اطلاعیۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران: بدرود رفیق خسروی
رفیق رکنالدین خسروی، هنرمند مردمی، از پایهگذاران هنرهای دراماتیک نوین در کشورمان و مبارزِ خستگیناپذیر راه حزب تودههای کار و زحمت، پس از نبردی دردناک با بیماری آلزایمر، در ۲۶ دی ماه، در لندن، دیده از جهان فروبست. سیسرو گفته بود بگذار تاریخ خود سخن بگوید و رفیق رکنالدین از زبان هنرهای نمایشی همواره سخن خود را گفته بود: ”ما بر صحنههای روشن تئاتر است که نقش آرمانی خود را میبینیم و از حقیقت وجود خودآگاه میشویم. …“
رفیق رکنالدین خسروی در ۱۶ اسفندماه ۱۳۰۸ در تهران متولد شد و در سال ۱۳۲۷ از دبیرستان البرز تهران دیپلم گرفت و سال بعد در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران ادامهٔ تحصیل داد. رفیق در ۱۳۲۹ تغییر رشته داد و به دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران رفت. در سال های تحصیل در دانشکده ادبیات در کلاس های تئاتر دکتر مهدی فروغ شرکت کرد و همکاری پرثمری را با او آغاز کرد که در نهایت به تشکیل دانشکده هنرهای دراماتیک تهران، که در ادامه به معتر ترین دانشکده هنرهای دراماتیک در خاورمیانه بدل شد، انجامید. در ۱۳۳۴ ، در کلاسهای ششماههٔ تئاتر دانشگاه تهران که “دیویدسن” (استاد تئاتر دانشگاههای آمریکا) مدرس آن بود به آموزش هنرهای نمایشی پرداخت. نخستین کار تئاتریاش بازی در نمایش “پدر”، نوشتهٔ آگوست استریندبرگ بود که مهدی فروغ آن را ترجمه و کارگردانی کرده بود. سپس در نمایشهای “دوزخ”، نوشتهٔ ژانپل سارتر (۱۳۴۱) و “آندورا”، نوشتهٔ ماکس فریش، بهکارگردانی حمید سمندریان، نقشآفرینی کرد. رفیق خسروی با گشایش دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک- که خود نیز از پایهگذاران و مدرسان آن بود- در کنار تدریس تاریخ ادبیات روم و یونان به آموختن رشتهٔ بازیگری و کارگردانی در همین دانشکده روی آورد و در این رشته از این دانشکده فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۴۹ به انگلستان رفت و دورهٔ کارشناسی (تخصصی) تدریس تئاتر را در مدرسهٔ “دراما سنتر” لندن گذراند.
رفیق خسروی، در کارگردانی تئاتر هنرمندی بود صاحب سبک و تألیف که با سه نسل از کارگردانان و بازیگران ایرانی همکاری کرده، آموزش داده و تأثیر گذاشته است. خسروی، در خلال شش دهه کار تئاتریاش، نمایشنامههایی از: آنتوان چخوف، برتولت برشت، سروانتس، سوفوکل، یوجین اونیل، ساموئل بکت، داریوفو، آرمان گاتی، ژانپل سارتر، غلامحسین ساعدی، اکبر رادی، آرمان امید، منوچهر رادین، رجب محمدین، و جزاینان، را با نوآوریهای خاص خودش بهصحنه برد. او از رهگذر این اجراهای نوآورانه، در تحول هنرهای دراماتیک میهن ما تأثیری ماندگار گذاشت.
رفیق رکنالدین خسروی، در پی مستدام شدن سایهٔ استبداد قرونوسطایی بر عرصهٔ فرهنگ و هنرِ میهن ما، در سال ۱۳۶۰ از کار تئاتر و تدریس آن بازنشسته شد. او در ۷ اردیبهشتماه ۱۳۶۲، در یورش دوم (معروف به: “والفجر دو”) به حزب تودهٔ ایران، دستگیر و زندانی شد و سرانجام در سال ۱۳۷۵ به مهاجرتی ناخواسته مجبور گردید. رفیق خسروی چه در ایران و چه آنگاهکه به مهاجرت آمد، دمی از انجام وظیفه خود در مقام عضوی مبارز از حزب تودهها غافل نماند و از همان آغاز ورود به خارج کشور با شور و شوق خاص خودش در صفوف حزب تودهٔ ایران حضور فعال یافت.
نوشتههای پربار او در مجله “دنیا” و “نامهٔ مردم”، از کارهای بهیادماندنی این هنرمند مردمی و تودهای است. رفیق خسروی همچنین در روز ۱۸ مارس سال ۲۰۰۶ / ۱۳۸۵، بهدعوت “ائتلاف برای پایان جنگ”، در کنار شخصیت های برجسته جنبش ضد جنگ همچون تونی بن و جرمی کوربین، به نمایندگی از سوی “کمیتهٔ دفاع از مردم ایران” (کودیر)، پیرامون ضرورت برقراریِ صلح در جهان، در میدان “ترافالگار” لندن سخنرانی کرد. در این مراسم که با حضور صد هزار تظاهرکننده صلحخواه برگزار شد، رفیق خسروی با اشاره به سیاستهای جنگافروزانهٔ آمریکا، ازجمله گفت: “سیاستهای مداخلهجویانهٔ ایالاتمتحده و متحدان اروپایی آن در حقیقت تنها به تداوم حاکمیت سرکوب و خفقانی کمک میکند که در ایران حاکم است. اتفاقی نیست که در گرماگرم سیاستها و شعارهای عوامفریبانهٔ ضدِآمریکایی و پنهان شدن پشت شعار ٬منافع ملی ایران٬، در زمینهٔ بهرهوری صلحآمیز از انرژی هستهای، در ماههای اخیر هجوم بیسابقهای بر ضد جنبش مستقل کارگری و ازجمله فعالان سندیکای اتوبوسرانی تهران، بر ضد جنبش دانشجویی و بر ضد همهٔ نیروهای اصلاحطلب سازماندهیشده است و در هیاهوی شعارهای توخالی ٬ضدآمریکایی٬، دولت احمدینژاد یکی از ارتجاعیترین بودجههای دولتی سالهای اخیر را، در راستای منافع سرمایهداری بزرگ و گروهها و نهادیهای وابسته به آنان، بههمراه یکسری سیاستهای ضدِ مردمی ارائه داده و درحال پیاده کردن آنهاست. دو هفته قبل، تظاهرات صلحآمیزِ روز ۸ مارس، روز جهانی زنان، موردحمله نیروهای امنیتی قرار گرفت و شاعر مشهور ایران، سیمین بهبهانی ۸۰ ساله بهشدت مضروب شد. بدیهی است که نیروهای مترقی و آزادیخواه ایران بهشدت مخالف هرگونه مداخلهٔ امپریالیسم در امور داخلی کشور هستند و با تمام توان با چنین سیاستهایی مخالفت میکنند ولی این موضعگیری اصولی نمیتواند جای خود را بهدفاع از رژیمی بدهد که مهمترین سد راه پیشرفت کشور ما بهسوی آزادی، دموکراسی، صلح، استقلال واقعی و عدالت اجتماعی است” [بهنقل از “نامهٔ مردم”، شمارهٔ ۷۳۵، ۱۰ فروردینماه ۱۳۸۵].
احترام عمیق رفقای تودهای به شخصیت انسانی و مردمی رفیق خسروی آنچنان بود که از ایشان خواسته شد تا آغازگر جشن بزرگ “هفتادمین سالگرد حزب تودهٔ ایران” در لندن باشد. رفیق خسروی با پذیرفتن این دعوت، برای صدها تن که در این جشن شرکت کرده بودند پیام رفیق “علی خاوری” را خواند. رفیق خسروی در بهمنماه ۱۳۹۱، نیز در زمرهٔ اعضای منتخب شرکتکننده در “ششمین کنگرهٔ حزب تودهٔ ایران” بود و برای بسیاری از رفقایش و شرکتکنندگان در کنگره، این آخرین دیدار با رفیق گرامی رکنالدین خسروی بود.
پیکر زندهیاد رفیق رکنالدین خسروی، آنچنانکه شایستهاش بود، با مشایعت انبوه هنرمندان، هنردوستان، رفقا و همرزمانش در تهران به خاک سپرده شد. با درگذشتِ رفیق رکنالدین خسروی، میهن ما و حزب تودهٔ ایران هنرمندی بزرگ، انساندوست و مبارزی مردمی را از دست داد. کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران، درگذشتِ رفیق خسروی را به همسر، فرزندان و خانوادهٔ رفیق خسروی، نیز به رفقای تودهای و همه هنردوستان میهنمان و همچنین به دوستان و رفقای هنرمندش تسلیت میگوید. یادش گرامی و پایدار و راهش پر رهرو باد.
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران
۱۷ بهمنماه ۱۳۹۵
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۱۸، ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۵