طرفداران صلح در ایران، نمیتوانند نگران نباشند!
کنفرانس امنیتی مونیخ در آخرین روزهای بهمنماه و اول اسفندماه صحنهٔ حملههای حسابشده و هماهنگ طیفی از سیاستمداران برجستهٔ ایالات متحده، اسرائیل، عربستان و ترکیه به جمهوری اسلامی ایران بود، حملههایی که نمیتوانند نگرانی نیروهای میهن دوست و طرفدار صلح در کشورمان را برنینگیزند.
این کنفرانس که در سال ۱۹۶۳/۱۳۴۲ برای نخستین بار برگزار شد، در طول حیاتش در دهههای اخیر از عرصههای اصلی تبادل نظر و گفتگو و بهوجود آوردن همداستانی در رابطه با مسئلههای عمدهٔ امنیتی در جهان است و در حلوفصل امور بینالمللی در راستای منافع امپریالیسم نقشی مهم دارد. در نشستهای سالانهٔ مونیخ، برجستهترین رهبران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده آمریکا، اتحادیهٔ اروپا و آسیا شرکت میکنند و دربارهٔ موضوعهایی مهم و عمده که با صلح و ثبات در جهان ربط پیدا میکند، گفتگو و تبادل نظر میکنند. این نکتهٔ مهم را باید یادآور شویم که، در نشست کنفرانس امنیتی مونیخ در بهمنماه ۱۳۸۷ (فوریه ۲۰۰۹) که خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان محور اصلی بحثها بود علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در سخنرانیای در حضور سران آمریکا و اروپا پیشنهاد ضرورت بازسازی پلهای خراب شده بین جمهوری اسلامی ایران و امپریالیسم آمریکا و اتحادیه اروپا را بهطوررسمی مطرح کرد و آغازگر روندی شد که در ادامهٔ آن گفتگوهایی مخفیانه در “مسقط”، در عمان، بین هیئتهای نمایندگی ایران و ایالات متحده انجام شد و امتداد آن، گفتگوهای ایران با “پنج بهعلاوهٔ یک” را کلید زد.
البته کنفرانس امنیتی امسال مونیخ در فضایی کاملاً متفاوت با سالهای پیش برگزار شد و زیر تأثیر رویدادهای پس از نشستن دونالد ترامپ- سرمایهدار جمهوریخواه جنجالی- بر مسند ریاست جمهوری آمریکا بهجای باراک اوبامای سیاستمدار و حقوقدان، بود. دولت جدید آمریکا خواستار تثبیت هژمونی سیاسی و نظامی آمریکا بر جهان است و از دراولویت بودن سیاستهایی مبتنی بر تقویت ارتش و نیروهای نظامی این کشور و در صدر دستور کار بودن آنها در دولت جدید سخن میگوید. ترامپ در سال گذشته بهطور پیگیر به روابطِ بین جمهوری اسلامی و دولت قبلی ایالات متحده در دورهٔ ریاست اوباما تاخته و توافقنامه “برجام” را بدترین توافق و فاجعه دانسته است.
سخنان وزیر دفاع و معاون رئیس جمهور آمریکا، وزیر دفاع اسرائیل، وزیر خارجه عربستان و وزیر خارجه ترکیه در کنفرانس امنیتی مونیخ بر زمینه دیدار ماه گذشته دونالد ترامپ با بنیامین نتانیاهو و همچنین سفرها و اظهارنظرهای رسمی نخستوزیر و وزیر خارجه جنگطلب انگلستان- بوریس جانسون- فرمولبندی شده بودند و بههمین دلیل احتمال ماجراجویی نظامیای جدید در خاورمیانه را نمیتوان منتفی دانست.
ترامپ، حامی طرحِ “خاورمیانه جدید”
انتخاب دونالد ترامپ با درنظر گرفتن روابط نزدیک او با لابی طرفدار اسرائیل در دستگاه سیاست گذاری ایالات متحده و همچنین اهمیتی که او به رابطه با عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس میدهد، توازن قوا را بهشکلی اساسی در خاورمیانه بههم زده است. اگر در سالهای ۲۰۱۲/۱۳۹۱ تا ۲۰۱۶/۱۳۹۵ دولت اوباما با مهارت و بهرهگیریای حسابشده از تحرکهای دیپلماتیک توانسته بود قدمبهقدم راهبُرد (استراتژی) جدید آمریکا در خاورمیانه بر اساس “مهار چندجانبه” بر پایهٔ تنظیم سیاست خارجی دقیقاً برنامهریزیشده در ارتباط با ایران، عربستان، ترکیه و مصر را پیاده کند و تا حد زیادی محور حرکتهای دیپلماسی ایران با واشنگتن را همساز کند، ترامپ از لحظهٔ پایان مراسم سوگندش در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷، در خلال شش هفتهٔ ماجراساز، عملاً ایران را در همان جایی قرار داده است که “جورج بوش پسر” در سخنرانی مشهورش دربارهٔ “محور شیطانی”- در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ (۹ بهمنماه ۱۳۸۰)-آن را معین کرده بود. امر واحدی که تداوم سیاست خارجی ایالات متحده را رقم میزند، طرح “خاورمیانه جدید” است که البته با تغییرهایی مشخص هنوز هم سنگپایهٔ دیپلماسی آمریکا در منطقه است.
سخنان ترامپ در رابطه با مذاکرات “پنج بهعلاوهٔ یک” و توافقنامه برجام را میتوان در اساس برآمده از عدم درک دقیق و گذرای او از برخی واقعیتهای سیاسی دیپلماسی آمریکا ازجمله نقش توازن نیرو در جهان تلقی و در چارچوب کارزار تبلیغات ریاست جمهوری علیه حزب دموکرات آمریکا آن را کماهمیت تلقی کرد، ولی مذاکرات رسمی او با نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در کاخ سفید دربردارندهٔ نکتههایی است که بهشدت نگرانکننده و نمایشگر تحرکی جدید در منطقه است.
این حقیقت که دونالد ترامپ و کابینه او در قالب “مایک پِنس”، معاون رئیس جمهور، و “جیمز ماتیس” یا “سگ دیوانه”، وزیر دفاع، آشکارا از ضرورت برخورد با ایران سخن میگویند، از چرخشی مهم در سیاست خارجی این کشور بهضدِ ایران و بهنفع اسرائیل و کشورهای ارتجاعی “شورای همکاری خلیج (فارس)” از زمان تغییر رئیس جمهور حکایت میکند. وزیر دفاع آمریکا ماه گذشته ایران را “بزرگترین حامی تروریسم” در جهان معرفی کرد.
در نخسین نشست کنفرانس امنیتی مونیخ در ۱۸ فوریه (۳۰ بهمنماه) معاون رئیس جمهور آمریکا، مایک پنس، در سخنرانیای که بهطور مشخصی از سیاستها و اتحادهای دوره ریاست جمهوری “رونالد ریگان” حمایت میکرد، ایران را در کنار کرهٔ شمالی “تهدید”ی برای امنیت و “شیوهٔ زندگی غربی” خواند. او که برای نخستین بار در مقام نمایندهٔ برجسته سیاست آمریکا در این اجلاس مهم بینالمللی شرکت کرده بود اظهار داشت که ایران در مقام “اصلیترین کشور حامیِ تروریسم” همچنان به بیثبات کردن منطقه خاورمیانه ادامه میدهد و رفع تحریمهای هستهای به ایران کمک کرده است تا منابع مالی بیشتری برای این کار در اختیار داشته باشد. او در ادامه یادآور شد: “بگذارید دوباره واضح بگویم: در دوره ریاست جمهوری ترامپ، ایالات متحده بهطورکامل به تضمین اینکه که ایران هرگز به سلاح هستهای دست نخواهد یافت و قادر نخواهد بود که کشورهای ما، متحدان ما در منطقه، بهخصوص اسرائیل، را تهدید کند، متعهد خواهد بود.”
مایک پنس که در کنفرانس مونیخ بهطور مشخص و بهدفعات سیاست دولت ایالات متحده را در حمایت استراتژیک از “پیمان ناتو” مورد تصریح قرار داد، در رابطه با روسیه چنین گفت: در پی تلاشهای زورمدارانهٔ روسیه برای ترسیم مجدد مرزهای بینالمللی، من به شما اطمینان میدهم که ایالات متحده، همراه با انگلستان، کانادا و آلمان، نقش رهبریکننده خود در چارچوب ٬ابتکار حضور برجسته و قدرتمند در خطوط اول جبهه٬ را ادامه خواهد داد، و ما از دیگر اقدامات مشترک حیاتی برای حمایت از این اتحاد پشتیبانی خواهیم کرد.” چنین سخنانی پاسخی مشخص بهآن نیروهای سیاسی و محفلهای مشکوکی است که مذبوحانه سعی دارند در رابطه با مقاصد واقعی دونالد ترامپ خاک در چشم مردم کشورمان بپاشند و حکایت آن آخوند تنبل را در ذهن تداعی میکنند که برای اجتناب از جستجوی نهری پاک برای وضو ساختن وجودِ سگ مرده در بالای مسیر را حاشا میکرد و مرتب میگفت: “انشاالله گربه است.”
برپایی پیمان تهاجمیای ارتجاعی در منطقه
برخی از تحلیلگران سیاسی مطلع در هفتههای اخیر امکان همکاری بین اسرائیل و برخی از کشورهای عربی خاورمیانه بهرهبری عربستان سعودی و در چارچوب پیمان دفاعیای منطقهای با حمایت ایالات متحده را که بهمنظور قیچی کردن بالوپر نفوذ دیپلماتیک ایران در منطقه طراحی شده است را بسیار محتمل ارزیابی میکنند. چنین تغییری آشکار در شرایط سیاسی، از برخی تغییرها در نقشه سیاسی و ترکیب صفآراییها در منطقه، در هفتههای اخیر، حکایت دارد.
روزنامه آلمانی “دیولت” (دنیا)، ۲۸ فوریه/ ۱۰ اسفندماه، بهنقل از “آویگدور لیبرمن”، وزیر دفاع اسرائیل، ایران را دشمن مشترک اسرائیل و کشورهای عربی “میانهرو” خاورمیانه دانسته و برپایی ائتلافی دفاعی بنا بر الگوی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را خواستار شده است. بهگزارش «دویچه وله» (صدای آلمان)، لیبرمن تأکید کرده است که اکنون زمان آن فرارسیده که همهٔ کشورهای “میانهرو” خاورمیانه بهشکلی علنی یک “ائتلاف ضد ترور” تشکیل دهند. او هدف نهایی سیاست ایران را تضعیف خاورمیانه و ریاض [عربستان] دانسته است.
با درنظر گرفتن سخنان وزیر خارجه عربستان سعودی در جلسهیی که در مورد خاورمیانه در جریان نشست کنفرانس امنیتی مونیخ بیان شد، این مسئله- ائتلاف ضد ترور- اهمیت بیشتری مییابد و ابعاد توافقهای پشت پرده عربستان سعودی با اسرائیل در رابطه با تحولهای آتی خاورمیانه آشکار میشوند. “عادل الجبیر” در سخنان خود ازجمله اذعان داشت: “من اعتقاد دارم که در رابطه با حل مناقشه بین اعراب و اسرائیل میتوان پیشرفت داشت. درصورتیکه اراده برای انجام چنین پیشرفتی وجود داشته باشد، ما میدانیم چه گونه حلوفصلی موردنظر است، ما برای قدم برداشتن بهطرف چنین توافقی فقط به اراده سیاسی نیاز داریم. و کشور من همراه با دیگر کشورهای عرب آماده است تا در رابطه با اینکه چگونه میتوان در این مسیر پیش رفت عمل کند.”
الجبیر در ادامهٔ حملهٔ لفظی به سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی گفت که، جامعهٔ جهانی باید خط قرمزی برای بازداشتن ایران از چنین اقداماتی درنظر بگیرد. خبرگزاری “رویترز”، بهنقل از الجبیر، نوشت: “چگونه میشود با کشوری که هدفش نابودی ما است، ارتباط داشته باشیم. تا زمانی که رفتار ایران تغییر نکند، ارتباط داشتن با آن بسیار مشکل است.”
همزمان، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل، نیز خواهان گفتوگو با کشورهای عربی برای مقابله با تندروها در منطقه شد. لیبرمن گفت اختلاف اصلی بین یهودیان و مسلمانان نیست، بلکه بین میانهروها و تندروها است. او قصد نهایی ایران را تضعیف خاورمیانه و ریاض [عربستان] دانست.
سخنان کمسابقهٔ توأمانِ لیبرمن و الجبیر تلاشی تازه برای تشکیل جبههیی متحد بر ضد ایران در همآوایی با سیاست دولت ترامپ ارزیابی شده است. خبرگزاری رویترز موضعگیری مشترک عربستان و اسرائیل بهضد ایران را یک “جبههٔ متحدِ” بالقوه نامید که با حمایت ترکیه نیز توأم بوده است.
مشخص است که در هفتههای اخیر سران رژیم تغییر شرایط و خطرناک بودن آن را در رابطه با جمهوری اسلامی دریافتهاند و تحرکهای دیپلماتیک تازهای آغاز کردهاند. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، پیش از آغاز بهکار کنفرانس امنیتی مونیخ، در نخستین سفرش به کشورهای حوزهٔ خلیج فارس، به عمان و کویت رفت. هیچ تردیدی نباید داشت که یکی از هدفهای این سفر، رایزنی برای بهبود مناسبات تهران با همسایگان عربش و بهویژه ریاض بوده است. روحانی پیشتر گفته بود که حداقل ۱۰ کشور که کویت هم جزو آنهاست، پیشنهاد کردهاند میان ایران و عربستان میانجیگری کنند.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی، آقای محمدجواد ظریف، یک ماه پیش، در جریان برگزاری اجلاس “داووس”، در پاسخ به پرسشی دربارهٔ آیندهٔ روابط تهران و ریاض، گفته بود: “من دلیلی نمیبینم که ایران و عربستان رابطهای خصمانه با یکدیگر داشته باشند. ما میتوانیم در زمینههای مختلف بینالمللی ازجمله حل بحران سوریه، یمن و بحرین باهم همکاری کنیم.” او در ادامهٔ گفتههایش، به همکاریِ دو کشور [ایران و عربستان] در حل بحران ریاست جمهوری لبنان اشاره کرد و گفت: “در این جریان دو کشور با همکاری هم عملکرد خوبی را ثبت کردند.” ظریف تصریح کرد: “عربستان باید واقعیتهای منطقه را درک کند و متوجه باشد که دامن زدن به اختلافات منطقهای اوضاع را وخیمتر میکند.”
ظریف که در کنفرانس امنیتی مونیخ هم شرکت فعال داشت، در پاسخ به اظهارات سران سیاستگذاری عربستان، گفت: “ما در منطقه (خلیج فارس) مشکلات زیادی داریم و میخواهیم دیالوگی با کشورهایی که برادران دینی ما هستند شروع کنیم.” او در سخنانش تأکید کرد که، باید به مشکلات مشترک و مسائلی توجه کنیم که موجب تشنج و خشونت در منطقه شدهاند. وزیر خارجه ایران تأمین مالی گروههای “تکفیری” از سوی عربستان سعودی، مسلح کردن آنها و حمایت از گروههای اسلامگرای سنی را زمینهٔ بهوجود آمدن بحران اخیر در منطقه دانست.
وزیر خارجه عربستان، با بهرهگیری از پلاتفرم کنفرانس امنیتی مونیخ، دعوت جمهوری اسلامی ایران برای گفتگو بههدف کاهش خشونتها در منطقه را رد کرد و تهران را حامی اصلی تروریسم در جهان و عامل بیثباتی در خاورمیانه خواند. عادل الجبیر- که با محفلهای خطرناک “نئوکان”ها در آمریکا و نیز با بخشی از اپوزیسیون مرتجع ایرانی طرفدار مداخلهٔ نظامی آمریکا در ایران روابطی نزدیک دارد- ادعا میکند که جمهوری اسلامی درصدد است عربستان را نابود کند. او در نشست مونیخ گفت: “چگونه میشود با کشوری که هدفش نابودی ما است، ارتباط داشته باشیم. تا زمانی که رفتار ایران تغییر نکند، ارتباط داشتن با آن بسیار مشکل است.” وزیر خارجه مرتجع و جنگطلب عربستان در سخنانی تحریکآمیز خطاب به ایالات متحده و کشورهای غربی، ادامهٔ بهکارگیری تحریمهای اقتصادی بر ضد ایران را خواستار شد، و گفت: “مهار ایران با ابزارهای قرن ۲۱ ممکن است، باید دسترسی آنها را به سامانه بانکی و تجارت قطع کنیم.”
نیروهای ترقیخواه و پشتیبان صلح در ایران نگران جهتگیری تحولهای کنونی در منطقهاند و در این چرخش اوضاع، تهدیدهایی خطرناک نسبت به استقلال و تمامیت ارضی کشورمان میبینند. سران رژیم ارتجاع میبایست ابعاد و عمق بحران سیاسی کنونی و تهدیدهایی که از سوی عربستان سعودی، ترکیه، اسرائیل و حامیان آمریکایی و انگلیسی آنها متوجه کشورمان است بهدرستی ارزیابی کنند. هرگونه اقدام نسنجیده و ماجراجویانه در شرایط کنونی میتواند هزینههایی جبرانناپذیر برای مردم کشور بهدنبال داشته باشد. با توجه هشیارانه به وضعیت بغرنج تحولها در سوریه، شمال عراق و ترکیه نمیبایست اجازه داد مردم کشورمان بار دیگر قربانی ماجراجویی های خطرناک جناح های مختلف حاکمیت و یا هدف حملههای نظامی و یا دُور تازهای از تحریمهای اقتصادی و بانکی شوند. تنها راه ممکن برای حفظ استقلال سیاسی کشور درپیش گرفتن مسیری شفاف و بیاعوجاج در امر دیپلماسی بهمنظور حلوفصل همهٔ درگیریها، خودداری از مداخله در اوضاع داخلی کشورهای دیگر منطقه- زیر پوشش هر بهانهیی- و امتناع از وارد شدن به “بازی بزرگ” کشورهای امپریالیستی در منطقه خاورمیانه است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۲۰، ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۵