ادامهٔ سیاستهایِ پیشین، در دوران پَساهاشمی
بعد از مرگِ رفسنجانی، این سوآل- بهخصوص در بین کسانی که به او نزدیک بودند- پیش کشیده شده است که: هواداران او هماکنون چه روشی را باید برگزینند و در مواجهه با دیگر جناحهای حکومتی چگونه باید اقدام کنند؟ لازم به یادآوری است که، هفته گذشته، دفتر مشاوران رفسنجانی- واقع در ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام- پُلُمب و از ورودِ کسانی که در این محل کار میکردند جلوگیری شد.
عدهیی این اقدام را “هاشمیزدایی” تعبیر کردهاند. روزنامه اعتماد، ۲۶ دیماه، بهنقل از کرباسچی، شهردار سابق تهران، مینویسد:”نیروهای اصلاحطلب در طول این سالها بهاین نتیجه رسیدهاند که راهِ رسیدن به اهدافی که اصلاحات درنظر دارد و برای مصالح ملی دنبال میکند، مسیر[ی] معقول، منطقی، معتدل و بهدور از افراطوتفریط است. شعارهای دولت و اصلاحطلبان باید شعارهایی شدنی در کشور باشد. وعدهها و مطالباتشان باید در فضای موجود کشور قابلاجرا باشد.” معنیِ این سخنان کرباسچی این است که، مثلاً چون رفعِ حصر از موسوی، رهنورد و کروبی میسر نیست از شعار رفع حصر باید خودداری شود. کرباسچی، در قسمتی دیگر از گفتههایش، در رابطه با نزدیکی اصلاحطلبان و اصولگراها، میگوید:”امیدوار هستیم چنین اتفاقی رخ دهد. نزدیکی نیروهای میانهرو و اصلاحطلبان نیازمند حرکت و تلاش دو طرف است. نباید توقع داشته باشیم که نیروهای معتدل اصولگرا به سمت ما گامی بهپیش بگذارند و اصلاحطلبان همچنان از خواستههای خود پا پس نکشند”، یعنی بهعبارتی دگر: ما [بخوان:اصلاحطلبان حکومتی] باید از خواستهایمان پا پس بکشیم تا این نزدیکی میسر شود. عبدالله رمضانزاده- در دولت اول و دوم محمد خاتمی، استاندار استان کردستان و سخنگوی هیئت دولت بود- در گفتوگو با ایسنا، ۲۸ دیماه، میگوید:”وقتی اعلام میکنیم اصلاحطلبی یعنی حرکت آرام، تدریجی و در چارچوب قانون اساسی و اصول نظام، باید فکر آن باشیم که کانال ارتباطی با مجموعه حاکمیت برای خود تعریف کنیم. این یک ضرورت سیاسی است. البته نه در حد هاشمی، ولی افراد دیگری همچون علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی، سیدحسن خمینی و سید محمد خاتمی دارای چنین پتانسیلی هستند.” رمضانزاده، در ادامهٔ سخنانش، در رابطه با شخصیت ناطقنوری گفت:”وقتی میگوییم ناطقنوری توان بالقوه دارد بهاین معنا نیست که وی اصلاحطلب شده باشد و ما مواضع وی را صد در صد تأیید میکنیم. منظور ما این است که مواضع ناطقنوری برای ما قابل دفاع است و میتواند به جریان اصلاحات کمک کند. همین اندازه برای ما کفایت میکند.” دقت در سخنان رمضانزاده بدان معنا است که- چنانکه خود او هم اعتراف میکند- ماهیتِ ناطقنوری تغییر نکرده است و این او- یعنی رمضانزاده- و همفکرانشاند که همسو با نظرات چهرههایی همچون ناطقنوری باید گام بردارند. محمدصادق جوادیحصار- عضو شورایمرکزی حزب اعتمادملی- در گفتوگو با ایلنا، ۲۸ دیماه، در اینکه ناطقنوری میتواند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد، گفت: “من فکر میکنم در شرایط کنونی حجتالاسلاموالمسلمین علیاکبر ناطقنوری این قابلیت را دارد که رئیس آتی مجمع تشخیص مصلحت نظام بشود. نکته مهم آن است که ما نباید درگیر دعوای جناحی روزمره بشویم و آن را با مصلحت و آینده نظام گره بزنیم.” فاضل میبدی- از مجمع محققین حوزه علمیه قم و از نزدیکان فکری محمد خاتمی- در جواب به سوآل روزنامه آرمان، ۲۸ دیماه، نگرانی در رابطه با فقدان رفسنجانی را بیدلیل میداند و میگوید:”در شرایط کنونی پارهای از اصولگرایان معتدل، مانند ولایتی، ناطقنوری، اعضای مجمع روحانیت مبارز و بسیاری از مراجع دینی در قم تفکرشان به آقای هاشمی نزدیک است. بههر رو هاشمی یک عقبه سیاسی سنگینی در جامعه دارد. بنابراین در چنین وضعیتی هیچگاه تندروها قویتر نخواهند شد و فضایی برای این افراد در آینده سیاسی ایران بازنخواهد شد.” فیضالله عرب سرخی- عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی- درباره برنامه اصلاحطلبان در دوران پسا هاشمی، به روزنامه شرق، ۲۸ دیماه، میگوید: “چهرههایی مانند آقایان خاتمی، سیدحسن، ناطق و روحانی علاوه بر نقش شخصی خود، بهنوعی در پر کردن خلأ آقای هاشمی مؤثر خواهند بود.” لازم بهتوضیح است که، مقامهای امنیتی رژیم در جریان مراسم تدفین رفسنجانی از حضور خاتمی در این مراسم جلوگیری کردند و شورای نگهبان نیز صلاحیت سیدحسن [خمینی] را برای نامزدی انتخابات اخیر مجلس خبرگان رد کرد. تمامی این گونه جلوگیریها و ردصلاحیتها با سکوتِ مماشاتگران همراه بوده است. روزنامه آرمان، ۲۵ دیماه، سخنان محمدرضا تاجیک را- که تئوریپرداز هم عنوان داده میشود- آورده است که در رابطه با انتخابات آیندهٔ ریاستجمهوری و احتمال پیروزی روحانی اماواگرهایی را پیش میکشد. از صحبتهای تاجیک میتوان این برداشت را کرد که موقعیت روحانی با تزلزل مواجه است و بههمین دلیل تاجیک، در تشریح وضعیت اصلاحطلبان، چنین میگوید:”در شرایط کنونی برخی از اصلاحطلبان دچار نوعی “خودکمبینی” شدهاند و احساس میکنند باید در زیر سایهٔ دیگران در فضای سیاسی زیست کنند.” تاجیک، در گذشته، گفتههایی در حمایت از روحانی در کارنامهاش داشته است و در همین مصاحبه هم کمابیش میتوان نشانههایی از این حمایت را مشاهده کرد، اما بهدلیلِ آگاهی و در دست داشتن نبض جامعه، در جاهایی دیگر،به نکتههایی اشاره میکند که تأملبرانگیز است و نشان میدهد که او حمایت صد درصدِ اصلاحطلبان از روحانی را بهدلایلی قبول ندارد. او میگوید: “اگر گفتمان اعتدال نتواند به مطالبات عمومی جامعه عمل کند، بدون شک در بین هواداران جریان اصلاحات تردید بهوجود خواهد آمد. جریانِ اصلاحات نخبهساز، سیاستساز، جریانساز، جنبشساز، مکتب و نظریه ساز و افکارعمومیساز است. بههمین دلیل باید مراقب سرمایههای خود باشد که وقتی وارد بازی میشود چه میزان از داراییهای خود را روی میز قرار داده است.” در طول ۳۸ سال گذشته، رفسنجانی نیروهایی را پیرامونش جمع کرده بود که سابقهٔ سیاسی آنها با فساد و جنایت گره خورده است. در فرایندهای پیشِ رو، این نیروها برای حضور در صحنه سیاسی و استفاده از منافع اقتصادی نیازمندِ گزینههاییاند که موقعیت آنها را محفوظ نگه دارد. در صحبتهایی که از چهرههای اصلاحطلب در سطرهای بالا نقلقول شد، عمدهٔ گزینهها- برای ادامهٔ سیاستهای رفسنجانی- معطوف به کسانی است که تعهدی شایسته برای تحقق مطالبات مردم در کارنامهٔ آنان مشاهده نمیشود. همین امر نشان میدهد که دوران پسا رفسنجانی نزد این نیروها (که گفتههایشان در بالا آمد)، نزدیکی به جناحی از حکومت است که منافعشان را در آینده تضمین کند و نه منافع مردم را و این فرایندِ “نزدیکی”، قرار است زیر لوای اعتدال، اصلاح، میانهروی و تعامل با دیگر جناحها بهپیش رود. این همان روشی است که رفسنجانی در تمامی دوران آن را ادامه داد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۱۷، ۴ بهمن ماه ۱۳۹۵