چین آمادهٔ به عهدهٔ گرفتن نقشی بزرگتر در جهان
ماه گذشته، برای نخستین بار در تاریخ همایش سالانهٔ اقتصادی جهان در داووس، سوئیس، یک رئیسجمهور خلق چین در نشست این گردهمایی شرکت و سخنرانی کرد. شی جینپینگ مستقیماً از دولتها خواست که برای حل کردن مسائل مردم، در صلح و آرامش با یکدیگر همکاری کنند. چقدر غیرعادی و عجیب بود که شی جینپینگ رئیسجمهور چین، رهبر حزب کمونیستی که ۸۰میلیون نفر عضو دارد، در «همایش اقتصادی جهان» که اخیراً در داووس برگزار شد، در مقابل نخبگان سیاسی و کسبوکارهای جهان سخنرانی میکرد. آیا چنین رخدادی نشانِ آن نبود که چین تا چه حد در راه سرمایهداری پیش رفته است؟
باید گفت که این طور نیست، و برعکس، در سخنرانی شی جینپینگ نهفقط از سرمایهداری جهانی ستایش نشد، بلکه انتقاد هم شد، و به تضادهای نظامی اشاره شد که در حالی که ثروت مادّی بیسابقهای تولید میکند، موجب افزایش نابرابریها و برآشفتگیهای اجتماعی شده است. شی جینپینگ با تأکید بر نبود انصاف و عدالت در نظم بینالمللی، خواهان اولویت دادن به ایجاد اشتغال، نوآوری، توسعه و رشد «سبز» از لحاظ زیستمحیطی، و پیش از همه، مبارزه با فقر شد. او در بخشی از صحبتهایش گفت: «بیشتر از ۷۰۰ میلیون نفر در جهان هنوز در فقر مفرط زندگی میکنند. برای بسیاری از خانوادهها، داشتن خانهٔ گرم، غذای کافی، و شغل مطمئن هنوز رؤیایی دستنیافتنی است. این بزرگترین چالشی است که دنیای امروز با آن روبروست.»
جهانیسازی بُرد-بُرد
شی جینپینگ در صحبتهایش بینشی متفاوت و دیگرگونه از بازرگانی و سرمایهگذاری را ارائه داد که در آن همه از سهمی از رشد برخوردار میشوند تا عدالت اجتماعی و عدل تأمین و تضمین شود. او در این سخنانش میخواست نشان دهد که سیاست حمایتگرایی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا راه به جایی نخواهد برد. به برخی از نکتههای مهم سخنان شی جینپینگ اشاره میکنم و توضیحهایی میدهم:
انداختن تقصیر مسائل دنیا به گردن جهانیسازی (گلوبالیزاسیون) اقتصادی به یافتن راهحل برای این مسائل، از جمله برای بحران پناهندگان که ناشی از جنگ و مناقشه است یا بحران مالی سال ۲۰۰۸ که ناشی از سودجویی افراطی و مقرراتزدایی مفرط بود، کمکی نمیکند.
جهانیسازی اقتصادی «برآمد طبیعی پیشرفت علمی و فناورانهای (تکنولوژیکی) است که نیروی محرّک رشد جهانی بوده است.» مسئله، ایجاد ثروتِ مادّی نیست. چین از زمانی که سیاست درهای باز را در سرمایهگذاری خارجی در پیش گرفت، توانسته است تا کنون ۷۰۰میلیون نفر را از فقر بیرون بیاورد. به همین ترتیب، بازرگانی میان چین و آمریکای لاتین از ۱۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۲۶۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ افزایش یافت، و دولتهای چپگرا در آمریکای لاتین از این فرصت برای اجرا و پیشبُرد سیاستهای اجتماعی بنیادی خود سود بردند، که در نتیجه، میزان فقر در آمریکای لاتین نیز از ۴۴درصد به ۲۸درصد کاهش یافت.
این واقعیتی است که «جهانیسازی اقتصادی شمشیری دولبه است.» امّا در حالی این که این روند مسائل تازهای را به وجود آورده است، بهخصوص نابرابریهای فزاینده را، نمیشود با این استدلال آن را به طور کامل کنار گذاشت. در عوض، به گفتهٔ شی جینپینگ، «باید جهانیسازی اقتصادی را هدایت کنیم و با آن سازگار شویم؛ تأثیرهای منفی آن را کاهش دهیم، و کاری کنیم که منافع آن به همهٔ کشورها و ملّتها برسد.»
در پیش گرفتن سیاست حمایتگرایی [صِرف از محصول داخلی هر کشور] مثل این است که خودمان را در اتاقی تاریک حبس کنیم. نتیجهٔ این کار فقط آن است که عدهای بازنده میشوند و رشد اقتصادی کُند میشود. اگر قرار باشد به واردات آمریکا از چین تعرفهٔ گمرکی بسته شود، هزینهٔ آن را مصرفکنندگان خواهند پرداخت، و اگر در کار زنجیرههای بینالمللی تأمین کالا اختلالی ایجاد شود، اشتغال در آمریکا به خطر خواهد افتاد. بازگرداندن تولید به آمریکا هم احتمالاً فقط برای رُباتها کار ایجاد خواهد کرد.
شی جینپینگ میگوید: «در زمانی که اقتصاد جهانی در فشار است، مشکل بتوان این سفرهٔ اقتصادی جهانی را بزرگتر کرد. حتّی ممکن است کوچک شود، که به مناسبات میان رشد و توزیع، و میان سرمایه و نیروی کار لطمه خواهد زد.» برای اینکه بتوان فرصتی برای تجدید موازنه در این زمینهها ایجاد کرد، «ما باید خود را متعهد به رشد دادن اقتصادِ باز جهانی بدانیم و در راه مشارکت در برخورداری از فرصتها و منافع، از راه باز گذاشتن درها و رسیدن به برآمدهای بُرد-بُرد، بکوشیم.»
امّا کشورها باید «از شرایط [اقتصادی] ملّی فراتر روند و با آهنگی مناسب، با جهانیسازی اقتصادی درآمیزند.» نقش دولت در این زمینه تعیینکننده است. چین متناسب با شرایط ملّیاش، و همراه با باز کردن گام به گام اقتصادش، تا حدّ زیادی در برابر فشارهای شرکتهای بزرگ جهانی برای انحصاری کردن بازارهای چین مقاومت کرده است و توانسته است ظرفیتهای صنعتی خودش را کمکم و بهتدریج افزایش دهد.
شی جینپینگ میگوید: «اقتصاد جهانی مدّتهاست که کمرمق و لَخت مانده است. با وجود این، «هماکنون ۸۰درصد رشد اقتصادی جهان ناشی از فعالیت بازارهای نوظهور و کشورهای در حال رشد است.» اِشکال در اقتصادهای غربی، و در سرمایهگذاری نکردن آنها از سال ۲۰۰۸ تا کنون است. این کشورها بهجای سرمایهگذاری [در تولید]، به ارتقای معاملات مالی قُماری ادامه دادهاند. بهجای اینکه چین را به خاطر ظرفیت بیش از حدّش مقصّر و مسئول این وضع دانست، باید این امتیاز را به چین داد که ۳۰درصد کل رشد اقتصادی جهان به خاطر فعالیت اقتصادی این کشور است.
نکتهٔ مهم «بهرهگیری از فرصتهایی است که دور تازهٔ انقلاب صنعتی و اقتصاد دیجیتالی در اختیار ما گذاشته است.» تلاشهایی که تا کنون با هدف برانگیختن رشد اقتصادی صورت گرفته، بیثمر مانده است؛ سیاستهای پولی تسهیلِ کمّی فقط حبابهای دارایی را باد و بزرگتر کرده است که به بیثباتی و نوسانهای مالی بیش از پیش منجر شده است. اثر سیاستهای تحریک مالی در حل مسئلهٔ بدهی و تورّم محدود است. اکنون به محرّکهای رشد تازهای نیاز است.
ما با «پیامدهای گسترده و همهجانبهای از قبیل نابرابری فزاینده، بهویژه افزایش احتمالی فاصلهٔ میان میزان برگشتِ سرمایه و میزان برگشتِ کار، روبرو خواهیم بود.» بنابراین، «باید برای مسئلهٔ تغییرهای آبوهوایی و پیری جمعیت فکری کرد. وقتی صنایع تازهای را راه میاندازیم، باید شغلهای تازهای ایجاد کنیم و اطمینان خاطر و امید را به ملّتهایمان بازگردانیم.»
هدف عبارت است از ساختن «جامعهای با آیندهٔ مشترک» برای همه. چالشهای جهانی- تغییرهای آبوهوایی، پیری جمعیت، نابرابریهای فزاینده، فناوریهای دردسرساز و مختلکننده- گریبانگیر همه خواهد شد. این مسائل را نمیتوان بهتنهایی و در انزوا حل کرد. «خُرده زیرَکها فقط به مسائل بیاهمیت میپردازند.» کشورهای جهان باید در عوض «منافع خود را در چارچوب و زمینهٔ گستردهتری ببینند و از دنبال کردن منافع خودشان به هزینهٔ دیگران پرهیز کنند.»
به بیان شی جینپینگ: «وضع چین فقط وقتی خوب است که وضع دنیا خوب باشد، و برعکس.» این همان بینش بُرد-بُرد است. چین خواهان جنگ ارزی یا جنگ بازرگانی نیست؛ چین آماده و مایل است که به بزرگتر شدن سفرهٔ اقتصادی کمک کند تا مقدار بیشتری برای سهیم شدن همه وجود داشته باشد. همزمان با توسعهٔ بازار داخلی چین، صادرات آن کشور شروع به اُفت کرده است. این وضع فرصت بسیار بزرگی برای دیگر کشورها فراهم میکند که بتوانند با صادرات خود پاسخگوی تقاضاهای داخلی چین باشند. شی جینپینگ اعلام کرد که در پنج سال آینده چین ۸هزار میلیارد دلار جنس وارد خواهد کرد، قصد دارد ۶۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی را جذب کند، و ۷۵۰میلیارد دلار در کشورهای دیگر سرمایهگذاری خواهد کرد. همکاری با این غول عظیم اقتصادی بهتر از آن است که جلوی واردات از آن کشور و جلوی انتقال فناوری به آن گرفته شود.
شی جینپینگ میگوید: «کشورها، چه بزرگ چه کوچک، همه عضوهای برابر-حقوقِ جامعهٔ بینالمللیاند. ما باید به چندجانبهگرایی پایبند باشیم و مرجعیت و ثمربخشی نهادهای چندجانبه را حفظ کنیم.» امّا در دنیای ترامپ، یعنی در دنیای قدرتِ محض و نفع خودی صِرف، بیتوجه به قوانین بینالمللی، کشورهای کوچکتر هیچ حق اظهار نظر یا نفوذی ندارند. نهفقط توافقنامهٔ تغییرهای آبوهوایی پاریس، بلکه توافقنامههایی مانند پیمان منع گسترش سلاحهای هستهیی و خودِ پایگاه صلح جهانی- سازمان ملل متحد- مورد تهدید است. چین تلاش دارد که از این دستاوردهای چندجانبهگرایی که در مبارزاتی دشوار به دست آمدهاند دفاع کند، و در ایجاد و حفظ نظامی عادلانهتر حمایت کند.
دولت به مثابه راهبَر
جهانیسازیای که شی جینپینگ از آن سخن میگوید، جهانیسازی آزادیهای اقتصادی بیقید و بند برای شرکتها و کسبوکارهای انحصاری جهانی نیست، بلکه در آن، دولت نقش هدایتکننده و راهبَر را به عهده دارد.
دولتها برای حلوفصل چالشهای جهانی پیشِرو، برای مدیریت تغییر از راه هماهنگی اقتصادی، و برای شکل دادن به نحوهٔ گذار و تحوّل جهان امروزی به دورهای از لحاظ فناوری نوین، به صورتی متوازنتر، سبزتر (از لحاظ زیستمحیطی)، و همهشمولتر، باید با یکدیگر همکاری کنند.
ترامپ فقط از زیر بار مسئولیت آینده شانه خالی میکند، و چین را مقصر و مسئول صنعتزدایی شدن میداند، در حالی که از هر هفت فرصت شغلی که در آمریکا از دست رفته است، شش تای آن به علّت دگرگونیهای فناورانه (تکنولوژیکی) در صنعت، و فقط یکی به علّت بازرگانی خارجی بوده است. [اشارهٔ نویسنده در اینجا به گزارشهای مربوط به خودکارسازی در صنایع و استفادهٔ گسترده از رُباتها و ماشینهای هوشمند در صنعت است که در نظام سرمایهداری آمریکا موجب بیکاری گستردهٔ کارگران شده است.]سخنان شی جینپینگ اشاره به این موضوع دارد که چین قصد دارد تعیینکنندهٔ آهنگ جهانی در توسعه و کاربرد انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای آینده باشد. امّا آمریکا، با چسبیدن به صنایع سنّتی قدیمی، خود را در معرض خطر عقبافتادگی اقتصادی قرار میدهد. سخنان شی جینپینگ همچنین هشداری به ترامپ بود که سعی نکند با چین که جدّیترین حریف و هماوَرد در برابر طرح بهاصطلاح «اوّل آمریکا»ی ترامپ است دربیفتد.
اگر ترامپ به هیاهوی خود دربارهٔ جنگ اقتصادی با چین ادامه دهد و تلاش کند که از مُهرهٔ تایوان و مقابله با سیاست «یک چین» [شامل تایوان] در معامله با چین استفاده کند، یا راههای انتقال نفت به چین در مسیر دریای چین جنوبی را ببندد، این کار او به «جنگ آتشین» منجر خواهد شد.
رویکرد غیرمسئولانهٔ ترامپ نخبگان جهانی را بسیار نگران و هراسان کرده است، و شی جینپینگ در سخنرانیاش در برابر عاملان تأثیرگذار سرمایهداری بینالمللی در همایش داووس، از این هراس و تفرقه برای پیش بردن موضع چین سود جُست. او از تریبون چنان گردهمایی مورد توجه و مهمی توانست توجه جهانیان را به پیام چین جلب کند، پیامی که در مقابل گرایشهای ملّیگرایانه و نظامیگرایانهٔ دستراستیای قرار دارد که در رجزخوانیهای عوامفریبانهٔ ترامپ به آنها دامن زده میشود. شی جینپینگ مستقیماً از دولتها خواست که برای حل کردن مسائل مردم، در صلح و آرامش با یکدیگر همکاری کنند.
نویسندهٔ این مطلب، خانم جِنی کِلِگ است که کارشناس چین و استاد درس مطالعات بینالمللی در دانشگاه لانکاشایر مرکزی در انگلستان است. ایشان دهها سال است که رخدادهای چین را از نزدیک دنبال میکند و مقالهها و کتابهای متعددی دربارهٔ چین نوشته است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۲۱، ۳۰ اسفندماه ۱۳۹۵