برگزاری هجدهمین اجلاس جنبش کمونیستی جهان در ویتنام و سخنرانی نمایندۀ حزب تودۀ ایران در این اجلاس
هیئت نمایندگی کمیته مرکزی حزب توده ایران در هجدهمین همایش حزب های کمونیست کارگری جهان در هانوی، ویتنام، شرکت کرد. نمایندگان حزب های کمونیست جهان به دعوت دبیرکل حزب برادر، رفیق نویِن فو ترونگ، در ساختمان مرکزی حزب کمونیست ویتنام در هانوی با او ملاقات و تبادل نظر کردند. در پایان هجدهمین همایش، حزب های کمونیست فراخوان عمل مشترک در یک سال آینده را متفقاٌ تصویب کردند. اجلاس درپایان کار بیانیه ای با امضای شمار زیادی از شرکت کنندگان دربارۀ بحران سوریه منتشر کرد.
همانطور که در شماره پیش نامه مردم اطلاع داده شده بود، همایش بین المللی امسال حزب های کمونیست و کارگری جهان در آخرین روزهای ماه اکتبر (مصادف با ۷ تا ۹ آبان) در زمینه ادامه رکود اقتصادی کشورهای سرمایه داری، تحولات سیاسی بسیار تند در جهان، افزایش تنش نظامی، مهاجرت اجباری، و تهدید فزایندهٔ سلامت محیط زیست در بسیاری از مناطق جهان، در هانوی، پایتخت زیبای جمهوری سوسیالیستی ویتنام برگزار شد. کمونیست های جهان در شرایطی بحث های مهم خود در چگونگی ترفیع و بهینه سازی سازماندهی مبارزه خود برای دموکراسی واقعی، صلح، و پی اندازی زمینه های مبارزه برای سوسیالیسم را آغاز کردند که کشورهای پیشرفته سرمایه داری جهان هنوز نتوانسته اند بر آثار و پی آمدهای سقوط سیستم مالی سرمایه داری غلبه کنند، و نرخ رشد اقتصادی آنها عمدتاٌ زیر ۲درصد است.
سخنرانان هجدهمین اجلاس حزب های کمونیست در تحلیل های خود از تحولات سیاسی جهان، تصویر کامل و همه جانبه ای از عامل های مهم، و به ویژه شرایط اقتصادی، در شکل گیری روندها و رخدادهای کشورهای مختلف ارائه دادند. چندین نماینده در سخنرانی های خود کاهش یکبارهٔ قیمت نفت خام در بازارهای بین المللی انرژی، و ضربه های عمده ای را که از این بابت به اقتصاد کشورهای تولید کننده نفت درجهان سوّم مانند ایران، برزیل، ونزوئلا، نیجریه، و همچنین روسیه وارد شده است، مورد توجه قرار دادند. آنها همچنین خاطر نشان کردند که کاهش قیمت فرآورده های غیرکالایی (مصرفی) در سال های اخیر، تهدید به وقوع رکود اقتصادی جدید در کشورهای در حال توسعه در سراسر آمریکای لاتین، جزایرکاراییب، و آفریقا را جدّی کرده است.
رشد اقتصادی چین کند شده و به نرخ سالانهٔ ۶٫۶درصد کاهش یافته است. با اینکه این نرخ رشد سه برابر بیشتر از میزان رشد در آمریکا و اروپاست، ولیکن به این معناست که میزان تقاضا برای سوخت و مواد اولیه از سوی تولیدکنندگان کالا کمتر شده است.
نمایندگان چندین حزب کمونیست- کارگری در سخنرانی های خود به چالش های موجود در روابط بین المللی، و تلاش های سیستماتیک کشورهای سرمایه داری پیشرفته برای کند کردن و در نهایت معکوس نمودن روند مهم و تأثیرگذارندهٔ شکل گیری اتحادهای مستقل و ترقی خواه منطقه ای و بین المللی اشاره مستقیم داشتند. شایان توجه است که در هجدهمین همایش بین المللی حزب های کمونیست و کارگری، همانند چند نشست قبل در سال های اخیر، بحث های پرحرارتی دربارهٔ توان بالقوه و بالفعل ساختارهای بین المللیای مانند “بریکس”، مرکب از آفریقای جنوبی، برزیل، چین، روسیه، و هندوستان، در جریان بود. برخی از حزب های کمونیست با تحلیل های ذهنی و اراده گرایانه بر رغم شواهد عملی موجود، کلاٌ هرگونه توان چنین اتحادهای بین المللی را نفی میکنند و منکر می شوند. سخنرانی های نمایندگان حزب های کمونیست آفریقای جنوبی، هند، برزیل، چین، و فدراسیون روسیه در مورد امکان ها و محدودیت های چنین تلاش هایی، و چالش های موجود در مسیر توسعهٔ چنین اتحاد هایی، بسیار روشنگر بود. در همین راستا، کوشش پیگیر تعدادی از حزب های کمونیست کارگری در کشورهای در حال رشد در ارتباط با شعارها و مشخصه های مبارزات زحمتکشان در مسیر ایجاد محمل های ضرور برای سازمان دادن مبارزه در راه تحول های ملی- دموکراتیک، در هجدهمین نشست ادامه یافت. نقطه نظرهای مطرح شده از سوی حزب تودهٔ ایران، حزب ترقیخواه مردم گویان، و حزب های کمونیست کشورهای عربی در مورد معضلات راه رشد در این کشورها، ضرورت درک صحیح شرایط عینی و ذهنی در مراحل مختلف تحول مبارزه، و اهمیت دادن به تدوین دقیق شعارهای تاکتیکی و استراتژیک جنبش مردمی، مورد توجه قرار گرفت. متن سخنرانی برخی از تحلیلهای ارائه شده به همایش در آینده به تدریج در نامهٔ مردم منتشر خواهد شد. متن سخنرانی نماینده حزب توده ایران در این همایش، که در همین شماره نامه مردم منتشر شده است، با دقت پیوندهای مبارزه زحمتکشان ایران برای صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی، با جنبش جهانی در راه تحقق صلح و ترقی را برجسته می کند.
هیئت نمایندگی حزب توده ایران در هجدهمین اجلاس حزب های کمونیست کارگری جهان، در طول چهار روز اقامت در هانوی، در بحث ها و گفتگوهای متعددی که با نمایندگان حزب های برادر از اردن، لبنان، عراق، اسرائیل، پاکستان، قبرس، پرتغال، بلژیک، آلمان، آفریقای جنوبی، گویان، ایالات متحد آمریکا، برزیل، کوبا، و ونزوئلا داشت، دربارهٔ وضعیت و مختصات مبارزه زحمتکشان ایران و تحلیل حزب توده ایران از شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور و روابط متقابل با حزبهای برادر تبادل نظر کرد.
نماینده حزب توده ایران در جلسه های مهم کارگروه مسئول سازماندهی همایش های سالانه حزب های برادر در هانوی در روزهای ۲۷ و ۲۸ اکتبر شرکت کرد و دیدگاههای حزبمان را در ارتباط با ادامه و تعمیق بحث های این نشست ها و ضرورت کوشش در انعکاس دادن مبارزات مردم در مناطق مختلف جهان در دستورکار همایشها مطرح کرد. در همین ارتباط، هیئت نمایندگی حزب توده ایران با اشاره به قطعنامه نهایی تهیه شده برای همایش، ناکافی بودن انعکاس رویدادهای سوریه و وسعت یافتن درگیری های نظامی در سوریه و تهدیدی که از این لحاظ متوجه صلح در منطقه خاورمیانه و جهان است، را مورد سؤال قرار داد. جلسه پس از بحثی همه جانبه که در آن بسیاری از حزب های حاضر با دیدگاههای حزبمان در این مورد موافقت داشتند، به پیشنهاد نماینده حزب کمونیست ویتنام که ریاست جلسه را به عهده داشت، از حزبمان دعوت کرد که قطعنامه ای مشخص تحت عنوان “پایان دادن به جنگ، ترور، و فاجعه انسانی در سوریه” تدوین کند و به اجلاس ارائه دهد. این قطعنامه با همکاری و هماهنگی حزب های کمونیست پرتغال و آفریقای جنوبی که در این زمینه با دیدگاههای حزب توده ایران توافق کامل داشتند، تهیه و در روز دوم برای تأیید به حزب های حاضر ارائه شد. متن این قطعنامه و امضای حزب های برادرحمایت کننده از آن در همین شماره نامه مردم منتشر شده است.
در آخرین بخش اجلاس حزب های برادر، به برخی از موضوعهای با اهمیت در مورد چگونگی سازماندهی نشست های سالانه و ترکیب کارگروه مسئول سازماندهی آنها و تصویب قطعنامه نهایی هجدهمین همایش پرداخته شد. این افتخاری برای حزب توده ایران است که با تصویب این اجلاس مهم حزب های کمونیست و کارگری جهان که در پایتخت جمهوری سوسیالیستی ویتنام برگزار شد، حزب ما برای سه سال آینده در ترکیب اصلی کارگروه سازماندهی همایش سالانه حزب های برادر قرار گرفت.
پس از اتمام گفتگوها و در راستای کلی سخنرانی های هیئت های نمایندگی حاضر در همایش، نمایندگان ۵۹ حزب حاضر به اتفاق آرا فراخوان و قطعنامه نهایی هجدهمین نشست حزب های کمونیست کارگری جهان در هانوی، ویتنام، را پس از نزدیک به سه روز بحث و همفکری به تصویب رساندند.
این قطعنامه به وخیم تر شدن بحران اجتماعی و اقتصادی و محیطزیست، و افزایش ناامنی و بی ثباتی ناشی از سرمایه داری، عمیق تر شدن بحران سرمایه داری، مداخله، دست اندازی، و دسیسه های امپریالیستی در بسیاری از نقاط جهان اشاره می کند. قطعنامه تصریح می کند که این شرایط، ظهور به اصطلاح “حکومت اسلامی” (داعش) و دیگر نیروهای افراطی، و همچنین دیگر نیروهای جنایتکار افراطی را تسهیل کرده، و همچنین به تشدید بحران پناهندگان و پناهجویان منجر شده است.
احزاب تشکیل دهنده جنبش بین المللی کمونیستی بر این باور خود تأکید کردند که “سوسیالیسم تنها جایگزین واقعی برای بحران های اقتصادی، اجتماعی، و زیست محیطی کنونی، و استثمار سرمایه داری و بربریت است.” بر این پایه، نمایندگان جنبش کمونیستی بین المللی خواستار اقدامهای مشخص زیر از طرف همه حزب های شرکت کننده در همایش در دوره در پیش روی شدند:
– دفاع از حقوق و آزادی های دموکراتیک، مقابله با ضد کمونیسم، و همه اشکال تبعیض
– ابراز همبستگی با کمونیست ها در اوکراین– کشوری که حزب کمونیست در آن غیر قانونی اعلام شده- و در کشورهای دیگری که کمونیست ها در آنها با ممنوعیت و آزار و اذیت روبرو هستند
– سازماندهی فعالیت های مشخص در هفته دوم ماه مه ۲۰۱۷، از ۵ تا ۱۱ مه، علیه فاشیسم و نو-نازیسم در ۷۲مین سالگرد پیروزی بر آلمان نازی و متحدان آن
– گسترش جبهه ضد امپریالیستی در برابر اشغال، مداخله، و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها؛ در برابر ناتو و گسترش آن؛ در برابر سلاح های هسته ای، نظامی گری، و پایگاه های نظامی خارجی؛ و به سود حل و فصل عادلانه و مسالمت آمیز همه درگیریها بر اساس قوانین بین المللی
– خواستار شدن پایان دادن به محاصره کوبا و حمایت از حق مردم فلسطین برای داشتن یک کشور آزاد، مستقل، و با حق حاکیت ملی مستقل
– گرامیداشت ۱۵۰مین سالگرد انتشار «سرمایه» کارل مارکس در سال آینده
– برگزاری برنامه هایی در سال آینده برای جشن گرفتن و گرامی داشتن صدمین سالگرد انقلاب کبیر اکتبر سوسیالیستی در روسیه، که راه را برای دوره جدیدی در تاریخ بشر هموار کرد؛ چنین جشن هایی سهم سوسیالیسم در “پیشبرد مبارزه کارگران و مردم برای رهایی خود” و نیاز به تشدید و گسترش مبارزه برای تحقق صلح، پیشرفت اجتماعی، و سوسیالیسم را برجسته خواهد کرد.
هجدهمین اجلاس حزب های برادر در روز ۳۰ اکتبر (۹ آبان) پس از سه روز بحث و گفتگوهای جمعی با موفقیت کامل به کار خود پایان داد.
متن سخنرانی حزب تودهٔ ایران ارائه شده به هجدهمین نشست حزبهای کمونیست و کارگری در هانوی، ویتنام
مبارزه با نقشههای آمریکا در خاورمیانه
مبارزه برای ایجاد جبههٔ متحد مردمی با هدف صلح و پایان دادن به تهدید جنگ
مبارزه برای تحقق استقلال واقعی و ساختن یک جایگزین دموکراتیک و مترقی
رفقای گرامی،
پیش از هر چیز، حزب تودهٔ ایران از حزب برادر، حزب کمونیست ویتنام، و از آن طریق از رهبری جمهوری سوسیالیستی ویتنام، به خاطر تدارک و میزبانی هجدهمین نشست بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری تشکر میکند. از همین فرصت استفاده میکنیم و از همهٔ حزبهای برادر برای ابراز همبستگی انترناسیونالیستی با مردم ایران در پیکار پیچیدهشان در راه دستیابی به صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی سپاسگزاری میکنیم. این نشست در مقطع حسّاسی در تاریخ معاصر برگزار میشود. تغییر و تحوّلهای سیاسی در هر گوشهٔ جهان، از آمریکای لاتین تا اروپای شرقی و مرزهای روسیه، و از خاورمیانه تا آسیای جنوب شرقی، حاکی از آن است که مبارزهٔ جهانی برای تحقق صلح و پیشرفت با موانع عظیمی روبروست.
آمریکا و متحدان آن در اروپا سخت در تلاشند که مانع حرکت نیروهای پیشرفت و توسعهٔ انسانی به جلو شوند، و آن را به عقب بازگردانند، و سلطه و برتری اقتصادی و فرهنگی امپریالیسم در سراسر جهان را برقرار کنند.
برخلاف آنچه گفته میشود، بحران اقتصادی و پولیای که از سال ۲۰۰۸ تا کنون جهان را در بر گرفته است، همچنان ادامه دارد. واقعیت این است که نظام سرمایهداری نتوانسته است راهحل پایداری برای این بحران نظاممند (سیستمی و سرشتی سرمایهداری) پیدا کند. تأثیر این بحران را میتوان در قلب اروپا و در ژاپن دید. سیاستگذاران در نهادهای سرمایهداری جهانی تلاش کردهاند که بار این بحران را به دوش کارگران و تهیدستان و محرومان بیندازند. نابرابری در کشورهای سرمایهداری امری رایج و عادی شده است. بدین ترتیب، خطر بیثباتی، تروریسم، و جنگ گستردهتر از همیشه شده است. در همین هنگام، خاورمیانه در بحران عظیمی از جنگ و ویرانی به سر میبرد. این منطقه کانون تلاشهای بهدقت هماهنگ شدهٔ امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا برای تحکیم و تقویت سرکردگی آن و تأمین و تضمین کنترل بیرقیب جریان نفت، و غارت لگامگسیخته و بیمانع منابع منطقه و بهرهبرداری از بازارهای آن است. آمریکا و متحدان آن در اروپا و در منطقه توانستهاند از راه سازماندهی و هماهنگ کردن بحرانها، جنگها، و مناقشههای محلی، مسیر رخدادهای منطقهٔ خاورمیانه را به میل خود تنظیم و تحمیل کنند. آمریکا و اتحادیهٔ اروپا و متحدان آنها از مناقشه با رژیم دینسالار ایران بر سر برنامهٔ فناوری هستهیی و برانگیختن و ترغیب نیروهای اسلام سیاسی در شکلهای گوناگون آن توسط رژیم ایران، و از اختلافهای میان کشورهای همسایه، برای فرو بردن منطقه در زنجیرهای از جنگها و مناقشههای پایانناپذیر بهرهبرداری و استفاده کردهاند.
رفقای گرامی،
استراتژی آمریکا با هدف حفظ نفوذ سلطهجویانهٔ آن در این منطقهٔ غنی از نفت و گاز و مواد معدنی، در دههٔ گذشته بر پیشبُرد و اجرای طرح خاورمیانهٔ جدید متمرکز بوده است. در کانون استراتژی دولت آمریکا، هدفِ پیشبُرد «طرح قرن آمریکای جدید» به منظور پیشبُرد رهبری جهانی آمریکا قرار دارد. روند اجرای این سیاست در خاورمیانه را گونهٔ جدیدی از بورژوازی کمپرادور (وابسته به خارج) تسهیل و هموار میکند که از آغاز قرن کنونی با استفاده از پیشرفتهترین و ویران کنندهترین شکلهای بهرهکشی اجتماعی و زیستمحیطی، یعنی درهمآمیختن و پیوند دادن اقتصاد نولیبرالی با نسخهای از «اسلام سیاسی» که در عمل برای آمریکا و متحدان استراتژیکش قابلقبول است، وارد عرصه شده است.
رژیم دینسالار ایران نمونهٔ چنین تحوّلی است، که در آن اسلام سیاسی با سیاستهای اقتصادی نولیبرالی ضد منافع زحمتکشان در هم آمیخته شده است. رژیم دینسالار سرکوبگر ایران تأمین کنندهٔ نیروهای قهرآمیز و سرکوب کنندهٔ لازم برای در هم کوبیدن جنبش کارگران، پایمال کردن حقوق بشر و دموکراتیک، و ممنوع کردن سازمانهای سندیکایی است.
بهرغم تبلیغات اسلامهراسی عظیم در سراسر جهان، و تبلیغ دربارهٔ خطر واقعی یا موهوم «تروریسم اسلامی»، باور کردنی نیست که استراتژیستهای آمریکایی «اسلام سیاسی» را در مجموع تهدید راهبردی (استراتژیک) عمدهای بدانند. برعکس، تحلیل تاریخی و منطقی وضعیت موجود نشان از پیوند اقتصادی درونی و محکمی میان هدفهای امپریالیسم و هدفهای اسلام سیاسی دارد. پیوندهای محکم میان آمریکا و عربستان سعودی که حامیان مالی اصلی نیروهایی مثل داعش در منطقهاند، مثال خوبی در این مورد است.
ما در سالهای اخیر شاهد تجدید سازمان بهدقت برنامهریزی شدهٔ نیروهای نظامی آمریکا در منطقه بودهایم. این روند با بازچینی دقیق سیاستهای آمریکا با هدف «مهار چندجانبه» همراه بوده است که شامل بازیگران اصلی آن در منطقهٔ خاورمیانه، یعنی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان سعودی، مصر، و حتّی تا حدّی اسرائیل بوده است. مشی تازهٔ آمریکا در خاورمیانه همزمان هم از تضادها و تناقضهای منطقهیی میان هر یک از بازیگران اصلی حمایت میکند و هم با آن مقابله میکند. آمریکا برای اینکه بتواند از تناقضها و تنشهای داخلی میان کشورهای پیشگفته از راه «تهدید و تحبیب» در دیپلماسیاش بهرهبرداری کند، به سرکردگی و موقعیت برتر و سلطهگرانهاش اتکا دارد. این وضع هماکنون به ایجاد اختلافهای فرقهگرایانهٔ شدید و به وجود آوردن مانع در راه نیروهای هوادار صلح و پیشرفت در منطقه، و افزایش خطر برخوردهای نظامی بیشتر در منطقه منجر شده است. آنچه در سوریه میگذرد خود حاکی از چنین وضعی است.
سیاستهای ویرانگر امپریالیسم آمریکا و ارتجاع محلی، سوریه و عراق و یمن را در شعلههای آتش کشمکشهای داخلی، ترور، و مداخلهٔ خارجی فرو برده است. لیبی به سرزمینی تبدیل شده است که در آن جنگافروزان قبیلهیی برای به دست گرفتن قدرت و حاکمیت ترور اسلامی با یکدیگر رقابت میکنند. همهٔ اینها حاصل تلاش امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا برای تحکیم و تقویت سرکردگیاش و غارت و استثمار منطقه است.
حزب تودهٔ ایران بهشدّت نگران آن است که مناقشهٔ جاری در سوریه به مناقشهای نظامی در مقیاسی بزرگ تبدیل شود که کل منطقه را در بر خواهد گرفت. از همان آغاز بحران در سوریه، ما گفتهایم که این مناقشه هیچ راهحل نظامی ندارد و از این رو، ما همواره از حلوفصل مسئله از راه گفتگو و با احترام به حق حاکمیت سوریه حمایت کردهایم، و مخالف هر گونه مداخلهٔ مستقیم یا غیرمستقیم خارجی بودهایم. حزب تودهٔ ایران خواهان آن است که همهٔ طرفهای اصلی در این بحران بیدرنگ به میز مذاکره، بر پایهٔ مفاد منشور سازمان ملل متحد، بازگردند. هیچ سازمان تروریستیای نباید جایی بر سر این میز داشته باشد. آیندهٔ سوریه و دولت آن را مردم سوریه باید آزادانه تعیین کنند، و برکنار کردن دولت بشار اسد نباید پیششرط پایان دادن به خشونت و برقراری صلح پایدار باشد.
رفقای گرامی،
دادههای اقتصادی و اجتماعی ثابت میکند که دیکتاتوری حاکم در ایران در خدمت منافع بورژوازی کلان بوروکراتیک و تجاری است. در حالی که ساختار قدرت رژیم دینسالار ایران در ظاهر شامل نهادهایی مثل «دولت» به صدارت ریاستجمهور، پارلمان، و قوهٔ قضاییه است، واقعیت این است که همهٔ ابزارهای قدرت و تصمیمگیری در مهار محکم و تنگ ولایت فقیه است. مردم ایران هیچ اختیاری در نحوهٔ حاکمیت در کشور ما ندارند.
«سپاه پاسداران انقلاب» و شاخهٔ شبهنظامی آن «بسیج»، نقش چشمگیری در اقتصاد ایران دارند و همین امر سرچشمهٔ درگیریهای جناحی داخلی و رقابت در میان نخبگان حاکم در رژیم ایران است. رهبران سپاه پاسداران توسط علی خامنهای- فرماندهٔ کل قوا- منصوب میشوند و به او گزارش میدهند.
ایران در بحران اقتصادی-اجتماعی ژرف و گستردهای فرو رفته است. بیشتر از دو دهه بازسازی اقتصاد نولیبرالی همراه با تحریمهای شدید و فلجکنندهٔ تحمیل شده توسط آمریکا و اتحادیهٔ اروپا، سامانهٔ تولیدی اقتصاد کشور را ویران کرده است. تحریمها به سود این گروههای معیّن بوده است: رهبری سپاه پاسداران، تجّار بازار، محتکران، و سودجویانی که از وضعیت موجود برای چندبرابر کردن قیمت اجناس و کالاها و واردات قاچاق بهرهبرداری کردهاند. این وضع موجب تراکم ثروتهای هنگفت شخصی، بیکاری گسترده، و فقر ساختاری در کشور شده است. تمرکز سرمایهٔ خصوصی در ایران به طور عمده ناشی از فعالیتهای انگلی و غیرارزشافزایی مثل فعالیتهای مالی، واردات، و خرید و فروش املاک بوده است.
توجه به این نکته مهم است که در سه سال گذشته، ویژگی منحصربهفرد مذاکرات میان آمریکا و ایران که با اجازه و تأیید ولی فقیه رژیم ایران به پیش برده شد این بود که جمهوری اسلامی ایران مجبور شد از موضعی چانهزنی ضعیفی وارد مذاکره و مصالحه شود. نشستهای کاملاً محرمانه و در سطح بالا در پنج سال گذشته میان مقامهای آمریکا و جمهوری اسلامی ایران شامل طیف گستردهای از موضوعهای گوناگون فراتر از صنعت هستهیی ایران بوده است. هدف عمدهٔ مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران رفع فشارهای کشندهٔ تحریمهای مالی آمریکا بود تا از این راه بتوانند از فروپاشی اقتصاد کشور و بحران سیاسی ناشی از آن جلوگیری، و ادامهٔ حاکمیت رژیم دینسالار کنونی را تضمین کنند. آمریکا با استفاده از موقعیت چانهزنی قویاش در مذاکرات، توانست جمهوری اسلامی ایران را وادار به پذیرش جنبههایی از «طرح خاورمیانهٔ جدید» آمریکا کند.
روند و سرعت کاهش تحریمهای اقتصادی علیه ایران پس از توافقنامهٔ هستهیی ۵+۱ به طور عمده توسط آمریکا دیکته شد؛ بنابراین، آمریکا و متحدان امپریالیستیاش در اینجا هم اهرم فشار حیاتی و مهمی در اختیار داشتند که به آنها اجازه میداد مسیر بازسازی اقتصادی ایران را دیکته و تحمیل کنند. این وضع به نوبهٔ خود موجب تقویت موقعیت بخشهای معیّنی از بورژوازی ایران شده است (و همچنان خواهد بود) که قدرت، و در واقع بقای آنها، مستقیماً به گستردهتر و نزدیکتر شدن پیوندهای اقتصادی با نظام سرمایهداری مالی جهانی بستگی دارد.
رئیسجمهور حسن روحانی و جناحهای حامی او، بهویژه نیروهای بانفوذ پیرامون علیاکبر هاشمی رفسنجانی- رئیسجمور پیشین- جزو مهمترین نمایندگان سیاسی بخشهای پیشگفتهٔ بورژوازیاند که در پی تحکیم و تقویت پیوند با محافل اقتصادی امپریالیستیاند. اقتصاد غیرتولیدی و از لحاظ فناوری سطح پایینِ ایران، به طور کامل به صادرات نفت خام و واردات بیشتر اجناس و کالاها وابسته است. بدین ترتیب، پیوند با نظام مالی جهانی برای بقای اقتصادی ایران اهمیت حیاتی دارد.
محتملترین سناریوی پیششرط کاهش واقعی تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران این است که بازیابی اقتصادی آیندهٔ ایران طوری باشد که به تشدید بازسازی نولیبرالی اقتصاد و ایجاد پیوندهای قوی با سرمایهداری مالی جهانی متکی شود.
حزب تودهٔ ایران بر این اعتقاد است که این سناریوی رشد اقتصادی و پیوند آن با نفوذ آمریکا در شکل دادن توازن قدرت آتی ایران، برضد منافع ملّی ماست و به غارت منابع انسانی و طبیعی کشور ما منجر خواهد شد. تحلیل ما این است که برآمد این سناریو، ادامهٔ دیکتاتوری و رنج و ستم ملّت خواهد بود. ما در سه سال گذشته، در مدّت ریاستجمهوری حسن روحانی، دیدهایم که سرکوب حقوق دموکراتیک زحمتکشان ادامه یافته است. طبقهٔ کارگر ایران از امکان سازماندهی به منظور به چالش کشیدن نسخههای تحمیلی نولیبرالیِ سرمایهداری جهانی محروم مانده است.
حزب تودهٔ ایران معتقد است که بین وضعیت داخلی ایران و رخدادهای عمده در خاورمیانه، بهویژه در ارتباط با چگونگی درآمیزی جمهوری اسلامی ایران با خطمشی آمریکا در منطقه- یعنی طرح خاورمیانهٔ جدید- پیوند قابلتوجه و مهمی وجود دارد. البته این روند، مسیری خطی و سرراست نخواهد داشت، بلکه با چرخشها و پیچوخمهایی روبرو خواهد بود، ولی بعید به نظر میآید که جمهوری اسلامی بتواند از کشیده شدن به گرداب طرح جدید آمریکا برای منطقهٔ خاورمیانه که شاهرگ ادامهٔ حیات رژیم حاکم بر ایران است، بگریزد.
بنابراین، هدفهای کلی حزب ما مرتبط با یکدیگرند و آنها را میتوان چنین خلاصه کرد:
دفاع از حاکمیت ملّی ایران
تشکیل یک جبههٔ متحد برای گذار از دیکتاتوری به دموکراسی
همکاری با نیروهای ترقیخواه منطقه به منظور برقراری سریع صلح و امنیت
رفقای گرامی،
حزب ما برای دستیابی به این هدفها همهٔ منابع خود را در راه بسیج کردن گستردهترین طیف ممکن از نیروهای مردمی که در حال حاضر متحمّل پیامدهای سیاستهای ورشکستهٔ رژیم ایران هستند، به کار گرفته است. حتّی مطابق آمار رسمی خود دولت ایران، اقتصاد ایران راکد است، صنایع ملّی ایران بهسرعت در حال افول است، میلیونها نفر زیر فقر تعریف شدهٔ خود رژیم ایران زندگی میکنند، بیش از سه میلیون نفر بیکارند (در برخی از استانهای کشور بیشتر از ۶۰درصد جمعیت بیکارند)، و تورّم فزاینده و فساد گسترده بر کشور حاکم است.
حزب تودهٔ ایران با جنبش ترقیخواهی و اصلاحات مؤثر و واقعی در ایران همکاری نزدیکی دارد، و بر این باور است که در این مورد اتفاق نظر فزایندهای وجود دارد که ما نخواهیم توانست رژیم دیکتاتوری را به عقبنشینی واداریم مگر آنکه همهٔ نیروهای دموکراتیک و آزادیخواه با یکدیگر همکاری کنند. ما میدانیم که برای حزبی مثل ما که فعالیتش در ایران ممنوع است و در دشوارترین شرایط فعالیت میکند و عضویت در آن غیرقانونی است و حکم زندان سنگینی دارد، بهترین پوشش این است که بخشی از جنبش تودهیی باشد و بتواند بر جهت حرکت مبارزه مردم و زحمتکشان تأثیر بگذارد. برخی از دیدگاهها و تحلیلهای اساسی ما در شعارهای جنبش مردمی برای پایان دادن به دیکتاتوری در ایران بازتاب یافته است. قدرتمندی کاری که رفقای ما در داخل کشور و در تبعید کردهاند، و اینکه چرا رهبری رژیم ایران بهطور جدّی نگران نفوذ حزب ماست، از همینجا مایه میگیرد.
از سی سال پیش که رژیم مذهبی ایران سعی خود را برای از میان بردن حزب طبقهٔ کارگر ایران به کار برد، ما توانستهایم حزبمان را به صورت نیرویی مؤثر در ایجاد دگرگونیهای مترقی در ایران بازسازی کنیم. امروزه حزب تودهٔ ایران در مبارزه برای ایجاد یک جبههٔ متحد از همهٔ نیروهای ترقیخواه، دموکراتیک و ملّی، و ضدامپریالیست در ایران به منظور رسیدن به هدفهای پیشگفته و درنوردیدن مسیر تغییرهای بنیادی مترقی، پیشگام است. در این پیکار حیاتی، همبستگی پیگیر طبقهٔ کارگر و جنبش بینالمللی کمونیستی همیشه اهمیت بسیاری داشته است و باز هم خواهد داشت. ما تردید نداریم که پیروزی نهایی از آنِ زحمتکشان ایران خواهد بود.
با تشکر.
بیانیهٔ حزبهای کمونیست و کارگری برای
پایان دادن به جنگ، ترور، و فاجعهٔ انسانی در سوریه
ما امضاکنندگان زیر، حزبهای کمونیست و کارگری حاضر در ۱۸مین نشست بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری در هانوی، ویتنام، قاطعانه اعتقاد داریم که سیاستها و عمل قدرتهای امپریالیستی و متحدان ارتجاعی آنها فاجعهٔ سیاسی، اجتماعی، و انسانی بیسابقهای در خاورمیانه به وجود آورده است. این منطقه اکنون در بحران جنگ و ویرانی عظیمی گرفتار است. این منطقه کانون تلاشهای بهدقَت هماهنگ شدهٔ امپریالیسم به سرکردگی آمریکا به منظور تحکیم سلطه و سرکردگی آن و تضمین کنترل بیرقیب جریان نفت، امکان غارت بدون مانع منابع منطقه، و بهرهبرداری از بازارهای این منطقه بوده است.
ما نگرانیم که اگر وضعیت کنونی ادامه یابد، خاورمیانه آیندهای جز جنگهای بیشتر، بیثباتی، و سلطهٔ امپریالیستی در پیش رو نخواهد داشت. جنگ و ترور در سوریه، عراق، یمن، لیبی، و افغانستان، ادامهٔ اشغال فلسطین توسط اسرائیل، و بحرانهای سیاسی در لبنان و مصر، این منطقه را به خاک و خون کشیده است.
آنکه از وضعیت کنونی در این منطقه بهواقع بهره میبرد، امپریالیسم است که میتواند طرحهای خود برای سلطهٔ اقتصادی، سیاسی، و ژئواستراتژیکیاش را ادامه دهد.
قدرتهای بزرگ- آمریکا و اتحادیهٔ اروپا- در پی آنند که با تغییر مرزهای سوریه و عراق، چندین کشور کوچکتر بر پایهٔ تقسیمهای قومی و فرقهیی به جای این دو کشور به وجود آورند. «طرح خاورمیانهٔ جدید» بهسرعت در حال شکل گرفتن است.
در حال حاضر چندین کشور به صورت نظامی در مناقشهٔ سوریه درگیرند، که برخی از آنها را دولت سوریه به طور قانونی دعوت به شرکت نظامی در این مناقشه کرده است، ولی شماری از آنها برخلاف منشور سازمان ملل متحد وارد این مناقشه شدهاند.
ما نگرانیم که مناقشهٔ جاری در سوریه به مناقشهٔ نظامی گستردهتری در سراسر منطقه بینجامد. از همان آغاز بروز بحران در سوریه، ما اعلام کردیم که این مناقشه راهحل نظامی ندارد، و از حلوفصل مناقشه از راه مذاکره، ضمن رعایت استقلال و یکپارچگی ارضی سوریه، دفاع و حمایت کردیم، و با هر گونه بروز مداخلهٔ خارجی مستقیم یا غیرمستقیم علیه حاکمیت ملّی کشور سوریه مخالفت کردیم.
به اعتقاد ما، بدون مبارزهٔ مردم و کارزار همبستگی تودهیی با هدف حلوفصل مسالمتآمیز درگیریهای موجود در منطقه، و در حمایت از ملّتها، فاجعه فقط گستردهتر خواهد شد. تنها قربانی این وضع، زحمتکشان و تهیدستانی هستند که هیچ راه چارهٔ دیگری ندارند جز آنکه از روی استیصال و درماندگی دست به هر اقدامی برای بقای خود بزنند. قربانیان این وضع در تلاش ناگزیر برای فرار از جنگ و تروریسم و یافتن محلی امن برای خود، مجبور به ترک خانه و کاشانهٔ خود شدهاند.
ما همهٔ طرفهای اصلی این بحران را فرامیخوانیم که بیدرنگ به میز مذاکره بر اساس مفاد منشور سازمان ملل متحد بازگردند. بر سر این میز مذاکره جایی برای هیچ سازمان تروریستی نباید باشد. حمایت، تأمین مالی، و مسلّح کردن سازمانهای تروریستی باید محکوم، و بیدرنگ متوقف شود. آیندهٔ سوریه و دولت آن را فقط مردم سوریه بر پایهٔ خواست و ارادهٔ آزادانهٔ خود باید تعیین کنند، و برکناری بشار اسد و دولت سوریه نباید پیششرط پایان دادن به خشونت و برقراری صلح پایدار باشد.
ما وظیفهٔ خود میدانیم که:
گستردهترین نیروهای ممکن را برضد ادامهٔ مداخله و تجاوز امپریالیسم در منطقهٔ خاورمیانه بسیج کنیم،
ارتباط جنبشهای خود با اسرائیل و رژیم آپارتاید آن را قطع کنیم، و به هر طریق ممکن با مبارزهٔ مردم فلسطین همبستگی کنیم،
راهپیماییها و تظاهرات تودهیی به سود صلح جهانی، و بهویژه صلح واقعی در منطقهٔ خاورمیانه را سازمان دهیم و به حرکت درآوریم،
علیه فروش تسلیحات جنگی به رژیم آپارتاید اسرائیل تلاش کنیم،
سمینارها و دیگر همایشهای عمومی برای دفاع از صلح در منطقه سازمان دهیم.
امضاکنندگان:
۱. حزب مترقی زحمتکشان قبرس (آکل)
۲. حزب کمونیست کوبا
۳. حزب کمونیست پرتغال
۴. حزب کمونیست آفریقای جنوبی
۵. حزب کمونیست ونزوئلا
۶. حزب مردم فلسطین
۷. حزب کمونیست عراق
۸. حزب کمونیست اردن
۹. حزب تودهٔ ایران
۱۰. حزب کمونیست ترکیه
۱۱. حزب کمونیست اوکراین
۱۲. حزب کمونیست هند
۱۳. حزب کمونیست سریلانکا
۱۴. حزب کمونیست آلمان
۱۵. حزب کمونیست برزیل
۱۶. حزب کمونیست اسپانیا
۱۷. حزب کمونیست بریتانیا
۱۸. حزب کمونیست ایرلند
۱۹. حزب کمونیست فنلاند
۲۰. حزب کمونیست آمریکا
۲۱. حزب کمونیست استرالیا
۲۲. حزب ترقیخواه مردم گویان
۲۳. حزب کمونیست فیلیپین (PKP – ۱۹۳۰)
۲۴. حزب کمونیست سوئد
۲۵. حزب کمونیست پاکستان
۲۶. حزب کمونیست بوهم و موراوی (جمهوری چک)
۲۷. حزب کمونیست در دانمارک
۲۸. حزب کمونیست سودان
۲۹. حزب کارگران سوسیالیست کرواسی
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۱۲، ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۵