مسایل بین‌المللی

سیاست‌های امپریالیسم آمریکا خاورمیانه را به آتش و خون خواهد کشید!

اکنون بیش از هر زمان دیگر این امر مشخص شده است که دولت ایالات‌متحده، به‌منظور کاستن از بحران بی‌سابقهٔ سیاسی‌ای که به‌دلیل سیاست‌های رئیس‌جمهور جدیدش و برخی وزیران مرتجع و دست‌چین‌شدهٔ او این کشور را در بر گرفته است، سعی دارد بر عمق و گسترهٔ بحران‌های سال‌های اخیر در کشورهای منطقه خاورمیانه بیفزاید. سخنان تهدیدآمیز، غیرمسئولانه و عمدتاً بی‌پایهٔ “دونالد ترامپ”، مشاوران نزدیکش و وزیران دفاع و امور خارجه‌اش، در طول کارزارهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال گذشته و تکرار آن‌ها در ماه‌های اخیر، کشور ما ایران را در وضعیتی حساس و  خطرناک قرار داده است. امنیت و ثبات کشورمان، در هفته‌های اخیر، به‌طورپیگیر آماج تبلیغاتی هدفمند و خصم‌آلود از سوی محفل‌های ارتجاعی آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و متحدان منطقه‌ای‌شان قرار داشته است. ارتجاع جهانی با بهانه‌ قرار دادن سخنان و سیاست‌های رسمی و غیررسمی محفل‌های وابسته به رژیم ولایی در کشورمان، در گذشته و در حال، سعی دارد با تهدیدهای حساب‌شدهٔ نظامی به خواست‌های نامشروعش دست پیدا کند.     

گرچه بسیاری از ناظران سیاسی جهان باورها و رفتار سیاسی رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، را پیش و پس از انتخابات جنجالی این کشور در آبان‌ماه سال ۱۳۹۵ غیرمتعارف و عجیب ارزیابی کرده‌اند، با وجود این، نخستین سفر و دیدار رسمی او درست چهار ماه پس از انتخابش به مقام ریاست‌جمهوری چنان غیرمسئولانه و فاجعه‌بار تنظیم شده بود که در ‌تصورها نمی‌گنجید. ترامپ عملاً در عرض سه روز، تمامی برنامه‌ریزی‌های بین‌المللی کشورش در ربع قرن گذشته و عملکرد دیپلماتیک شش دورهٔ اخیر ریاست جمهوری در آمریکا را پوچ اعلام کرد. رئیس‌جمهور کنونی آمریکا، که با مخالفت‌هایی گسترده در واشنگتن روبرو است و بسیاری در آمریکا احتمال اینکه او بتواند چهار سالِ دورهٔ ریاست جمهوری خود را کاملاً به‌پایان برساند بسیار ضعیف می‌دانند، در جریان سفرش به خاورمیانه و دیدار رسمی‌اش از عربستان سعودی و اسرائیل آشکارا حمایتش را از گسترش نظامی‌گری و جنگ اعلام کرد. او در جریان دیدارش از ریاض در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت‌ماه، با اعلام امضای قرارداد ۱۱۰ میلیارد دلاری فروش تسلیحات مدرن و خدمات نظامی به دولت ارتجاعی عربستان سعودی- قراردادی که در عرض چند سال آتی می‌تواند تا مرز ۳۰۰ میلیارد دلار افزایش یابد- ثابت کرد که حماقت سیاسی تبهکارانهٔ  او  حدی  نمی‌شناسد.                                     

پرزیدنت ترامپ در طول مدت بازدید یک هفته پیش خود از عربستان سعودی، گرچه دربارهٔ ضرورت مبارزه با تروریسم سخن گفت و کشورهای اسلامی را به شرکت در این “جهاد” دعوت کرد، ولی روشن بود که او این مبارزه را در راستای سیاست و شعارهای عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس و به‌هدف رویارویی با ایران درنظر دارد. او درحالی‌که این حقیقت را که در دهه‌های اخیر القاعده و داعش بیش‌ترین منابع مالی و انسانی‌‌شان را کشورهای اسلامی سنی مذهب، به‌ویژه عربستان و کشورهای متحد آن، تأمین کرده‌اند عامدانه کتمان می‌کرد، به‌طرزی اغراق‌آمیز جمهوری‌اسلامی ایران را دشمن اصلی، عامل شر در خاورمیانه و منبع اصلی خشونت در منطقه تصویر و معرفی کرد. او در رابطه با تجاوز نظامی علنی و همه‌جانبهٔ عربستان و متحدانش به یمن و ادامهٔ  بمباران شهرهای یمن در طول ۲۷ ماه گذشته که این کشور را با فاجعه‌یی انسانی روبرو کرده است و نیز ضرورت خاتمه دادن به‌این تراژدی انسانی کلمه‌یی بر زبان نیاورد. حقیقت اینکه، ایالات‌متحده، فرانسه و انگلستان تأمین‌کنندگان اصلی‌ نیازهای تسلیحاتی عربستان و متحدان آن به‌منظور ادامه کشتار در یمن و نقض‌کنندگان صریح قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل بوده‌اند. در این شرایط ضد انسانی، معاملهٔ هنگفت تسلیحاتی ایالات‌متحده با عربستان را می‌باید عاملی مهم و تعیین‌کننده‌ در گسترش و تداوم درگیری‌ها و خشونت‌ها در خاورمیانه و نمایانگر عیار واقعی شعارهای آمریکا در جدی بودنش در پیکار بر ضد تروریسم  داعشی و القاعده‌ای ارزیابی کرد.

رئیس‌جمهور جنجالی آمریکا در طول سفر دوروزه‌اش به ریاض، با سران کشورهای اسلامی متحد و متفق عربستان دیدار کرد و پشتیبانی‌اش را از طرح ایجاد “ناتوی اسلامی” اعلام کرد. این طرح، ایجاد ارتش اسلامی‌ای متشکل از نیروهای نظامی ۲۹ کشور اسلامی است و از سوی مصر، ترکیه، پاکستان و کشورهای حاشیهٔ خلیج‌فارس حمایت می‌شود. ترامپ در دیدارش از اسرائیل، در اول خردادماه، در جریان کنفرانس مطبوعاتی‌ای همراه با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر جنگ‌طلب و مرتجع این کشور، مژده داد که کشورهای اسلامی به او اطمینان داده‌اند که برای برقراری رابطه با دولت اشغالگر اراضی فلسطین آماده‌اند، “مژده”ای که پیش از هر چیز بازتاب‌دهندهٔ این حقیقت است که با واسطه‌گری دونالد ترامپ، اسرائیل هم قرار است به ائتلاف درحالِ شکل‌گیری کشورهای اسلامی سنی مذهب بر ضد جمهوری‌اسلامی ایران به‌طوررسمی بپیوندد. نتانیاهو خوشنودی‌اش را از این مژده با بیان اینکه “امیدوار است که در آیندهٔ نزدیک مسافرت [پرواز] مستقیم از تل‌آویو به ریاض ممکن شود” ابراز کرد. دونالد ترامپ در گفتگوهایش با مقام‌های اسرائیلی مصمم بودن آمریکا به جلوگیری از دست یافتن جمهوری‌اسلامی به سلاح‌های هسته‌ای را مورد تأکید قرار داد و حتی بار دیگر و به‌طرزی غیرمسئولانه‌ امکان بازبینی در برخی از مفاد موافقت‌نامه “برجام”- موافقت‌نامه‌یی که موردانتقاد شدید اسرائیل است- را مطرح کرد. لازم به یادآوری است که، هم‌زمان با مسافرت دونالد ترامپ به خاورمیانه و اروپا، در روز پنج‌شنبه ۴ خردادماه، کمیته روابط خارجی سنای آمریکا با اکثریت چشمگیر ۱۸ به ۳ ، از طرحی حمایت کرد که بنا بر آن- در صورت تصویب نهایی در سنای آمریکا- دست‌اندرکاران برنامه موشکی ایران و اشخاصی که با این برنامه در ارتباط‌اند، مورد تحریم قرار می‌‌گیرند. این طرح همچنین به رئیس‌جمهور آمریکا اختیار می‌دهد تا در ارتباط با ادعای حمایت کردن ایران از تروریسم و یا موارد نقض حقوق بشر از سوی ایران، تحریم‌هایی جدید در مورد اشخاص و نهادهای وابسته به رژیم وضع کند.

دونالد ترامپ پس از دیدار از اسرائیل، که از سوی سران این کشور در حکم پایان رسمی سیاست دولت اوباما در قبال اسرائیل- سیاستی که از سیاست‌های دولت نتانیاهو به‌کرات و به‌طور آشکار ناراضی‌اش را ابراز کرده بود- و تجدید روابط نزدیک و استراتژیک گذشته‌ای نه‌چندان دور میان آمریکا و اسرائیل ارزیابی شد، همچنین با محمود عباس، رئیس دولت خودگردان فلسطین، دیداری نمایشی در بیت‌اللحم به‌عمل آورد.

ترامپ در دیدار با سران دولت خودگردان فلسطین، ضمن ابرازنظر مکارانه و دروغینی در رابطه با امکان حل مسئلهٔ فلسطین با یاری آمریکا، درحالی‌که از یک‌سو سعی داشت که خود را همچون میانجی‌ای بی‌طرف و مناسب میان اسرائیل و فلسطینی‌ها جا بزند، از سوی دیگر اتحاد بین ایالات‌متحده، اسرائیل و عربستان سعودی بر ضد ایران را مورد تأکید قرار داد. هرچند که در سال‌های اخیر رژیم ولایی با دیپلماسی نادرست خود در منطقه، ازجمله در رابطه با دولت خودگردان فلسطین و سازمان آزادی‌بخش فلسطین، موجب رماندن آن‌ها و راندن‌شان به سوی دیگر قدرت‌های منطقه شد که درنتیجه آن اعمال نفوذ عربستان سعودی در سیاست‌گذاری‌های رهبران فلسطینی را ممکن کرده است، اما نیروهای مترقی فلسطین هدف نهایی سیاست‌های دسیسه‌کارانهٔ آمریکا را به‌خوبی می‌شناسند. ترامپ در دیدار با رهبران فلسطینی و سخنرانی در بیت‌اللحم در رابطه با راه‌حل مبتنی بر ایجاد دو کشور مستقل به‌منظور حل مسئله فلسطین- راه‌حلی که نقشی محوری در خواست‌های مردم فلسطین دارد- کلامی به‌زبان نیاورد. همچنین او به‌اعتصاب غذای هزار زندانی سیاسی فلسطینی در یک ماه اخیر و  در اعتراض  به شرایط وحشتناکی که دولت اسرائیل بر این زندانیان  تحمیل کرده است، اشاره‌یی نکرد.

ترامپ پس از دیدار از اسرائیل، به‌منظور شرکت در اجلاس سالانه سران کشورهای عضو پیمان ناتو که در بلژیک برگزار می‌شد به پایتخت این کشور، بروکسل، که مقر اصلی پارلمان اروپا و مرکز اداری اتحادیه اروپا است، پرواز کرد. او در دیدار با سران کشورهای عضو ناتو اصرار ورزید که همه این کشورها می‌بایست حداقل ۲ درصدِ تولید ناخالص ملی‌شان را به‌ هزینه‌های نظامی اختصاص دهند.

درحال‌حاضر فقط ۵ کشور که عبارتند از: ایالات‌متحده، یونان، بریتانیا، استونی و لهستان، به‌تعهد خود در این رابطه عمل می‌کنند. راه‌پیمایی اعتراضی بیش از ۱۲ هزار نفر از فعالان صلح از کشورهای مختلف جهان در بروکسل و در مخالفت با سیاست‌های “ناتو” و درحالی‌که پلاکاردهای متنوع و رنگین در ضدیت با نظامی‌گری و جنگ حمل می‌کردند، پاسخی مناسب به اجلاس جنگ‌طلبان جهان بود. اعضا و هواداران حزب تودهٔ ایران در اروپا در این راه‌پیمایی و نیز کارزارهای مؤثر و موفق ازجمله کنفرانس صلح برگزارشده از سوی “شورای جهانی صلح”، فعالانه شرکت داشتند. ترامپ در طول مسافرت هفت‌روزه‌اش همچنین از واتیکان دیدار کرد و با پاپ فرانسیس رهبر کلیسای کاتولیک- شخصیتی که همواره نظر‌گاه‌های اجتماعی و اقتصادی‌ای مردم دوستانه‌ را مطرح می‌کند- ملاقات کرد. او سپس در آخرین بخش نخستین سفر رسمی‌اش در روزهای جمعه و شنبه در اجلاس کشورهای گروه ۷ کشور سرمایه‌داری در جزیره سیسیل شرکت کرد.             

 

در ضرورت مبارزهٔ فعال در راه صلح

آنچه در تمامی سخنان و رفتار ترامپ در مجموع این پنج دیدار، مذاکره و تبادل‌نظر به‌وضوح به‌چشم می‌خورد این است که، دونالد ترامپ سوداگری است که در راه خدمت به منافع انحصارهای سرمایه‌داری و تضمین هژمونی امپریالیسم آمریکا حاضر است به‌هر جنایت و تبهکاری‌ای  دست بزند. او اصولاً از اینکه عواقب عملکردش چه می‌تواند باشد، هیچ نگرانی‌ای ندارد.                                       

ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی‌اش و در نخستین ماه‌های ریاست‌جمهوری‌اش، به‌روشنی نشان داده است که جهت‌گیری سیاست‌خارجی دولتش تابعی مستقیم از منافع سرمایهٔ مالی، کمپانی‌های نفتی و مجتمع‌های صنعتی‌تسلیحاتی خواهد بود. انتصاب‌های جنجالی او در وزارت خانه‌های کلیدی دولت آمریکا به‌روشنی این واقعیت را نشان می‌دهد. همچون تاجری که سود و منفعت هرچه بیشتر تنها هدفش است، آنجا که ضرورت این سود و منفعت حکم کند سریع و بی‌درنگ جهت عوض می‌کند و تاکتیک ضروری به‌منظور تضمین دستیابی به هدف‌های نامقدسش را درپیش می‌گیرد. اگر او در طول بیش از یک سال کارزار انتخاباتی‌اش توهین‌آمیزترین واژه‌ها را در توصیف کشورهای اسلامی به‌کار برد، پس از انتخابش به‌ریاست‌جمهوری به‌صراحت و به‌نحوی کراهت‌آمیز از موضع‌گیری‌های عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس حمایت کرد و به‌طور مشخص جمهوری‌اسلامی ایران را هدف لفاظی‌های تهدیدآمیز قرار داده است. شاه سلمان و وزیران خارجه و دفاعش انکار نمی‌کنند که شرط آنان در متوقف کردن عملیات داعش و جهادگران وهابی در منطقه، اقدام عملی آمریکا در محدود کردن نفوذ ایران و فشار علنی و مستمر بر کشور ما است. مسئلهٔ نگران‌کننده آن است که، عدهٔ چشمگیری از مشاوران و معتمدان سیاسی دونالد ترامپ در زمرهٔ سیاستمدارانی‌اند که شهره‌اند به جنگ‌طلبی، هواداری از سیاست “تغییرِ رژیم”، لابی‌گری برای دولت‌های اسرائیل و عربستان سعودی و حمایت از سازمان‌های ماجراجوی راست‌گرایی که موجودیتشان را  به ساقط کردن رژیم  ولایت ‌فقیه به‌هر بهایی گره  زده‌اند.

حزب تودهٔ ایران بر این باور است که: شرایط کنونی در خاورمیانه و سخنان و سیاست‌های به‌شدت غیرمسئولانهٔ ترامپ و دیگر سیاستگذاران ایالات‌متحده می‌تواند صلح در خاورمیانه و به ویژه صلح در میهن‌مان را تهدید کند. درپیش گرفتن دیپلماسی‌ای شفاف و مبتنی بر صلح‌خواهی و حفظ منافع حیاتی مردم و زحمتکشان میهن‌مان، از ضرورت‌های لحظه به‌منظور خنثی کردن این تهدیدها است. نباید اجازه داد اصول‌گرایان و “اصلاح‌طلبان اصول‌گرای” حاکم، چه در دولت و چه در بیت رهبر و همچنین نباید اجازه داد ارگان‌های متعدد مطبوعاتی و رسانه‌ای، سران سپاه پاسداران و نظامیان، با سر دادن شعارهای تهدیدکننده و تحریک‌آمیز و نیز دست زدن به اقدام‌های مقابله‌جویانه‌ای نمایشی، ثبات، امنیت و استقلال کشور را به‌خطر اندازند. بازاندیشی میهن‌دوستانه و عاقلانه در زمینهٔ سیاست خارجی کنونی کشور و توقف مداخلهٔ نیروهای نظامی و کمک‌های تسلیحاتی به کشورهای منطقه از جمله سوریه و عراق، از ضرورت‌های بی‌درنگ است. این ادعا که حضور و عملکرد سپاه پاسداران و نیروهای ویژه “سپاه قدس” امنیت کشور را از طریق دفاع از حرم “حضرت زینب” در دمشق یا در مرزهای سوریه حفاظت می‌کنند، پوچ بودن کامل خود را ثابت کرده است.

حزب ما معتقد است که: تأثیرگذاری بر روند تحولات منطقه و کشورهایی که به‌دلیل همسایگی و پیوندهای ملی، قومی و تاریخی برای مردم میهن‌مان اهمیت ویژه دارند، می‌تواند از راه‌های صلح‌آمیز و چندجانبه و در چارچوب “منشور سازمان ملل” و به‌دور از تهدید، توهین و شعارهای توخالی، به‌طور جدی و مؤثر دنبال شود. حزب تودهٔ ایران، در ارتباط با وضعیت تهدیدآمیزی که سیاست‌های امپریالیسم آمریکا و متحدانش در اسرائیل، عربستان سعودی و در نیروهای متشکل ارتجاعی دیگر به‌وجود آورده‌اند، بر ضرورتِ برخوردی عاجل، مسئولانه و صلح‌آمیز تأکید می‌ورز‌د. نباید اجازه داد ایران، به‌هر دلیلی، در معرض تهدید نظامی قرار گیرد. بگذار سرود پرقدرت صلح  از  سوی همهٔ مردم و زحمتکشان و در همهٔ شهرها و روستاهای ایران به‌نوا درآمده و طنین‌انداز شود. 

به نقل از«نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۲۶، ۸ خرداد ماه ۱۳۹۶ 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا