مسایل بین‌المللی

فیدل کاسترو به اسطوره‌های تاریخ پیوست!

طی مراسم ویژه‌ای در روز یکشنبه ۴ دسامبر (۱۴ آذر ۹۵)، که لحظه به لحظهٔ آن از شخصیت تاریخی باعظمت و غرورآفرین فیدل کاسترو، فرماندهٔ کل انقلاب کوبا، حکایت می‌کرد، و در آن به طور عمده اعضای خانوادهٔ کاسترو و عده‌ای از شخصیت‌های برجسته و سرشناس جهان حضور داشتند که فیدل در زندگی سیاسی و انقلابی آنها و مسیر تغییرهای عظیم اجتماعی در کشورهایشان نقش یگانه‌ای ایفا کرده بود، کوبا خاکستر این فرزند وفادار خلق‌های آمریکای جنوبی را به آرامگاه ابدی‌اش سپرد.

بسیاری از جزئیات مراسم و از جمله سوزاندن جسد فیدل کاسترو، محل به یادگار سپردن خاکسترش، و محدود بودن مراسم رسمی، از قبل توسط خود فیدل درخواست شده بود.
آرامگاه فیدل کاسترو در فاصلهٔ بسیار کمی از آرامگاه خوزه مارتی، شاعر انقلابی و از رهبران نامی جنبش استقلال کوبا از استعمارگران اسپانیایی، در گورستان »سانتا ایفیگینیا« در شهر سانتیاگو دو کوبا، در شرق کشور، قرار دارد که برخی از رهبران انقلاب کوبا در سال‌های منتهی به سقوط دیکتاتوری باتیستا در اول ژانویهٔ ۱۹۵۹و شروع ساختمان کوبای سوسیالیستی در آن به خاک سپرده شده‌اند.
رائول کاسترو، دبیرکل حزب کمونیست کوبا و رئیس‌جمهور این کشور، در حالی که خانواده و مهمانان ویژه نظاره‌گر مراسم بودند، جعبهٔ حاوی خاکستر فرزند شایستهٔ انقلاب کوبا را به آرامگاه ابدی‌اش که به شکل صخرهٔ بزرگ سفیدرنگی درست شده است، قرار داد. رائول کاسترو، برادر کوچک فیدل کاسترو، در عصر روز شنبه ۳ دسامبر در سخنرانی‌اش در میدان »ژنرال آنتونیو ماسئو «در شهر سانتیاگو دو کوبا توضیح داد که آرامگاه فیدل در قلب گورستان »سانتا ایفیگینیا«، محلی که به علّت‌های تاریخی جزو آثار ملّی کوباست، در همسایگی آرامگاه‌های برخی از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب و تاریخ کوبا قرار دارد. او اشاره کرد که »آرامگاه کارلوس مانوئل دو سیس‌پداس«، بنیان‌گذار کوبا، و شخصیت افسانه‌یی ماریانا گراجلس، مادرِ برادران ماسئو، که اجازه می‌خواهم در اینجا او را مادر همهٔ زنان و مردان کوبا بنامم»، فقط چند قدم از آرامگاه فیدل فاصله دارند. او افزود که »همچنین معبدی که جسد فرانک پائیس گارسیای فراموش‌نشدنی، مرد جوانی از سانتیاگو که در 22 سالگی توسط جانیان مزدور باتیستا به قتل رسید، درست یک ماه پس از اینکه برادرش جوسیو طی عملیاتی انقلابی در این شهر کشته شده بود «در همان گورستان تاریخی قرار دارد.

عشق فیدل به »سانتیاگو دو کوبا «
»سانتیاگو دو کوبا «شهری است که فرمانده فیدل در تمام دورهٔ زندگی‌اش به آن عشق می‌ورزید. زندگی او از کودکی با این شهر و سواحل و کوهپایه‌های اطرافش شکل و خو گرفته بود. یورش ناموفق او و یارانش در ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ (۴ مرداد ۱۳۳۲)، برای به دست گرفتن کنترل پادگان مونکادا بود که در همین شهر »سانتیاگو دو کوبا «قرار دارد. او در جریان این یورش دستگیر و محاکمه شد و به زندان افتاد. در جلسهٔ دادگاه، او ضمن تصدیق شجاعت، مردمی بودن، و ادب و رشادت بی‌حدو‌حصر مردم »سانتیاگو دو کوبا« دفاع تاریخی خود از مبارزهٔ مسلّحانه را با جملهٔ معروف »تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد «در تاریخ ثبت کرد. او در این دفاع تاریخی خود گفت: »اگر مونکادا به دست ما افتاده بود، حتّیٰ زنان سانتیاگو دو کوبا هم به پا می‌خاستند و اسلحه به دست می‌گرفتند. «
این واقعیت بعدها تأیید و اثبات شد، یعنی هنگامی که در ۳۰ نوامبر ۱۹۵۶، (همان‌طور که فرانک پائیس فراموش‌ناشدنی قول داده بود) مردم شهر در حمایت از اوّلین گروه چریک‌هایی که با قایق گرانما از مکزیک به ساحل رسیدند، مسلّحانه به پا خاستند و پشت جبههٔ مطمئن و قابل اتکایی برای مبارزهٔ چریک‌ها در کوه‌های سی‌یِرا مایسترا شدند.
به این دلیل بود که بلافاصله پس از اینکه در ژانویهٔ ۱۹۵۹ باتیستای سرکوبگر از کشور گریخت، فیدل کاسترو حفاظت از پیروزی انقلاب را به این شهر واگذار کرد و اعلام کرد: »سانتیاگو دو کوبا، تو هنوز آزاد نیستی. در خیابان‌ها هنوز هستند کسانی که به شما به مدّت هفت سال ظلم کرده‌اند… سانتیاگو دو کوبا، تو آزاد خواهی بود، چون که تو از هر جای دیگری شایسته‌تر برای آزادی هستی. سانتیاگو دو کوبا! ما روی حمایت تو حساب می‌کنیم.«
مردم به خیابان‌ها ریختند و در پارک سیس‌پدیس منتظر اعلام پیروزی نهایی انقلاب شدند. و آن وقتی بود که فرماندهٔ کل انقلاب، فیدل کاسترو، به بالکن ساختمان شهرداری قدم گذاشت و از ته قلبش فریاد زد: «ما بالاخره به سانتیاگو دو کوبا وارد شده‌ایم! جاده طولانی و دشوار بود، امّا ما اکنون رسیده‌ایم.«
فیدل کاسترو در سراسر زندگی‌اش هیچ‌گاه ارتباطش را با سانتیاگو دو کوبا نگسست و مرتب و به مناسبت‌های گوناگون، و از جمله برای حضور در گورستان »سانتا ایفیگینیا «و ادای احترام به خوزه مارتی و خاطرهٔ دیگر رفقایش که در جریان انقلاب کشته شده بودند، از آن شهر بازدید می‌کرد.
تصادفی نبود که در یکی از سخت‌ترین لحظات حیات کوبای انقلابی، یعنی در جریان فروپاشی دولت‌های سوسیالیستی که کوبا به حمایت همه‌جانبهٔ آنها برای ساختمان سوسیالیسم در کوبا اتکا داشت، فیدل روز اوّل ژانویهٔ سال 1991به پارک سیس‌پدیس بازگشت که شعار تاریخی خود »سوسیالیسم یا مرگ «را دگرباره طنین‌انداز کند. او در ماه اکتبر همان سال باز به سانتیاگو دو کوبا بازگشت و انتخاب این شهر برای میزبانی برگزاری چهارمین کنگرهٔ تاریخی حزب کمونیست کوبا را اعلام کرد. برای فیدل، سانتیاگو دو کوبا ارتباطی ناگسستنی با انقلاب کوبا داشت.
دقیقاً ده سال بعد، هنگامی که فیدل کاسترو برای شرکت در مراسم گشایش مدرسهٔ مددکاران اجتماعی به نام فرانک پایس در  روز ۱۴ اکتبر سال 2001 به شهر محبوبش بازگشت، احساسات خود را این چنین تکرار کرد: »من بخش بزرگی از زندگی‌ام را اینجا گذرانده‌ام. ما در اینجا جنگیدیم. در اینجا بود که مبارزهٔ نهایی ما برای آزادی، که امروز با قلب و روحمان از آن دفاع می‌کنیم، آغاز شد. ما از این شهر در مسیر انقلاب گام گذاشتیم. ما هرگز سانتیاگو دو کوبا را فراموش نخواهیم کرد. «

وداع مردم کوبا با فیدل
پس از مرگ فرمانده فیدل، خاکستر او از روز ۲۶ نوامبر و برای مدّت ۴ روز در میدان انقلاب مورد بازدید و ادای احترام صدها هزار شهروند کوبایی قرار گرفت تا بتوانند با شخصیتی که تاریخ مدرن کوبا از سیاست‌ها و اندیشه‌های انقلابی او در شش دههٔ اخیر متأثر بوده است، وداع کنند. در مراسمی فرهنگی- سیاسی در میدان انقلاب در قلب شهر هاوانا، پایتخت کوبا، صدها هزار شهروند کوبایی و دوستداران فیدل و طرفداران انقلاب که از سراسر جهان به کوبا آمده بودند، مراسم آخرین وداع با رهبر کبیر انقلاب کوبا را برگزار کردند. رائول کاسترو در حالی که از سوی رهبران حزب کمونیست و دولت کوبا همراهی می‌شد، ریاست گارد مراسم تشریفاتی به افتخار فرمانده کل، فیدل کاسترو روز، را که در بنای یادبود خوزه مارتی در میدان انقلاب برگزار می‌شد، به عهده داشت.  
در مراسم وداع با فیدل، در راه‌پیمایی‌ای در مسیر »کاروان آزادی «در سال ۱۹۵۹، امّا این بار در جهت عکس، از میدان انقلاب در مرکز هاوانا برای بازگرداندن خاکستر فرمانده فیدل به آرامگاه ابدی‌اش در سانتیاگو دو کوبا، سران و رهبران ده‌ها کشور جهان و بیش از یک میلیون کوبایی در هاوانا شرکت داشتند.

عملکرد فیدل همواره در قلب کارگران کوبا زنده خواهد بود
رفیق »اولیسس گوئیارته دو ناسیمینتو«، دبیر کل فدراسیون کارگران کوبا، در سخنرانی خود در میدان انقلاب هاوانا، از طرف طبقهٔ کارگر و زحمتکشان کوبا درد و غم عمیق جنبش سندیکایی کوبا را به مناسبت مرگ بنیان‌گذار انقلاب کوبا، رهبر کبیر انقلاب، فیدل کاسترو روز، بیان کرد. او پس از ایراد سخنانی در بزرگداشت فیدل در مقام یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های سیاسی قرن بیستم، خطاب به فیدل گفت: »به برکت مبارزه و عملکرد تو، کوبا امروز کشوری شرافتمند، مستقل، ضد امپریالیستی، و حامی مردم و انقلابیون جهان است. عملکرد تو همیشه در قلب کارگران کوبا زنده خواهد بود. تو با مبارزهٔ خستگی‌ناپذیرت نشان دادی که دنیای بهتری امکان‌پذیر است… در پی پیروزی انقلاب ژانویهٔ ۱۹۵۹، طبقهٔ کارگر کوبا نه‌فقط راه‌حلی برای خواست‌های مربوط به کار روزمرهٔ خود پیدا کرد و به قدرت رسید، بلکه همچنین به نیروی پیشرو در تحولات مورد نیاز برای ساختمان جامعه‌ای متفاوت، که بر اساس آن مفهوم اتحاد در دفاع از منافع ملت پایه‌ریزی شد، تبدیل گردید. «
فیدل! آثار و اندیشه‌های تو برای دهقانان کوبا به‌سان فانوس روشنی راهنمای ما در دفاع از انقلاب سوسیالیستی‌مان خواهد بود
رفیق رافائل رامون سانتی استپان پوزو، رهبر مجمع ملّی کشاورزان کوچک در سخنانی که در مراسم تودیع با فیدل ایراد کرد، گفت که از اوّلین لحظات مبارزه در سی‌یرا مایسترا، دهقانان و کشاورزان به فیدل و ارتش چریک‌ها اعتماد داشتند. او سپس در مورد شیوه‌های گوناگون حمایت دهقانان از چریک‌ها سخن گفت. او اضافه کرد که بسیاری از آنان به چریک‌ها پیوستند و جان خود را در راه دفاع از انقلابی که از حقوق آنان دفاع می‌کرد و قرار بود که آنها را به‌راستی آزاد کند، فدا کردند. در این مراسم همچنین نمایندگان نهادهای اجتماعی مردم کوبا، از جمله سازمان زنان کوبا، سازمان جوانان کوبا، سازمان دانشجویان، سازمان نویسندگان، و کمیتهٔ دفاع از انقلاب، دربارهٔ شخصیت انقلابی فیدل کاسترو سخن گفتند و بر نقش رهبری خلاق او در ایجاد جامعه‌ای متکی به خود، آزاد، و پیشرو تأکید کردند. در این روز مردم کوبا با مبارزی بی‌نظیر وداع کردند که بیش از شش دهه همهٔ جهانیان را با طراوت انقلابی‌اش و با ایمان بی‌مرزش به نیروی انسان به تحسین واداشت. شاعران و نویسندگان پیشتاز و نامدار جهان از جمله پابلو نرودا، گابریل گارسیا مارکز، ارنست هِمینگوی، ژان پل سارتر، و شماری دیگر، به دوستی با فیدل افتخار می‌کردند. رفیق فیدل کاسترو شخصیتی بود که کاملاً مخالف با شخصیت پرستی بود. او ساده زیست و خود را همیشه از مردم و همراه با مردم می‌دانست. این قهرمان و رهبر بزرگ انقلاب کوبا تا لحظهٔ مرگش اجازه نداد که هیچ مدرسه، بیمارستان، یا خیابانی را به نام او نام‌گذاری کنند. او آن قدر بزرگ‌منش بود که یادگارش همهٔ کشور کوبا خواهد بود، کوبایی که با همهٔ دشواری‌هایی که در پیش رو داشته است، پیگیرانه به پیشرفت خود در مسیر سوسیالیسم به روش خود ادامه می‌دهد.     

به نقل از«نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۱۴، ۲۲ آذرماه ۱۳۹۵

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا