پیوندِ جداییناپذیرِ مبارزه برضدِ ستم ملی با پیکار برضدِ استبداد و امپریالیسم – فرخنده باد سالگردِ جنبشِ دوم بهمن کردستان
نزاعهای خطرناک و تنشهای قومی- مذهبی در منطقهٔ خاورمیانه، که با مداخلهٔ امپریالیسم در آنها شدت یافتهاند و به جنگ و خونریزی بدل شدهاند، توجهِ دقیق به مبارزه در جهت الغای ستمِ ملی و پیوندِ این مبارزه با مبارزهٔ رهاییبخش و دمکراتیک سراسریِ خلق در هر کشور و سرزمین را پیش کشیده است.
منطقهٔ خاورمیانه، بهدلایل متعدد تاریخی- جغرافیایی، محل سکونت و زیست خلقهای مختلف و باورمند به مذهبهای گوناگون است. بهعلاوه، اهمیتِ راهبردی آن بهلحاظ اینکه محل اتصال یا مفصل سه قارهٔ آسیا، آفریقا، و اروپا است، بر کسی پوشیده نیست، و بهاینسبب، تاکنون جایگاه ویژهای در سیاستهای امپریالیسم جهانی بهخود اختصاص داده و میدهد. خلقهای این منطقه از سویی برای استقلال ملی، رهایی از یوغ وابستگی به امپریالیسم و در راهِ پیشرفت اجتماعی مبارزه کردهاند و میکنند و از دیگرسو، در هر کشور معین و عمدهٔ این منطقه، مسئلهٔ ستمِ ملی و نابرابریِ حقوق خلقها واقعیتی انکارناپذیر است. همین مسئله، بر پیچیدگیِ مبارزهٔ ملی، دمکراتیک و آزادیبخش خلقهای این منطقه میافزاید، پیچیدگیای که، در مقطعهای معینِ تاریخی، زمینهٔ سوءاستفادههای مختلف امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی از آن شده است. بهطور مشخص، دخالت روز افزون امپریالیسم در منطقه که به رشد و گسترش جریانهای تاریکاندیش و اسلامِ سیاسی در منطقه- یاری رسانده است- افزایشِ تنشهای قومی- مذهبی و شکافهای ملی را موجب شده است و امکان امپریالیسم برای نفوذ، مداخله، و برپایی جنگهای تجاوزکارانه بهمنظور بازتقسیمِ بازارها و تسلط بر منابع اقتصادی این منطقه استراتژیک را فراهم ساخته است. با درنظر داشتن این واقعیت و اهمیتِ برخورد مسئولانه حزبها و نیروهای راستین راه سربلندی میهن ما به رویدادها در پیرامون کشورمان، استناد به تجربههای پرارزش تاریخی در مبارزه به ضدِ ستمِ ملی و دیکتاتوری- بهویژه تجربهٔ تاریخی جنبش دوم بهمنِ کردستان- فوقالعاده مهم است. مناسبتِ سالگرد جنبشِ دوم بهمن، گرامیداشت و مرور و درسآموزیای مجدد از آن- بههدفِ تجهیز و آمادگی بیشتر در مبارزهٔ امروز با استبداد حاکم و نفوذ امپریالیسم- فرصتی است مغتنم.
* جنبش دوم بهمن، تجربهٔ تاریخیای پرارزش:
جنبش دوم بهمن کردستان، بخش جداییناپذیرِ مبارزهٔ سراسری ضدامپریالیستی و آزادیخواهانهٔ مردم ایران در آن دوره معین تاریخی محسوب میگردد. در روز ۲ بهمنماه سال ۱۳۲۴، در شهر مهاباد، در گردهماییای پرشکوه، که با ابتکار و رهبریِ حزب دمکرات کردستان برپا شده بود- و در حکم مجلسِ مؤسسان نیز عمل میکرد- تشکیلِ حکومت خودمختارِ کردستان، در چارچوب ایران، بهطورِرسمی اعلام گردید، و رفیق شهید “قاضی محمد”، صدرِ حزب دمکرات کردستان ایران، بهریاست این حکومت برگزیده شد.
در همهٔ بررسیها و پژوهشهای معتبر تاریخی- بهویژه پژوهشهای رفیق شهید علی گلاویژ – و نیز مطابق بررسیهای علمی کتاب “کُردستان و کُرد”، نوشتهٔ رفیق شهید عبدالرحمان قاسملو، جنبش دوم بهمن آغازِ دورهیی تازه در حیات سیاسی و اجتماعی خلق کُرد است. رفیق گلاویژ در این زمینه، با دقت تأکید کرده است: “کسانی که با تاریخ گذشته خلق کُرد آشنایی دارند و بهروشنی پی میبرند که جنبش ۲ بهمن با یک چنین چرخشی در سرنوشت کردستان و با پیریزیِ اصول عمدهٔ جنبش معاصر کُرد بزرگترین خدمت را به خلق کرد انجام داده است. … بدون بیم از مبالغه باید این واقعیت را تکرار کنیم که این دوران کوتاه با روحِ دمکراتیک، محتوایِ انقلابی و سمتگیری درست خود… به نسلهای امروز و آیندهٔ خلق کُرد یگانه راهِ آزادی را نشان داد.”۱
جنبش ۲ بهمن، مسئلهٔ ملیِ خلق کُرد را بهمانندِ جزئی از مبارزه و جنبش همگانی و سراسریِ مردم ایران مطرح کرد. در حقیقت، جنبشِ ۲ بهمن تابعی از جنبشِ ضددیکتاتوری و ضدامپریالیستیِ سراسریِ میهن ما بود که منافعش را در چارچوبِ منافع این مبارزه مطرح و درخواست میکرد. حکومت ملی و خودمختارِ کردستان، در داخل کشور بر حزب تودهٔ ایران و دیگر نیروهای راستینِ ملی و استقلالطلب و مترقی تکیه داشت، و در عرصهٔ بینالمللی نیز، اردوگاهِ سوسیالیسم و جنبشِ جهانی صلح پشتیبانان و متحدان آن بودند.
در این خصوص، رفیق قاسملو، با اشاره به اهمیت شناختِ صحیح از دوستان و دشمنان جنبشِ خلق کُرد و با استناد به تجربهٔ ارزشمند جنبش دوم بهمن، نوشته است:”حزب تودهٔ ایران نیز در دوران جمهوری مهاباد، علیرغم مخالفت شدید ارتجاع ایران و تبلیغات بورژوازی شونیستی ایران شجاعانه از حق تعیین سرنوشت خلق کرد دفاع میکرد.”۲
بنابراین با درک روح و محتوی انقلابی دمکراتیک جنبش ۲ بهمن و دوستان و دشمنان آن میتوان جایگاه تاریخی آن در مبارزه سراسری مردم ایران را بازشناخت و از تجربههای آن بهسود پیکار علیه استبداد حاکم، بر ضد امپریالیسم و الغای ستمِ ملی و برقراری برابری کامل میان خلقهای میهن ما استفاده نمود. جنبش ۲ بهمن و حکومت ملی و مردمیِ کُردستان، علاوهبرآن که به نیروهای انقلابی و ترقیخواه در داخل و خارج کشور متکی بود، منشأ خدمات فراموشنشدنی به خلق کُرد است. در طول حکومت کوتاه زمان ۱۱ ماههٔ “حکومت ملی و مردمیِ کُردستان”، زمینهای برخی فئودالها مصادره شد، و بهمنظور رهایی دهقانان از یوغِ مناسبات ارباب- رعیتی، بهمثابهٔ گامِ نخست، در تقسیمِ محصول بهسودِ دهقانان تجدیدنظر شد، نقشهٔ مؤسسههای صنعتی تدوین و آمادهٔ اجرا گردید، کانونهای بهداشت و آموزشِ رایگان بر پا شد، مطبوعات و چاپخانه راهاندازی و فعال شد، سنگ بنای تئاتر ملی گذاشته شد، برای زنان در جامعه و خانواده حقوقی مساوی با مردان تعیین و تأمین گردید.
این خدمات ارزشمند، از چشم ارتجاع و امپریالیسم پنهان نمیمانْد و خشم آنها را برمیانگیخت. سرانجام نیز، امپریالیسم با مسلح کردنِ رژیم ضدملیِ شاه، جنبش ۲ بهمن و حکومت ملی و خودمختار کُردستان را، نظیر جنبش ۲۱ آذر آذربایجان، در خون غوطهور و خفه کرد. دستاوردها و درسهای این جنبش، چراغِ راهنمای مبارزهٔ امروز مبارزان خلق کُرد و همهٔ نیروهای ترقیخواهِ میهن ماست.
* مسئلهٔ ملی، و مبارزه در مسیرِ الغای ستمِ ملی:
ستمِ ملی در میهن ما، که محصولِ نفوذِ امپریالیسم و رشدِ سرمایهداری وابسته است، از سوی رژیم ولایتفقیه با خشونت اعمال میشود.
با شکستِ انقلاب بهمن ۱۳۵۷، و تسلط یافتن ارتجاع بر کشورمان، مسئلهٔ ملی و ستمِ ملی در ایران ضمن آنکه ادامه یافت، پوشش و ظاهر نفرتانگیز مذهبی نیز بهخود گرفت.
مسئلهٔ ملی و حلِ آن، باتوجه به تجربهٔ تاریخیِ جنبش دوم بهمن، در پیوندِ مستقیم و تنگاتنگی با پیکارِ سراسری و همگانیِ خلق، قرار دارد. تجربههای امروزین منطقه نشان میدهند که، امپریالیسم و ارتجاع- دست در دست یکدیگر- برای بهانقیاد کشاندنِ خلقها فعالیت میکنند، و مسئلهٔ ملی در برخی کشورهای این منطقه به اهرمی در دست امپریالیسم برای تغییر خغرافیای سیاسی منطقه و تسلط یافتن بر این کشورها تبدل شده است. بیجهت نیست که زندهیاد قاسملو، در اثر پژوهشیاش- “کُردستان و کُرد”- با تأکید، یادآوری میکند:”بعد از جنگ جهانی اوّل تا به امروز، دولتهای بزرگ امپریالیستی سعی در پراکندن تخم نفاق و اختلاف ملی نموده و خود را دلسوز و وکیلمدافعِ خلق کُرد نشان دادهاند، تا از این طریق جنبش آزادیخواهیِ ملی را دچار تشتت نمایند، برای اثبات صحتِ مطالب فوق، کافی است به سیاستِ بریتانیا در عراق و ترکیه بعد از جنگ اوّل جهانی، سیاستِ بریتانیا و فرانسه در عراق و سوریه در فاصلهٔ دو جنگِ بزرگ جهانی و همچنین سیاستِ ایالاتمتحدهٔ آمریکا در ایران و عراق بعد از جنگ دوّم، نظری بیفکنیم. لازم به یادآوری است که، سیاستِ موذیانهٔ امپریالیستها در بسیاری موارد موجب عدمِ پیروزی مبارزهٔ آزادیبخش خلق کُرد شده است. تجربیات چندین سال مبارزهٔ خلق کُرد و تجارب مبارزهٔ خلقهای دیگر در عصر حاضر، درسهای مهمی دراینباره به ملت کُرد آموخته است.”۳
در پرتو این تجربهها، میتوان و باید در راستای تقویت پیوندِ مبارزه ضدِ ستمِ ملی با پیکارِ همگانی بهمنظورِ طردِ رژیم ولایتفقیه بهطور خستگیناپذیر تلاش کرد. مبارزه بهضدِ ستمِ ملی و بهسودِ برادری و برابری خلقها، از مبارزه با دیکتاتوری حاکم و نفوذ امپریالیسم جدا نبوده و جدا نمیتواند باشد. جنبش دوم بهمن و تجربههای ارزشمندِ آن میآموزند که مبارزه در راه اِلغایِ ستمِ ملی با مبارزه بر ضدِ استبداد و امپریالیسم، رابطهیی تنگاتنگ و دیالکتیکی با یکدیگر دارند. حزب ما، بهگواهِ تاریخ پرافتخار خود، همواره مدافع سرسخت حقوق خلقها و اِلغایِ ستمِ ملی بوده و است. اسنادِ ششمین کنگرهٔ حزب، سیاست، آرمان، و برنامهٔ حزب تودهٔ ایران در مسیر اتحادِ داوطلبانهٔ خلقهای ایران در میهنِ واحد و برابرحقوقیِ کامل خلقها را بهروشنی نشان میدهد. ما همواره و بهطور خستگیناپذیر با دیکتاتوری، امپریالیسم، واپسگرایی، و الغایِ ستمِ ملی رزمیدهایم و میرزمیم.
در سالگردِ جنبش دوم بهمن، که بهحق بخشی از تاریخِ حزب ما نیز بهشمار میآید، به خاطرهٔ تابناکِ قهرمانان این جنبش و در رأس همه رفیقِ شهید “قاضی محمد “ادای احترام میکنیم.
میتوان و باید از تجربههای جنبش دوم بهمن بهسودِ پیکارِ امروز با رژیم ولایتفقیه و امپریالیسم، با درایت و شجاعت، آموخت!
————————————-
۱. اسناد و دیدگاهها، صفحه ۹۵، انتشارات حزب توده ایران.
۲. کُردستان و کُرد، صفحه ۳۲۱، چاپ اوّل، ۱۹۹۶، [انتشارات] آپیک.
۳. کُردستان و کُرد، صفحه ۲۹۰، چاپ اوّل، ۱۹۹۶،[انتشارات] آپیک.
به نقل از «نامه مردم»،شماره ۹۹۱، ۵ بهمن ماه ۱۳۹۴