روزِ کارگر در ایران: لزومِ خروج از وضعیتِ کنونی!
بهنظر میرسد مناسبتِ روز جهانی کارگر در میهن ما، بهدلیلهای گوناگون، بیش از گذشته موردتوجه قرار میگیرد. رسانههای مجاز در ایران و خارج از کشور، با دادنِ پوششِ خبری به این روز، هریک در زمینهیی خاص، مقصدی مشخص را در نظر دارد. نقطهٔ مشترک در تمامیِ این توجهها، حساسیتبرانگیز شدنِ این روزِ بزرگ تاریخی کارگری است- برخلافِ گذشته که برنامه بهقرارِ بیاعتنا گذشتن از کنارِ این روز و سکوت کردن دربارهٔ آن بود. بههمین دلیل، نشرِ مطالب و مباحث گوناگون را اینک در ارتباط با روز جهانی کارگر شاهدیم.
آنچه از رسانههای داخل و خارج از کشور و همچنین فضای مجازی میشنویم و میبینیم و میخوانیم، واقعیتی دیگر را هم بیانگرند، و آن واقعیت این است که، شمارِ چشمگیری از این رسانهها و فضاها، حمایتکننده و آوازهگرِ هموارهٔ سیاستهای ضدِکارگریاند، اما با فرا رسیدنِ مناسبتِ روز جهانی کارگر، بر موج حمایت از کارگران سوار میشوند و مقصد خود را پی میگیرند. رویکردِ دوگانهٔ این شمار از رسانهها ازآنروی بااهمیت است که نشان میدهد مخالفانِ حقوق کارگران- و طبیعتاً و بهطریق اولیٰ طرفداران و فعالانِ حقوق کارگران نیز- با پتانسیل عظیمِ نهفته در جنبشِ کارگری آشنا و بدان آگاهند. مخالفانِ حقوق کارگران فعالانه در پیِ آنند که این پتانسیل را کنترل کنند. بهنظر میرسد رژیم ولایتفقیه این خطر را احساس کرده است که بیتوجهی به مسئلههای موجود در عرصهٔ کار و معیشت کارگران و زحمتکشان پیامدهایی ناخوشایند برای حاکمیت بههمراه خواهد داشت. بنابراین، مانورهایی گوناگون را در این زمینه از سوی حاکمان ضدِکارگر شاهدیم. بهگزارش خبرگزاری ایلنا، ۱۱ اردیبهشتماه، روز شنبه [۱۱ اردیبهشت]، “خانهٔ کارگر “بار دیگر کارگردانِ نمایشی حکومتی از برگزاری مراسم روز کارگر بود. در این نمایش، سخنرانان اصلی، همچون گذشته، علیرضا محجوب و حسن صادقی بودند. حضور این دو نفر در مقام سخنرانان اصلیِ روز کارگر در نمایش حکومتیان، مقصدِ دادنِ مجوز به برگزاری این مراسم را آشکار میکرد. همهٔ فعالان کارگری و نیروهای سیاسی- و بهخصوص میلیونها کارگر و زحمتکش در ایران- از ماهیتِ ضدکارگریِ این دو شخصیت آگاهند. این دو چهرهٔ حکومتی، فارغ از اینکه چه دولتی بر سر کار باشد، وظیفهیی ثابت در اقدام بر ضدِ منافع کارگران دارند، و بههمین دلیل، بدون اغراق، باید گفت که، این دو تن بهحق از منفورترین چهرهها نزد کارگرانند. نکتهٔ جالب دیگر اینکه، حتی “روزنامهٔ جوان “[وابسته به سپاه] در شمارهٔ روز شنبه[۱۱ اردیبهشت]، پس از تیتر اول، در صفحهٔ نخست خود، زیر عنوان:”پاسخ به مطالبات کارگری… “دربارهٔ کارگران و خواستهای آنان مطلبی چاپ کرد. “روزنامهٔ جوان “از اُرگانهای تبلیغی سپاه است. نقشِ سپاه در اقتصاد ایران نیز چنان است که عرصههای گستردهای- در مقیاس ایران- از محوطههای کاری و کارگری را دراختیار دارد و بهتبعِ آن فشار و تضییع حقوق کارگران در آنها [بهطورِ نمونه عسلویه] انکارناپذیر است. سخنرانیِ روز چهارشنبه [۸ اردیبهشتماه] علی خامنهای هم در ارتباط با کارگران و مشکلات آنان بود. رسانههای پربیننده و پرشنونده در خارج از کشور هم در برنامههای گوناگونشان همین رویهٔ موجسواری را دنبال کردهاند. رسانههایی همچون “بیبیسی”، “صدای آمریکا “و “رادیو فردا”، سیاستهای تعیینشدهای را [در برنامههایشان بهزبان فارسی] دنبال میکنند. در این برنامهها، “تحلیلگرانِ “اقتصادی این رسانهها، مجموعهیی از افرادی را شامل میشوند که بهشدت از سیاستهای نولیبرالی حمایت میکنند. این سیاستهای مشخص و ازپیش تعیینشده و گنجاندهشده در برنامههای این رسانهها- گاه در لفافه و موذیانه و گاه هم بیپروا و عریان- تبلیغ میشوند. فعالان کارگری و نیروهای سیاسی مترقی باید با هوشیاری و تلاشِ مستمر برای کارگران و زحمتکشان روشن و مشخص کنند که جنسِ این برنامهها و محتوایِ مطالب این رسانهها بیش از آنکه در جهت حمایت از کارگران و حقوق آنان باشند، نوعی پاسخگویی به فشار افکار عمومی، و درنهایت، هدایتِ آن در مسیرِ هموار کردنِ اجرای برنامههای اقتصادی نولیبرالی است. برای مثال، در بیشتر موارد، مهرداد عمادی- که از او در حکم مشاور سابق اتحادیه اروپا نامبرده میشود- در مقام “تحلیلگرِ اقتصادی “در “بیبیسی “و “صدای آمریکا “و “رادیو فردا”، در زمینهٔ سیاستهای اشارهشده در بالا به اظهارنظر میپردازد. مهرداد عمادی ازجمله کسانی بوده است که در چند نوبت و بهطور آشکار حتی، محدودیتِ بیشتر کارگران را خواستار شده است تا بهقول خودش “رشدِ اقتصادی “[در ایران] تحقق یابد. ما این موردها را ازآنروی یادآور میشویم تا بر این نکته تأکید کنیم که: بهرغمِ پتانسیل عظیمِ جنبش کارگری، چالشهایی از این دست نیز جنبش را تهدید میکند، تهدیدی که، هوشیاری و رویاروییِ با آن ضروری است.
علی خامنهای، ولیفقیه رژیم، در سخنانِ [چهارشنبه]اش، به موارد متعددی اشاره کرد. این سخنان ازآنروی بیان شد که رژیم با مشکلات پرشمار اقتصادی درگیر است: کاهشِ قیمت نفت، برآورده نشدنِ انتظارات از “برجام”، مشکلِ ایران در مبادلاتِ دلاری در سطح بینالمللی، رکودِ اقتصادی، تعطیلیِ مرکزهای تولیدی، و رشدِ بیکاری، بهخصوص در بین نسل جوان.
خامنهای در قسمتی از سخنانش بار دیگر بهدروغ متوسل شد و گفت:”باوجود مشکلات معیشتی، کارگران هیچگاه به تبلیغاتِ ضدانقلاب اعتنا نکردند و در مقابل نظام نایستادند، بلکه همواره مدافعِ نظام اسلامی بودهاند. “هماکنون در زندانهای جمهوریاسلامی فعالان کارگری و صنفیای در حبساند که بهجرم “اقدام علیه امنیت کشور”، اما درواقع بهدلیلِ پایداری در احقاق حقوق کارگران به زندان انداخته شدهاند و حکمهای طولانیزمان گرفتهاند. ما هم اتفاقاً معتقدیم که هدفِ این فعالان کارگری براندازیِ نظام نبوده است و زیر تأثیر “تبلیغاتِ ضدانقلاب “و عوامل خارجی قرار نگرفتهاند. بهگواهیِ تمامی شواهد عینی، فعالان کارگری و صنفی در چارچوب خواستهای صنفی و پیگیریِ این خواستها زیر فشار و مورد پیگرد قرار گرفتهاند، و درنهایت، بازداشت و سپس حکم زندان گرفتهاند. نمونهٔ رسول بداقی- که چند روز پیش پس از سالها زندان آزاد شد- خود نشاندهندهٔ این وارونه جلوه دادنِ حقایق از سوی بالاترین مقام حکومتی کشور ما است. چنانچه این ادعای ولیفقیه رژیم را بپذیریم، به این سؤال چه جوابی باید داد که: سرکوب و زندانی کردنِ عدهٔ زیادی از فعالان کارگری بهجرم “مقابله با نظام “بر چه اساسی صورت گرفته است؟
خامنهای در قسمتی دیگر از سخنانش به موضوع مورد علاقهاش یعنی “اقتصاد مقاومتی “پرداخت و گفت:”پیام اصلیِ اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل. این است که مسئولان باید برای یکایک بندهای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، برنامهریزی و آنها را بهصورت واقعی اجرا کنند. “او در ادامه اضافه کرد:”ما با دنیا تعامل داریم اما در عرصههایی که تولید داخلی داریم، واردکردن و فروش و مصرف کالاهای خارجی باید بهعنوان یک ضدِارزش تبلیغ و شناخته شود. “او منطقِ مناسبات کارگر و کارفرما را نیز تشریح کرد و توضیح داد:”کارفرما و کارگر در منطقِ اسلام مکمل یکدیگرند نه معارض و دشمن.”
خامنهای همچنین با انتقاد از “وارداتِ میلیاردیِ برخی لوازم غیرضروری”، به مشکلِ جدیِ قاچاق کالاها و اجناس به داخل کشور، اشاره کرد و گفت:”به مسئولان دولتهای مختلف، مکرر این مسئله را گوشزد کردهام و آنها نیز میگویند اگر تعرفهٔ [گمرکیِ] سنگین بگذاریم، قاچاق آن کالا بالا میرود، اما این دلیل، پذیرفتنی نیست.”
بااینکه این سخنرانی بهنوعی با روز جهانی کارگر و مسائل کارگران ارتباط داشت، اما در این ارتباط حتی حفظ ظاهر هم نشد، و سخنرانی بهطورعمده به چارهجوییِ حکومت در رفعِ بحران اقتصادیِ برآمده از سیاستهای خودش اختصاص یافت. این گفتهٔ خامنهای که: کارفرما و کارگر معارضِ [دشمنِ] یکدیگر نیستند- چنانچه این اظهارنظر را باور کنیم- حداقل این تناقض را در بر دارد که: پس چگونه است که تشکلهای کارفرمایی اجازهٔ فعالیت و حتی حقِ تعیین سیاست برای دولت را دارند، اما از برپاییِ تشکلهای مستقل کارگری- بهجز تشکلهای حکومتساختهٔ کارگری- بهشدت جلوگیری شده و میشود؟ جالب اینکه علی ربیعی، وزیر کار، در همین مناسبت اظهار داشت:”در دو سال گذشته بر اساس همدلی و همزبانیِ شکلگرفته میان کارگران و کارفرمایان، شکافِ موجود میان تورم و مزد کاهشیافته است”[!!].
ربیعی همچنین در سخنانی که در نماز جمعه تهران ایراد کرد، تصویری روشن از وضعیت کارگران نمایش داد و ازجمله گفت:”رهبر معظم انقلاب برافزایش امنیتِ شغلیِ کارگران تأکید دارند و امسال با جدیت بیشتر این موضوع پیگیری خواهد شد. “ربیعی روز کارگر امسال را متفاوت با سالهای گذشته دانست و گفت:”امسال مفهومِ کارگر از ابعاد بالا و والاتری برخوردار خواهد بود.”
جالب اینکه خبرگزاری مهر در گزارش روز ۱۱ اردیبهشتماهِ خود، نوشت:”هرچند ۷ میلیون نفر از جمعیتِ بیش از ۲۱ میلیونیِ بازارِ کار ایران را کارگران سادهٔ کمدرآمد تشکیل میدهند، از آنسو برخی نیز هستند که روزانه با ۲ تا ۲.۵ ساعت کار، درآمدهای بالایی را کسب میکنند و بهاصطلاح پُردرآمدترین و ویژهترین گروههای شاغل در اقتصاد ایران محسوب میشوند. شاید بتوان وکلا و برخی گروههای پزشکی را در این بخش جا داد، اما درصدِ بالایی از این گونه شاغلان و صاحبان درآمد گروههایی هستند که به مشاغل دلالی و سرمایهگذاری، اتصال به رانتهای اقتصادی و برخی موقعیتهای ویژه و مانند آن میپردازند.”
سخنرانان، یا بهعبارت دیگر کارگزارانِ دولتی، در نمایش دولتیِ روز کارگر در تهران، به موردهایی اشاره داشتند که خود بهطورِگویا بازتابدهندهٔ وضعیتی است که گریبانگیر طبقهٔ کارگر ایران است. محجوب در سخنانش ازجمله به عدمِ امنیت شغلی، آزادی فعالیتهای صنفی، اصلاح قراردادهای موقت اشاره داشت. حسن صادقی هم با گرفتن ژستِ مخالفت باسیاستهای اقتصادی نولیبرالی، به موردهای مشابه با موردهای اشارهشده از سوی همکارش پرداخت و مشکلات معیشتیِ کارگران را یادآوری کرد.
سخنان مقامهای حکومتی ازجمله خامنهای، ربیعی، محجوب، و صادقی، پیش از روز جهانی کارگر و در آستانهٔ این سالگرد، مجموعهیی از اظهاراتی خالی از محتوایند که گاه بهگاه و بهمناسبتهایی اینچنینی و یا در جریان اوجگیریِ نارضایتیهای کارگری بیان میشود، اما درعمل، در وضعیتِ دشوار و هستیسوزِ کارگران و زحمتکشان میهن بهبودی پدید نمیآید. نکتهٔ توجهبرانگیزِ دیگر در این مجموعه اظهارات، نوعِ رویکردِ سخنرانان و سخنانشان است، چنانکه گویی مسئولیتِ این وضعیتِ فلاکتبار در عرصهٔ اقتصادی و معیشتی و کار کارگران بهعهدهٔ جریان و یا شخصی ناشناخته و بیرون از کشور یا بر فراز ایران است و خود را بهفراموشی میزنند که این سخنان از دهان کسانی بیرون میآیند که تصمیمگیرندگان و برنامهریزان اصلیِ عرصههای معیشت و کار کارگراناند. سخنانی مشابه با این سخنان در گذشته نیز ایراد شدهاند و گوش کارگران و زحمتکشان ایران با آنها آشناست. در صورت ادامهٔ این وضعیت، در سال آینده و سالهای پیشرو بازهم شاهد چنین ترفندها و یاوهگوییهایی خواهیم بود. در این میان این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که، چنین حدی از گستاخی در نوعِ برخورد با کارگران و زحمتکشان ایران دربرگیرندهٔ عاملهایی گوناگون است که جنبهٔ داخلی و بینالمللی دارند. در عرصهٔ بینالمللی، در برابر هرگونه حرکتی که با نولیبرالیسم اقتصادی مخالف باشد، از سوی سرمایهٔ جهانی بهشدت فشار وارد شده و سنگاندازی میشود. تحرکها و تحریکهای نگرانکنندهٔ کنونی برضدِ دولتهای آمریکای جنوبیِ دارای گرایشهای غیرنولیبرالی در اقتصاد، در خلال چندماه گذشته، نمونههایی از این فشارها و سنگاندازیهاست. رسانههای طرفدارِ نولیبرالیسم و گسترش آن در ایران، با استفاده از این وضعیت، در پیاده کردنِ برنامههای ضدکارگریِ حکومت نقشی مهم دارند. متأسفانه رویکردهای مدافعانِ کارگران در رویارویی جنبش کارگری با نولیبرالیسم بهتحلیلهایی محدود گردیده است که از حد شعار جلوتر نمیروند. عدهٔ زیادی از کارگران و فعالان صنفی در ایران در طول سالهای گذشته با شجاعت به تلاشهایی تحسینبرانگیز دست زدند، تلاشهایی که باعث گردید هزینههای سنگینی بابت آنها بپردازند. در این رهگذر نباید انتظار داشت که تحولی کیفی در این زمینه بهوجود آید. باید این واقعیت را پذیرفت که، پتانسیلِ جنبشِ کارگری بسیار بالاتر از حد تصور درحال حاضر است، اما بیماری مزمنِ این جنبش، پیدا کردنِ راهکاری است که با آن بتوان این جنبش را از پوستهٔ کنونیاش بیرون آورد و تأثیرش را بر تحولهای جاری در کشور برجا گذارد. چنانچه این راهکارِ مهم یافته نشود، نباید انتظار داشت در سال آینده و یا سالهای آیندهتر با وضعیتی کمابیش مشابه امسال روبهرو نشویم. این موضوعی است که باید در صدرِ برنامههای فعالان کارگری قرار گیرد.
به نقل از «نامهٔ مردم» شمارهٔ ۹۹۸، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵