه یک قدرت منطقه‌یی به عهده بگیرد، که البته منوط به پذیرش شرایطی ”ویژه“ است که الزاماً حافظ منافع ملّی و مردم ایران نیست.

افغانستان پس از مرگ ملا عمر
ترجمه از: نشریهٔ آنلاین حزب کمونیست هندوستان  (مارکسیست)، ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۵
نوشتهٔ یوهانان چماراپالی
تأیید مرگ رهبر طالبان ”مُلا محمد عُمَر“ توسط طالبان پس از تعلل و تأخیر اوّلیه، پایان فصل قابل‌توجه دیگری از تاریخ اخیر افغانستان بود. پس از آنکه دولت کابل در اوایل مرداد ماه امسال اعلام کرد که اطلاع قطعی دارد که رئیس پیشین دولتِ طالبان، که از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ بر افغانستان حاکم بود، دیگر زنده نیست، باقی‌مانده‌های رهبری طالبان ساکن در پاکستان چارهٔ دیگری نداشتند جز اینکه مرگ رهبر مخفی‌شده‌شان را تأیید کنند. احتمال می‌رود که دولت افغانستان این اطلاعات را از سازمان امنیت پاکستان گرفته باشد که به این نتیجه رسیده بود که مرگ مُلا عُمَر را بیش از این نمی‌شود پنهان نگه داشت.
جناح‌های گوناگون طالبان، به‌ویژه جناح‌هایی که در افغانستان و قطر مستقر بودند، خواستار سند و مدرکی بودند که ثابت کند رهبرشان زنده است. اعضای خانوادهٔ مُلا عُمَر نیز بی‌قراری می‌کردند چون آنها نیز در بی‌خبری مطلق بودند. هم‌زمان با آغاز گفتگوهای صلح احتمالی- با میانجیگری پاکستان و چین- که در میان نمایندگان دولت افغانستان و جناح غالبِ طالبان جریان داشت، رهبران طالبان مستقر در خارج از پاکستان بر خواستِ خود اصرار بیشتری نشان دادند. طالبان تا همین اواخر هم بیانیه‌هایی با امضای مُلا عُمَر منتشر می‌کرد و این طور وانمود می‌کرد که او  هنوز زنده و سلامت است.
گفتگوهای صلح با دولت افغانستان
بیانیه‌های حمایت از گفتگوهای صلح با دولت افغانستان نشان از نظر مساعد مُلا عُمَر داشت. در حقیقت، آخرین پیامی که نام و امضای مُلاعُمَر را داشت، چند هفته پیش از اینکه مرگش به طور رسمی اعلام شود فرستاده و منتشر شد. مُلا عُمَر در آن پیام گفته بود که او مخالف گفتگو با دولت افغانستان نیست. اشرف غنی، رئیس‌جمهور کنونی افغانستان، از بیانیه‌هایی که در ماه‌های اخیر به نام مُلا عُمَر منتشر می‌شد استفاده کرد و اعلام کرد که رهبر طالبان موافق گفتگو با دولت کابل است. مقام‌های آمریکایی و پاکستانی هم در ردّ این تصوّر که مُلا عُمَر پشت آن بیانیه‌هایی است که گاه‌گاهی به نام او منتشر می‌شود تلاشی نکردند.
شخصیّت مُلا عُمَر تا همین اواخر موجب اتحاد طالبان بود. پس از پخش شایعهٔ مرگ او، انشعاب‌های جدّی و متعددی در طالبان ایجاد شد. بسیاری از رهبران طالبان به ”دولت اسلامی“ پیوستند. گلبُدین حکمت‌یار، جنگ‌سالار سابقه‌دار افغانستان و از متحدان طالبان، نیز اکنون وارد حلقهٔ وفاداران به ”دولت اسلامی“ شده است. یاران نزدیک و اعضای خانوادهٔ مُلا عُمَر نیز از مرگ او بی‌خبر مانده بودند. طیّب آقا، منشی شخصی مُلا عُمَر، که دفتر طالبان در دوحه (قطر) را اداره می‌کرد، گفت که پنهان نگه داشتن خبر مرگ مُلا عُمَر برای مدّت طولانی ”اشتباهی تاریخی“ است. شایعهٔ مرگ مُلا عُمَر مدت‌ها بود که در گردش بود. اکنون کمابیش قطعی شده است که رهبر طالبان در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲-۹۳ش) مرده است. مقام‌های ارشد پاکستان، از جمله وزیر دفاع آن کشور، این ادّعای دولت افغانستان را ردّ کرده‌اند که رهبر پنجاه و چند سالهٔ طالبان در بیمارستانی در کراچی مرده است. مقام‌های پاکستان مدّعی‌اند که مُلا عُمَر در خاک افغانستان مرده است. سازمان امنیت افغانستان نیز مصرّانه مدّعی است که مُلا عُمَر بیشتر سال‌های زندگی مخفی‌اش را در شهر بندری کراچی در پاکستان گذرانده است. سازمان‌های امنیتی غربی نیز پیشتر گفته بودند که او در شهر کُویته، در استان بلوچستانِ پاکستان، ساکن است که یک شهر مرزی [در نزدیکی قندهار، افغانستان] است. بسیاری از رهبران و جنگ‌جویان طالبان پس از سقوط دولت طالبان در افغانستان [مهر ۱۳۸۰] به نواحی قبیله‌یی و شهرهای پاکستان پناه بردند. پس از حملهٔ نیروهای آمریکایی به افغانستان در سال ۱۳۸۰، رهبر طالبان کاملاً از دیدها خارج شد. بر اساس گزارش‌های منتشر شده، رهبر مخفی طالبان که فقط یک عکس از چهرهٔ او موجود است که آن هم خیلی تار و ناروشن است، سوار بر تَرکِ یک موتورسیکلت از دست نیروهای نظامی آمریکایی فرار کرد و از کابل به مناطق قبیله‌یی پاکستان رفت. برای سر مُلا عُمَر ۱۰ میلیون دلار آمریکایی جایزه تعیین شده بود. مُلا عُمَرِ یک‌چشم، طلبهٔ پیشین حوزه (”مدرسه“)، فرمانده‌ای بود که در میانهٔ دههٔ ۱۳۷۰، زیر پرچم طالبان، گروهی از طلبه‌های جوان را در جنگ با جنگ‌سالاران باج‌گیر رهبری کرد. او یک چشم خود را در جوانی و در  میدان ”جهاد“ با نیروهای ترقی‌خواه در کابل (که مورد حمایت نظامی شوروی بودند) از دست داده بود. طلبه‌های جوانی که زیر رهبری مُلا عُمَر فعالیت می‌کردند از بی‌قانونی گسترده در افغانستان پس از تصاحب قدرت توسط مجاهدینِ جنگ‌سالارِ مورد حمایت آمریکا در اوایل دههٔ ۱۳۷۰ خشمگین بودند. تردیدی نیست که به قدرت رسیدن طالبان در بیشترِ خاک افغانستان، بدون کمک سخاوتمندانهٔ دستگاه امنیتی و نظامی پاکستان امکان‌پذیر نبود.
تودهٔ مردم که از هرج‌ومرج حاکم بر افغانستان به دست جنگ‌سالاران به تنگ آمده بودند، در آغاز به طالبان روی خوشی نشان دادند. طالبان همچنین تلاش کرد که با محدود کردن تولید تریاک، با مُعضل مواد مخدّر مقابله کند. اگرچه دولت طالبان مستقر در کابل را فقط سه کشور پاکستان و عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی به رسمیت شناختند، ولی بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله آمریکا، داد و ستد با دولت طالبان را آغاز کرده بودند. حتّیٰ دولت هندوستان نیز تماس‌هایی با رژیم طالبان گرفته بود. آمریکایی‌ها حساب کرده بودند که ثبات سیاسی در افغانستان، ولو اینکه زیر حکومت خشن طالبان باشد، می‌توانست ساختمان خط لولهٔ انتقال گاز از ترکمنستان را که از خاک افغانستان می‌گذشت، تسهیل و تسریع کند. در میانهٔ دههٔ ۱۳۷۰ صحبت‌های زیادی دربارهٔ همین خط لولهٔ ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هندوستان (TAPI) در جریان بود.
تغییر اساسی اوضاع
امّآ در اواخر دههٔ ۱۳۷۰ اوضاع کم‌کم مغشوش شد. شکل‌گیری القاعده به رهبری اُسامه بن‌لادن که یکی از یاران نزدیک مُلا عُمَر در دورهٔ ”جهاد“ آمریکایی-سعودی-پاکستانی در افغانستان بود، و حمله‌های تروریستی بعدی و در نهایت واقعهٔ ۱۱ سپتامبر [حمله‌های تروریستی در خاک آمریکا] وضعیت را برای مُلا عُمَر و طالبان به طور اساسی تغییر داد. مُلا عُمَر پس از آنکه بن‌لادن در سال ۱۳۷۵ سودان را ترک کرد، به او پناه داده بود. پس از واقعهٔ ۱۱ سپتامبر مُلا عُمَر می‌توانست مهمانش را به آمریکایی‌ها تحویل دهد و از سرنگونی دولت طالبان جلوگیری کند. مقام‌های ارشد عربستان سعودی و پاکستان تلاش کردند که رهبر طالبان را راضی کنند که بن‌لادن را تحویل آمریکایی‌ها بدهد ولی او گفت که به خاطر رعایت سنّت‌های جاافتادهٔ مهمان‌نوازی پَشتوها که بیرون کردن مهمان را مجاز نمی‌داند، حاضر به چنان کاری نیست. همهٔ ”جهادگران“ خارجی، از جمله بن‌لادن، مُلا عُمَر را مُرشد و رهبر معنوی خود می‌دانستند.
دولت طالبان زیر نظارت مُلا عُمَر تشکیل ”امارت اسلامی افغانستان“ را اعلام کرد. دولت طالبان خیلی زود سیاست‌های فئودالی و واپسگرایانه‌ای را در پیش گرفت که نسبت به زنان و گروه‌های اقلیت مانند شیعه‌ها و هزاره‌ها [که فارسی‌زبانند] تبعیض قائل می‌شد. تلاش متعصبانهٔ طالبان برای استقرار یک ”حکومت اسلامی خالص“ با قوانین شریعت اسلامی، منجر به رواج گستردهٔ قطع کردن دست و پا، و گردن زدن شد. خراب کردن مجسمهٔ تاریخی بودا در بامیان افتضاحی بود که توجه همهٔ جهان را به خود جلب کرد. دو روز پیش از حمله‌های القاعده به خاک آمریکا در روز ۱۱ سپتامبر، احمد شاه مسعود در یک حملهٔ انتحاری کشته شد. او رهبر ”ائتلاف شمال“ بود که با حمایت کشورهایی مثل ایران و هندوستان و روسیه با طالبان می‌جنگید. سرانجام وقتی که در سال ۱۳۸۰ آمریکایی‌ها به افغانستان حمله کردند، برای دولت طالبان دیگر دوستی باقی نمانده بود، اگرچه رخدادهای بعدی نشان داد که طالبان در پاکستان و برخی از کشورهای خلیج فارس مثل قطر همچنان طرفداران سرسختی دارد. پس از آنکه مرگ مُلا عُمَر اعلام شد، رهبری طالبان خیلی زود مُلا اختر محمد منصور را که یکی از یاران مورد اعتماد رهبر درگذشته‌شان بود به عنوان رهبر جدید این گروه معرفی کرد. منصور در دولت طالبان عهده‌دار چندین مقام وزارت بود. او در مقام وزیر حمل‌ونقل هوایی در مذاکره برای آزاد کردن هواپیمای هندی ربوده شده‌ای که طالبان در سال ۱۳۸۷ به آن اجازهٔ فرود در قندهار را داده بود، نقشی کلیدی داشت. مذاکره‌کنندگان هندی در آن زمان می‌گفتند که منصور در مذاکرات انگار که از طرف رُبایندگان مذاکره می‌کرد. انتخاب عجولانهٔ منصور تفرقه‌های بیشتری را در رهبری و بدنهٔ طالبان به دنبال داشت. منصور نیز مثل بسیاری دیگر از رهبران ارشد طالبان تحت حفاظت پاکستان بود. این طور که گفته می‌شد، زیر فشار پاکستان بود که آن بخش از  رهبری طالبان که در پاکستان مستقر بود در گفتگوهای ۱۶ تیر امسال با مقام‌های دولت افغانستان شرکت کرد.
پس از برگماری رهبر جدید طالبان، به نظر می‌آید که آنهایی که مخالف ادامهٔ گفتگوهای صلح با دولت افغانستان هستند در نظرشان مصمّم‌تر شده‌اند. طیّب آقا، رهبر طالبان مستقر در قطر، در اعتراض به انتخاب منصور از سِمَتِ خود استعفا داد. یاران نزدیک به او به رسانه‌ها گفتند که در گفتگوهای صلح با دولت افغانستان، سازمان اطلاعات نظامی پاکستان همه‌کاره شده است. طیّب آقا در نامهٔ استعفایش نوشته است که زمان اعلام مرگ رهبر طالبان درست مُصادف با آغاز گفتگوها میان طالبان و دولت افغانستان بود. خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، در اواسط مرداد ماه در مجلس ملّی پاکستان گفت که اسلام‌آباد [دولت پاکستان] ”نفوذ محدودی“ بر طالبان دارد و از این نفوذِ خود برای آوردن آنها به سر میز مذاکره استفاده می‌کند. پاکستان برای آوردن طالبان به سر میز مذاکره زیر فشار دو متحد اصلی خودش- آمریکا و چین- نیز قرار دارد. چین نگران آن است که هرج‌ومرج فزاینده در افغانستان ممکن است به آن سوی مرزها کشیده شود و به برنامه‌های اقتصادی کلان چین در منطقهٔ آسیای مرکزی آسیب برساند.
آن جناح‌هایی از طالبان که مخالف گفتگوهای صلح بودند پس از اعلام مرگ مُلا عُمَر حمله‌های خود را شدیدتر و گسترده‌تر کردند. در اواسط مرداد ماه امسال، در یک روز چهار بار به پایتخت (کابل) حمله شد که ۵۰ کشته و صدها زخمی به جا گذاشت. فقط در نه ماه گذشته بیشتر از ۴۵۰۰ سرباز و پلیس افغانی کشته شده‌اند. ”دولت اسلامی“ نیز به این کشتار پیوسته است. شمار زیادی از نیروهای طالبان به نیروهای مرگبار ”دولت اسلامی“‌ پیوسته‌اند، به‌ویژه در شرق افغانستان. رهبری طالبان مستقر در پاکستان به ”دولت اسلامی“‌ هشدار داده است که کاری به کار افغانستان نداشته باشد، و در غیر این صورت، منتظر پیامدهای وخیمی باشد. در واکنش به این موضع، ”دولت اسلامی“ عده‌ای از رهبران طالبان را که از مخالفان ”دولت اسلامی“ بودند هدف حمله‌های تروریستی خود قرار داد. پس از تأیید خبر مرگ مُلا عُمَر، فعالیت‌های ”جهادگران“ در کشمیر (در مرز پاکستان و هندوستان) نیز افزایش یافته است. طالبان برخلاف ”دولت اسلامی“ هیچ‌وقت برنامهٔ گستردهٔ جهانی نداشته و فعالیت خودش را به افغانستان محدود کرده است. در پی ظهور و رشد ”دولت اسلامی“، گروه‌های جهادی‌ای مثل ”لشکر طیبه“ نیز ترغیب به فعالیت جهانی شدند. ”دولت اسلامی“ هم‌اکنون ”رابطهٔ کاری“ با شاخهٔ پاکستانِ طالبان دارد. از سوی دیگر، نفوذ در نیروهای انتظامی و امنیتی هندوستان و حمله به این نیروها در هفته‌های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است. شاید به صلاح هندوستان باشد که از تلاش‌های اسلام‌آباد از جانب طالبان ”میانه‌رو“ برای آغاز گفتگوهای صلح با دولت افغانستان حمایت کند.

به نقل از «نامه مردم» شماره ۹۸۴ ۲۷ مهرماه ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا