مسایل بین‌المللی

انتخابات فدرال در کانادا: پیروزی‌ای مهم، چالش‌هایی تازه

انتخاب پارلمان فدرال (سراسری) کانادا مهرماه امسال برگزار شد. آخرین روز انتخابات ۲۷ مهرماه بود که همان شب هم نتیجهٔ انتخابات اعلام شد: حزب حاکم راستگرای ”محافظه‌کار“ به رهبری استیفن هارپر که نزدیک به ۱۰ سال قدرت دولتی را در قبضهٔ خود داشت شکست خورد، و حزب لیبرال با کسب  ۳۹٫۵ درصد آرای ریخته شده و ۱۸۴ کرسی نمایندگی از ۳۳۸ کرسی پارلمان فدرال، برندهٔ انتخابات شد.

 

مردم صلح‌دوست کانادا، کشور جوانی که بافت اجتماعی آن به طور عمده متشکل از مهاجرانی از پنج قارهٔ جهان است، در این انتخابات با نشان دادن بیزاری از سیاست‌های ویرانگر و تشنج‌آفرین دولت هارپر و حزب محافظه‌کارش، از این دولت سَلبِ قدرت کردند، و به امید تغییر و تحوّل‌های واقعی و بنیادی به سود زندگی بهتر برای مردم، که شعار محوری انتخابات بود، سُکّان ادارهٔ امور دولت فدرال را به دست حزب لیبرال دادند. به این ترتیب، جاستین ترودو، رهبر جوان حزب لیبرال، نخست‌وزیر جدید کانادا شد، و استیفن هارپر در پی شکستِ حزب ”محافظه‌کار“، از رهبری آن حزب کنار کشید.
با توجه به ادامهٔ بحران عمومی و درمان‌ناپذیر نظام سرمایه‌داری و عوارض ویرانگر آن برای زندگی مردم از جمله در کانادا، شکست دادن دولت محافظه‌کار آن کشور پیروزی مهمی برای مردم محسوب می‌شد. سیاست‌های جنگ‌طلبانه و ماجراجویانهٔ دولت هارپر به اعتبار جهانی کشور کانادا به عنوان کشوری با مردم صلح‌دوست لطمهٔ جبران‌ناپذیری وارد کرده بود. همراهی با سیاست‌های جنگ‌طلبانهٔ دولت جورج بوش (پسر) در آمریکا و ادامهٔ همین سیاست‌ها در سال‌های اخیر، حمایت یک‌جانبه از دولت اسرائیل در مسئلهٔ فلسطین، ترویج اسلام‌هراسی در جامعه، بی‌توجهی به مسائل حادّ و مبرم زیست‌محیطی مثل گرمایش زمین، بستن قراردادهای تجارت آزاد به سود شرکت‌های بزرگ فراملّی، سیاست‌های تبعیض‌آمیز و نژادگرایانه نسبت به مهاجران و پناهندگان، یا در ارتباط با ایران،‌ بستن سفارت ایران و قطع یک‌جانبهٔ روابط دیپلماتیک با ایران، نمونه‌هایی از سیاست‌های خودکامانه و تنش‌آفرین این دولت بود که برای کانادایی‌ها، و از جمله مهاجران ایرانی‌تبار، و نیروهای مترقی این کشور تحمل‌پذیر نبود.
به غیر از حزب‌های ”محافظه‌کار“ و لیبرال که به ترتیب بازنده و برندهٔ‌ انتخاباتِ فدرال اخیر بودند، حزب بزرگ و سابقه‌دار ”دموکراتیکِ نو“ نیز در انتخابات حضور داشت که در حال حاضر خط‌مشی سوسیال‌دموکراسی راستگرایانه‌ای را دنبال می‌کند. این حزب اگرچه در ابتدای کارزار انتخاباتی محبوبیت زیادی داشت، ولی به علّت سیاست‌های یک بام و دو هوا و متمایل به راست، فقط توانست ۴۴ کرسی به دست آورد و بسیاری از کرسی‌هایی را که داشت را از دست داد. ”بلوک کبکوآ“ حزب دیگری است که گرچه به مثابه یک حزب فدرال در انتخابات شرکت می‌کند ولی فعالیتش به طور عمده پیرامون مسائل استانِ عمدتاً فرانسوی‌زبان کِبِک و استقلال این استان از کانادا دور می‌زند. این حزب که زمانی دوّمین حزب بزرگ و ”اپوزیسیون“ رسمی در پارلمان کانادا بوده است، در انتخابات اخیر بیشتر از ۱۰ نماینده نتوانست به پارلمان بفرستد. و بالاخره حزب ”سبز“ است که با وجود آنکه ۳۰ سال سابقهٔ فعالیت دارد، ولی فقط در سال ۱۳۹۰ برای نخستین بار توانست یک نماینده (رهبر حزب) به پارلمان بفرستد، که امسال هم همین‌طور شد. حزب ۹۴ سالهٔ کمونیست کانادا نیز با ۲۶ نامزد نمایندگی، از جمله رفیق میگل فیگوئروآ دبیرکل حزب برادر، با شعار ”هارپر را دور بیندازید! به سوی تغییرهای بنیادی! به کمونیست‌ها رأی دهید!“ در این انتخابات شرکت داشت، ولی رسانه‌های بزرگ ”دموکرات“ کانادا هیچ اشاره‌ای به این حزب یا دیگر حزب‌های کوچک نکردند. نیروهای مترقی اجتماعی، از جمله حزب کمونیست کانادا، و اتحادیه‌ها و فدراسیون‌های کارگری نقش پُررنگی در بسیج کردن مردم و تشویق آنها به مشارکت در این انتخابات داشتند.
شکستِ حزب ”محافظه‌کار“ کانادا نشان از نارضایتی مردم کانادا از سیاست‌های راستگرایانهٔ ریاضتی و غیردموکراتیک این حزب در داخل، و سیاست‌های تهاجمی و جنگ‌طلبانهٔ آن در خارج از کشور بود. چندی پیش نیز در انتخابات استانی در استان آلبِرتا، که سرزمین نفت و گاز و غول‌های نفتی در کاناداست، حزب ”محافظه‌کار“ استانی که به مدّت ۴۰ سال قدرت را با اقتدار در دست داشت، با رأی مردم از حزب ”دموکراتیک نو“ درآن استان شکست سختی خورد و کنار گذاشته شد.
تلاش ملّت‌های جهان در پنج قارهٔ جهان برای رهایی از سیاست‌های غیرمردمی و تنش‌آفرین در حمایت از شرکت‌های غول‌پیکر و ثروتمندترین لایه‌های جامعه، و برای برقراری جامعه‌هایی عادلانه و دموکراتیک که به نیازهای مردم اولویت بدهند نه به سودهای شرکت‌ها، پیگیرانه ادامه دارد. انتخابات نیز یکی از عرصه‌های این تلاش است که ملّت‌ها و زحمتکشان در فرصت‌های مناسب از آن برای رساندن صدای خود به گوش رهبران و سیاستمداران، و تغییر دادن مسیر حرکت جامعه به سود خود سود می‌برند. حزب کمونیست کانادا در ارتباط با انتخاباتِ فدرال اخیر در آن کشور بیانیه‌ای منتشر کرده است که در اینجا ترجمهٔ بخش‌هایی از آن را برای خوانندگان نامهٔ مردم منتشر می‌کنیم.
”نتیجهٔ انتخاباتِ فدرال اخیر که دولتِ [استیفن] هارپر را از قدرت برکنار کرد، پیروزی چشمگیری است برای طبقهٔ کارگر، بومیان و ساکنان اوّلیهٔ کانادا، زنان، جوانان و دانشجویان، بیکاران و نیمه‌شاغلان… و همهٔ کسانی است که طرفدار و متعهد به صلح و خلع‌سلاح و خواستار اقدام فوری برای مقابله با تغییرات آب‌وهوایی هستند، و برای عدالت و برابری اجتماعی مبارزه می‌کنند…
”اشتیاق وافر مردم به برکنار کردن محافظه‌کاران ”هارپر“ را می‌توان در افزایش چشمگیر تعداد رأی‌دهندگان و مشارکت ۶۸درصدی مردم، به‌ویژه در میان بومیان و جوانان دید… که از سال ۱۹۹۳ [۱۳۷۲ش] تا کنون بی‌سابقه بوده است.
”افول محافظه‌کاران از خیلی وقت پیش  پیش‌بینی می‌شد. تحمیل برنامه‌های ریاضتی تبهکارانه در داخل، همراه با نظامیگری و جنگ‌طلبی فزاینده و اجرای سیاست‌های امپریالیستی در خارج از کشور، اکثریت چشمگیری از مردم را مخالف محافظه‌کاران کرده بود. ضربه زدن به خدمات اجتماعی و دولتی، ایجاد نکردن شغل‌های تمام‌وقت با درآمد خوب، ناتوانی در جلوگیری از بیکاری و بسته شدن کارخانه‌ها و برانگیختن رشد اقتصادی، منجر به افزایش شدید فقر شد، و اختلافِ میان ترازنامه‌های پُرسودِ سرمایه‌های بزرگ از یک سو، و مشقّت اقتصادی زحمتکشان از سوی دیگر را زیادتر کرد… قوانین ضدکارگری و ضداعتصاب، حمله به آزادی‌های مدنی و حقوق دموکراتیک (مثل لایحهٔ موسوم به ”ضدتروریسم“)، رفتار نژادگرایانه نسبت به ساکنان اوّلیه و بومیان کشور، و کارنامهٔ افتضاح در حفاظت از محیط‌زیست و مبارزه با تغییرهای زیانبار آب‌وهوایی نیز به رشد جوّ ضد محافظه‌کاران کمک کرد.
”با وجود همهٔ اینها، دولت محافظه‌کار با تغییر دادن منطقهٔ جغرافیایی حوزه‌های انتخاباتی و نظام انتخاباتی ”بیشترین رأی در هر حوزه“ [به جای متناسب بودن تعداد نمایندگان با تعداد رأی‌های کل هر حزب]، و تصویب قانون به‌اصطلاح ”انتخابات عادلانه“ با هدف محدود کردن امکان رأی دادن بخشی از مردم عادی، سعی کرد که محافظه‌کاران نتیجهٔ بهتری به دست آورند و در قدرت بمانند، به‌خصوص که این حزب کیسهٔ پول بسیار بزرگی هم برای خرج کردن در انتخابات داشت… راه دیگری که محافظه‌کاران برای حفظ قدرت در پیش گرفتند، توسّل به یک کارزار ایجاد ترس و هراس نژادپرستانه و این ادّعا بود که کانادا باید دروازه‌هایش را به روی پناهندگانی که به جامعهٔ کانادایی لطمه می‌زنند ببندد. حتّیٰ مسئلهٔ ”نقاب“ [پوشیه] شمار بسیار اندکی از زنان مسلمان را بهانهٔ تبلیغ اسلام‌هراسی کردند. امّآ سرانجام تاکتیک‌های پلید آنها نتوانست آنها را از شکست نجات دهد، اگرچه با حمایت همه‌جانبهٔ رسانه‌های زیر کنترل سرمایه‌های بزرگ، باز هم توانستند در حدود ۳۰درصد رأی‌های ریخته شده را به خود اختصاص دهند.
”آنچه بیشتر نگران کننده است این واقعیت است که مواضع آشکارا نژادپرستانهٔ محافظه‌کاران [در ده سال گذشته] به گفتمان سیاسی عمومی در سراسر کشور وارد شده است، همان‌طور که گروه‌ها و حزب‌های راست افراطی و نوفاشیستی در بسیاری از کشورهای اروپایی چنین کرده‌اند. تردیدی نیست که حزب محافظه‌کار از پیوندها و ارتباط‌های طبقاتی خود و اکثریتی که در مجلس انتصابیِ سنا دارد، به منظور کارشکنی در تغییر سیاست‌های ارتجاعی و امپریالیستی دههٔ گذشته استفاده خواهد کرد.
”پیروز انتخابات نه حزب ”دموکراتیک نو“، که حزب لیبرال بود که ۱۴۷ کرسی بیشتر از انتخابات قبلی به دست آورد و با ۱۸۴ نماینده از ۳۳۸ نمایندهٔ پارلمان، اکثریت را به دست آورد… بهره‌گیری ماهرانه از اشتیاق مردم به تغییر، برگ برندهٔ حزب لیبرالِ جاستین ترودو بود که خود را تنها حزبی معرفی می‌کرد که می‌تواند شکستِ هارپر و دارودسته‌اش را تضمین کند. این حزب قولِ ”تغییر واقعی“ و دور ریختن (در واقع به تعویق انداختن) طرح‌های ریاضتی هارپر و صرفِ هزینه برای برانگیختن رشد اقتصادی را داد، و متعهد شد که خیلی از تصمیم‌های دولت قبلی (از جمله افزایش سن بازنشستگی از ۶۵ به ۶۷ سال، قطع نامه‌رسانی به خانه‌ها، قطع بودجه‌های رادیو-تلویزیون دولتی سی‌بی‌سی، و غیره) را فسخ و باطل کند.
”واقعیت این است که حزب لیبرال همچنان یک حزب کاملاً بورژوایی و حزب شرکت‌های بزرگ… و معتقد به روش‌های اقتصادی نولیبرالی در داخل، و سیاست خارجی امپریالیستی در خارج است. اصلاحات پیشنهادی نیم‌بند و سیاست‌های راستگرایانهٔ حزب ”دموکراتیک نو“ نتوانست حمایت زحمتکشان را که خواهان رها شدن از شرّ سیاست‌های جنگ‌طلبانه و مدافع شرکت‌های بزرگ محافظه‌کاران بودند، به دست آورد… حتّیٰ خیلی از اعضا و هواداران این حزب [دموکراتیک نو] نیز به حزب لیبرال رأی دادند که ”چپ“تر به نظر می‌آمد.
”لیبرال‌ها این سنّت رسوا را دارند که از ”چپ“ وارد کارزار انتخاباتی می‌شوند، ولی از راست حکومت می‌کنند. اکنون باید نیروهای مردمی را بسیج کرد تا به دولت تازه فشار بیاورند که به قول‌های انتخاباتی‌اش عمل کند، و بخواهند که تغییرهای بنیادی بیشتر به سود زحمتکشان، محیط‌زیست، صلح، و خلع‌سلاح انجام شود. لیبرال‌ها قول دادند که به حضور نظامی کانادا د رعراق و سوریه در پوشش ”جنگ با داعش“ پایان دهند، مالیات ثروتمندان را افزایش دهند، طرح‌های زیربنایی عمده‌ای را اجرا کنند، مزایا و خدمات ویژهٔ کودکان را برگردانند، نامه‌رسانی به منازل را برقرار کنند، پناهندگان بیشتری از سوریه بپذیرند، هدف بالایی برای کاهش گازهای گلخانه‌یی معیّن کنند، اصلاحات در صندوق بازنشستگی را ترمیم کنند، نظام انتخاباتی را اصلاح کنند، بودجهٔ ‌سی‌بی‌سی را تأمین کنند، لایحهٔ مربوط به پس گرفتن شهروندی کانادایی‌های دو ملیتی را که دو گونه شهروند کانادایی را تعریف می‌کرد لغو کنند، و به ناپدید شدن و قتل ۱٫۱۸۱ زن بومی در سراسر کشور رسیدگی کنند… توانمند کردن و تقویت جنبش‌های توده‌یی بیرون از پارلمان برای فشار آوردن به لیبرال‌ها برای عمل به قول‌هایی که داده‌اند ضرورت دارد.
”از خیلی از جنبه‌ها، سقوط دولت هارپر زمینهٔ عینی برای پیروزی در این موارد را فراهم کرده است. امّا مقاومت خودبه‌خود به راه نمی‌افتد، بلکه به مبارزهٔ سیاسی آگاهانه و سازمان‌یافته و برانگیختن جنبش مردمی بیرون از پارلمان، و مبارزهٔ ایدئولوژیکی برای رفع توّهم دربارهٔ نقش و ماهیت بورژوایی دولت لیبرال نیاز دارد.“

به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۸۶، ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا