تحریفِ وقایع تاریخی تا کی؟!
روزنامه ایران، ۱۰ مردادماه، مطلبی را بهقلم محمد توسلی منتشر کرده که به قیام ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ و حوادثی که به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ انجامید، مربوط میشود. محمد توسلی خود میگوید آن زمان سن زیادی نداشته، اما از نزدیک شاهد وقایع آن زمان بوده است. او در ابتدا مینویسد:”قیام سی تیر ۱۳۳۱ رخداد مهمی بهویژه در دولت ۲۸ ماههٔ دکتر محمد مصدق است که بررسی زمینهها و پیامدهای آن، میتواند حاوی درسها و عبرتهایی برای امروز جامعه ما هم باشد.”
توسلی در ادامه به تحولات ملی شدن صنعت نفت و مجلس شانزدهم و اصلاح قانون انتخابات اشاره میکند که هدفشان ریشهکنی استبداد و استثمار از جامعه ایران بود. توسلی در اشاره به کارشکنیهای شاه و هوادارانش که به استعفای مصدق منجر شد، مینویسد: “شاه حکم نخستوزیری را بهنام قوامالسلطنه- با اقتداری که از او سراغ داشت- زد. با اتحاد طبقات متوسط شهری و روشنفکران و روحانیت (بهرهبری آیتالله کاشانی)، رخداد ۳۰ تیر به وقوع پیوست و شاه در برابر جنبش اجتماعی شکلگرفته و ایستادگی مردم، عقبنشینی کرد.”
توسلی در جایی دیگر و در ادامه مینویسد: “این حادثه، بهوضوح، هماهنگی تاریخی قشر مذهبی سنتی بهرهبری روحانیت مبارز و روشنفکران متعهد را نشان میدهد که بار دیگر، در بهمن ۱۳۵۷ به منصهٔ ظهور رسید و زمینهٔ عملی پیروزی انقلاب را فراهم ساخت.” توسلی در اشاره به حوادثی که بهشکست قیام ۳۰ تیر منجر شد، ضمن پرداختن به توطئهٔ سیا و انگلیس، مینویسد: “در این میان البته نقش شوروی با هدایت تودهایها و تودهنفتیها انکار نشدنی است. آنان کوشیدند با رادیکالیزه کردن فضای جامعه و مطرح کردن شعارهای ضد مذهبی، آنچنان جو رعب و انفعالی در بین مردم ایجاد کنند که از قول آیتالله بروجردی مرجع تقلید آن روز نقل کردهاند که: ”من بین حزب توده و شاه، شاه را انتخاب کردم.“
البته اگر آقای توسلی به اسناد تاریخی کمی رجوع کرده بود می دید که بخش مهمی از حمله به ”اسلام“ و ”روحانیت“ در آن زمان توسط لویی هندرسن و کارگزاران کودتا سازماندهی شده بود. زنده یاد آیت الله منتظری در این زمینه می گوید: ”: ”آمده بودند میتینگ می دادند به عنوان این که ما کمونیست هستیم. درقم هم همین طوربود. برای این که آقای بروجردی را ناراحت کنندکه بگویند حالا که مصدق دارد ایران را کمونیست می کند پس باید شاه را برگرداند. این ها کمونیست هایی بودند که خود سفارت امریکا، آقای لوی هندرسن(سفیر آمریکا) و دار و دسته اش، درست کرده بودند…“ حادثه سی تیر میتواند برای جامعه امروز، عبرتآموز باشد. هر موقع وحدت بین رهبران سیاسی و جنبش اجتماعی وجود داشته است و ما توانستهایم بر مشکلات داخلی و خارجی فائق آییم، بیگانگان و عوامل آگاه و ناآگاه داخلی آنان با ایجاد تفرقه بین رهبران سیاسی مانع تحقق مطالبات جنبش اجتماعی شدهاند. انتخابات مجلس هفدهم و در اکثریت قرار گرفتن نیروهای حامی شاه و ایجاد تفرقه بین رهبران جبهه ملی و جدایی کاشانی از مصدق، مصداق این گفتار است که پیامد آن، کودتایی بود که سرنوشت ملت ما را دگرگون کرد و جنبش دمکراسیخواهی و عدالتطلبی و همچنین کوشش اجتماعی برای نیل به حاکمیت ملت را برای ۲۵ سال به تأخیر انداخت.”
محمد توسلی نخستین بار نیست که چنین سخنان نادرست و تحریک آمیزی را بر ضد جنبش مردمی بر زبان میآورد. صرفنظر از دشمنی تسکیننیافتنی او بر ضد حزب تودهٔ ایران، که قابلفهم هم است، مطلبش از بخت بد او در زمانی انتشار مییابد که اسناد وزارت خارجه آمریکا، خط بطلانی بر تمامی دروغهای سالهای گذشته کشیده است، منتها او مطلب خود را در چارچوب پرگویی های تکراری و همیشگی تنظیم کرده است. توسلی در این مطلب سعی دارد این دروغ را جا بیندازد که گویا قیام ۳۰ تیر حاصل همکاری مصدق و روحانیت بوده و حزب تودهٔ ایران و شوروی کارشکنی میکردهاند. خود مطلب هم اشاره میکند که آیتالله بروجردی گفته است بین حزب توده و شاه، شاه را انتخاب کرد. عکسها، فیلمها و مطالب انتشار یافته بهروشنی نشان میدهند که حمایت ظاهری روحانیون خیانتکاری همچون کاشانی در مخالفت نکردن با قیام ۳۰ تیر ناشی از تمایلات آزادیخواهانهٔ آنان نبوده، بلکه حرکتی بهمنظور عقب نماندن از جنبش اجتماعیای بود که خارج از ارادهٔ آنان بر کف خیابانها حضور و جریان پیدا کرده بود. اسناد جدید وزارت خارجه آمریکا ثابت میکند که روحانیون مرتجع ازجمله کاشانی از اینکه مصدق شکست بخورد و برکنار شود، نهتنها مخالفتی نداشتند بلکه این امر را در راستای منافع خود ارزیابی میکردند. محمد توسلی به جای اینکه تحلیلی واقعی از وقایع آن زمان بدهد، نیروهای مترقیای همچون حزب تودهٔ ایران را که مدافع مصدق بودند تفرقهافکن و مانع تحقق مطالبات جنبش اجتماعی و خیانتکارانی همچون کاشانی و بروجردی روحانیت سنتی مبارز معرفی می کند.
آقای توسلی تلاش می کند با چشم پوشی بر وقایع تاریخی خیانت رهبران مذهبی به مصدق و جنبش مردمی را ”اختلاف رهبران“ معرفی نماید و با نفی اسناد تاریخی موجود تلاش می کند تا تبلیغات کهنه دستگاه های امنیتی رژیم گذشته و حال را به جای واقعیت های تاریخی به خورد خوانندگان بدهد. آقای توسلی خوب بود که اشاره ای هم به نقش بخش مهمی از رهبری جبهه ملی که در حساس ترین شرایط مصدق را تنها گذاشتند نیز می کرد.
آنچه امروز به گواهی اسناد تاریخی دولت های سازمان ده کودتا روشن شده است این واقعیت است که امپریالیسم و ارتجاع محلی به شدت از اوج گیری نهضت ملی شدن نفت در ایران و اثرات آن در خاورمیانه و همچنین نفوذ اندیشه های دوران ساز حزب کارگران و زحمتکشان ایران، حزب تودۀ ایران در هراس بودند و به همین جهت کودتای ۲۸ مرداد را برای سرنگونی حکومت زنده یاد دکتر مصدق سازمان دهی کردند. اندیشه های روحانیت واپس گرا در آن دوران، یعنی کسانی همچون کاشانی، بهبهانی و بروجردی، و ستیز آنها با پیشرفت اجتماعی و حقوق و آزادی های دموکراتیک نه تنها در ۲۸ مرداد به جنبش مردم میهن ما ضربه جدی زد بلکه تداوم همین اندیشه ارتجاعی و حاکمیت یافتن آنها پس از انقلاب بهمن ۵۷ دلیل اساسی یی بود که انقلاب مردم میهن ما با شکست رو به رو شد. آقای محمد توسلی و شماری از همفکران او هنوز متوجه نیستند که گذر زمان، محتوای این تحلیلهای متکی بر انکار حقایق تاریخی را مدتهاست که از اعتبار انداخته است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۳۱، ۱۶ مرداد ماه ۱۳۹۶