به بهانه ۱۸ تیرماه، سالگرد پیکار قهرمانانه جنبش دانشجویی بر ضد حاکمیت استبداد!
همراه شو رفیق۱
تنها نمان بهدرد
کاین دردِ مشترک،
هرگز جدا جدا
درمان نمیشود!
دشوارِ زندگی،
هرگز برای ما،
بی رزمِ مشترک
آسان نمیشود!
۱۸ تیرماه امسال از یورشِ گماشتگان ولیفقیه و گزمگانِ تاریکاندیشی به دانشگاههای کشور و سرکوبِ خونین حرکتهای آزادیخواهانهٔ دانشجویان ایران بر ضد انحصارطلبیِ حاکمانِ مستبد، هفده سال میگذرد. حرکتی که با اعتراض به بسته شدنِ روزنامهٔ ”سلام“ آغاز شد، به سرکوب همهجانبه و تهاجم وسیع نیروهای انتظامی رژیم به دانشگاههای کشور انجامید.
باوجودِ سرکوب خونین ۱۸ تیرماه و فریادهای ”منکوب کنید“ ولیفقیه رژیم، جنبشِ دانشجویی کشور در طول سالهای اخیر همچنان به مبارزهٔ تحسینبرانگیز خود در راهِ دستیابی به آزادیها و حقوق دموکراتیک برای مردم ما، ادامه داده است.
روز پنجشنبه ۱۷ تیرماه ۱۳۷۸، ابرازِ مسالمتآمیز اعتراضِ دانشجویان، در محوطهٔ کوی دانشگاه، در ارتباط با لایحهٔ “اصلاح قانون مطبوعات”، با یورشِ ددمنشانهٔ انصارحزبالله ـ که در پشت گاردهای ضدشورش نیروهای انتظامی پنهان شده بودند ـ روبهرو شد، یورشی که در تاریخ دانشگاههای کشور کمسابقه بود. سپیدهدمِ جمعهٔ ۱۸ تیرماه، شماری از چاقوکشان مرتبط و وابسته به نیروهای انتظامی ولیفقیه، که در وحشیگری رویِ شعبان بیمخها را سفید کرده بودند، به خوابگاه دانشجویان یورش بردند و بهجنایتهای هولناکی بر ضد جوانان دانشجو دست زدند. در اطلاعیهٔ وزارت فرهنگوآموزشعالی در همان روز صادر شد، دربارهٔ این جنایت دستگاههای امنیتی ازجمله گفته شد: “تظاهرات جمعی از دانشجویان در محوطهٔ کوی دانشگاه و در مقابل آن، درحالیکه با مدیریتِ مسئولان دانشگاه روی بهاتمام بود با مداخلهٔ خشونتآمیزِ نیروهای انتظامی به حادثهای تلخ و تأسفبار تبدیل شد. در این حادثه، که در نوع خود بینظیر بود، حرمتها و حریمها شکسته شده است که بازسازیِ آنها بهسادگی مقدور نخواهد بود. … ورود به حریمِ دانشگاه بدونِ اجازه، شکستن دَرِ اتاقها، تخریب، انهدام لوازم شخصی دانشجویان و وسایل عمومی دانشگاه، آتش زدن اتاقها، ورود به ساختمان دانشجویان خارجی و ضربوشَتم آنها و تخریب وسایلشان، شلیکِ گلوله و پرتاب کردن دانشجویان از پنجرهٔ اتاق [ها] و بهقتل رساندنِ تعدادی از آنان. سوزاندنِ کتابها و عکسها، عکسهای خاتمی و شریعتی هم نیمسوخته شدهاند. تعداد مضروبان و مجروحان بیش آر دویست نفر برآورده میشود. اما کشتهشدگان موضوع تازهای است. از یک تا هفت [کُشته] روایت کردهاند. تعداد زیادی از دانشجویان دستگیر شدهاند. ۱۸ تیر در تاریخ ثبت شد. …”
در پی این جنایتهای هولناک انصارِ ولیفقیه، موجِ اعتراضها به تمام مراکز آموزشی و دانشگاههای کشور کشانده شد که با سرکوبِ خشن و خونین رژیم ولایتفقیه روبهرو گردید. رژیم بهبهانهٔ آشوبِ عمومی و مقابله با “اراذل و اوباش”، جَوِ بهطورِکامل نظامیای بر شهرهای ایران حاکم کرد. کمیتهٔ مرکزی حزب ما در همان دوران در اعلامیهیی که در دفاع از مبارزه و پیکارِ دلاورانهٔ دانشجویان کشور منتشر کرد، ازجمله یادآور شد: “حمله به مردم عادی، مکان عمومی و دامن زدن به جَوِ بیامنیتی و ارعاب در روز سهشنبه ۲۱ تیرماه، نقشهٔ شوم نیروهای امنیتی و ارتجاع حاکم برای زمینهسازیِ سرکوب خونینی بود که علی خامنهای فرمان آن را قبلاً نوشته بود. …” و در انتقاد به عملکردِ دولت خاتمی در عدمحمایتش از دانشجویان، افزود: “مردم بهحق میپرسند که سکوت و حمایت ضمنیِ دولت خاتمی از عربدههای منکوب و مرعوب کنید و “تکهتکه کردن مخالفان”، چه معنایی جز همصدایی و همگام شدن با سرکوب وحشیانهٔ جنبش دانشجویی و آزادیخواهان میتواند داشته باشد…” [بهنقل از: “نامهٔ مردم”، شمارهٔ ۵۶۲، ۲۹ تیرماه ۱۳۷۸].
در هفده سال گذشته، جنبش دانشجویی کشور تجربههای گوناگون و غنیای را پشت سر گذاشته است، و بهرغمِ همهٔ فشارها و انحلالِ شماری از تشکلهای صنفیاش، هرگز در مقابل استبدادِ حاکم تسلیم نشده است. دوران هشتسالهٔ سیاه دولت برگماردهٔ محمود احمدینژاد، دوران دشواری بود که حاکمیت تلاش کرد در خلال آن، با استقرارِ نیروهای مزدورِ “بسیج دانشجویی”، عملاً دانشگاههای کشور را به پایگاههای نظامیِ زیرِ کنترل خود تبدیل کند و اجازه ندهد تا تجربههایی همچون تجربهٔ ۱۸ تیرماهِ ۱۳۷۸، بار دیگر در دانشگاههای ایران تکرار شود. اما بهرغم همهٔ این تلاشها، شرکت پرشکوه دانشجویان و جوانان کشور در اعتراضهای میلیونیِ سال ۱۳۸۸، درست یک دهه پس از سرکوب خونین ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، در اعتراض به کودتایِ انتخاباتیِ ولیفقیه و نیروهای سپاه و انتظامی، نشان داد که جنبشِ دانشجویی کشور همچون آتشی زیر خاکستر است، که با باز شدن کوچکترین روزنهیی، آمادهٔ برافروخته شدن و بهچالش کشیدن استبداد و حضور در میدانِ مبارزه با مرتجعان حاکم است.
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و روی کار آمدن دولت روحانی و قولها و وعدههایی که او به مردم و دانشجویان و جوانان داد، جنبشِ دانشجویی امیدوار شد که گشایشی در فضای سیاسی کشور بهوجود خواهد آمد، و بنابرآن، دانشجویان بار دیگر میتوانند به فعالیتهای صنفی ـ سیاسیشان ادامه دهند.
ولی برخلاف همه قولهای دادهشده، کارنامهٔ دولت روحانی در این عرصه نیز مانند بسیاری عرصههای دیگر از ادامه یافتنِ همان سیاستهای کلان گذشته حکایت دارد، و در بر دارندهٔ تنها تکرار همان شعارهایی است که نه دولت روحانی و نه حاکمیت رژیم ولایتفقیه به عملی کردنِ آنها تمایلی ندارند. یک سال پس از روی کار آمدن دولت روحانی، او بهمناسبت آغاز سال تحصیلی جدید سری به دانشگاههای کشور زد که با اعتراضِ گستردهٔ دانشجویان کشور در عمل نکردنِ دولت او به قولهایش روبهرو شد.
روزنامهٔ اعتماد، ۱۶ مهرماه ۱۳۹۳، نوشت: “دومین حضور روحانی در دانشگاه تهران خیلی هیجان برانگیز نبود. جاهای خالی بیشازحد توی چشم بودند؛ چیزهایی مثل جای خالیِ تشکلهای دانشجویی یا جای خالیِ وزیر در وزارت علوم. جاهای خالی [ای] که حتی خود دولتیها از آن رنج میبردند. رئیسجمهور هم این را میدانست و در سخنانش اشارهای بهآن کرد. دیروز دانشگاه تهران را برای حضور رئیسجمهور آبوجارو کرده بودند. حسن روحانی در نخستین ساعات روز برای شرکت در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها عازم آنجا بود، اما همهچیز حکایت از آن داشت که چندان هم حال دانشگاه خوب نیست. بیرون سالن محل برگزاری مراسم، دانشجویانی بودند که میدانستند راهی به داخل سالن نخواهند داشت، فقط آمده بودند تا حرفهای خود را با بالا بردن یک نوشته یا پلاکارد [شعارنوشته] به رئیسجمهوری بگویند: ”نگاهِ امنیتی را از دانشگاه بردارید“، ”آقای رئیسجمهور دانشگاه را از دست ندهید“، ”خواستِ ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی است“، و مطالبات دیگری ازایندست. امید داشتند تا رئیسجمهوری وقتی میخواهد وارد محل برگزاری مراسم شود، گوشهٔ چشمش هم بهاین نوشتهها بیفتد. امسال تشکلهای دانشجویی جایی در برنامهٔ آغاز سال تحصیلی جدید نداشتند. همه هم بهاین موضوع معترض بودند؛ هم دانشگاهیان و هم دولتیها. سرپرست دانشگاه تهران بهعنوان نخستین سخنران، از این جای خالی گله کرد و حاضرین در سالن با کف و صوت او را تشویق کردند.”
امروز پس از گذشت سه سال از روی کار آمدن دولت روحانی هنوز نهتنها مطالبات اساسی جنبشِ دانشجویی کشور تحقق نیافتهاند، بلکه جو اختناق و سرکوب نیز همچنان ادامه دارد و دولت روحانی ناظر سرکوب خشن جنبش کارگری و هرگونه جنبش اعتراضی در کشور است. اخیراً بیش از پنجاه تشکلِ دانشجویی کشور، با انتشار بیانیهٔ مشترکی، ۱۸ خردادماه ۱۳۹۵، در اعتراض به شلاق زدنِ کارگران معترضِ [آقدره]، به دولت روحانی نوشتند: “اما امروز چگونه است که کارگران برای آنکه صدایشان شنیده شود با زندان و شلاق و جریمه روبهرو میشوند اما مسببین بیعدالتیهایی که در حقِ کارگران صورت میگیرد و چارهای برای آنان جز اعتراض نمیگذارند، مورد مواخذه قرار نمیگیرند؟ دستگاه قضایی بهجای برخورد با کارگرانی که تنها تظلمخواهی کرده و خواستارِ احقاق حقوق خود بودهاند و هیچ چارهٔ دیگری نداشتند، باید کسانی را مورد محاکمه قرار دهد که با عملکرد خود موجب پدید آمدن چنین شرایطی شدهاند و توان خود را صرف مقابله با فساد ساختاری گسترده در کشور و غارتگران و چپاولگرانِ اموال و سرمایههای ملی نمایند. برخوردِ قضایی با کارگران و مجرم قلمداد کردنِ آنان، نه راهکارِ مقابله با بیعدالتیها که خود مسبب بهوجود آمدن آنها است. … ما تشکلهای دانشجویی ضمن محکوم کردنِ این احکام ناعادلانه، از تمامی گروهها و کنشگران دغدغهمندِ جامعهٔ مدنی دعوت میکنیم تا با اعتراض خود از تأثیراتی که چنین احکامی بر افراد، جامعه و استانداردهای اجتماعی خواهد گذاشت، و موجب نهادینه شدنِ سوءاستفاده سیستماتیک میشود، جلوگیری نمایند.”
همچنین در روزهای اخیر و با نزدیک شدن سالروزِ ۱۸ تیرماه، ۲۹ تشکلِ دانشجویی اصلاحطلب، در نامهیی بهتاریخ ۵ تیرماه ۱۳۹۵ به روحانی، و با تأکید بر این موضوع که: “دانشجو در حصارِ استبدادِ فکری قرار نمیگیرد و راههای جدید ایجاد میکند”، ازجمله نوشتهاند: “همانطور که مستحضرید، هشت سال زمستانِ سرد و جانکاه دولتِ قبل و تأثیراتِ سیاه آن فضایِ دانشگاهی کشور را به سمتِ رخوت و سکون کشاند، دولتی که تلاش داشت با نشانهگیری حیات تشکیلاتی انجمنهای اسلامی دانشجویان ـ که ازجمله معدود نهادهای مدنی فعال در سپهر سیاسی کشور بودند ـ در تضعیف جامعه مدنی، تخریبِ فضای انتقادی جامعه و تثبیتِ حاکمیت اقتدارگرایان در مدیریت کلان کشور گام بردارد. بازگشاییِ انجمنهای اسلامی در دولت یازدهم، اصلاحِ رویههای ناصحیح گذشته در دانشگاه را نوید میداد، اما با گذشتِ سه سال از عمر دولت جنابعالی، همچنان برای تشکلهای اصیلِ دانشجویی که سعی در حفظ رسالت خود دارند، دَر بر همان پاشنهٔ سابق میچرخد و این تشکلها حتی از برگزاری یک نشستِ هماندیشی نیز در سراسر کشور محروماند. …” و نتیجهگیری میکند: “امروز قشر فهیم دانشجو قطعاً در حصارِ استبداد فکری قرار نخواهد گرفت و درصورت انسدادِ مسیر، راههای جدیدی ایجاد میکند و در جهت تظلمخواهی از پای نمینشیند. …”
امروز جنبشِ دانشجویی کشور با چالش جدی سازمانیابیِ دوبارهٔ صفوفش مواجه است. تلاش برای بازسازیِ جنبش دانشجوییای رزمنده و حاضر در صحنه که بتواند ارتجاع حاکم را بهچالش بطلبد، ضرورتِ درنگ ناپذیری است که باید برای دستیابی به آن از همه امکانها بهرهجویی کرد. تجربهٔ ۱۸ تیرماه و مبارزات تاریخی جنبش دانشجویی کشور، گواه این واقعیت است که جنبش دانشجویی تنها با حفظ انسجامِ صفوف خود و حمایتِ مؤثر دیگر گردانهای اجتماعی، خصوصاً [همبستگیِ] جنبش کارگری و زنان و همچنین حمایت مؤثر و گسترده نیروهای آزادیخواهِ کشور، میتواند توطئههای ارتجاع را خنثا کند. سازماندهیِ این جنبش همبستگی [و حمایت] هم در داخل و هم در خارج از کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است. نباید به ارتجاع و گزمگان تاریکاندیشی و استبداد اجازه داد تا به سیاستهای سرکوبگرانه و مخرب کنونی بر ضد دانشگاههای کشور و جنبش دانشجویی ادامه دهند. با مبارزه و تلاشِ مشترک و صفهای متحد، میتوان ارتجاع حاکم را به عقبنشینی وادار کرد.
—————————————-
۱. در برخی از نسخه های منتشر شده از این شعر ”همراه شو ای عزیز“ آورده شده است. لازم به تذکر است که هم در چاپ نخستِ این شعر [انتشارات ارانی، ۱۳۵۵، سوئد] و هم در چاپ دوم [انتشارات صلح، ۱۳۵۶، تهران]: ”همراه شو رفیق“ درج شده است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شماره ۱۰۰۲، ۷ تیر ۱۳۹۵