کمونیستهای بنگلادش در راه ایجاد جبههٔ متحد دموکراتیک چپ
بنگلادش کشوری است که اهمیت بینالمللی فزایندهای پیدا کرده است. جمعیت این کشور در حدود ۱۷۰ میلیون نفر است و بنگلادش از این لحاظ هشتمین کشور پُرجمعیت جهان است. از لحاظ آهنگ رشد جمعیت نیز اکنون بنگلادش با آهنگ رشدی در حدود ۱٫۵درصد، در رتبهٔ بالایی در میان کشورهای جهان قرار دارد. بنگلادش از لحاظ جغرافیایی میان دو کشور بزرگ هند و چین قرار گرفته است که اهمیت استراتژیکی زیادی دارد.
علاوه بر اینها و مهمتر، آن است که بنگلادش کشوری است که سنّتهای انقلابی (کهن و معاصر) برجستهای دارد. در سدههای ۱۹ و ۲۰ میلادی، بنگال مرکز مقاومت در برابر رژیم »هندِ بریتانیا «بود. در همین دوره، بریتانیا برای ایجاد جدایی مذهبی در بنگال میان هندوها و مسلمانان تلاش زیادی کرد. در نهایت، این تلاش بریتانیا به تقسیم بنگال و ضمیمه شدن بنگال شرقی به پاکستان در سال ۱۹۴۷/۱۳۲۶ش انجامید. کشور بنگلادش در واکنش به سیاستهای فرقهیی و دیکتاتوری پاکستان در سال ۱۹۷۲/۱۳۵۱ش ایجاد شد. جنگ رهاییبخش در دفاع از زبان بنگالی و سنّتهای سکولار (غیردینی) و مترقی بنگال با سرکوبهای شدید، تا مرز نسلکشی، روبرو شد. حامیان اصلی بنگال در این روند، هند و اتحاد شوروی بودند، که در نهایت هم به ایجاد کشور تازهٔ بنگلادش منجر شد.
نخستین دولت بنگلادش به ریاستجمهوری شیخ مُجیبالرحمان ائتلافی از یک طیف سیاسی گسترده، از جمله سوسیالیستها بود. این دولت طرفدار سرسخت مالکیت عمومی و ملّی کردن بود. امّا این دولت پس از حدود ۴ سال در سال ۱۹۷۵/۱۳۵۴ش در یک کودتای نظامی سرنگون، و رئیسجمهور نیز ترور و کشته شد. پس از این کودتا، دولتهای پیاپی متکی به نظامیان در بنگلادش قدرت را به دست گرفتند که بیشتر آنها هوادار ایجاد اقتصاد نولیبرالی بودند و برخی از آنها هم بنیادگرایی اسلامی را به سود خود به پیش میبردند. این دولتها با مقاومت مردمی گسترده و پرقدرتی به رهبری نیروهای چپ روبرو شدند که ریشهاش بهویژه در میان تنگدستان روستایی و جنبش گسترش یابندهٔ سندیکایی کشور بود. در بخشهایی از کشور، کارگران روستایی زمینهای کشاورزی را تصاحب کردند و تعاونیهای تولید کشاورزی موفقی را بنیاد گذاشتند.
در سال ۱۹۹۱/۱۳۷۰ش و در بحبوحهٔ این جنبش رشد یابنده، سرانجام رژیم غیرنظامی در کشور دوباره برقرار شد. از همان زمان تا کنون، قدرت به توالی در دست دو نیروی سیاسی عمده بوده است؛ یکی »لیگ مردم بنگلادش »که نیرویی میانهروست و گرایش به سازش با »راست «دارد، و دیگری حزب راستگرای ارتجاعی «ملّی بنگلادش»است که به بنیادگرایی مذهبی میدان میدهد و از آن بهرهبرداری میکند. در همهٔ این سالها، ضمن آنکه آهنگ رشد اقتصادی کشور سریع بوده است و میزان فقر کاهش یافته است، امّا نابرابری به طور سرسامآوری افزایش یافته است.
در دهههای اخیر، خالی شدن مناطق روستایی از ساکنان در مقیاس بزرگی در جریان بوده است که به افزایش عظیم جمیعت شهری منجر شده، و منبع نیروی کار تولیدی ارزانی در شهرها بوده است. این نیروی کار ارزان بهویژه در صنایع نسّاجی و پارچه و پوشاک به کار گرفته شده است. طبق برخی آمار منتشر شده، امروزه بنگلادش از لحاظ تولید کالاهای نسّاجی (منسوجات) و پوشاک، در جهان در رتبهٔ دوّم قرار دارد.
جنبش کمونیستی در بنگلادش
کنگرهٔ یازدهم حزب کمونیست بنگلادش، عمدهترین نیروی سازمان یافتهٔ «چپ» در بنگلادش، در اوایل آبان ماه امسال در شهر داکا، پایتخت بنگلادش، برگزار شد. این کنگره با گردهمایی عظیم ۱۰هزار نفری اعضا و هواداران حزب آغاز شد و در جریان کار آن، تدوین برنامهٔ جدید حزب به منظور ایجاد یک گزینهٔ دموکراتیک چپ در کشور، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. هدف این برنامه تغییر توازن نیروهای سیاسی از کفهٔ نخبگان دولت کنونی به سود نیروهای دموکراتیک، و پایان دادن به سیاستهای نولیبرالی است که همچنان نابرابری و قطبی شدن جامعه را افزایش میدهد.
در جریان کنگرهٔ حزبی، پروفسور آکاش از دانشکدهٔ اقتصاد دانشگاه داکا در سخنانی خطاب به میهمانان خارجی کنگره توضیح داد که برنامهٔ مورد نظر حزب در مرحلهٔ کنونی، یک برنامهٔ بلافاصله انقلابی نیست. به گفتهٔ او: «هدف این برنامه، ایجاد ائتلافی میان کارگران صنایع، تنگدستان روستایی، و تولیدکنندگان خرد در برابر نظامی فاسد و ناکارآمد است که مردم را از عدالت اجتماعی محروم کرده است. «پروفسور آکاش یکی از تجربههای دست اوّل خودش در مورد این فساد سیاسی را برای حاضران بیان کرد. پس از فاجعهٔ کشته شدن ۱۱۰۰ کارگر پوشاکدوزی در «پلازای رعنا» در سال ۲۰۱۳/۱۳۹۱ش، مقامهای قضایی از پروفسور آکاش خواستند که میزان غرامتی را که باید به خانوادههای کشته شدگان پرداخت شود ارزیابی کند. بر اساس یافتههای او، به هر خانوادهای که عضوی از آن کشته شده بود، به خاطر درآمدهای از دست رفتهٔ آن خانواده تا آخر عمر، میبایست به طور میانگین مبلغ ۲۵هزار دلار پرداخت شود.
او گزارشش را در فاصلهٔ چند هفته به مقامهای مربوط ارائه کرد. امّا اکنون که سه سال از آن زمان میگذرد، هنوز هیچ پولی به خانوادهها پرداخت نشده است. اتحادیهٔ کارفرمایان از پرداخت غرامت خودداری کرده است، و دولت هم هیچ پادرمیانی و دخالتی نمیکند. پروفسور آکاش اشاره میکند که ۳۰ تن از نمایندگان پارلمان بنگلادش منافع مادّی و مالی در کارخانههای نسّاجی دارند، و اضافه میکند که این فقط یک نمونهٔ تکان دهنده از کارکرد رژیم کنونی است.
برنامههای رفاهی دولتی را یکی پس از دیگری و به طور سیستماتیک لغو میکنند یا بودجههایشان را کاهش میدهند. در بیشتر صنعت نسّاجی و پوشاک، دولت در اشکالتراشی در کار سندیکاها و قدغن کردن فعالیت آنها دست داشته است، و ثروتی که در این بخش به دست میآید، بیش از پیش در خارج از کشور سرمایهگذاری میشود. این در حالی است که نیازهای زیرساختی اساسی، مثل منابع قابلاطمینان انرژی، آموزش، و بهداشت و درمان، با کمبود شدید بودجه روبروست.
پروفسور آکاش تأکید میکرد که خطر بزرگتر آن است که چنین وضعی، زمینهٔ اجتماعی مساعد را برای ظهور مجدد بنیادگرایی مذهبی به وجود آورد. در دههٔ ۱۹۹۰/۱۳۷۰ش، یعنی دورهای که شمار زیادی از کارگران به دنبال کار به عربستان سعودی میرفتند و با افکار بنیادگرایانه به بنگلادش بازمیگشتند، رژیمهای دیکتاتوری از چنین وضعی بهرهبرداری سیاسی گستردهای کردند. در سالهای اخیر، تعصّب نسبت به روابط زن و مرد و ایجاد مزاحمت برای آنها، و نیز خشونتهای تروریستی افزایش یافته است. سه سال پیش، دفتر مرکزی حزب کمونیست بنگلادش مورد حملهٔ مسلّحانهٔ افراطگرایان مسلمان قرار گرفت و به آتش کشیده شد.
هدف مرحلهیی حزب کمونیست بنگلادش برقراری یک ائتلاف مردمی است که بتواند کارگران، تولیدکنندگان روستایی، و کسبوکارهای کوچک بهشدّت ضعیف شده را در برابر شمار بسیار اندکی از نخبگان بسیار ثروتمند متحد کند. برنامهٔ اقتصادی حزب خواستار توسعهٔ تولید تعاونی، بهویژه در مناطق پُرمحصول کشاورزی، و سرمایهگذاری دولتی گسترده در زیرساختارها، آموزش، و تأمین رفاهی مردم است.
پروفسور آکاش نیز در صحبتهای خود بر اهمیت تولید تعاونی و تأثیر زیانبار وامهای بانکی انفرادی در مناطق روستایی تأکید کرد و افزود: «این وامها فقط برای بخش بسیار کوچکی مفید بوده است، ولی به طور کلی، شالودهٔ عظیمی از اندیشههای نولیبرالی به وجود آورده است.» او در ادامه گفت: «در عوض، باید تجربهٔ تولید تعاونی را توسعه دهیم تا از این راه، خطمشی سیاسی برای پیشرفت سوسیالیستی را شکل دهیم و به پیش ببریم. بنیادهای اقتصاد بنگلادش بسیار محکم است. مردم ما نیز پایبندی محکمی به سنّتهای سکولاریسم (حاکمیت غیرمذهبی) و عدالت اجتماعی بنگال دارند.«
در قطعنامهٔ سیاسی تصویب شده در کنگرهٔ حزب کمونیست بنگلادش بر این امر تأکید شده است که «همراه با ادای وظیفهٔ بنیادی ساختمان یک گزینهٔ دموکراتیک چپ، لازم است با خطر فزایندهٔ نیروهای فرقهیی فاشیستی نیز مبارزه شود و با پیروزی بر این نیروها، از دموکراسی و از بسط حقوق دموکراتیک دفاع شود.»
در قطعنامهٔ سیاسی حزب برادر همچنین بر اهمیت افزایش سطح هشیاری و احتیاط و آمادگی در مقابله با عناصری که هنوز با مبارزهٔ رهاییبخش حزب مخالفت میکنند، و نیز برای اطمینان از اینکه کسانی که مرتکب جنایت جنگی در سال ۱۹۷۲/۱۳۵۱ش شدهاند مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند، تأکید شده است. قطعنامه با فراخوان به ایجاد و بسیج ائتلافی تودهیی برای رسیدن به هدفهای مشترک، بدون اینکه موضع مستقل حزب کمونیست در اصول خدشهدار شود، پایان مییابد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ 1016، 20 دی ماه 1395