سنن پرافتخار جنبش دانشجویی کشور و چالش های جدی پیش رو
با فرا رسیدن ۱۶ آذر ۱۳۹۴، شصت و دو سال از شهادت سه فعال جنبش دانشجویی میهن مان در دانشگاه تهران، می گذرد. ۱۶ آذر ماه، به عنوان روز دانشجو، روز تجدید عهد با مبارزه متحد جوانان و دانشجویان کشور بر ضد دیکتاتوری و در پشتیبانی از مبارزات مردمی، اهمیت ویژه ای داشته و دارد و گرامی داشت این روز، به سان آزمونی برای نمایش پایداری نیروهای آزادی خواه و مبارزه در راه تحولهای ملی و دموکراتیک در ایران است.
شانزدهم آذر از جمله اندک مناسبتهایی است که با وجود سپری شدن بیش از شش دهه از روی دادنِ آن، همچنان از سوی اکثر نیروهای سیاسی و به خصوص نیروهای مترقی، با توجهیی ویژه گرامی داشته میشود. حفظ این سنت پایدار و پیکارجویانه جنبش دانشجویی کشور، که مشخصه اصلی آن مبارزه پیگیر و آشتی ناپذیر با دیکتاتوری و مقاومتِ متحدانه، در کنار مردم، و برضد دولت کودتایی و وابسته به امپریالیسم بود، به رغم تمامی فراز و نشیبهای این شش دهه، کابوسی همیشگی برای حاکمان دیکتاتور- چه قبل و چه بعد از انقلاب- در میهنمان بوده است. ۱۶آذر به واقع نمادِ مبارزه جویی خلقی است که در راهِ دستیابی به صلح، استقلال، آزادیها، و حقوق دموکراتیک، بیش از یک قرن است که مبارزه میکند.
رژیم پهلوی، پس از کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲ مترصد سرکوب هرگونه صدای اعتراضی بر ضد کودتا بود. یورش گزمگان شاه به دانشگاه تهران و همایش دانشجویان در اعتراض به سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت ریاست جمهوری آمریکا و به شهادت رساندن دو دانشجوی توده ای( رفیق مصطفی بزرگ نیا و رفیق مهدی شریعت رضوی) و یک دانشجوی عضو جبهه ملی(احمد قندچی)، که شانه به شانه همدیگر شعار مبارزهیی متحد برضد دیکتاتوری و رژیم کودتا را داده بودند، نه تنها برگی دیگر بر کارنامه ننگین یک حکومت وابسته و بی اختیار افزود، بلکه سندی ماندگار بر ضرورت و امکانِ مبارزه نیروهای چپ، دموکراتیک و ملی را در تاریخ مبارزات معاصر مردم میهن برجای گذاشت.
۱۶آذر۱۳۳۲، همچنین به دلیل شرکت عمدهترین نیروهای چپ و ملی در کارزاری متحد، نقطه عطفی در مبارزه جوانان و دانشجویان میهن ما بود که، نزدیک به سی سال پیش از آن مقطع نیز، در مبارزه مردم برضد رژیم سلطنتی رضا شاه و محمد رضا شاه فعال بودند. از۱۶آذر به بعد، صف جنبش دانشجویی به طور گسست ناپذیری در کنار صفهای دیگر گردان های جنبش مردمی، از جمله طبقه کارگر، در مبارزه با دیکتاتوری حاکم قرار گرفت. ۱۶آذر، در مبارزات جنبش جوانان و دانشجویان، در مقام گردانی سلحشور و مبتکر در عرصه مبارزه خلقهای ایران با دیکتاتوری و برای استقلال، عدالت، و دموکراسی، نقطه عطف مهمی بوده است. مبارزه دانشجویان و جوانان کشور در نهضت ملی شدن نفت و حمایت از دولت ملی دکتر مصدق و همچنین در راه استقرار آزادی و استقلال در ایران، در تمامی سال های دهه ۱۳۲۰ و پیش از کودتای ۲۸ مرداد نقش مهمی در مبارزات آن روز جنبش مردمی ما ایفا کرد و در واقع زمینه ساز رشد و پیدایی جنبش دانشجویی پیکارجویی گشت که به رغم سرکوب شدید و خونین دستگاه ساواک حکومت شاه به مبارزه خود تا پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ ادامه داد.
محیطهای دانشجویی و آموزشی در دوران دیکتاتوری محمد رضا پهلوی، چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور، زمین حاصلخیزی بودند برای رشد شماری از مبارزان به نام جنبش مردمی میهن ما، و قهرمانانی همچون جزنی ها و تیزابی ها در صفوف همین جنبش پرورش یافتند. نقش برجسته دانشجویان و جوانان در سنگرهای گوناگون انقلاب بهمن و فداکاری های کم نظیر دختران و پسران دانشجو که در صف نخست تظاهر کنندگان، بر ضد حکومت کودتا، در مقابل تانک های رژیم سینه سپر کردند، از صفحات درخشان مبارزات مردم و جنبش دانشجویی کشور ماست.
پس از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷، دانشگاه های کشور و جنبش دانشجویی مبارز آن تنها دوران کوتاهی از آزادی عمل و فعالیت صنفی و سیاسی باز را تجربه کردند. با حاکمیت یافتن ارتجاع و خیانت سران جمهوری اسلامی به آرمانهای انقلاب، جنبش دانشجویی و دانشگاه های کشور مورد تهاجم گسترده ارتجاع قرار گرفت. مرتجعان حاکم میدانستند که بدون سرکوب و یا مسخ جنبش دانشجویی، روند تثبیت دیکتاتوری با مخاطرههایی جدی روبهرو خواهد شد. کارنامه بیش از سی و هفت ساله رژیم ولایت فقیه در بهوجود آوردن تنگناهای بی سابقه در دانشگاهها، و تبدیل مراکز عملی کشور به پادگان های نظامی مشتی مزدور بسیجی هراس حاکمان مستبد از جنبش دانشجویی را به خوبی به اثبات میرساند.
از سازمان دهیِ “انقلاب فرهنگی”، در دوران ریاست جمهوری بنی صدر،که در جریان آن دانشگاهها به صحنه سرکوب خشن دانشجویان و استادان مبارز و دگراندیش تبدیل شد تا فاجعه سرکوب خونین قیام دانشجویان در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و دستگیری، به زندان انداختن، شکنجه، و کشتار شماری- به گناه فعالیتهای آگاهی بخش مردمیشان- که در رویدادهای کودتای انتخاباتی سال ۸۸ نمونه های تازه و ددمنشانهیی از آن را شاهد بودیم، سیاست ثابت و دائمی حکومت جمهوری اسلامی که مبتنی بر سرکوب و فشار بر جنبش دانشجویی میهنمان است، را گواهی میدهد.
نقش مهم و توانمند دانشجویان و جوانان کشور در اعتراض های میلیونی مردم برضد کودتای انتخاباتی ولی فقیه و سپاه پاسداران رژیم و پایمال شدن رای میلیون ها ایرانی نشانگر توان عظیم جنبش دانشجویی و جوانان کشور در به چالش کشیدن استبداد حاکم بر میهن ما بود. تجربه مهم هفته ها اعتراض های گسترده خیابانی در شهرهای گوناگون،که سرانجام با سرکوب خونین نیروهای امنیتی رژیم رو به رو شد نشان داد که به رغم همه جانفشانی های جوانان و دانشجویان کشور بدون حضور موثر و فعال جنبش کارگری و زحمتکشان نمی توان حکومت فقها را وادار به عقب نشینی کرد. شکست جنبش اعتراضی سال ۸۸، بروز اختلاف در صفوف اصلاح طلبان و تسلیم طلبی بخش هایی از این نیروها، در کنار یورش گسترده نیروهای امنیتی به فعالان دانشجویی و دستگیری صدها تن از کادرهای برجسته از جنبش دانشجویی و حاکم کردن جو شدید پلیسی بر محیط های دانشجویی کشور عواقب سنگینی برای دانشگاه ها و فعالان دانشجویی کشور داشت. این کارزار گسترده رژیم و نهاد های امنیتی آن کار سازماندهی و بازسازی جنبش دانشجویی کشور را با دشواری های جدی رو به رو ساخت.
انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲، که در آن حتی هاشمی رفسنجانی نیز اجازه شرکت نیافت، فرصتی دوباره گشت برای آغاز فعالیت و به صحنه آمدن دانشجویان و جوانان کشور و ابراز مخالفت با سیاست ها و شیوه های عمیقاً ضدمردمی و استبدادی رژیم ولایت فقیه. هدف مهندسی انتخابات ۹۲ گذار از دولت عمیقا فاسد و ضد مردمی احمدی نژاد، دولتی که ایران را در عرصه بین المللی با دشواری های بسیار و ادامه حیات رژیم ولایت فقیه را با خطرات جدی رو به رو کرده بود، به دوران تعامل با غرب و تامین بقای حکومت فقها در ایران بود.
از انتخابات خرداد ۹۲ نزدیک به سه سال می گذرد و به رغم همه قول های حسن روحانی و دولت “تدبیر و امیدش” نه وضعیت بحرانی اقتصادی-اجتماعی کشور بهبود یافته است و نه در جو سرکوب و خفقان تخفیف چندانی پدید آمده است و نه بهبودی در وضع دانشگاه های کشور پدید آمده است. دستگیری روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان و سرکوب همه کسانی که نسبت به سیاست ضد مردمی رژیم معترضد و همچنین ادامه حصر موسوی، زهرا رهنورد و کروبی، به عنوان رهبران جنبش سبز، نشانه روشنی از پایبندی دولت روحانی به قول هایی است که او در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ داد.
واقعیت این است که رژیم ولایت فقیه و سران آن به شدت از جنبش دانشجویی کشور و نفوذ اندیشه های مترقی و خصوصاْ چپ در صفوف آن در هراسند. سخنان اخیر علی خامنه ای و ابراز نگرانی او از رسوخ اندیشه های مارکسیستی و توده ای در دانشگاه های کشور و حملات شدید او به حزب تودهٰ ایران و فرمان او برای نمایش دوباره شوهای تلویزیونی قربانیان شکنجه “سربازان گمنام امام زمان” نشانگر این واقعیت است که حکومت جمهوری اسلامی و دولت های برگمارده آن ستیزی آشتی ناپذیر با جنبش مترقی و پیشروی دانشجویی در میهن ما دارند. هم اکنون همچنان عده زیادی از فعالان شجاع جنبش دانشجویی در زندانهای رژیم ولایت فقیه، با مقاومتی ستودنی، دلیرانه به عهد خود وفادار ماندهاند، و در برابرِ فشارهای حاکمان سرکوب گر سر تسلیم فرود نیاوردهاند.
تجربه انتخابات ۹۲ و روی کار آمدن دولت روحانی نشان داد که جنبش مردمی نمی تواند به مانورهای زیرکانه رژیم ولایت فقیه برای تداوم بقای خود به عنوان روزنه های جدی راهگشایی به سوی تحولات دموکراتیک و پایدار دل ببندد. ضرورتِ سازماندهیِ گردان های اجتماعی از جمله جنبش دانشجویی، در این مقطع بایستی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. رژیم ولایت فقیه، بهخصوص در طول چند سال گذشته، با سرکوب تشکلهای دانشجویی شرایط دشواری را به جنبش دانشجویی تحمیل کرده است. بر جنبش دانشجویی میهن است که، در این مقطع حساس و تاریخی، با استفاده از تجربههای غنیِ چندین دههای و با شعار تاریخی دانشجویان در ۱۶آذرماه سال ۱۳۳۲، یعنی: “اتحاد، مبارزه، پیروزی”، در اتحاد و مبارزه مشترک با دیگر گردان های اجتماعی و نیروهای آزادی خواه زمینه های بازسازی جنبش اجتماعی-اعتراضی توده ها برای وادار کردن رژیم به عقب نشینی را فراهم آورد.
حزب توده ایران در سالروز جنبش دانشجویی میهنمان، همچون سالهای گذشته همگام با دانشجویان میهنمان، سرعت بخشیدن به شکلگیریِ چنین روندهایی را از وظیفههای اصلی خود قلمداد میکند، و با تمام توان در این راه مبارزه خواهد کرد.
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۸۷، ۹ آذرماه ۱۳۹۴