مسایل بین‌المللی

به‌خاطرِ صلح در جنوبِ آسیا، گفت‌وگوهایِ پاکستان و هند باید ادامه یابند

تا هنگامی‌که هند و پاکستان به رابطه‌یی کارآمد در مسیرِ گره‌گشایی از اختلاف‌های موجود بر شالودهٔ ”سیاست بده‌بستان“ی بین‌شان دست نیافته‌اند، کشورهای ناحیهٔ جنوبِ آسیا۱ نمی‌توانند در شرایط عادی به‌سر برند. هرچند که کشمکش میان دو کشور همسایه بر سر ”کشمیر“ میراثی به‌جا مانده از گذشته‌ است که با تقسیمِ سال ۱۹۴۷ [پاکستان در سال ۱۹۴۷ همچون دولت و کشوری جدید از هند مستقل شد] آغاز گردید، و سپس با اعزام گروه‌های خشن تروریستی از سوی دولت پاکستان به هندوستان، در سال‌های پایانی دههٔ ۸۰ میلادی قرن بیستم، این کشمکش ادامه یافت.

هم‌اکنون این دو مسئلهٔ کشمیر و تروریسم درهم‌ تنیده شده‌اند، بنابراین، برای بازگرداندنِ فضای عادی میان این دو همسایه، هردو کشور باید از این دو مسئله گره‌گشایی کنند. درجهٔ بی‌اعتمادی میان دو کشور بسیار بالاست و به‌خاطر بدگمانی‌های موجود در دو سوی مرز، جَو همچنان خراب و معیوب است. درگیری ناگوارِ ”کَرگیل“، که از سوی پرویز مشرف، فرماندهٔ نظامی وقت پاکستان [باهدف تسخیر منطقه‌یی از کشمیر] طراحی و عملی شد، آخرین تلاش نظامیان پاکستان در رویارویی مستقیم با ارتش هند بود.
فرماندهان نظامی پاکستان، در سال‌های اخیر، با مجهز کردنِ گروه‌های تروریستی، به “جنگ فرسایشی”‌ای تازه روی آورده‌اند. این راهبردِ جدید و  واکنشِ خشونت‌آمیز مردم هند نسبت به پاکستان- به‌دلیل کشته شدنِ افراد غیرنظامی درنتیجهٔ عملیات تروریستی‌ای که خاستگاه آن در پاکستان است- به سخت‌تر شدنِ موضع‌گیری‌های رهبری هند در برابر پاکستان منجر شده است. هنگامی‌که ”نارندرا مؤدی“، نخست‌وزیر متعصب ضدِ مسلمان و هوادارِ گروه ضد اسلامیِ ”آراس‌اس پراشارک“، یعنی شخصی که کشتارِ مسلمانان پس از دوران ”گودهرا“ در سال ۲۰۰۲ را در پیشینه‌اش دارد، در ۴ دی‌ماه ۱۳۹۴، به پاکستان رفت و با ”نواز شریف“، نخست‌وزیر پاکستان، دیدار دوستانه‌ای برگزار کرد، حتی اگر این سفر به‌خاطر فشار قدرت‌های امپریالیستی به‌رهبریِ ایالات‌متحده امریکا صورت گرفته باشد، انتظار می‌رفت که گفت‌وگوها گام‌به‌گام در جهتِ بهبودِ رابطه بین دو کشور آغاز گردد. در راستای این گفت‌وگوها که پی‌آیندِ منطقی‌ای پس از دیدار سران دو کشور در ۴ دی‌ماه بود،  اعلام شد که وزیر امورخارجهٔ هندوستان در ماه ژانویه ۲۰۱۶ با همتایِ پاکستانی‌اش دیدار خواهد کرد (دیدار وزرای خارجه دو کشور که قرار بود در هفته آخر دی‌ماه انجام بگیرد، روز پیش از برگزاری به‌تعویق افتاد).
امیدهای پدید آمده پس از ملاقات دی‌ماه مؤدی و نواز شریف با حملهٔ تروریست‌های فرستاده‌شده از پاکستان به پایگاه هوایی ”پاتانکوت“ در پنجاب، در ۱۲ دی‌ماه، و آشکار شدن اینکه این حمله از سوی گروه ”جیش محمد“- مستقر در پاکستان- انجام پذیرفته بود، نقش بر آب شد. وزارت خارجه پاکستان برای نخستین بار پس از رویدادهای “فعالیت‌های تروریستی” در هندوستان در دههٔ ۱۹۹۰ میلادی به‌طورِرسمی اعلام کرد که ”پاکستان واقعهٔ تروریستی امروز در پاتانکوت هندوستان را محکوم می‌کند، واقعه‌یی که مایه از دست رفتن جان‌های پرارزش بسیاری گردید. ما تسلیت خود را ابراز می‌داریم. پاکستان با تقویت و گسترش نیک‌خواهیِ پدید آمده در طی تماس‌های اخیر رهبران دو کشور، در همکاری با هندوستان پابرجا می‌مانَد.“
به‌صراحت باید گفت، اینکه انتظار رود دیدارهایِ مؤدی و نوازشریف در ۴ دی‌ماه در پاکستان و یا سفرِ وزیر امورخارجهٔ هند، خانم ”سوشما سواراج“، به پاکستان در ۱۷ آذرماه، و یا دیدارِ نمایندگان هند و پاکستان در بانکوک بی‌درنگ به گفت‌وگوهای ادامه‌دار منتهی می‌شوند، ساده‌انگاری بود. زیرا هم در هندوستان و هم در پاکستان گروه‌های فعال بانفوذی وجود دارند که با هرگونه گام برداری به‌سوی بازسازی گفت‌وگوها به‌منظورِ عادی‌سازیِ روابط میان دو کشور همسایه مخالفند. تنها گروه‌های متعصبِ ضدِ مسلمانان و اسلامِ ”راشتریا سوایامسواک سنگ“ و هوادارانِ ”سنگ پریوار“ (خانوادهٔ انجمن‌های مرتبط) نیستند که به ادامهٔ خصومت میان دو کشور اعتقاد دارند، بلکه بخش قدرتمندی در رهبریِ ”حزب کنگره“ هند نیز چنین باورهایی دارند. بزرگ‌ترین خواستِ ”مَنموهان سینگ“، نخست‌وزیر هندوستان در سال‌های بین ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴، این بود که به پاکستان سفر کند و با تلاش خود بازسازیِ واقعی مناسبات بین دو کشور را پایه‌ریزی کند. لیکن این تلاش‌ها با کارشکنیِ جمعی خشک‌اندیش و اشخاصی بی‌خرد که پیرامون ”سونیا گاندی“ گرد آمده بودند، بی‌اثر شدند. سونیا یا رائول گاندی کمترین درکی از سیاستِ ‌خارجی و پیچیدگی‌های آن ندارند و هرگونه ابتکارِ مَنموهان سینگ به‌منظورِ بهبودِ روابط با پاکستان از سوی این جمعِ گِردآمده پیرامون سونیا با مانع روبه‌رو می‌شد. سخنگوی رسمی ”حزب کنگره“ از رویدادهای چهار دی‌ماه اظهار بی‌اطلاعی کرد و دیدگاه‌های کهنه و فرسوده‌اش را دربارهٔ هرگونه تلاشی به‌هدف دست‌یابی به تفاهمی در جهت تنش‌زدایی با رهبران پاکستان، به‌زبان آورد. مسئلهٔ بزرگ‌تر، درجهٔ بالای بی‌اطلاعی از نظامِ بسیار پیچیدهٔ حکمرانی و سیاست‌مداری در پاکستان است، و این عنصرهای نادان هندوستانی با اهریمن نشان دادنِ پاکستان به لگام‌گسیختگیِ چنین پیش‌داوری‌های آسیب‌رسانی دامن می‌زنند.
پاکستان دمکراسی‌ای “معمولی” نیست. دمکراسی در پاکستان از سوی افسران ارشد نظامی، که با ”ایوب خان“ در سال‌های ۱۹۵۰ آغاز گردید و همچنین دلجوییِ امپریالیست‌های آمریکایی از دیکتاتورهای نظامی پاکستانی- از ایوب خان و یحیی خان تا ضیاءالحق و پرویز مشرف- مجالِ پروبال گرفتن نیافت. پاکستان همواره از سوی “مردانی در لباس نظامی” و با حمایت و تشویقِ امپریالیست‌های آمریکایی حکمرانی می‌شد. و بدین‌سان، امپریالیسم در دوران جنگِ سرد برای پیش‌بُردِ هدف‌هایش، از خدمتگزاریِ این رهبران نظامی سود می‌جست. دمکراسی در پاکستان به‌گونه‌ای است که نخست‌وزیرِ انتخابی این کشور، ”نواز شریف“- که به‌خوبی می‌داند ارتش پاکستان “مرکزِ بزرگِ قدرت” است و در امور داخلی و خارجی کشور نقشی تأثیرگذار دارد-  می‌کوشد برای فعالیت سیاسی خود فضایی دست‌وپا کند.
نمایندگان و دولت‌هایی که در پاکستان به‌صورت دمکراتیک انتخاب می‌شوند، در تعیین و یا تصمیم‌گیری در مورد به‌اصطلاح منافعِ ملیِ کشور اختیاری از خود ندارند، بلکه این امر با ارشاد و راهنماییِ مستقیمِ این نظامیان بلندپایه انجام می‌گیرد. پاکستان به‌درستی در حکم نظامِ “دمکراسیِ نظامی‌گرای” درسدهٔ ۲۱، شناخته شده است و نظامیانِ پاکستانی “ضدِ هندوستان” برآنند که هندوستان را از افغانستانِ مصیبت‌زده دور نگه‌دارند. حضورِ هندوستان در افغانستان موردپسندِ ارتش پاکستان و دارودستهٔ دست‌ساختهٔ امپریالیست‌های آمریکایی، مخالفِ روسیه، و “عامل‌های” ارتش پاکستان علیه هند در افغانستان، یعنی گروه طالبان، نیست. هندوستان بر این باور است که باید با افغانستان که بخشی از کشورهای ناحیهٔ جنوبِ آسیا است مناسباتی دوستانه و صلح‌آمیز داشته باشد، اما نظامیان پاکستانی و طالبانِ موردحمایتِ آن‌ها در افغانستان، حضورِ هندوستان را در افغانستان برنمی‌تابند.
جمع بزرگی از رهبران هندوستان که درک درستی از واقعیت‌های پیچیدهٔ منطقه ندارند، به‌نتیجه رسیدنِ سریعِ دیدار مؤدی و شریف را خواهانند. ارتباط میان دیدارِ چهاردی‌ماه و حملهٔ تروریستی پاتانکوت در چیست؟ نیروهای جای‌گرفتهٔ ضدِ هندوستان در پاکستان به‌ویژه در ارتش و گروه‌های گوناگون تروریستی‌ای که در آن کشور فعالیت می‌کنند، تصمیم گرفته‌اند که روندِ نوآغازِ آشتی میان دو کشور در چهار دی‌ماه را در نطفه خفه کنند. مجتمع نظامی- صنعتیِ حاکم بر پاکستان و گروه‌های تروریستی قدرتمند و به‌شدت مسلح در پاکستان، پیام روشنی به نوازشریف و دولت دمکراتیک انتخابی داده‌اند که برای نخست‌وزیر در تدوینِ سیاست‌خارجی- به‌ویژه در رابطه با هندوستان- ”خودمختاری“‌ای وجود ندارد، برای اینکه سیاست‌گذاری در عرصهٔ دفاعی و خارجی کشور دراختیارِ ارتش و عامل‌هایش- یعنی تروریست‌های پاکستان و گروه‌های جهادی- است.
باید به‌یاد داشت که، تمامی این گروه‌های تروریستی پیکارجوی جهاد اسلامی، از سوی امپریالیست‌های آمریکایی و به‌منظورِ جنگ با اتحاد شوروی در افغانستان ساخته شدند، و پس از خروجِ شوروی از افغانستان، ایالات‌متحده تصمیم گرفت تا از ماجراجویی نظامیِ پیروزی‌ناپذیرِ خود در افغانستان دست بکشد و همراه با عقب‌نشینی‌اش، پیشرفته‌ترین جنگ‌افزارها را دراختیار گروه‌های جهادی‌، طالبان، و دیگران قرار داد.
دمکراسی‌ای ناتوان و سه‌سویه یعنی: نظامیانِ قدرتمند، ارتشی باتجربه، و خشک‌اندیشان مذهبی‌ای بسیار مجهز و مسلح همچون طالبان و تروریست‌های دیگر، در پاکستان حاکم است. در پاکستان نظام سیاسی‌ای “عادی” برقرار نیست، زیرا در نظامی عادی، “مرکز قدرت واقعی”‌ای وجود دارد که درنهایت، حاکمیت بر اساسِ آن عمل می‌کند. اگر پاکستان قشرهای قدرتمند اجتماعی‌ای دارد که با بهبودِ مناسباتِ دوجانبه با هند به‌شدت مخالفند و این مخالفت را در پیام روشنی در ۱۲ دی‌ماه در پاتانکوت پنجاب به‌نمایش گذاشتند، از آن‌سو نیز هند هم قشر خشک‌اندیشانِ ”هندوتوا“ با تمایلات ضدِ پاکستانی خود را دارد. نباید فراموش کرد که در زمانی که دولت مؤدی خود را برای گفت‌وگو با سیاست‌گذاران پاکستانی آماده می‌کرد، یکی از رهبران ”راشتریا سوایامسواک سنگ“، در مصاحبه‌یی با رسانهٔ ”الجزیره“، از بالاخانهٔ خود اعلام کرد که باید “اکهند بهارات”، یکپارچگیِ هندوستان پیش از تقسیم کشور در سال ۱۹۴۷ دوباره برپا  گردد، هرچند به‌صورت داوطلبانه.
کشورهای پیرامون هندوستان با بدگمانی و نگرانی فراوانی به طرح‌های برتری‌جویانهٔ هندوستان چشم دوخته‌اند.
آیا گروه ”راشتریا سوایامسواک سنگ“ (RSS) با دادنِ فراخوان برای یکپارچه شدن هندوستان در آستانهٔ گفت‌وگوهای ناندرا مؤدی و نوازشریف، فکر می‌کرد که چنین اقدامی نباید زنگ خطری برای هندوستان باشد و برانگیختگی احساسات مسلمانان پاکستانی از این فراخوانِ نگران‌کننده مورد بهره‌برداریِ مذهبیان افراطی پاکستان قرار نخواهد گرفت؟
هندی‌ها در زمانی که با پاکستان در حال معامله‌اند باید خویشتن‌داریِ ژرفی از خود به‌نمایش بگذارند، زیرا همان‌طور که در بالا گفته شد، پاکستان نیز ادعاهای خود را دارد و به‌همین دلیل است که رسیدن به شرایط عادی و مطلوب میان این دو کشور به‌این سادگی‌ها دست‌یافتنی نیست. هندوستان هم باید به سهم خودش به‌مهار قهرمانی ابله‌هایی مانند “آکهند بهارات”، یا آنانی که بنا کردن یک هندوستان با پادشاهی هندو را در سر می‌پرورانند دست بزند.
 بنابراین، مبارزه با حزب ملی‌گرایِ هندوها و جهان‌بینیِ ضداسلامیِ آنان، ارتباط مستقیم و درونی با مبارزه در جهت همزیستی مسالمت‌آمیز میان هند و پاکستان دارد. تا زمانی که نیروی روبه‌رشدِ هندوها و دیگر نیروهای افراطی‌ای که دیدگاه‌های ضداسلامی و ضدِمسلمان‌شان در راستای تباه کردن مناسبات با پاکستان نادیده انگاشته می‌شود، تلاش هندی‌ها اگر تنها در یک جهت به سمت صلح میان هند و پاکستان حرکت کند، راه به‌جایی نخواهد برد.
به فراگیری این پیام باید دامن زد که، نیروهای غیرمذهبیِ هندی از دوستی و روابط بهتر هندوستان و پاکستان پشتیبانی می‌کنند زیرا این تنها راهِ پاک‌سازیِ جنوب آسیا- به‌ویژه هندوستان، پاکستان و افغانستان- از وجود بنیادگرایان مذهبی است.
—————————  
۱.‌امروز کشورهای ناحیهٔ جنوبِ آسیا عبارتند از: افغانستان، هند، پاکستان، بنگلادش، مالدیْو، سریلانکا، و نپال. همه این کشورها در سازمان ”سارک“ [اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا] عضوند. این سازمان در ۸ دسامبر ۱۹۸۵ از سوی هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، نپال، مالدیو و بوتان تأسیس شد. در آوریل ۲۰۰۷، در خلال چهاردهمین نشست اتحادیه، افغانستان هشتمین عضور آن شد. کشورهای ایران و چین نیز که از اعضای ناظر این سازمان هستند، درخواست عضویت در این سازمان را دارند. دبیرخانۀ دائمی سارک، در کاتماندو پایتخت کشور نپال دایر است.

به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۹۲، ۱۹ بهمن ماه  ۱۳۹۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا