تأملی بر رویدادهای ایران
معضلِ رابطه با ”شیطانِ بزرگ“
ادامۀ فشارهایِ اقتصادی، و شدت پیدا کردنِ فقر و محرومیت
برگزاری “روزِ صنعت “در ایران، در کنارِ مرگ تدریجیِ تولید
معضلِ رابطه با ”شیطانِ بزرگ“
موضوع روابط آشکار و نهان رژیم با آمریکا، درحالیکه سران حکومت جمهوریاسلامی شبانهروز شعار “مرگ بر آمریکا” را سر میدهند، امر پنهانکردنیای نیست. ما در سالهای اخیر بارها اشاره کردهایم که پشتِ شعارهای عوامفریبانهٔ سران رژیم، روابط پنهانیای گسترده ـ ازجمله در دوران دولتهای احمدینژاد ـ در راستای تأمین منافع آمریکا در منطقه نهفته است.
روزنامه ایران، ۸ تیرماه ۱۳۹۵، مصاحبهای را با ولایتی انجام داده است که از بسیاری زاویهها تأملبرانگیز و افشاگرانه است. ولایتی در پاسخ بهاین سؤال که:”رابطه ایران با کشورهای اروپایی اگرچه فرازوفرودهایی را تجربه کرده است اما کموبیش تداوم داشته است. اما دربارهٔ آمریکا برخی با اشاره به گفتوگوهای هستهای میگویند چرا درباره سایر موضوعات نمیتوانیم گفتوگو کنیم. آیا این مهم اقتضای سیاست اصولی نظام است یا اقتضای شرایط خاص؟ “، میگوید:”ما با آمریکاییها چند بار سابقهٔ همکاری داشتیم و آنها خلافِ آنچه در مذاکرات صورت گرفت، عمل کردند. نخستین مورد، مذاکره دربارهٔ افغانستان طی چندین اجلاس متوالی “بن “بود که طی آن ایران با آمریکا تحت پرچم سازمان ملل باهدفِ مشترکِ مبارزه با طالبان گفتوگو کرد. نمایندهٔ کشورمان هم در آن مذاکرات دکتر ظریف، نمایندهٔ وقت ایران در سازمان ملل بود. در آن هنگام ما به احمدشاه مسعود که بهتنهایی در درهٔ پنج شیر مقابل طالبان ایستاده بود، کمک میکردیم و این درحالی بود که بقیهٔ افغانستان تحت سلطهٔ طالبان قرار داشت. در چنین شرایطی اگر ایران نبود، آمریکاییها نمیتوانستند وارد افغانستان شوند. آنها بهواسطهٔ گفتوگوهایی که با ایران داشتند، از فرصتی که برایشان برای ورود به افغانستان مهیا شد استفاده کردند، اما بهمحض اینکه توانستند بر افغانستان مسلط شوند، اعلام کردند که ایران یکی از سه کشور عضو محور شرارت است. دربارهٔ عراق هم مشابه این اتفاق رخ داد و البته اقدام آمریکاییها چیز دیگری بود.”
ولایتی همچنین در جواب به این سؤال که:”گفتوگوهای معطوف به عراق در چه چارچوب و سطحی بود؟”، جواب داد:”ایران و آمریکا در عراق مذاکراتی را برای کمک به برقراری امنیت و تثبیت فضا بعد از سقوط صدام انجام دادند، اما آنها باز راه خود را رفتند. در مورد هستهای هم این قضیه تکرار شد. آمریکاییها از قبل پیغام داده بودند که آمادگی پذیرش حق هستهای ایران و برداشتن تحریمها را دارند و نامههای اوباما به ایران و پیامهایی که داده بود همه حکایت از این داشت که همزمان با شناخته شدن حق هستهای و اِعمال محدودیتهای مَدنظر طرفین، تحریمها برداشته میشود که البته این اتفاق نیفتاده است. رهبر معظم انقلاب در جلسهٔ اخیر با مسئولان بهصراحت گفتند که ما به توافقها عمل کردیم، آنها عمل نکردند. بنابراین اگر تجربهٔ موفقی از مذاکره با آمریکاییها داشتیم، میتوانستیم بر آن تکیه کنیم.”
ولایتی در ارتباط با موضعگیری ایران بهمنظور حل سیاسیِ اوضاع سوریه، میگوید:”ادامهٔ مذاکره بین دولت و معارضینی که اسلحه بهدست ندارند یا حاضرند اسلحهشان را زمین بگذارند، موردِ تأیید است و همین روش باید ادامه یابد. بر اساس مصوبهٔ شورای امنیت سازمان ملل دو گروه داعش و النصره جزوِ تروریستها بهحساب میآیند و در مذاکره نیستند، اما دیگران میتوانند در فرآیند مذاکرات حضور مؤثر داشته باشند. اما اتفاقی که بهموازات این مذاکرات صورت میگیرد، و درست هم نیست، آن است که گروههای تروریستی درحالیکه مذاکرات گروه بینالمللی حامیانِ سوریه در ژنو جریان دارد، به متحدان خود از طریق کشورهای همسایه کمک میرسانند. بهعنوانمثال، همزمان با مذاکرات صلح، گروه تروریستی النصره با یک حمله به شهر خانطومان، آن را تسخیر کرده و بعد آن را تحویل گروههایی داده که بهعنوان گروههای تروریستی شناخته نشدهاند. بااینوجود، حل بحران سوریه راهکارِ نظامی ندارد. اگر دیگران بخواهند بهزور متوسل شوند، ایران هم در مقابل آنها ایستاده است. راهکارِ نهایی، گفتوگو بدون توسل به اسلحه است، و تا جایی که میدانیم، سوریه آماده است که به معارضینی که دست به سلاح نمیبرند، در حکومت مشارکت دهد.”
سخنان ولایتی، بار دیگر این اعتراف را در بر دارد که بهرغم شعارها و هیاهوهای تبلیغاتیِ سران رژیم، در بین مقامهای تصمیمگیرندهٔ اصلی در حاکمیت بهرابطه با آمریکا تمایلی قوی وجود داشته و تحقق پیدا نکردنِ این تمایل، بیش از تمایلات ظاهرسازانهٔ مقامهای حکومتی به ضدیت با آمریکا، در تصمیمگیریهای گروههای بانفوذ در آمریکا ریشه دارد. افزون بر این، سازماندهیِ “گروههای دلواپس” و مانور دادنهای آنها، بخشی از سیاستی واحد بهمنظورِ عوامفریبی در داخل کشور از یک سو و تشدید فشار بر طرف مذاکره [آمریکا و ۵ بهعلاوهٔ ۱] از سوی دیگر است، چنان که به اشارهیی از سوی ولیفقیه این نیروها درصحنه ظاهر میشوند و به اشارهیی دیگر از صحنه ناپدید میشوند.
ادامۀ فشارهایِ اقتصادی، و شدت پیدا کردنِ فقر و محرومیت
ادامهٔ سیاستهای مخرب اقتصادی حکومت جمهوریاسلامی زیر لوای “اقتصاد مقاومتی” ـ درحالیکه در هفتههای اخیر فیشهای حقوقی شماری از مدیران رده بالای حکومتی و دریافتیهای صدها میلیونتومانی آنان موجی از اعتراض و ابراز انزجار را در جامعه نسبت به ادامهٔ بیعدالتیهای موجود برانگیخته است ـ همچنان به فشارهای اقتصادی کمرشکن به تودههای محروم میافزاید. نشریهٔ “آرمان”، ۱۲ تیرماه، گزارشی دارد که در آن به موضوع دادن افطاری با ارائهٔ کارت شناسایی و برداشتنِ اثرِ انگشت میپردازد و مینویسد:”انتشار تصاویری که نشان میداد کمک به نیازمندان در قالب افطاری در یکی از شهرستانهای کشور همراه با دریافت کارت شناسایی و بدون رعایت کرامت افراد انجام شده، حواشی زیادی بهدنبال داشت، تا جایی که روز گذشته کمیتهٔ امداد [خمینی] با صدور اطلاعیهای دراینباره توضیح داد و عذرخواهی کرد.”
“آرمان “در ادامه مینویسد:”روز جمعه منابع خبری اعلام کردند [که] کمیتهٔ امداد [خمینی] شهرستان باغملک خوزستان با کارت ملی و شناسنامه و با گرفتن اثر انگشت به روزهداران افطاری داده است! این اقدام در دنیای تکنولوژی از چشمان تیزبین دوربینها پنهان نماند و با انتشار عکسهای این حرکت نامناسب، ظرف مدتزمانی کوتاه تصاویر در شبکههای مجازی دستبهدست شد و خشم و اعتراض بسیاری را برانگیخت.”
گزارشِ “آرمان “ در ادامه میافزاید: فقر در ایران در سالهای اخیر افزایش یافته است. از سال ۸۴ بهبعد تعداد فقیران در کشور افزایش قابلتوجهی داشته و سوءِ مدیریت و بیتدبیریِ دولت قبل موجب شده تا قدرت خرید مردم کاهش یابد. پیشتر گزارشهایی از زیر خطفقر بودن یکسوم جمعیت ایران حکایت داشت، اما در آخرین اظهارنظر سال گذشته، طراح نقشه فقر ایران، تنها از شناسایی ۱۲ میلیون نیازمند در کشور خبر داد و اعلام کرد: ۴۰ درصد جمعیت ایران زیر خطفقر هستند و روزبهروز آمار فقیران در کشور افزایش پیدا میکند. با احتساب جمعیت ۷۷ میلیون نفری ایران در پایان سال ۹۳، میتوان بهاین جمعبندی رسید که بیش از ۳۰ میلیون نفر از مردم ایران امروز به زیر خطفقر رفتهاند. حسین راغفر، کارشناس اقتصاد، سهم کلانشهر تهران نسبت به دیگر استانها از حیث میزان وجودِ فقیران در درون خود را حدود ۳۰ درصد اعلام کرد و سیستانوبلوچستان را هم دارای جمعیت پرشماری از فقیران دانست. او در واکنش به شناسایی ۱۲ میلیون نیازمند در کشور گفت: این ۱۲ میلیون نفری که شناسایی شدهاند، تنها افراد تحت پوشش دو نهاد کمیتهٔ امداد [خمینی] و سازمان بهزیستی هستند که در این دو نهاد پرونده دارند و وضعیت معیشت آنها مشخص است. طراح نقشه فقر ایران همچنین ضمن بیان این مطلب که خطفقر از یک استان به استان دیگر فاحش میشود، خطفقر در کلانشهرِ تهران را دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومان اعلام کرد.
ادامهٔ سیاستهای فاجعهبارِ اقتصادی رژیم ولایتفقیه، ثمرهیی جز فقر و محرومیت برای بخش بزرگی از مردم ما نداشته است. سد کردنِ راه سران رژیم و نزدیکان آن در غارت ثروت ملی و مبارزه با فساد مزمن دستگاههای دولتی حکومت جمهوریاسلامی، تنها با اقدام مشترک همه لایههای محروم جامعه بر ضد حاکمان کنونی امکانپذیر است.
برگزاری “روزِ صنعت “در ایران، در کنارِ مرگ تدریجیِ تولید
روزنامهٔ “اعتماد”، ۱۴ تیرماه، وضعیت صنعت را موردبررسی قرار داده و مینویسد:”بر اساس یک رسم دیرینه هرساله روز دهم تیرماه بهعنوان روز صنعت و معدن شناخته شده و از سوی متولیان آن جشنی مبنی بر معرفی برگزیدگان وبرترینهای این صنعت گرفته میشود. جشنی که بیش از جشن بودن برای متصدیان این بخش یادآور تلخیهای وعدههای محقق نشده است.” اعتماد در ادامه آورده است:”صنعتگران که سالهای سخت عدم توجه دولتی و مهر سکوت مسئولان را در کنار شرایط بد تحریمها تحمل کردهاند، خود را برای برگزاری جشنی آماده میکنند که با تأخیر ۹ روزه قرار است در ۱۹ تیرماه برگزار شود. جشنی که با خبرهای مختلف تعطیلی کارخانههای چند دههای و قدر همراه شده است، گویا صنعتگران بیش از روز صنعت و معدن به حمایتهای تعجیلی دولتی نیاز دارند. صنعتگران بارها با زبان رسا و حتی در صحبتهای بیپردهشان از دولت خواستهاند تا بهجای وعدههای بلندمدت، دست نیاز فعلی صنعتگران را برآورده کنند اما دولت همچنان در پیچوخمهای مشکلات خودش بهاین جماعت تشنه وعده فردا را میدهد.”
“اعتماد” با اشاره به عدم حضور رئیسجمهور در مراسم روز صنعت و معدن، وضعیت صنعت و تولید را منعکس کرده و مینویسد:”چند وقتی است که وزارت صنعت، معدن و تجارت نگاه ویژهای را بهاین بخش مبذول کرده و بهنظر میرسد در همین راستا نیز چنین نشستهای تخصصی را در برنامههای خود جای داده است، اما جای سؤال اینجاست که رقابتپذیری در شرایطی امکانپذیر است که تولید وجود داشته باشد و زمانی که تولیدی وجود ندارد چطور میتوان از رقابتپذیری سخن گفت.” روزنامهٔ اعتماد در پایان این بررسی نتیجه میگیرد: “آمارهایی که از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت بهعنوان عالیترین مقام اجرایی صنعتی کشور منتشر شده نشان میدهد که اگر گامهای جدی برداشته نشود شاید در سالهای نهچندان دور باید بهجای مراسم جشن روز صنعت به فکر برگزاری مراسمی غیرازاین برای این بخش باشیم. گو اینکه در ماهها و سالهای گذشته هم از این مراسمها و یادبودها بهکرات برگزار شده است، اما کافی است تنها سری به شهرکهای صنعتی بزنید تا شاهد آگهیهای تعطیلی، فروش، مزایدهٔ بانکی و… که همانند اعلامیههای مرگ کارخانههاست باشیم.”
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۰۳، ۲۱ تیرماه 1395