مسایل سیاسی روز

خرسندی از حذفِ احمدی‌نژاد، به‌دلیلِ عدم تبعیت از رهبری

با گذشت چند هفته از انتشارِ رسانه‌ایِ سخنان علی خامنه‌ای مبنی بر منع کردنِ احمدی‌نژاد از ورود به انتخاباتِ ریاست‌جمهوری، واکنش‌ها و بحث‌ها دربارهٔ ‌این تصمیم، در داخل و خارج از کشور همچنان ادامه دارند. در بین اظهارنظرهای ابراز شده در این‌باره، موضع‌گیری فعالان سیاسی موسوم به “جناح اعتدال” و “جناح اصلاحات”، نکته‌هایی موجبِ ‌تأمل‌اند.

“داریوش قنبری”، در میان دلیل‌های مختلفِ این تصمیم خامنه‌ای، ازجمله می‌گوید: “احمدی‌نژاد آزادی‌ها و حقوق شهروندی را تا حدود زیادی محدود کرد” [آرمان، ۱۵ مهرماه]. یعنی در دوران پس از احمدی‌نژاد دمکراسی و آزادی برقرار شده است. “شهربانو امانی”، در این‌باره می‌گوید: “احمدی‌نژاد شخصیتی است که دوست دارد همیشه مطرح باشد و این امر را می‌توان در نامه‌ای که در پاسخ فرمایش رهبر انقلاب نوشت مشاهده کرد که در آن با تأکید بر عدم حضور در انتخابات خواست خود و مشاورانش را برنده اعلام کند و این پیام را انتقال دهد که اطاعت‌پذیر است. اما با روشن شدن ماجرا معلوم شد که عملکرد او خلاف این امر است” [آرمان، ۱۲ مهرماه]. مخالفتِ “شهربانو امانی” با “احمدی‌نژاد” بدین خاطر است که معتقد است او [احمدی‌نژاد] اطاعت از رهبری را نمی‌پذیرد. “کرباسچی”، در سخنانی که باید آن را تائیدِ این تصمیم “رهبر” تلقی کرد، گفت: “همان‌طور که رهبری گفتند اگر آقای احمدی‌نژاد می‌آمد ممکن بود فضای دوقطبی ایجاد شود و اتحاد مردم و مسئولان از بین برود.” به‌نظر می‌رسد معنای “فضای دوقطبی” در نظر کرباسچی همان درگیری جناح های حکومتی می باشد که می تواند به ایجاد فضایی برای استفاده نیروهای اجتماعی برای به ‌چالش کشیدنِ حاکمیت است. جالب اینکه “خبرگزاری تسنیم”، ۱۱ مهرماه، در اشاره به سخنان خامنه‌ای، ازجمله نوشت: “رئیس‌جمهور سابق کشورمان در این ماجرا نیز با عملکردی مشابه آنچه در قضیهٔ مشایی، مصلحی و قهرِ ۱۱ روزه از خود به‌نمایش گذاشت، موجب تحمیل هزینه به‌نظام و رهبری شده است.” “فاطمه راکعی” در همین ارتباط، اظهار داشت: “بنده بسیار خوشحال و خرسند هستم که رهبری با درایت و زمان‌سنجی موضعِ صریح خود را دربارهٔ احمدی‌نژاد اعلام کردند تا غائلهٔ احمدی‌نژاد برای همیشه پایان پذیرد” [آرمان، ۱۰ مهرماه]. لازم به‌یادآوری است که، در گذشته، علی خامنه‌ای مستقیم و غیرمستقیم، کسانی چون “رفسنجانی” و “محمد خاتمی” را رد صلاحیت کرد و مانع از ورودِ آن‌ها به عرصه انتخابات شد. مشخص نیست که آیا حذفِ این کاندیداهای ریاست‌جمهوری [“رفسنجانی” و “محمد خاتمی”]- که منتسب به نیروهای اصلاح‌طلب‌اند- نیز ناشی از درایتِ رهبری بود یا به‌منظورِ گزینشِ کس یا کسانی بود که مُجری اوامر ولی‌فقیه باشند؟ “احمد غلامی”، سردبیرِ “روزنامه شرق”، در مطلبی در این روزنامه، ۱۰ مهرماه، نوشت: “احمدی‌نژاد بیش از آن‌که رقیبی خطرناک باشد، خطر [ی] جدی برای دموکراسی است. با حذفِ او یکی از موانع جدی بر سر راه دموکراسی برداشته شده است.” چنین ادعایِ کلانی که نبودِ “دمکراسی” را به‌حضورِ “احمدی‌نژاد” در انتخابات ریاست‌جمهوری گره زده است در هنگامی رسانه‌ای می‌شود که اجرای حتی یک “مسابقهٔ فوتبال” هم همراه با اماواگرهای بسیاری برگزار می‌شود. جلوگیری از برگزاریِ کنسرت‌ها نمونه‌یی دیگر از چنین هنگامی است. از منظرِ مبحث‌هایی کلان همچون وجودِ دیرپای “زندانیان سیاسی و عقیدتی” که اتفاقاً در بین این زندانیان روزنامه‌نگاران بسیاری بوده و هستند، تفسیرِ سردبیر روزنامه شرق از تصمیم “رهبر”، جوک می‌نماید. برای موشکافیِ بیشتر در عیارِ دمکراسی نزدِ این نِحلهٔ فکری، سخنان “ذوالنور”، جانشین پیشین نمایندهٔ ولی‌فقیه در سپاه‌پاسداران در انتقاد از عملکردِ “احمدی‌نژاد”، گویاست. او می‌گوید: “اگر من بودم بعد از چنین مشورتی با آقا، بیانیه می‌دادم که من کسبِ تکلیف و مشورت کردم و چون مقام معظم‌رهبری مصلحت ندانستند و منعی هم در ذکر این ملاقات و تبعات آن نبود اعلام می‌کردم من سربازِ جان‌نثار ولایتم و مشورت و نصیحت او را هم حکم شرعی برای خودم می‌دانم و ورودم را مشروع نمی‌دانم” [روزنامهٔ اعتماد، ۱۰ مهرماه]. در دمکراسی موردنظرِ “اصلاح‌طلبان” و “سردبیر روزنامه شرق” که به جناح اصلاح‌طلب منتسب است، پیروی و کسبِ تکلیف از رهبری و اجازه گرفتن از او برای کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری شدن، از جایگاهی مهم و تعیین‌کننده باید برخوردار باشد. “محمدی ری‌شهری”، که پیشینهٔ جنایت‌کاری‌اش بر همگان آشکار است اما بااینهمه از “اصلاح‌طلبی” هم دم می‌زند، دغدغهٔ رسوا شدن رهبری را دارد. او می‌گوید: “احمدی‌نژاد نباید طوری رفتار می‌کرد که رهبر معظم انقلاب نظرشان را دربارهٔ به‌صلاح نبودن حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری به‌طور علنی اعلام می‌کردند” [سایت فرارو، ۱۰ مهرماه]. کسانی همچون “ری‌شهری” با زبانِ بی‌زبانی اعتراف می‌کنند که در چارچوب‌های جمهوری‌اسلامی، حاکمیت با زمینه‌سازی‌هایِ به‌مراتب برنامه‌ریزی‌شده، مترسک‌هایی دست‌آموز را به منصب‌هایی اجرایی برمی‌گمارد، و از این پروسهٔ ارادی، با نام “انتخابات مردمی و میلیونی”، بهره‌برداری سیاسی می‌کند. نکتهٔ مهم در این‌‌باره [تصمیم رهبر به حذفِ احمدی‌نژاد از نامزدی انتخابات]، آشکار شدنِ بیش‌ازپیشِ “پشت‌پرده”‌ای- که چندان هم برای مردم ناشناخته نبود- است و همین امر نارضایتی‌ای شدید میان دو جناح حکومتیِ [اصول‌گرا و اصلاح‌طلب] را موجب شده است. روزنامهٔ اعتماد، ۶ مهرماه، موضوع را از منظری دیگر بررسی کرده و می‌نویسد: “متأسفانه عموم نیروهای اصولگرا با این ویژگی وی [احمدی‌نژاد] آشنایی داشتند ولی از بُغضِ اصلاح‌طلبان، منافع مردم را نادیده گرفته و از حضورِ انتخاباتی او استقبال کردند.” مشکل “روزنامهٔ اعتماد” با مسئله آن است که، این‌گونه تفسیرها [دربارهٔ حذفِ احمدی‌نژاد] تناقض‌هایی به‌همراه دارد که دست و پاگیر جناح‌ها هم شده و می‌شود. “احمدی‌نژاد” گزینه‌یی از سوی “رهبری” بود، و در هر دو دورهٔ انتخابش با تقلب به‌این منصب رسید. رفسنجانی در آن دوره با اذعان به‌این “تقلب” گفت که به خدا پناه می‌برد. و درنتیجهٔ “تقلب” دورهٔ بعد به‌منظورِ بر منصب  نشاندنِ او، کروبی، زهرا رهنورد و میرحسین موسوی هنوز در حصرِ خانگی به‌سر می‌برند. تفسیرِ “روزنامهٔ اعتماد” بدین معناست که، احمدی‌نژاد در روندی دمکراتیک به‌این منصب رسیده است تا نقش مخربِ “سپاه” و “بیت رهبری” در این تقلب محو شود. از مجموع سخنان فعالان سیاسی منسوب به “جناح اصلاح”، این برداشت را باید داشت که لازمهٔ “اصلاح‌طلبی” در شرایط فعلی، تبعیت از ولی‌فقیه است.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ 1010، 26 مهرماه 1395

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا