نسخههای ارتجاعی ولی فقیه رژیم برای محدود کردن فعالیتهای اجتماعی زنان
سید علی خامنهای، ولی فقیه رژیم، در سخنانی زنستیزانه، موضعگیریاش در ارتباط با زنان- که درعینحال تعیینکنندهٔ سیاستهای رژیم در این عرصه نیز هست- بار دیگر تکرار کرد. بهگزارش خبرگزاری تسنیم، ۲۹ اسفندماه ۹۵، او در قسمتی از اظهاراتش با اشاره به نقلقولی از خمینی که گفته بود چنانچه دختر پیغمبر مرد میبود، پیغمبر میشد، با برجسته کردن گرایش دختر پیامبر به خانهداری، گفت: “باوجود آن عظمت و مقامات خارج از فهم و تصور بشر، یکی از شئون و مشاغل حضرت فاطمهٔزهرا، نقش مادری، همسری و خانهداری است.”
خامنهای با انتقاد از برخی افراد که با به رخ کشیدن حرفهای ناقص و پوچ غرب درخصوص نگاه اسلام به زن خدشه وارد میکنند، افزود: “این فریفتگان غافل، خانهداریِ زن را تحقیر میکنند، درحالیکه خانهداری یعنی تربیتِ انسان و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر.” خامنهای با اشاره به مسئلهٔ برابری جنسیتی، در ادامه گفت: “امروز اندیشمندان غربی و افرادی که مسائلی همچون برابری جنسیتی را دنبال میکردند، از کار خود بهدلیل مفاسد ناشی از آن پشیمان هستند و امیدواریم منظور کسانی که در داخل کشور، چنین مباحثی را مطرح میکنند، همان مفهوم نادرست غربی نباشد.” بااینکه این نوع سخنان بارها بر زبان بالاترین مقام مملکتی جاری شدهاند و پیام جدیدی را در برندارد، اما بااینوجود باید بر این مهم اشاره کرد که تکرار این سخنان زنستیزانه بهمعنای مصمم بودن حاکمیت اسلامی بر باقی ماندن در موضعگیریهای تا کنونیاش است.
سرمشق قرار دادن افرادی که در زمانهٔ خویش در جامعهیی بهشدت عقبمانده و واپسگرا زندگی میکردند، نهایت تفکر ارتجاعی حاکمان کشور، و ابعاد فاجعه را پیشِ روی فعالان جنبشهای اجتماعی قرار میدهد. دختر پیغمبر در سنین بسیار پایین در جامعهٔ عقبمانده و بیاباننشین عربستان ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد و طول عمرش هم کمتر از دو دهه بوده است. بهعلاوه، جامعهٔ عربستان، جامعهیی بدوی و عمدتاً چادرنشین بود، بدین معنا که خانهیی هم وجود نداشت که خانهداری کنند. جامعهیی که در آن دختران را زنده بهگور میکردند، بهطور حتم و یقین زنان هیچ نقشی در آن نداشتهاند. بزرگ کردن زنی که در آن جامعهٔ عقبمانده که حتی مردانش هم دارای مشاغلی برجسته نبودند، موردقبول و یا نمونه معرفی کردن یک جامعه فرهیخته نمیتواند باشد.
علی خامنهای در این اظهار نظرها به غرب حمله میکند. ریاکاری خامنهای آنجاست که سیاستهای حاکم در کشورهای غربی در دوران فئودالیسم و سرمایهداری و مبارزات زنان برای آزادی و برابری و دست آوردهای بزرگ آن را همسان جلوه میدهد و به آنها میتازد. واقعیت آن است که سیاست حاکم در کشورهای غربی و رژیم اسلامی در ایران در اساس دو روی یک سکهاند. آن چیزی که ما هماکنون در عرصه برابری زنان در کشورهای غربی شاهد آنیم، حاصل سالها مبارزهٔ زنان در این کشورها است. در بعضی از همین کشورها، زنان تا همین چند دهه پیش اصولاً حق رأی نداشتند. تفکر آزادی و برابری جنسیتی متعلق به غرب و منحصر به آن نیست، بلکه گستره عظیم جهانی را در بر گرفته است که میهن ما ایران نیز مستثنا از آن نیست. اما نباید از این توضیح صرفنظر کرد که در “نظام نمونه اسلامی” در ایران که رهبری آن را برای نزدیک به سه دهه خامنهای در دست داشته است، برخی آمارها که گاهوبیگاه انتشار می بابند بهروشنی نشان میدهند که میزان بالایی از فساد و فحشا در بین زنان کشوری که آموزههای اسلامی بر آن حاکم بوده است رواج دارد. تأکید خامنهای و دیگر روحانیون در ایران بر خانهنشین کردن زنان، سیاستی غالب در کشور است و هدفِ آن محدود کردن نیروی اجتماعی عظیمی است که میتواند خطری عمده متوجه آنان کند.
حضور اجتماعی زنان و درگیر شدنشان در فعالیتهای اجتماعی و شغلی، رشد فکری و آگاهی آنان را دربارهٔ سیاست و اجتماع افزایش میدهد. محصور کردن زنان در خانه و مشغول ساختن آنان به امور خانهداری و بچهداری، انزوای این نیروی اجتماعی و دور شدنشان از روند تحولات اجتماعی را باعث خواهد شد و درنهایت، توقف و کاهش توسعۀ فکری آنان را بههمراه خواهد داشت که امر مطلوب مرتجعان حاکم است. این سیاست با هوشیاری و به اشکال مختلف از سوی رژیم اسلامی به زنان میهن تحمیل شده است. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور، در طول ۴ سال گذشته، تلاش زیادی کرد که جامعه مدنی را با قوانین ارتجاعی آشتی دهد اما این ترفند ره به جایی نبرد. او در گفتوگو با خبرآنلاین، ۲۹ اسفندماه ۹۵، دربارهٔ محقق نشدن کارهایی که باید انجام میگرفت، گفت: “مواردی است که در بحث اصلاح و بازنگری قوانین میشد انجام داد. باتوجه به دغدغه، تخصص، رشته تحصیلی، فعالیتها و انتظاری که از من میرفت، میخواستم ورود بیشتری به این موضوع داشته باشم، اما باتوجه به دلایل متعدد این اتفاق نیفتاد و انتظاری که از خودم داشتم برآورده نشد. بااینحال، مقدماتی فراهم شده که در دوره بعد این مهم اتفاق بیفتد. تعامل و ارتباط مستمری که باید با حوزههای علمیه اتفاق میافتاد میسر نشد. در نظر داشتم حداقل ماهی یکبار یکسری مستندات و گزارشات را در اختیار بیوت مراجع عظام و دبیرخانهٔ ائمهٔ جمعه و جماعات قرار بدهیم اما متأسفانه بهدلیل تراکم و فشار کاری محقق نشد.”
مولاوردی در جریان انتخابات ۹۲، نشستوبرخاستهایی را با تعداد محدودی از فعالان جنبش مدنی زنان برگزار کرد و در آنها وعدههایی برای بهبود وضعیت زنان داد. هرچند از این نشستوبرخاستها در دوره کنونی بهدلیل توهم زدایی در بین فعالان زن در همان عرصه محدود هم دیگر خبری نیست، اما اظهارات دوبارهٔ مولاوردی مبنی بر کارهای معوق نشان میدهد که دولت روحانی و کارگزارانش هم کار اساسی یی در این عرصه انجام نداده اند و تنها مجری سیاستهای ولی فقیه بوده و در آینده نیز خواهند بود. بههمین دلیل وعده میدهد که چهارساله دوم ریاست جمهوری روحانی، ارتباط با مراجع را دستورکار خود قرار میدهد. مولاوردی همچنین در جایی دیگر به تلاشهایش برای بیمه کردن زنان خانهدار اشاره میکند. بهنظر میرسد از دید ایشان و دولت اعتدال، همه راهها برای زنان باید به امور خانهداری ختم شود.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۲۲، ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۶