مسایل سیاسی روز

بدرود رفیق کامیاب: به‌یادِ مبارزی خستگی‌ناپذیر

رفیق عبدالعلی کامیاب، از افسران حزب تودهٔ ایران، مبارزِ پرشور مردمی، در سحرگاه روز پنجشنبه ۱۲ آذرماه، پس از بیماری طولانی سرطان، در لندن، درگذشت. روز جمعه به هنگام دیدار تیم فوتبال شاهین بوشهر- که او از پیشکسوتان و مدیرعامل آن در دهه ۱۳۵۰ بود- به‌احترام و گرامی‌داشتِ خاطرهٔ رفیق کامیاب یک دقیقه سکوت اعلام شد.

رفیق کامیاب در اول مهرماه سال ۱۳۰۵، در کرمانشاه، در خانوادهٔ حاج میرزا حسین کامیاب، متولد شد. در سال ۱۳۱۲، که به دبستان همایون کرمانشاه رفت با رفیق قهرمان رضا شلتوکی آشنا گردید، و تا پایان عمر از این دوستی همچون یکی از افتخارات زندگی‌اش یاد می‌کرد. رفیق کامیاب در سال ۱۳۲۲ در سن ۱۷ سالگی به صفوف حزب تودهٔ ایران پیوست. پنج سال پس از آن، در سال ۱۳۲۷، رفیق کامیاب به‌اصرار برادران بزرگش که آنان نیز نظامی بودند و نیز تشویق و پافشاریِ فرماندهٔ دبیرستان نظام، رفیق سرهنگ مبشری، حاضر شد تنها درصورت پذیرفتن او و رفیق شلتوکی در کنار هم، وارد مدرسه نظام شود. رفیق کامیاب به‌خاطر انضباط و مدیریت عالی‌ای که از خود نشان داد، از طرف رفیق مبشری به سمتِ سرگروهبان دبیرستان نظام انتخاب شد و در سال ۱۳۲۹ با درجهٔ ستوانی دورهٔ دبیرستان نظام را به‌پایان رساند. کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دوران سختِ به‌زنجیر کشیدن و پیگرد مبارزان توده‌ای و به‌خصوص افسران دلیر توده‌ای بود. در جریان این پیگردها، رفیق کامیاب شمار زیادی از استادان و دوستان نزدیکش را از دست داد. رفیق از ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۷ در زندان به‌سر برد. دوران سخت سال‌های پس از کودتا ذره‌یی از اعتقاد رفیق کامیاب به حزبش را کم نکرد. مراقبت او از خانواده‌های زندانیان توده‌ای و رفتن به دیدار زندانیان تبعیدی توده‌ای در برازجان و خارک- پس از آزادی از زندان- از خاطرات به‌یادماندنیِ این مبارزِ پرشور توده‌ای  بود. رفیق، این وظیفه را تا رهاییِ این قهرمانان خلق در بهمن ۵۷ همچنان ادامه داد.
با پیروزی انقلاب، رفیق کامیاب در کنارِ رفقای قهرمان شلتوکی، حجری، و باقر زاده، در زمینهٔ سازمان‌دهی کار تشکیلات حزب و همچنین سازمان‌دهیِ چاپ‌خانه و امور مالی حزب، وظایف عمده‌ای را به‌عهده گرفت. با یورش رژیم جمهوری‌اسلامی به حزب تودهٔ ایران در بهمن ۶۱، رفیق کامیاب، به‌همراهِ رفقای رهبری حزب، ازجمله دستگیرشدگان بود. رفیق زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت. گزمگان استبداد- ‌“سربازان گمنام امام زمان ”-‌ رفیق کامیاب را به‌هدفِ خُرد کردن شخصت والای انسانی و اعتقادات مردمی‌اش، به آزمونی دشوار کشاندند: ۱۴ ماه سلول انفرادی و شلاق و شکنجه‌های مداوم، اگرچه به‌شدت بیمارش کرد، اما نتوانست روحیهٔ مقاوم او را درهم بشکند. رفیق کامیاب در دشوارترین شرایط استوار و سربلند رزمید، و همچنان‌که پیش از او شاعر قهرمان میهن‌مان، مرتضی کیوان،  گفته بود:”درد و زخم تازیانه یک‌دو روزی بیش نیست   رازدارِ خلق اگر باشی، همیشه زنده‌ای “، بر اعتقادش پایبند و استوار ماند.
اندیشمندِ بزرگ و فرزانهٔ  میهن‌مان، رفیق احسان طبری، در تقدیر از زندگی انسان‌هایی همچون رفیق کامیاب، در نوشتاری با عنوان: ”دربارهٔ سرشت و سرنوشتِ انسان ”، می‌نویسد: معنی و هدفِ زندگی فردیِ انسان، شرکت در کار عظیم و شگرفِ اجتماعی بشریت برای ایجاد یک مدنیت عالی است. رفیق طبری معتقد بود که این شرکت هرچه مؤثرتر و برجسته‌تر باشد این زندگی همان اندازه پر مضمون‌تر خواهد بود.
رفیق کامیاب، در آغاز سال ۶۷، به‌دلیل بیماری شدید از زندان رها شد. او تا آخرین لحظه‌های عمر پربارش یک توده‌ای مبارز و پیکارگری خستگی‌ناپذیر در راه آرمانی که بدان باور داشت باقی ماند و همواره گرامی‌داشتِ خاطرهٔ رفقای قهرمان توده‌ای، جان‌باختگان قهرمان خلق در زندان‌های رژیم جمهوری‌اسلامی، را وظیفه‌یی مقدس می‌دانست و با نام بردن از انسان‌هایی همچون شلتوکی، کی‌منش، حجری و باقر زاده، بی‌اختیار اشک بر پهنه گونه‌هایش سرازیر می‌شد. نصیحتش به نسل جوان، ادامهٔ مبارزه در صفوف حزب تودهٔ ایران و گرامی‌داشتِ خاطرهٔ رفقای قهرمان به خاک افتاده بود.
برای حزب تودهٔ ایران و همه یاران رفیق فقید عبدالعلی کامیاب نیز، این انسانیت، رازداری، پایداری و زیبا اندیشی است که ستودنی و درسی است برای همه آنانی که در مسیر سعادت بشر و آزادی و پیشرفتِ میهنشان می‌رزمند. یادش گرامی و ماندگار باد.
 
به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۸۹، ۷ دی ماه ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا