مسایل بین‌المللی

تلاش در راه صلح پیکاری دارای ارزشی حیاتی

در برابر جنگ‌های تحمیلی به جامعه‌های بشری، باید صلح را به قدرت‌های جنگ‌طلب و تجاوزگر تحمیل کرد

کشور و ملّت سوریه بیشتر از ۵ سال است که در بحرانی دردناک دست و پا می‌زنند که ابعاد و پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و نظامی گوناگون و پیچیده‌ای پیدا کرده است. آنچه بیشتر از پنج سال پیش هم‌زمان با «بهار عرب» در سوریه به صورت یک اعتراض و جنبش اجتماعی برای بهبود اوضاع کشور و وضعیت زندگی مردم آغاز شد، بر اثر نشان ندادن واکنش مسئولانه و به‌موقع از سوی حاکمیت، و در عوض دست زدن به خشونت از یک سو، و دخالت‌های نیروهای خارجی، از جمله به واسطهٔ بسیج، اعزام، و تأمین مالی و تسلیحاتی اسلام‌گرایان افراطی و مزدوران مسلّح از سوی دیگر، خیلی زود از مسیر اوّلیهٔ یک اعتراض مدنی مسالمت‌آمیز که خواست‌های عدالت‌خواهانه و دموکراتیک مشخصی داشت خارج شد و به مناقشه‌ای نظامی میان شورشیان مسلّح و گروه‌های تروریستی با نیروهای دولتی سوریه تبدیل شد.

از همان زمان، برخوردهای مسلحانه میان اسلام‌گرایان افراطی و نیروهای به‌اصطلاح «ارتش آزاد سوریه» و امثال آن با نیروهای مسلّح دولتی، نه‌فقط موجب ویرانی و کشتارهای گسترده‌ای شده است، بلکه به آوارگی و بی‌خانمانی میلیون‌ها تن از مردم سوریه چه در داخل کشور و چه در بیرون از مرزهای آن منجر شده است. طبق برآوردهای انجام شده، تا کنون در این جنگ بیش از ۲۵۰هزار نفر کشته شده‌اند که دست‌کم نیمی از آنها غیرنظامی بوده‌اند. طبق برآورد سازمان ملل متحد، بیشتر از ۶ میلیون از مردم جنگ‌زده در داخل کشور آواره شده‌اند و در حدود ۵ میلیون نفر دیگر نیز به کشورهای همسایه و دیگر کشورهای منطقه پناه برده‌اند، و روزی نیست که رسانه‌های جهان خبری یا گزارشی از سرنوشت دردناک آنها نداشته باشند. به عبارت دیگر، زندگی حدود نیمی از جمعیت ۲۲ میلیونی کشور سوریه در حال حاضر متأثر از جنگ داخلی در آن کشور شده است. کمبود مواد غذایی و آب، نابسامانی در بهداشت و درمان، و لطمه دیدن بسیاری دیگر از خدمات اجتماعی ضروری نیز از دیگر پیامدهای این جنگ طولانی است که آن را به بحرانی انسانی تبدیل کرده است.
عامل دیگری که اوضاع سوریه را بسیار وخیم‌تر کرد، دخالت مستقیم نیروهای خارجی و بمباران‌های هوایی بود که از سال گذشته آغاز شد. دخالت‌های مستقیم خارجی در بحران سوریه و دست‌اندازی نیروهای خارجی به خاک یک کشور مستقل، نه‌فقط کشته شدن شمار بیشتری از شهروندان غیرنظامی را در پی داشت و موجب ویرانی و افزایش آوارگان جنگی شد، بلکه شعلهٔ جنگ را افروخته‌تر کرد و خطر گسترش درگیری‌های نظامی بزرگ‌تری را افزایش داد. اکنون کشور سوریه به کانونی برای تصفیه حساب‌ها و سهم‌خواهی‌های قدرت‌های منطقه‌یی تبدیل شده است. بحران سوریه اکنون خطر رودررویی‌های نظامی گسترده‌تر در منطقهٔ خاورمیانه و فراتر از آن را نیز افزایش داده است. روشن است که تنها کسانی خواهان ادامهٔ وضع موجود هستند که یا با فروش تسلیحات و مهمات به طرف‌های درگیر و حامیانشان (و کشورهایی که نگران آنند که شعله‌های این جنگ دامن آنها را نیز بگیرد) سودهای افسانه‌یی نصیبشان می‌شود، یا اینکه منافع درازمدّتی را برای خود در نظر دارند که ادامهٔ این وضع به تأمین آن منافع کمک می‌کند. طرح خاورمیانهٔ جدید آمریکا برای بازچینی پایگاه‌های سیاسی آمریکا در این منطقه، یا طرح قطعه قطعه کردن خاورمیانه به کشورهای کوچک‌تر که تسلّط بر آنها و دست‌اندازی به منابع طبیعی آنها آسان‌تر است، ایجاد بی‌ثباتی و آشوب در کشورهای منطقه برای عقب نگه داشتن آنها و حتّیٰ تأمین نیروی کار ارزان (مهاجر و پناهنده) برای کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته‌تر در اروپا و آمریکا، ایجاد تغییرهای ژئوپلیتیکی در منطقه در معامله با قدرت‌های منطقه‌یی، و زمینه‌چینی‌های لازم برای تحکیم موقعیت قدرت امپریالیستی آمریکا و اتحادیهٔ اروپا در این منطقه به منظور فراهم آوردن شرایط مناسبت‌تر برای مقابله با قدرت‌های بزرگی مثل چین و روسیه و شاید هندوستان، همگی بخشی از روندهایی است که در حال حاضر در این منطقه در جریان است و به طور جدّی به صلح و زندگی مسالمت‌آمیز ملّت‌های منطقه، و پیشرفت اجتماعی-اقتصادی کشورهای منطقه لطمه زده است. بمباران تأسیسات نفتی سوریه یکی از موارد نگران کننده در این ارتباط است. به گزارش خبرگزاری‌ها، بشار جعفری نمایندهٔ سوریه در سازمان ملل متحد در نامه‌ای به بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل، نوشت که حمله‌های هوایی ائتلاف ضد داعش علیه تأسیسات نفتی سوریه تا اواخر تابستان امسال بالغ بر دو میلیارد دلار خسارت به صنعت نفت سوریه وارد کرده است. او در این نامه از کشورهای عضو ائتلاف ضد داعش خواسته است که فوراً این حمله‌ها را که منابع طبیعی مردم سوریه را نابود کرده است و بحران را طولانی‌تر می‌کند، متوقف کنند.
در کنار رخدادهای فاجعه‌بار سوریه، شاهد وضعیت اسفبار عراق هستیم که بیشتر از ۱۳ سال است که دستخوش دخالت‌های مستقیم خارجی- از آمریکا و بریتانیا گرفته تا قدرت‌های منطقه‌یی مثل ترکیه، عربستان، و ایران- و آشفتگی و بی‌سروسامانی و کشت‌وکشتار است، و اکنون بیشتر از دو سال است که قربانی وحشیگری‌های تروریست‌های داعش شده است. در میانهٔ این غوغا، کشوری مثل ترکیه نیز در پی تأمین مقاصد خاص خود، از جمله مقابله با کردها، هواپیماهای نظامی‌اش را خودسرانه به داخل خاک عراق می‌فرستد، و ایران نیز از راه‌های گوناگون در حیات سیاسی-اجتماعی عراق دخالت می‌کند. در سوی دیگر، پس از هجوم جمعی نیروهای خارجی به افغانستان در سال ۲۰۰۱ (۱۵ سال پیش) برای براندازی اسلام‌گرایان افراطی طالبان که زندگی را بر مردم آن کشور زهر کرده بودند، ملّت افغانستان هنوز روی آرامش و زندگی مسالمت‌آمیز و زندگی عادی وشایستهٔ انسانی به خود ندیده است و همچنان در فقر و فلاکت و فساد و حضور تجاوزکارانهٔ نیروهای خارجی و نیروهای نظامی منطقه‌یی دست و پا می‌زند. پاکستان نیز سال‌هاست که علاوه بر دشواری‌های سیاسی-اجتماعی-اقتصادی داخلی، مورد دستبرد اسلام‌گرایان افراطی القاعده و امثال آن از یک سو، و تجاوزهای پهپادهای آمریکایی قرار دارد. در جنوب غربی آسیا و در شبه‌جزیرهٔ عربی، دست‌کم هفت سال است که پهپادها و بمب‌افکن‌های آمریکایی بمباران کشور یمن را به نام سرکوب کردن القاعده ادامه داده‌اند. و اکنون نزدیک به دو سال است که این کشور صحنهٔ جنگی داخلی و نیابتی شده است که شماری از کشورهای خارجی، از عربستان و آمریکا گرفته تا ایران، در آن دخالت دارند و درگیرند. بد نیست در اینجا به سرنوشت لیبی هم اشاره شود که پس از حملهٔ مستقیم نیروهای نظامی «ناتو» به آن کشور و براندازی حکومت آن و کشتن معمر قذافی به فجیع‌ترین وضع در پاییز سال ۱۳۹۰، اکنون عرصهٔ جولان انواع و اقسام مزدوران مسلّح و نیروهای قبیله‌یی و فرقه‌یی، و دخالت‌های بی‌پروای قدرت‌های امپریالیستی برای غارت منابع طبیعی آن شده است.
این روزها کانون‌های بحران و خطر در منطقهٔ ما کم نیست، و قدرت‌های امپریالیستی (به‌ویژه آمریکا) و منطقه‌یی (از جمله عربستان) از ایجاد کانون‌های تنش و درگیری بیشتر، از جمله در کشور ما ایران، ابایی ندارند. ولی به نظر می‌آید که در حال حاضر جنگ سوریه خطرناک‌ترین کانون بحران در منطقه باشد که در صورت مهار نشدن ممکن است ابعاد گسترده‌ای فراتر از مرزهای سوریه و حتّی منطقهٔ خاورمیانه به خود بگیرد. نیروهای داعش و القاعده و اسلام‌گرایان افراطی و «میانه‌رو»های ارتش به‌اصطلاح «آزاد سوریه» و مزدوران مسلّح از سراسر جهان که با پشتوانهٔ مالی و تسلیحاتی قدرت‌های منطقه‌یی- مثل قطر و عربستان- و قدرت‌های جهانی- مثل آمریکا- به نیابت از این قدرت‌های متجاوز در این کشور تاخت‌وتاز و کشتار می‌کنند، زمینه را برای حضور و دخالت‌های مستقیم احتمالی قدرت‌های خارجی در سوریه آماده نگه داشته‌اند. مثل مورد عراق و لیبی، آمریکا و دیگر قدرت‌های قلدر جهان به خود حق می‌دهند که آشکارا از «تغییر رژیم» و برکناری ریاست‌جمهوری یک کشور مستقل دیگر (یعنی سوریه) سخن بگویند. عملیات نظامی نیروهای خارجی گوناگون در سوریه، به‌ویژه در مناطق پُرجمعیت کشور، خواه‌ناخواه به کشته شدن شهروندان غیرنظامی منجر خواهد شد، همان‌طور که بارها و بارها پیش از این در جنگ‌ها دیده شده است، چه در جنگ جهانی دوّم، و چه در ویتنام و یوگسلاوی وافغانستان و عراق و لیبی و یمن و اکنون سوریه. ابعاد فاجعهٔ انسانی ناشی از این وضع بسیار گسترده است و همهٔ سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی نسبت به گسترش بیش از پیش آن هشدار داده‌اند. یورش‌هایی که اکنون برای آزاد کردن موصل یا حلب از شرّ داعش صورت می‌گیرد، بی‌تردید تلفات زیادی خواهد داشت و در این میان باز انسان‌هایی قربانی خواهند شد که هیچ نقشی در به وجود آوردن این وضع نداشته‌اند. به همین دلیل است که هرگونه اقدام نظامی و بمباران سرزمین سوریه توسط نیروهای خارجی را فقط با توجه به منافع و زندگی مردم سوریه ارزیابی کرد. پدید آورندگان، رشد دهندگان، و تأمین کنندگان مالی و تسلیحاتی طالبان و القاعده و داعش و جبهه‌النصره و «میانه‌رو»های ارتش آزاد سوریه و امثال آنها مسئولیت عظیمی در این فاجعهٔ انسانی دارند. منطقی‌ترین عمل فوری در تلاش برای پایان دادن به رنجی که مردم سوریه می‌برند، قطع بدون قید و شرط کمک‌های مالی و تسلیحاتی به «جهادی»ها، دست برداشتن از خواست برکناری بشار اسد در مقام رئیس‌جمهور یک کشور مستقل به عنوان پیش‌شرط حل صلح‌آمیز بحران، و تأمین صلح از راه مذاکره است. جامعهٔ جهانی و سازمان‌های بین‌المللی جهانی مثل سازمان ملل متحد می‌توانند در این تلاش نقشی اساسی به عهده بگیرند. از آنجا که حامیان این اسلام‌گرایان افراطی و تروریست‌های داعش و امثال آن، سرشتی جنگ‌طلب دارند، فشار عظیمی از سوی نیروهای صلح‌دوست و مردم مسالمت‌خواه جهان لازم است تا بتوان جلوی آنها را گرفت. قدرت‌نمایی‌ها و شاخ و شانه کشیدن‌های قدرت‌های نظامی بزرگ دنیا، متأسفانه تا کنون فقط به تشدید تشنج انجامیده است، و صلح جهانی و حتّی بقای بشر بر اثر درگیری‌های هسته‌یی را تهدید کرده است. اگر آمریکا از ارتش سوریه می‌خواهد که پروازهای نظامی را قطع کند، از سوی دیگر نیز باید مجراهای کمک‌رسانی مالی و تسلیحاتی به مخالفان دولت سوریه را نیز ببندد، که متأسفانه نشانه‌ای از آن دیده نمی‌شود. تنها نتیجهٔ اقدام یک‌طرفهٔ دولت سوریه، به احتمال قوی شدّت یافتن حمله‌های داعش و النصره و متحدان آنها خواهد بود. در این میان، آمریکا در حالی که به پرواز هواپیماهای نظامی خود بر فراز خاک سوریه، بدون اجازهٔ دولت آن کشور، ادامه می‌دهد، صحبت از برقراری منطقهٔ پرواز ممنوع می‌کند. پنج سال پیش، زمانی که تجاوز به خاک لیبی تدارک دیده می‌شد، همین برقراری منطقهٔ پرواز ممنوع بود که آغازگر روند فاجعه‌بار فروپاشی و پاره‌پاره شدن کشور بود که در نهایت آن کشو را به هرج‌ومرج کشاند و جولانگاهِ تروریسم کرد. موضع دوگانه و ریاکارانهٔ آمریکا در مورد بمباران‌ها نیز نکتهٔ قابل‌توجهی است. زمانی که نیروهای روسیه مواضع داعش در حلب و اطراف آن را بمباران می‌کردند، آمریکا به‌شدّت با آن مخالفت می‌کرد، ولی اکنون در عراق، خود در بمباران‌های موصل و اطراف آن، در عملیاتی که برای عقب راندن داعش در جریان است، شرکت می‌کند! بگذریم از اینکه طبق برخی گزارش‌ها، در این عقب‌نشینی به نیروهای داعش امکان داده شده است که به سوی مرزهای سوریه و شهر حلب بروند و لابد در آنجا به نیروهای مخالف دولت سوریه بپیوندند.
تلاش‌هایی که برای مذاکره دربارهٔ صلح در سوریه می‌شود نیز می‌تواند مفید و مؤثر باشد، به شرط آنکه هدف واقعاً پایان دادن به درگیری‌های نظامی باشد، نه امتیازگیری و «تغییر رژیم» و پیگیری هدف‌های سیاسی قدرت‌های جهانی و منطقه‌یی.
نیروهای صلح‌دوست جهان خواهان و حامی حل‌وفصل مناقشهٔ سوریه از راه مذاکره با واسطهٔ سازمان ملل متحد و قطع مداخله‌های تجاوزکارانهٔ خارجی در سوریه‌اند. هیچ جنگی هیچ‌گاه برنده‌ای نداشته است، و جنگ و بحران جاری در سوریه نیز از این قاعده مستثنیٰ نیست. جنگ حاصلی ندارد جز کشتار، ویرانی و تباهی، آوارگی و بی‌خانمانی، و تلف شدن نیروهای انسانی و طبیعی ملّت‌ها. در شرایط صلح‌آمیز، حتّیٰ در حکومت‌های اقتدارگرا، جنبش‌های اجتماعی و حق‌طلبانه بالقوه امکان بیشتری برای پیگیری خواست‌های خود خواهند داشت، که شرایط جنگی این امکان را تا حدّ زیادی از بین می‌برد.
منطقهٔ خاورمیانه روزهایی بحرانی و نگران کننده‌ای را می‌گذراند. برای توقف جنگ و تحقق صلح، و جلوگیری از تنش‌ها و مناقشه‌های بیشتر، هرچه تلاش شود کم شده است. با وجود وضعیت نابسامان عمومی در سراسر جهان بر اثر بحران‌های عمیق و مکرر و مداوم سرمایه‌داری جهانی، نیروهای صلح‌دوست جهان با هر امکانی که دارند، از هر فرصتی برای مخالفت و مقابله با تشنج و جنگ و برای برقراری صلح و آرامش استفاده می‌کنند، چه از راه افشاگری و تبلیغات و چه از راه به راه انداختن کارزارهای اجتماعی روشنگرانه و ایراد فشار به دولت‌ها. تلاش در راه صلح، پیکاری است بی‌وقفه و مستمرّ، که برای انسان امروزی ارزشی حیاتی دارد. در برابر جنگ‌های تحمیلی به جامعه‌های بشری، باید صلح را به قدرت‌های جنگ‌طلب و تجاوزگر تحمیل کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا