روحیهٔ رادیکال «اِلِنور مارکس»، سرمشقی برای زنانِ مبارزهجوی جهان
زندگینامهنویس، هنگامی که بهنگارش ویژگیهای شخصیتی دست به قلم میبرد، نمیتواند از تسخیر شبانهروز ذهن خویش که او بختکوار اشغال کرده است بگریزد.
در این روز جهانی زن، النور (اِلِنا) مارکس حضوری نیرومند در اندیشههای من دارد. خواهران سوسیالیست النور مارکس در سال ۱۹۱۱، ۱۳ سال پس از درگذشت او، جشن سنتی آرمانخواهی زنان را با نام “روز جهانی زنان” در ایالات متحده آمریکا، بنیان نهادند، یعنی در کشوری که امکانها و تواناییهای نهفته، نابرابریها و تضادهایش برای النور مارکس، جوانترین دختر مارکس و مدیر اتحادیهٔ کارگران گاز در آن زمان، سالهای پایانی دههٔ ۱۸۸۰، شناخته شده بودند و شاهد چه مضحکهیی میشد النور مارکس اگر ایالات متحدهٔ سالِ ۲۰۱۷را میدید. نمادی بهتر از “مجسمه آزادی” بنا شده در۱۸۸۶ – که نگاه النور مارکس برای نخستین بار هنگامی که با کشتی به بندر نیویورک نزدیک میشد به آن افتاد- نمیتوان یافت که بیانگر نادرستی باور ملی ایالات متحده در این دوران باشد.
بر این مجسمه شعری بهنام “غول نو” نگاشته شده است که “اِما لازاروس”، زادهٔ ایالات متحده و مانند النور از خانوادهٔ مهاجر یهودیای آلمانی، سرایندهٔ آن است:
“به من بدهید
واماندههای خود را، فلکزدگان خود را و تودههای درهم خمیدهٔ خود را،
که حسرت تنفس در آزادی را دارند،
فلکزدگان رانده شده ساحل پُرهیاهویتان را.
راهی کنید این بیخانمانها و طوفانزدگان را به سوی من.
من چراغم را در کنار دروازهٔ زرین برمیافروزم.”
اما بهنظر میرسد که چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده همانطور که به زنان بیاحترامی میکند با مهاجران، مسلمانان و مکزیکیها نیز چنین رفتاری دارد.
اکنون رهبر “دنیای آزاد” با تجدید حکم ننگین منع مشاوره دادن سازمانهای غیردولتی ایالات متحده به زنان در زمنیه “سقط جنین”، ممنوعیت در اینمورد را در دیگر نقاط دنیا دوباره اجرایی کرده است.
النور مارکس برای تحقق حقوق فرآوری زنان و ضرورت اصلاح مناسبات پدرسالارانه، با سخنرانی و نوشتن در سطحی گسترده، مبارزه کرد.
عکس امضا کردن دستور اجرایی در مورد “سقط جنین”، بهوسیلهٔ رئیسجمهور ترامپ در میان مردانی سر پا ایستاده در دو طرف او با کتوشلوارهایی کبود رنگ بهاین زودی از ذهنها زدوده نخواهد شد. این عکس، نمادِ تقابل با مبارزات انبوه زنان پیکارجو در جنبشهای سوسیالیستی و کارگری، در دو سوی اقیانوس اطلس (آتلانتیک)، از قرن نوزدهم تا لحظهٔ حاضر است.
هنگامیکه این عمل را با کردار مغرورانهٔ شگفتآور، موهن و زنستیزانهٔ رییسجمهور از یک سو و دست یافتن او به کاخ سفید در رقابت با یک زن از سوی دیگر درهم آمیزد، بهطور یقین مجسمهبانوی آزادی را نیز بهگریستن وامیدارد.
اما آیا زنان در بریتانیا با داشتن دومین نخستوزیر زن شرایط مناسبتری دارند؟ امسال روز جهانی زنان با روزی که بحث دربارهٔ طرح بودجهٔ سال جاری در مجلس برنامهریزی شده بود، مصادف شد. ”
نخست وزیر انگلیس، خانم “می”، محافظهکاری سرسپرده بهنظام سرمایهداری از گونهٔ اصیل و لگامگسیختهٔ آن است. گاهی نخستوزیر بهطورِ فرصتطلبانهای “حق” برابری زنان را بهزبان میآورد، اما هرگز نخواهد توانست به آنچه که النور مارکس از مسئله زنان دریافته بود جامهٔ عمل بپوشاند. نگرش سوسیالیستی النور مارکس در این زمینه که در سال ۱۸۸۶ منتشر شد چنین بیان میشود: “زنان کارگر بهدرستی مطالبات جنبش زنان طبقهٔ متوسط را تأیید میکنند… اما تنها تا آنجا که، بهمنزلهٔ شیوهیی که آنان [یعنی زنان کارگر] را برای ورود به پیکار طبقهٔ کارگر، همدوش با مردان همطبقهشان، تجهیز کند. … مقصود و هدف آنان [یعنی زنان کارگر] داشتنِ حق رقابت آزاد با مردان نیست. … ”
“بیانیهٔ” النور مارکس به رابطه سوسیالیسم و جنبش برابری زن و مرد در “پُرسمان زنان” میپردازد و در آن نشان میدهد که چگونه اولی [سوسیالیسم] نه تنها نمودی از دیگری [جنبش برابری زن و مرد]، بلکه مکمل اجتنابناپذیرِ آن است. این بیانیه همسانِ “مانیفست حزب کمونیست” که چندین سال پیشتر پدرش و “عمویش”- انگلس- نوشته بودند، پُراهمیت و حتا دورنمایی دستیافتنیتر دارد.
النور مارکس همچنین از پژوهشهای بنیادیِ بیاندازه خوب انگلس در رابطه با خاستگاه “فمینسیم” در کتاب “منشأ خانواده، مالکیت و سوسیالیسم” و از آگوست بِبِل در کتاب “زن و سوسیالیسم” آموخته بود که نابرابریِ جنسیتی همانقدر که در مقولهٔ اقتصاد تعیینکننده است در مقولههای زیستشناسی و ساختارهای جامعه نیز مطرح است.
تلاش خانم “ترِزا می”، نخست وزیر انگلیس، در دادن مسئولیت به زنان حرفهای محافظهکار در دولتش و سخنسرایی بدون پشتوانهاش دربارهٔ لزوم دریافت دستمزدی عالانه و یکسان نمیتواند بهمنزلهٔ آغازی برای جبران وضعیت کنونی که در آن میلیونها کارگر زن در نتیجهٔ سیاستهای شدید ریاضتی، فرایندهای خروج بریتانیا از اتحادیهٔ اروپا، تخریب خدمات همگانی بهداشت و خدمات اجتماعی در تنگدستی بیشتری بسر میبرند، دانسته شود.
“پُرسمان زنان” در آستانهٔ برپایی “انترناسیونال دوم” منتشر شده بود و النور مارکس و “کلارا سِتکین” در این همایش که دربارهٔ زنان و کارورزی آنان بود، از سخنرانان اصلی بودند.
کلارا سِتکین، در مرتبهٔ “مادربزرگ کمونیسم آلمان”، یکی از پیشنهاددهندگان و سازماندهندگان اصلی روز جهانی زنان کارگر بود.
“رایشتاگ” (مجلس نمایندگان آلمان)، که طبق سنت با سخنرانی “کهنسالترین عضو” رایشتاگ افتتاح میشد، در ۱۹۳۲سال با سخنرانی شدیدالحن چهل دقیقهای کلارا ستکین بر ضد هیتلر و حزب نازی، افتتاح شد.
نزدیک به یک سده پیش، زنانی همچون النور مارکس، کلارا ستکین و رُزا لوکزامبورگ در سپهر تودهٔ مردم جای خود را گشودند و پابهپای همرزمان مرد، به قدرت، مهارت و پختگی سیاسی دست یافتند.
امروز “ترامپ” و “پوتین” در تلاشند تا با مَنشی مردسالارانه، زورمدارانه و پدرسالارانه، بر بستر ارزشهای فرسوده، نهتنها زنان را بهسکوت وادارند و ما زنان را از سپهر فعالیت اجتماعی بیرون برانند، بلکه با روی آوردن به رسانههای اجتماعیای که بدون نظم و قاعده و برای لجنپراکنی بهنشر نوشتارهایی با انگیزهٔ ایجاد نفرت ادامه میدهند.
النور مارکس و زنان همرزمش، بهاینگونه تلاشهای نوظهور در سال ۲۰۱۷، که برای مرعوب کردن و بستن دهان زنان کارورز و هوادارانشان انجام میشود، چه پاسخی میدادند؟
النور مارکس در نخستین برپایی گردهمایی روز اول ماه مه در “هایدپارک” لندن، در سال ۱۸۹۰، برای کارزاری بر ضد حداقل دستمزد معمول و در دفاع از حق دستمزد برای هشت ساعت کار در روز فراخوان داد و گفت که در این مبارزه سکوت روا نیست و باید با صدایی رسا و مبارزهیی مشترک و نیرومند بهپیش رویم. او گفت: “هدفمان رسیدن به زمانی است که دیگر طبقهیی که بارِ دو طبقهٔ دیگر را بهدوش بکشد وجود نداشته باشد و جامعه از شر بیکاری چه در بالا و چه در پائین رهایی یابد. امروز این نه پایان مبارزه بلکه آغاز آن است… ما باید دربارهٔ هدف و آرمانمان هر روز سخن بگوییم و از مردان و بهویژه از زنانی که با آنان در تماس هستیم بخواهیم تا به صفهای ما بپیوندند و ما را در این پیکار یاری دهند.”
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۲۱، ۳۰ اسفندماه ۱۳۹۵