برگزاری کنگرهٔ یازدهم حزب کمونیست لبنان: در مسیرِ بهوجود آوردن شرایط برای تغییرهایِ کیفی
* کنگرهٔ یازدهم، رهبری جدیدِ حزب را انتخاب کرد.
* رفیق “حنا غریب”، دبیرکل جدید حزب: “دستاوردِ کنگرهٔ یازدهم فراتر از انتخابِ دموکراتیکِ رهبری جدید و تقویتِ یگانگیِ درونیِ حزب بوده است، اما از جهشِ ویژهای که بتواند پشتوانِ بیرون آمدن حزب از بحران باشد فروتر بوده است.”
حزب کمونیست لبنان، در روزهای ۳ اردیبهشتماه/۲۲ آوریل- ۵ اردیبهشتماه/۲۴ آوریل، در شرایطی که این کشور تحولهای سیاسی، امنیتی و اجتماعیای مهم را از سر میگذرانید و کمونیستهای لبنان در وضعیت دشواری مبارزهٔ سیاسیشان را برای حفظ یکپارچگی و ثبات کشور ادامه میدادند، یازدهمین کنگرهاش را در بیروت برگزار کرد.
کنگرهٔ یازدهم حزب کمونیست لبنان، پس از پخش سرود ملی لبنان و همچنین سرود حزب کمونیست لبنان، با ارائه گزارش مفصل کمیتهٔ مرکزی در تحلیلِ تحولهای سیاسی جهان، منطقه، و لبنان، از سوی دبیرکلِ حزب- رفیق “خالد حداده”- آغاز بهکار کرد. حضور ۴۰۰ نمایندهٔ حزبی که بیشترِ آنان به نسل جوانِ کمونیستها تعلق داشتند، نمایشی شکوهمند از موفقیت حزب در نوگرائی بود، نوگراییای که بر تصمیمها و مصوبهای کنگره، توجهِ ویژه بهدفاع از دموکراسی و حقوق و آزادیهای دموکراتیک، و انتخابِ رهبریِ جدید حزب، مُهرش را گذاشت.
رهبریِ حزب کمونیست لبنان، در آستانهٔ آغاز بهکار کنگره، یادآور شد: “در سالهای اخیر و بهویژه از شروع تحولهای موسوم به بهارِ عربی و شرایط حاکم در سه کشور همسایهٔ لبنان و ازجمله سوریه، مصر، و اردن از طرفی، و مداخلهٔ خارجی در تحمیل جهتگیریهای سیاسی در کشور و تسلیم [طلبیِ] نظام سیاسی فرقهای حاکم بر کشور از طرف دیگر، موجب شدهاند تا بحرانِ سیاسی لبنان رو به عمیقتر و پیچیدهتر شدن بگذارد. افزون بر تهدیدهای مداوم از سوی دولت صهیونیستی در اسرائیل و همچنین تروریستهای سلفی و تکفیری در طولِ مرزهای این کشور [اسرائیل] با سوریه، بورژوازیِ لبنان- که از طریقِ دو جبههٔ “۸ مارس”۱ و “۱۴ مارس”۲ بر اوضاع سیاسی کشور غلبه دارد- با اِعمالِ سیاستهای اجتماعی و اقتصادیای که به بدهیِ بالای ۷۰ میلیارد دلاری لبنان، افزایشِ درصدِ بیکاری، تخریبِ بخش دولتی و عمومیِ مولد، و گسترشِ فساد منجر شده است، بر تقسیمِ کشور بر پایهٔ نهادهای حکومتی و حزبها و فرقههای مذهبی اصرار میورزد. همه این عاملها در خدمت به منافع الیگارشیِ مالی و بخش بانکیاند و هزینه آن را بخش مولدِ اقتصاد ملی و حقوق نیروی کار و کارکنان، میپردازند.”حزب کمونیست لبنان، در سند دعوت به کنگره، یادآور شده بود:”برای رویارویی با این دورهٔ انتقالیِ خطرناک و اثرگذاریهای آن بر لبنان و منطقهٔ عربی، بحث دربارهٔ سه سند که عبارتند از: سندِ سیاسی، سندِ برنامه، و سندِ اصلاحات ضروری بر اساسنامهٔ حزب، در دستورکارِ کنگرهٔ یازدهم قرار دارد.”
نمایندگانِ کنگرهٔ یازدهم حزب کمونیست لبنان، مطالعه و بحث دربارهٔ گذارِ بینالمللی و همچنین در مورد چارچوبِ کار مشترک با حزبهای کارگری، دموکراتیک، و مترقیِ عرب- در راستای حرکت جبههٔ چپ و خلقی- را در حکم بهوجود آوردنِ شرایطِ ذهنی بههدفِ رسیدن به شعار:”پیش بهسویِ دولتِ دموکراتیک، سکولار، و مقاوم” در لبنان، و نیز همچون بسترهای حرکت بهسویِ سوسیالیسم، در مقام وظیفه پیشِ رویِ خود قرار داده بودند. کنگره، شعار پایهایِ حزب در ارتباط با مبارزه در مسیر برپاییِ دولتِ سکولار، دموکراتیک، و مبارزهگر، و مردود شمردنِ ادارهٔ کشور مبتنی بر تقسیمِ قدرت بر پایهٔ فرقههای مذهبی را مورد تصریح قرار داد.
این کنگرهٔ مهم، با ۴۰۰ نمایندهٔ حاضر در آن، در پایانِ بحثها و مشورتهایشان، با انتخاب کمیته مرکزیای ۶۰ نفره و جدید- و در گامِ بعدی، انتخابِ رفیق “حنا غریب” به سمتِ دبیرکلی حزب برادر از سوی کمیتهٔ مرکزی جدید- بهکار خود خاتمه داد. کمیتهٔ مرکزی در نخستین نشستش، که با حضور ۵۷ تن از اعضای آن برگزار شد، هیئت سیاسی جدید حزب را انتخاب کرد و قرارهای ضروری در جهت تشدیدِ مبارزهٔ سیاسی حزب- در چارچوب برنامه و قطعنامهٔ سیاسی مصوبِ کنگره- را بهتصویب رسانید.
پیام همبستگیِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران به کنگرهٔ یازدهم حزب کمونیست لبنان، پیش از آغاز مراسم به هیئترئیسهٔ کنگره تقدیم شد. پیام حزب، بهروشنی، بر شرایط بسیار پیچیدهٔ خاورمیانه در سالهای اخیر و همچنین سیاستهای امپریالیسم در راستای دراختیار گرفتن و مهندسی کردنِ اهرمهای مهارِ چندجانبهٔ منطقه بر اساس نفوذ کردن و بهکارگرفتنِ کشورهای عمدهٔ خاورمیانه و ازجمله ایران، عربستان، و ترکیه تأکید ورزید، و همکاریِ نزدیکتر و مبارزهجویانهٔ حزبهای کمونیست منطقه را خواستار شد. پیامِ حزبمان، ضمن ابراز امتنان از همبستگیِ حزب برادر، حزب کمونیست لبنان، با مبارزاتِ مردم و نیروهای مترقی و آزادیخواهِ ایران علیه سیاستهای مخرب و ضدملیِ رژیم ولایتفقیه، ضرورتِ برپا داشتنِ جبههیی وسیع از نیروهای مردمی در سراسر منطقه- و در راستایِ صلح و مصالح مردم و خاموش کردن شعلههای درگیری، مداخلهگری، و تروریسم- همکاریِ نزدیک دو حزب برادر را خواهان شد. پیام، در انتها، موفقیتِ کنگره را در بررسی، بحث، و تصویبِ سندهای مهمِ پیشِ رویِ کنگره را آرزو کرد.
فرازهایی از متنِ مقالهیی بهقلم رفیق “حنا غریب”، دبیرکل جدیدِ حزب کمونیست لبنان، در زیر میآید:
مردمِ لبنان “آلترناتیو” [“جایگزین”] میخواهند. … ما در کجا ایستادهایم؟
کنگرهٔ یازدهم حزب کمونیست لبنان در فرآیندِ تجدیدساختارِ حزبی، که از مدتی پیش آغاز گردیده است، حلقهیی اساسی بود. فرآیند تجدیدساختار برای کامل شدن، به بیش از یک کنگره نیاز دارد. این فرآیند، درزمینههای مختلف حیاتِ حزبی (نظری، سیاسی، تشکیلاتی) و درنهایت، در موضعگیری در برابر توفانِ تحولها در سطحِ عربی و بینالمللی، صورت خواهد گرفت. موضعگیری در برابر تحولهای عربی- بینالمللی، نیاز به شرحی مفصل دارد. با عنایت به آگاهیِ ما از تغییرهای بزرگی که در ساختارِ اقتصادیسیاسی و اجتماعی عربی در شکلهای گونهگون از تبعیتِ هرچه بیشتر از سرمایهداریِ جهانی و ماحصلِ این تبعیت- که در تعدیلهای ماهیتیِ مبتنی بر اثرگذاریِ قوانین سرمایهداری بر جامعههای ما صورت گرفتهاند- نیاز بهپیگیری و رصدِ هرچه دقیقتر [این تغییرها] و اهمیت دادن به آنها از جنبهٔ نظری و عملی، در سرلوحهٔ وظایف ما قرار میگیرد.
بهرغمِ این وضعیت، ما معتقدیم که، چشماندازِ تحول در جامعههای ما و ازجمله جامعهٔ لبنان، ادامهٔ مبارزهٔ آزادیبخشِ ملی و رهایی از قیدوبندهای وابستگی به امپریالیسم و سلطهٔ آن بر کشورهای ما، رویارویی با پروژههایی است که در جهت اِعمالِ طرحِ “خاورمیانهٔ جدید” برنامهریزی شدهاند.
باید اعتراف کنیم که چارچوبهای تنگ تشکیلاتی در کار حزبی ما، میان کمونیستها و دوستانشان در امر مهم جنبش مطالباتی روزانه و در مبارزهٔ دموکراتیک و ملی عمومی، موانعی جدی بهوجود میآورند- همانگونه که بر چارچوب کار “تودهای” ما نیز همین تأثیر را دارد.
بدون هیچ تردیدی، از کاهش تأثیرمان در شهرهای بزرگ و گسست از بخشهای وسیعی از کارگران، کشاورزان، مزدبگیران، صاحبان مشاغل آزاد و کوچک، صنعتگران متوسط، روشنفکران و هنرمندان لبنان، خوشحال نیستیم. درنظر داشته باشیم که، فرهنگ همواره در مرکزِ توجهِ حزب بوده است و همواره بهپیوندِ روشنفکران بزرگ لبنانی به حزب و یا دوستیِ با آنان، افتخار میکردهایم.
دستاوردِ کنگرهٔ یازدهم فراتر از انتخابِ دموکراتیکِ رهبری جدید و تقویتِ یگانگیِ درونیِ حزب بوده است، اما از جهشِ ویژهای که بتواند پشتوانِ بیرون آمدن حزب از بحران باشد فروتر بوده است.کنگره وضعیتی بهوجود آورد تا همهٔ کمونیستها امکان مشارکت در تصمیمهای حزبی را بهصورت داوطلبانه و امکان شرکت در بحث آزاد باانگیزههای نقادانه و مسئولانه و در سطح عالی و بهدور از هراس و پیامدها، داشته باشند. بیگمان این امری مهم و ضروری برای بالا بردنِ انگیزهها در مشارکت جستن در اجرای تصمیمهاست.
کنگره، به وسعت و عمق بخشیدن به دموکراسی در درونِ حیات حزبی در جهت فرصت دادن به کمونیستها در آگاهییابیِ شفاف از امور حزب و بحث و بررسی و ارزیابیِ آنها در هنگامهٔ برگزاریِ کنگرهها از راه نشرِ اسناد و کتابها و کتابچههایی که در جلسههای کنگره توزیع گردید و دربارهشان بحث شد و تعدیل بهعمل آمد، بهموفقیت دست یافت. این مهم مقدمهیی است برای جمعبندیِ بحثها و اثربخشیِ آن بر سمتگیری برنامههای مشخص و روشنی که حزب و سازمانهای منطقهایاش، در زمینههای مختلف، اجرای آنها را بهعهده خواهند گرفت.
اینک ما در برابر دو مأموریت بههمپیوسته قرار داریم: ۱. مأموریت تدارک برگزاری کنگرهٔ دوازدهمِ مشابه با کنگرهٔ دوم بهلحاظِ مضمون و اهمیت تاریخیاش؛ ۲. مأموریت پیوند دادنِ سازمانهای حزبی با مبارزات مستقیم میدانی همراه با صفوفِ مردم در مسیر حل مسائل ملی و اجتماعیای که منافع وسیعترین گروههای اجتماعی را در بر میگیرد. این مأموریت، آلترناتیوی [جایگزینی] برای حالت رکود، ایستایی، و درگیریهای داخلیای است که توانِ حزب و نیروی اعضا را از دههٔ هشتاد قرن گذشته [میلادی] تا کنون بههدر داده است.
این دو مأموریتِ مهم و بههمپیوسته، به تمرکز بر وضعیتِ تشکیلاتی در حزب نیاز دارد. تقویتِ روابط و برقراریِ روح رفیقانهٔ مسالمتآمیز بر فضای مناسبات کمونیستها و میانِ آنان و رفقای خارج از تشکیلات، جزئی از این مأموریت است. ارائهٔ راهحلهایی برای مشکلات و اعادهٔ حیثیت برای تولیدِ کادر حزبی و بهراهاندازیِ کارگاه فرهنگسازی و بهسازیِ چارچوبِ کار “تودهای” نیز ازجملهٔ این فرآیند است. برداشتِ ما از تحولهای ساختار اجتماعی و موضعگیریِ گروههای اجتماعیای که سعی در نمایندگی آنها داریم، مسئلهٔ ائتلافها و مکانیسمِ [ساختوسازِ] همکاری با نیروهای دموکرات را در مرکز اهمیت قرار میدهد. اساسِ این ائتلافها، برپاییِ دولتی مدنی، سکولار، دموکراتیک، مقاوم، دولتی از برایِ نظارت اجتماعیِ امور [از سویِ جامعه] است.
هدفِ برنامهٔ ما، بهوجود آوردنِ چارچوب ائتلافی است که ازیکطرف بر مسئلههای ملیِ متعددِ ما در رویارویی با دشمن اسرائیلی و تروریسم اصولگرا و از طرف دیگر بر بنایِ اقتصاد ملیای مستقل و تقویت کردنِ زمینههای عدالتِ اجتماعی و آزادیهای عمومیای بهمنظور دستیابی لبنانیها بهحق حیات باکرامت انسانی است. در این خصوص، و در برابر چارچوب و مکانیسمهای[ساختوسازهایِ] عملِ مشترک، در سطحهای مختلف، با آنان که این قضایا را در برنامهٔ مشترک و یا در زمینهٔ همکاری پیرامون این یا آن مسئله مدنظر قرار دهند، با انعطاف برخورد خواهیم کرد. ما همچنین تلاش خواهیم کرد تا عاملهای مساعدی را که ضامن اتحادِ نیروهاییاند که آمادگی مبارزه در راه مسائل ملی و میهنی را دارند، در مرکز اهمیت کار خویش قرار دهیم. ما همچنان بهتلاش برای همگراییِ نیروهای چپ و گذر از شرایطی که مانعِ تحقق این مهم میشود، ادامه خواهیم داد. ما معتقدیم که، تحققِ این هدف، گامی بلند در راه بهوجود آوردنِ وسیعترین چارچوب تودهای و دموکراتیک برای کشور خواهد بود.
بیش از این و همچنان در کنارِ خلق فلسطینیمان و مسئلهٔ مرکزیاش ایستادهایم و خواهیم ایستاد. ما بر همراهی با خلقهای عربی و جنبشهای آنها بر ضدِ نظامهای مستبد و وابسته و نیز بهمنظورِ بهوجود آوردنِ آلترناتیو های [جایگزینهای] دموکراتیک و تحققِ رهایی ملی و اجتماعی، تأکید میکنیم. رهاییِ آنان [خلقهای عربی] درعینحال، رهاییِ ما هم است. همینگونه نیز بر خطرِ نیروهای امپریالیستیای که با همکاریِ مزدوران مرتجع عربشان در امور داخلیِ خلقهای ما دخالت میکنند و با حمایت از ضدانقلابها، جنبش رهاییبخش ما را بهانحراف میکشانند و به آن آسیب میرسانند، تأکید میکنیم.
پیچیدگیهای فزایندهٔ وضعیت در کشورهای عربی، ما را به تعمق وامیدارد، خصوصاً آنکه ما درصددِ تدارک کارِ آگاهیبخشیِ تئوریک- سیاسی دربارهٔ مسئلههای عربی بهمنظورِ تبلور تئوریِ موردنیاز در رویاروییهای مبارزاتی و انقلابی برآمدهایم.
با درود به همهٔ رفقای کمونیست و چپ و دموکرات، و همچنین جوانان جنبش مردمی و سندیکایی و مدنی و شهروندان و نیز تمام آنانی که در لیست مبارزه با سلطهٔ فساد در انتخابات شهرداریها در کلیه استانها، قرار دارند. نتایج انتخابات در “بیروت” و “بقاع”، گواهِ جدایی گروههای مختلف مردم از لایهٔ سیاسیِ فاسد بوده است و از خواستِ مردمی برای “آلترناتیو” نشان دارد. ما در برابر “آلترناتیو” کجا ایستادهایم؟
حنا غریب، دبیرکل حزب کمونیست لبنان
۱ و ۲. جریان “۸ مارس” مجموعهیی است از طیفهای مذهبی و سیاسی لبنان که تقریباً پس از جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل که در سال ۲۰۰۶ شکل گرفت و هواداران داخلی و منطقهایِ “حزباله” را در بر میگیرد و ریاست فعلی آن با “میشل عون” است، در مقابلِ آن، جریان “۱۴ مارس” است که چهرههایی مانند “سعد الحریری” و “سمیر جعجع” در آن حضور دارند و زیرِ نفوذِ عربستان و حمایتِ مالی و سیاسیِ آن و حواشیاش قرار دارد.
«نامهٔمردم»، شمارهٔ ۹۹۹، ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵