ضرورت تشدید مبارزه برای آزادی مبارزان دربند – شصت روز از اعتصاب غذای کارگر مبارز، جعفر عظیم زاده، می گذرد!
محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی، دو تن از اعضای کانون صنفی معلمان، که به دیدارِ جعفر عظیم زاده رفته بودند، در یادداشتهایی جداگانه، از وخیم بودن وضع جسمانیِ عظیم زاده ابراز نگرانی کردند. محمود بهشتی در یادداشتی بهاین مناسبت، مینویسد: “دیروز به دیدارش رفتیم. دوستان دیگری هم که نگران سلامتیش بوده و هستند آمده بودند. بعضیها دلسوزانه و مضطرب، دعوتش میکردند به شکستنِ اعتصاب غذا و اینکه صدایت شنیده شد و جان عزیزت برایمان ارزشمندتر از هر دستاوردی است که بهبهای از دست دادن آن حاصل شود، اما با وجودِ ضعف شدید جسمانی، ضربان ضعیف نبض، و تأکید پزشکان مبنی بر اینکه درصورت خودداری از خوردن، دیگر هیچ کاری از دستشان برنمیآید، بر ادامهٔ اعتصاب غذا تا حصولِ نتیجه و رسیدن به مقصود، پافشاری میکند.
با ادامهٔ بحران اقتصادی و سیاسیِ رژیم ضدمردمی ولایتفقیه، هرروز ابعاد نارضایتی مردم نسبت به ادامهٔ وضعیت دهشتناک کنونی بیشتر و شدیدتر میشود و بنابراین، جامعه به سمت تنشهای گستردهٔ اجتماعی رانده میشود. سلاح رژیم برای مقابله با اعتراضهای مردمی به بیعدالتی و فساد ـ بیعدالتی و فسادی که در تاریخ معاصر کشور ما باید آنها را بیسابقه دانست ـ مستولی کردنِ جو ارعاب و سرکوب در جامعه است. از بهشلاق بستنِ کارگران مبارز و دلیر “آقدره” تا زندانی کردن فعالان کارگری به جرمهای واهی امنیتی و تا مسدود کردن هرگونه فضای تنفس سیاسی در جامعه، ازجمله سیاستهاییاند که مجموعِ حاکمیت جمهوریاسلامی در سالهای اخیر بهپیش برده است، و امروز نیز همچنان شاهد ادامهٔ آنها هستیم. دولت “تدبیر و امید” حسن روحانی، که قولِ تغییر فضای سیاسی کشور را داده بود و معتقد بود که مشکلات را باید از طریق وفاقِ ملی، گفتوگو و تعامل حل کرد، نهتنها در راستای عملی کردنِ این قولها گامی برنداشته است، بلکه عملاً بخشی از چرخهٔ سیاستهای حاکمیتی سرکوبگر است، یعنی حاکمیتی که گستاخانه و خشن حقوق و آزادیهای مردم را زیر پا میگذارد.
جعفر عظیم زاده، کارگر قهرمان، بیش از شصت روز است که در اعتراض بههمین دستگاهِ ظلم قضایی ـ سیاسی حاکم در اعتصابِ غذا بهسر میبرد، و بر اساسِ آخرین گزارشهای رسیده، وضعیت جسمانیاش در مرحلهیی بسیار خطرناک قرار دارد. محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی، دو تن از اعضای کانون صنفی معلمان، که به دیدارِ جعفر عظیم زاده رفته بودند، در یادداشتهایی جداگانه، از وخیم بودن وضع جسمانیِ عظیم زاده ابراز نگرانی کردند. محمود بهشتی در یادداشتی بهاین مناسبت، مینویسد: “دیروز به دیدارش رفتیم. دوستان دیگری هم که نگران سلامتیش بوده و هستند آمده بودند. بعضیها دلسوزانه و مضطرب، دعوتش میکردند به شکستنِ اعتصاب غذا و اینکه صدایت شنیده شد و جان عزیزت برایمان ارزشمندتر از هر دستاوردی است که بهبهای از دست دادن آن حاصل شود، اما با وجودِ ضعف شدید جسمانی، ضربان ضعیف نبض، و تأکید پزشکان مبنی بر اینکه درصورت خودداری از خوردن، دیگر هیچ کاری از دستشان برنمیآید، بر ادامهٔ اعتصاب غذا تا حصولِ نتیجه و رسیدن به مقصود، پافشاری میکند. حقیقتاً نمیتوان در برابر این جثهٔ ضعیف و ارادهٔ پولادین سر تعظیم فرود نیاورد. با این وصف، از قهرمان شدن و تعریف و تمجید خوشش نمیآید و قهرمان واقعیِ این داستان را کسانی می داند که از او حمایت کرده و میکنند و البته همسر محترمش که تحملِ اینهمه فشار، هنوز کمرش را خم نکرده و استوار ایستاده است. امروز، مرگ و زندگیِ کارگر زندانی، جعفر عظیم زاده، که در اعتراض به احکام ناعادلانه و انگهای امنیتی، بیش از ۵۶ روز است که در اعتصاب غذا بهسر میبرد در دست مسئولان قضایی و امنیتی است.”
اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان، نیز روز جمعه سوم تیرماه، پس از ملاقات خانوادگی با جعفر عظیمزاده، نوشت:”فردی که دست به اعتصاب غذا زده با گرسنگی دادن بهخود، «مرگ» و «رنج» را که امری بسیار شخصی است، همگانی میکند و رنجِ او منبع انرژی برای حمایتکنندگان و ناظران میشود. فرد اعتصابکننده که صدایش بهجایی نمیرسد، با بر سردست گرفتنِ جان خود، میخواهد پیامش را به صاحبان قدرت برساند. میزانِ مقاومت و پایداری بر سر خواسته نشان از برحق بودنِ آن است. … در این مدت کارگران و معلمانی را دیدم که از اقصیٰ نقاط کشور برای حمایت از جعفر به بیمارستان آمدند که خود نشانهٔ همدلیِ معلمان و کارگران ایران است. حمایت نهادهای بینالمللی از خواستهٔ مشترک ما، یعنی برداشتنِ اتهامات امنیتی، نیز قابلستایش و قدردانی است. …”
شدت بخشیدن به مبارزه برای آزادیِ همهٔ کارگران زندانی و مبارزانِ گرفتار در بندِ رژیم ولایتفقیه، امروز وظیفهیی جدی و حیاتی است. باید با تمام توان در راه بسیج افکارعمومی جهان در جهت زیر فشار گذاشتن رژیم جمهوریاسلامی بهمنظورِ دستیابی این مبارزان به خواستهایشان و رهاییشان از زندان باید کوشید. کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران (کودیر)، در هفتههای اخیر، با انتشار بیانیهیی دربارهٔ وضعیت خطرناک جعفر عظیم زاده و همچنین اشاره به وضعیت سایر فعالان کارگری و زندانیان عقیدتی، خواهان تشدیدِ کارزار بینالمللی در این زمینه شد.
در هفته گذشته گروهی از فعالان کودیر در جریان کنفرانس سالیانه ”یونیسیون“، بزرگترین سندیکای کارگران بخش عمومی و دولتی انگلستان که در شهر ساحلی برایتون برگزار شد، با سازماندهی فعالیت های روشنگرانه در مورد سیاست های سرکوبگرانه رژیم در هفته های اخیر و به ویژه بی توجهی جنایتکارانه رژیم در مورد خواسته های قانونی و برحق جعفر عظیم زاده موجی قدرتمند از همبستگی در میان نمایندگان کنفرانس که قریب ۳۰۰۰ نفر در آن شرکت داشتند بوجود آوردند. روزنامه ”مورنینگ استار“، روزنامه چپ چاپ لندن، با انتشار مقاله ای، در شماره دوشنبه ۲۰ ماه ژوئن [خرداد ماه ۹۵ ] خود، از کارزار کودیر برای بسیج افکار عمومی جهان و به ویژه در میان سندیکاهای کارگری حمایت کرد. در این مقاله ”مورنینگ استار“ اشاره می شود که جعفر عظیم زاده رهبر اتحادیه آزاد کارگران ایران یکی از چند سندیکالیست های ایران است که توسط رژِیم اسلامگرای حاکم در ایران با اتهام ساختگی ”تهدید امنیت ملی“ زندانی شده است. در مقاله از قول سخنگوی ”کودیر“ نقل می شود که: ”محکومیت عظیم زاده به شش سال زندان و تضییقات اعمال شده دیگر در مورد او هیچ ارتباطی به امنیت ملی ندارد بلکه او در واقع به جرم فعالیت های سندیکایی دستگیر و زندانی شده است.“
در همین روز در آغاز کنفرانس اتحادیۀ ”یونیسون“ آقای دیوید پرنتیس، دبیر کل این اتحادیه، در سخنرانی افتتاحیه خود در جلسه گردهمایی بین المللی کنفرانس که با حضور همه مهمانان بین المللی و نمایندگان کنفرانس برگزار شد، در حمایت از کارزار کودیر به اعتصاب غذای طولاني جعفر عظیم زاده، وضعيت نگران كننده فيزيكى و سلامت او، و خواست های قانونی او اشاره کرد. آقاى پرنتيس در سخنان خود از جمله گفت: “عظیم زاده، رهبراتحادیه آزاد کارگران در ایران، در ماه نوامبر گذشته بازداشت شد و در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت شش ساله زندان خود با اتهام ‘اقدام علیه امنیت ملی” است. او در روز ۲۹ آوریل [اردیبهشت ماه ۹۵] اعتصاب غذای خود را با خواست حق محاکمه عادلانه آغاز کرد. سلامت او به سرعت در حال وخیمتر شدن است. او تنها یکی از شمار زیادی از فعالان اتحادیه های کارگری می باشد که توسط دولت ایران بازداشت شده است. امشب، به نمایندگی از طرف این تجمع بین المللی – و ما تضمین خواهیم کرد که این پیام در سراسر جهان منتشر خواهد شد- از دولت ایران می خواهم که جعفر عظیم زاده و رفقای او را آزاد کند و به حقوق سندیکایی در ایران احترام بگذارد- این برای ما بسیار مهم است.”
دبیر کل یونیسون همچنين حمایت پیگیر سندیکای خود را از مبارزه کارگران ایران برای حقوق حقه خود اعلام کرد و همبستگی سندیکای خود با کارگران و فعالان سندیکایی زندانی ایرانی را مورد تاکید قرار داد.
همچنین بر اساس گزارش های منتشر شده توسط سندیکای فلزکارمکانیک ایران، کنفدراسیون سندیکایی “اینداستریال“ مسئله برخورد امنیتی با کوشندگان سندیکایی در ایران را در دستور کار جلسه هیئت اجرائیه خود که با شرکت نمایندگان شصت کشور جهان در اوایل خرداد ماه برگزار شد، قرار داد. هیئت اجرائیه ”اینداستریال“ خواسته کارگران ایران مبنی بر اینکه دولت فعالیت سندیکاهای کارگری در ایران را رسماٌ بر اساس مقاوله های جهانی به رسمیت بشناسد و اجرایی شدن آن را تضمین کند، را مورد توجه ویژه قرار داد. رهبری اینداستریال به نمایندگی از طرف ۵۰ میلیون اعضای خود در این اجلاس مصوب کرد که در این رابطه با یک کارزار بین المللی موثر دولت ایران را مجبور به اجرای مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸ سازمان جهانی کار بکند.
هم چنین یورکی راینا، دبیرکل اینداستریال، در بخشی از بیانیه مفصل این نهاد بین المللی سندیکایی در اعتراض به برخورد سرکوبگرانه مقام های حکومتی در رابطه با فعالان کارگری و سندیکایی که روز جمعه 4 تیرماه (24 ژوئن) منتشر شد، اظهار می دارد: ”سندیکای جهانی اینداستریال شلاق زدن وحشیانهٔ ۱۷ کارگر معدن طلای آقدرّه در ماه مه را بهشدّت محکوم میکند. معدنکاران در اعتراض به اخراجها از حق قانونی خود استفاده کردهاند و خواستار امنیت شغلی بودند. ۹ کارگر دیگر در شرکت معدن بافق در استان یزد نیز در روزهای اخیر به زندان و دهها ضربه شلاق محکوم شدهاند. چنین محکومیتهای غیرانسانیای علیه کارگران، نقض فاحش پیمانهای شناختهشدهٔ بینالمللی حقوق کار و حقوق بشر است. به این ترتیب، ضروری است که دولت ایران برای پایان دادن به نقض فاحش حقوق سندیکایی و حقوق بشر، از قبیل شلاق زدن معدنکاران در معدن طلای آقدرّه و معدن بافق، بیدرنگ مداخله کند. ما از این فرصت استفاده میکنیم و از دولت ایران میخواهیم که پیمانهای ۸۷ در مورد آزادی تشکل و دفاع از حق تشکل، و پیمان ۹۸ در مورد حق تشکل و چانهزنی دستهجمعی را تصویب کند.”
لازم به یادآوری است که، در اردیبهشتماه امسال، در پی کارزار گستردهٔ کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران ـ که تودهایها در آن فعالاند ـ اتحادیهها و سندیکاهای مهم کارگریِ جهان، بهنمایندگی از سوی صد میلیون کارگر، با انتشار بیانیهیی، ضمنِ محکوم کردنِ ادامهٔ جو سرکوب حقوق و آزادیهای سندیکایی در ایران، خواهان رهاییِ فعالان کارگری از بند شدند. در اعلامیهٔ مشترک فدراسیونها، کنفدراسیون و اتحادیههای کارگری مهم اروپا، که روز یازدهم اردیبهشتماه، بهمناسبت روز جهانی کارگر، و در همبستگی با کارگرانِ ایران منتشر شده بود، ازجمله آمده بود: “در ژانویهٔ ۲۰۱۶ [دیماه ۹۴] دولت ایران توافقنامهیی را در مورد اجرای معاهدههای بینالمللی و مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینهٔ توسعهٔ فناوری هستهای و استفاده از آن امضا کرد. مردم جهان نفسِ راحتی کشیدند که تهدیدی عمده در عرصهٔ کشمکشهای خاورمیانه از سرِ راه برداشته شده است. باوجوداین، دولت حسن روحانی برای کاهشِ فشار بر فعالان سندیکایی و کوشندگان حقوق بشر در کشور ایران هیچ اقدامی نکرده است. برعکس، همهٔ شواهد گویای این واقعیت است که در رژیم ایران هیچ نشانی از حرکت بهسوی قانونی کردن و اجرای مقاولهنامههایِ بنیادی و کلیدیِ ۸۷ و ۹۸ دیده نمیشود. شمارِ زیادی از فعالان سندیکایی زندانیاند، ازجمله: ۱. اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران، که درمجموع به ۱۶ سال زندان محکوم شده است، ۲. جعفر عظیمزاده، رئیس اتحادیهٔ آزاد کارگران ایران، که به ۶ سال زندان محکوم شده است، ۳. محمود بهشتی، از اعضای برجستهٔ کانون صنفی معلمان ایران، که هماکنون در اعتراض به بازداشتش اعتصاب غذا کرده است. این سه نفر فقط چند نمونهٔ بسیار شناختهشدهاند. شمارِ زیاد دیگری از فعالان سندیکایی بر اساس اتهامهایی جعلی، که پوششی برای مجازات این فعالان بهجرم شرکت در فعالیتهای سندیکایی است، در زندانهای ایران اسیرند. اسماعیل عبدی و جعفر عظیمزاده در اعتراض به دستگیریشان و بدرفتاریای که با آنان میشود، اعلام کردهاند که دست به اعتصاب غذا خواهند زد… ما، سازمانهای اتحادیهای و سندیکایی امضاکنندهٔ زیر، از دولت ایران میخواهیم که مطابق با تعهدهای بینالمللیاش در قبال حقوق بشر و حقوق سندیکایی عمل کند. تا تحقق این شرایط، افکارعمومی جهان نمیتواند اطمینان داشته باشد که دولت ایران بهواقع میخواهد که به جامعهٔ جهانی بپیوندد.”
نکتهٔ جالبتوجه اینکه، در پی این فشار عظیم بینالمللی رژیم جمهوریاسلامی اسماعیل عبدی و محمود بهشتی را از زندان آزاد کرد و مأموران امنیتی رژیم تلاش کردند تا با قانع کردنِ جعفر عظیم زاده به شکستن اعتصاب غذایش به او قول مرخصی طولانی بدهند. مسئله اساسی این است که جعفر عظیم زاده باید فوری و بدون قید و شرط آزاد گردد.
تجربه مبارزات جهانی و مبارزهٔ طبقه کارگری در میهن ما نشان داده است که همبستگی جهانی و بسیج افکارعمومی جهان با مبارزان فعالان سندیکایی و همچنین با زندانیان سیاسی ـ عقیدتی میتواند ثمربخش باشد و میتواند رژیم ارتجاعی حاکم را به عقبنشینی وادار کند. باید همه امکانات را برای تشدیدِ فشار بر رژیم و آزادیِ همهٔ مبارزان زندانی بهکار گرفت. وقت تنگ است و خطر مرگ جانِ کارگر قهرمانِ زندانی، جعفر عظیم زاده، را تهدید میکند
به نقل از «نامۀ مردم»، شماره ۱۰۰۲، ۷ تیر ۱۳۹۵